جمعه ۰۷ دی ۱۴۰۳ - ساعت :
۰۷ اسفند ۱۳۹۳ - ۱۳:۳۵

خاطره صدرعاملی از پرواز تاریخی امام(ره)

اوج خاطره من زمانی است که به فرودگاه رسیدیم. هنگام نشستن هواپیما مجددا اوج گرفتیم که فکر کردیم مشکلی به وجود آمده، در صورتی که صادق خواسته بود که دور تهران بچرخیم...
کد خبر : ۲۲۹۸۱۹
صراط: رسول صدرعاملی کارگردان شناخته شده سینمای کشور، از جمله افرادی است که دوازدهم بهمن ۵۷ با قافله انقلاب همراه با امام خمینی (ره) از پاریس به تهران بازگشت.

او در گفتگو با شبکه مجازی آستان خاطره جالبی از پرواز تاریخی پاریس تهران تعریف کرد و در خلال آن گفت که "اوج خاطره من زمانی است که به فرودگاه رسیدیم. هنگام نشستن هواپیما مجددا اوج گرفتیم که فکر کردیم مشکلی به وجود آمده، در صورتی که صادق خواسته بود که دور تهران بچرخیم تا مردمی که در تمام نقاط تهران سر به آسمان داشتند احساس خوبی و خوشایندی بابت امامشان به دست بیاورند.”

خاطره جالب رسول صدرعاملی را بی کم و کاست با هم می خوانیم:

۱۹۷۵ برای ادامه تحصیل به فرانسه رفتم و توسط انجمن اسلامی دانشجویان ایرانی آلمان دعوت شدم وچند جلسه شرکت کردم که حدود یک ماه به طول انجامید و این امر مصادف شد با امدن امام به نوفل نوشاتو.
یادم می آید که با چند تا از بچه های انجمن از جمله مرحوم طباطبای و عباس رحمانی و چند نفر دیگر قرار شد با قطار از دوسلدوروف برویم پاریس. من صادق طبابایی را مدتها بود ندیده بودم و این بها نه ای شد که دو سه روزی با هم باشیم و زمانی که با ایت االه سلطانی می امدیم به پاریس، چیزی که خیلی جالب بود دست به اطاعت صادق نسبت به پدرشان بود و در طول سفر که نزدیک به ۷ ساعت طول کشید مراقب پدر بودند و ما می دیدیم که دین فرزندی را چقدر زیبا و با شکوه و تاثیر گذار به جا می اوردند.
و زمانی که در پاریس ساکن شدیم من به همراه صادق عزیز می امدیم خانه شماره ۳ که خانه ای بود برای ایرانیانی که می امدند و انجا استراحت می کردنند که خانه شماره ۱ خانه خود حضرت امام بود. خانه شماره ۲ ویلایی برای نماز و تجمعات و دیدارهای مردمی بود و خانه شماره ۳ برای ایرانی های که جا نداشتند و ایرانی ها برای یک شبانه روز یا دوشبانه روز می ماندند.
نزدیکی من با صادق عزیز در طول این سفر بود و در نوفل نوشاتو چیزی که باز مهم است دو نفر بودند که به شدت فعال بودند: مرحوم حاج احمد آقا و مرحوم آقا صادق. به دلیل نزدیکیشان به امام و حاج احمد اقا مورد وثوق و اعتماد امام بودند. صادق تمام مصاحبه ها و گفتنی های حساس امام که برایشان مهم بود ترجمه می کرد و احساس مسئولیت می کرد و ارتباط خوبی با رسانه ها و مردم برقرار می کرد و خیلی تلاش می کرد نقطه نظرهای امام را فارغ از تولیدات صوتی به صورت درست ترجمه کند و به مردم ورسانه ها انتقال بدهد. به همین منظور کسی که مورد وثوق بودند برای ترجمه نظرات امام، صادق عزیز بود.
بعد قرار شد سفر پرواز انقلاب تشکیل بشود که ما از پاریس به تهران بیاییم. جالب اینجاست که کادر پرواز به دلیل حساسیت و احتمالا خطرات زیاد داوطلبانه برای پرواز انتخاب شدند و من یادم می آید تعداد زیادی داوطلب آمد که در نهایت یک تیم انتخاب شد .
صادق در طول پرواز سعی می‌کرد که یک رابطه خوب با کادر پرواز و همچنین خبرنگاران که از جاهای مهم آمده بودند و با نهایت خونسردی ، مهربانی امام و آرامش امام را به انها انتقال می داد. اگر صادق در آن پرواز نبود قطعا ما به مشکلات زیادی برمی خوردیم لحظه به لحظه مصاحبه می کرد و مراقب همه چیز بود.
اوج خاطره من زمانی است که به فرودگاه رسیدیم. هنگام نشستن هواپیما مجددا اوج گرفتیم که فکر کردیم مشکلی به وجود آمده، در صورتی که صادق خواسته بود که دور تهران بچرخیم تا مردمی که در تمام نقاط تهران سر به آسمان داشتند احساس خوبی و خوشایندی بابت امامشان به دست بیاورند.
صادق طباطبایی به نظر من دوست داشتنی ترین انسانی بود که می توان در مورد او حرف زد و هیچگاه برای خود جایگاهی تعریف نکرد و زمانی که نیاز بود حضور داشت و احساس مسولیت می کرد.