صراط: فیلم سینمایی «لامپ صد» که این روزها و بلافاصله پس از برگزاری جشنواره فیلم فجر شاهد اکران آن هستیم درباره یک معتاد است اما در این فیلم سعیدآقاخانی تلاش کرده است تا به زوایای فکری و لایههای ذهنی یک معتاد توجه کند و جدال درونی این معتاد باعث می شودتا پایانی متفاوت برای او رقم بخورد. ما تاکنون فیلم های بسیاری درباره معضل اعتیاد داشتیم اما در همه آثار به آسیب هایی که معتاد به اطرافیان و جامعه وارد می آورد توجه شده است اما آقاخانی در این فیلم تلاش کرده که اعتیاد را به عنوان یک بیماری معرفی کند. سالهاست معتاد به عنوان یک بیمار معرفی شده است اما این کار به درستی صورت نگرفته و جامعه فرد معتاد را به عنوان یک انگل میشناسد و برای بازگشت او به سلامتی و خانواده تلاش چندانی صورت نمی گیرد.
در این فیلم آقاخانی تلاش کرده تا با نزدیک شدن به روحیات یک معتاد خانواده ها را با این بیماری مهلک آشنا کند. «لامپ صد» روایت مصایب و مشکلاتی است که «فرزین» در زندگی فردیاش با آن مواجه می شود مسایلی که کمتر به آن توجه شده است. فیلمی تامل برانگیز که کارگردان تنها با هدف تاثیرگذاری بر مخاطب آن را ساخته است.
سعید آقاخانی که در این دوره از جشنواره توانست سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد را برای نقش آفرینی در فیلم «خداحافظی طولانی» به دست بیاورد به سوالات ما درباره اولین ساخته بلند سینماییاش پاسخ گفت که از نظرتان می گذرد.
پرداختن به مسئله اعتیاد برایم دغدغه بود
اولین ساخته شما در حوزه سینما متفاوت با فضای کارهای قبلیتان است و به مسئله ای می پردازد که بسیاری از خانوادهها را با خود درگیر کرده است.
اعتیاد مشکل و معضلی است که مطمئنا خیلی از خانواده ها درگیر هستند و به عقیده من باید به آن پرداخت و هرقدر که درباره این معضل کار ساخته شود بازهم کم است . زیرا متاسفانه این روزها شاهد رشد مضاعف این مشکل و معضل در جامعه هستیم رشد این معضل که آسیب های زیادی را برای جامعه به ارمغان می آورد به شکل های مختلف است. پرداختن به این معضل برای من هم دغدغه بود و هم جذابیت داشت. قبلا هم درباره این مشکل کار کرده بودم. سریالی را قصد داشتم جلوی دوربین ببرم که اپیزودیک بود اما چون نیاز به هزینه بالایی داشته تلویزیون حاضر نشد برای ساخت مجموعه سرمایهگذاری کند. بالاخره تصمیم گرفتم یکی از موضوعات سریال را به فیلم تبدیل کنم و شانسم را در پرده سینما امتحان کنم . خدا را شکر اتفاق افتاد.
«لامپ صد» را برای ساخت سریال آماده کرده بودید؟
مجموعه ای داشتم درباره مواد مخدر بود که شامل موضوعات جذابی می شد که فکر کردم قابلیت تبدیل شدن به یک اثر سینمایی را دارد و «لامپ صد» یکی از همان قصهها است که روی آن کار کردیم و برای فیلم آماده کردیم.
فرد معتاد از خلایی رنج میبرد/ نیاز به ارایه شناخت جدیدی از اعتیاد به جامعه
تعداد زیادی فیلم درباره اعتیاد ساخته شده است اما داستان فیلم «لامپ صد» فضای خاصی راترسیم کرده است و لایههای درونی یک معتاد را بررسی می کند. چگونه به این فضا رسیدید؟
پیش از این به شکل های مختلف درباره مواد مخدر و شخص معتاد صحبت شده بود اما هیچ وقت از زاویه کسی که مواد مخدر را مصرف میکند، فیلم یا سریالی ندیده بودیم. درتمام کارها حق را به خانواده فرد معتاد می دهند با این مضامین که معتاد زندگی خود و اطرافیانش را آشفته می کند، بی توجهی می کند، ارتباطش با جهان هستی قطع می شود، فقط خودش و نیازش برایش اهمیت دارد. همه این موارد درست است. اما این بار از این زوایه به یک معتاد نزدیک شدیم که آیا معتاد دوست دارد مواد مخدر مصرف کند؟ آیا با رضایت کامل این اتفاق می افتد؟ یا اینکه آن هم دچار یک بیماری است و بیماری باعث مصرف بیشتر معتاد می شود. این روزها ما همه جا میبینیم که از فرد معتاد به عنوان یک بیمار یاد می شود اما در حد شعار باقی مانده است هنوز بیماری اعتیاد جنبه های مختلفش برای مردم جامعه باز نشده و واضح نیست که مردم با آن به درستی آشنا شوند.
در این فیلم تلاش کردم این شک و دودلی شخصیت اصلی داستان را که مدام بر سر دو راهی است که مواد مخدر را مصرف کندیا نکند را به نمایش بگذارم. مدام علاقمند است که دست از مصرف مواد مخدر بردارد اما یک وسوسه کوچک دوباره او را سر جای اول برمیگرداند این دو دلی رادر جای جای فیلم می توان مشاهده کرد به عنوان نمونه این که سکه را بفروشد یا نفروشد. این دو دولی ها را می بینیم . من همیشه دلم میخواست به این وجه معتاد توجه کنم که کسی که معتاد است از خلایی رنج میبرد و اطرافیان نمیخواهند او را باور کنند. اعتیاد یک بیماری است که علائم ظاهری ندارد. اگر هر عضو بدن انسان دچار عارضه بشود علائمی دارد که به سرعت به سراغ درمان آن می رود اما هر فردی که دچار بیماری اعتیاد است در ابتدا هیچ علائم ظاهری ندارد که اطرافیان متوجه شوند که فرد دچار بیماری اعتیاد شده است. فرد معتاد از درون رنج میبرد. متاسفانه دید جامعه نسبت به معتاد و اعتیاد دید سنتی و قدیمی است و من احساس کردم نیاز است شناخت جدیدی به جامعه و خانواده درباره اعتیاد ارائه شود. فرد معتاد انسان سالمی نیست که بگوید خب من تا الان چهل ساله هستم و سالم بودم از فردا اعتیاد را شروع میکنم.
به اعتقاد من برای اعتیاد نمی توان گفت فرد انتخاب کرده است. مثل بیماری است از جمله بیماریهای هورمونی یا ترانس و... است. ما متاسفانه نگاه غلطی به فرد معتاد داریم و او را نمیپذیریم درحالی که فرد معتاد کار خودخواستهای را انجام نمیدهد این افراد از بیماری رنج می برد افراد معتاد هم انسان هستند. این نگاه برای من اهمیت داشت این که هیچکس در کره زمین وجود ندارد که خودخواسته بخواهد فرد بدی باشد و خودش یا خانواده اش رانابود کند یا زن و فرزندانش را ترد کند . قطعاً مشکلاتی وجود دارد که باعث میشود فرد معتاد شود.
برشی از زندگی فردی معتاد را به نمایش گذاشتم/ فیلم نیاز به محبت را بازگو می کند
در زندگی «فرزین» ما مشکلات او را شاهد نیستیم واین که با چه پیش زمینهای رو به اعتیاد آورده است تنها به درونیات این فرد اشاره شده است.
به عقیده من نیازی نبود که بخواهیم به آنچه که باعث شد «فرزین» دچار اعتیاد شود اشاره کنیم. عواملی که باعث این وضعیت فرزین می شود تنها بیماری روحی – روانی است . بیماری از جنس نقدهای اخلاقی که ما داریم. مثل حسادت،غرور،خودخواهی و... جنس این بیماری از آن است. ما نمی دانیم چگونه مبتلا به بیماری حسادت می شویم یا چرا نفرت داریم یا چرا نمی توانیم دوستی را در زندگی پررنگ کنیم که جای نفرت را بگیرد. بیماری است که نشات گرفته از یک خلاء روحی است. بحث مفصلی است که چگونه شروع می شود و چه اتفاقی رخ می دهد تا یک فرد دچار اعتیاد می شود که در این مجال نمی گنجد . کاملاً به خانواده و شرایط تربیت در خانواده بازمیگردد. من اصلا ً نیاز ندیدم که به شرایطی که باعث بیماری فرزین شد اشاره داشته باشم. من برشی از زندگی یک فرد معتاد را انتخاب کردم. معتادی را نشان دادم که در شرایط دوگانه ای درزندگی قرار گرفته است. او دوست ندارد مواد مصرف کند اما نمی تواند. حاضر است در بیابان خودش را به کشتن بدهد اما مصرف نکند که در آنجا با دیدن فیلم وسوسه می شود که در بیابان به دنبال بسته موادش پیدا کند. فرزین به چیزی نیاز ندارد جز اینکه به او به چشم یک بیمار نگاه کنند مثل بقیه بیمارها مثل افرادی که سرطان دارند واز آن ها به درستی مراقبت می کنند. فرزین مثل همه بیمارهای دیگر نیاز به رسیدگی و مراقبت دارد و نیاز به محبت دارد و نباید دور او را خالی کرد. روح مادر در بیابان دستی به سر او می کشد و انرژی می گیرد و انگیزه ای برای ترک اعتیادش می شود. کل حرف در این فیلم این است که همه ما نیاز به محبت داریم .
در فیلم از درشت نمایی آسیب هایی که در اطراف یک معتاد شکل میگیرد، پرهیز کردید.
آسیبهایی که یک معتاد به جامعه و اطرافش می زند را همه افراد مطلع هستند و برایم این امر مهم بود که به سمت مسیری برویم که از آن هیچ اطلاعاتی نداریم و جامعه شناخت کمی از آن دارد را نشان دهیم. همان شخصیت دوگانهای که بر سر دوراهی است و مدام در حال تصمیم گرفتن است و هرشب برای رفتار فردای خود برنامه ریزی میکند. هرلحظه برای رفتار یک ساعت بعد تصمیم میگیرد. نمی تواند انجام بدهد. دلش میخواهد مواد مخدر مصرف نکند اما نمیتواند این کار را انجام ندهد.
برای نزدیک شدن مخاطب به درونیات «فرزین» چرا بیابان را انتخاب کردید؟
تنهاییای که فرزین در بیابان تجربه میکند به نزدیک شدن مخاطب به شخصیت فرزین بیشتر کمک میکرد. فرزین در شهر و یا در کنار خانواده همان اندازه تنها بود که در بیابان تنها بود اما وقتی در بیابان قرار گرفت بیشتر با خودش خلوت می کند و نمود بیرونی بهتری برای مخاطب داشت. زخم زبان ها و نگاه های دیگران را نداشت و راحت تر می توانست به نتیجه برسد. او عاری از هر نگاه و قضاوتی در بیابان قرار می گیرد که به درستی به مخاطب معرفی شود. فرزین ارتباطش با محیطش قطع است فرزندش کنارش است اما او راحس نمی کند ،همسرش کنارش است اما او را درک نمی کند از نگاه فرزین (معتاد) بیابان و خانه تفاوتی ندارد. برای مخاطب این تنهایی بسیار موثر است و به خوبی می تواند تنهایی فرزین را حس کند.
فیلم با هدف تاثیرگذاری بر مخاطب ساخته شد
چقدر این فیلم می تواند بر مخاطب تاثیرگذار باشد؟
من مطمئنم این فیلم تاثیرگذار خواهد بود. هدف ما تاثیر بر مخاطب بود. روزی هم که شروع به کار کردیم به آقای دلاویز سرمایه گذار و تهیه کننده گفتیم که این فیلم ممکن است برگردان مالی کمی برای شما داشته باشد اما نیت ما این است که قصد داریم تاثیرگذار باشیم. ایشان هم صادقانه قبول کردند. حس ما این بود که قرار است یک کارانجام دهیم که تاثیرگذار بر مخاطب باشد. دوستان و همکاران با شرایط ویژهای حاضر شدند کار کنند.
همکاران شما تخفیف های خاصی برای حضور در پروژه لحاظ کردند؟
من در خواب هم نمیدیدم که بتوانیم آقای عبدالله اسکندری را در تیم داشته باشیم اما وقتی با موضوع آشنا شدند به ما بسیار لطف کردند ایشان حضورشان هم به ما دلگرمی داد و هم راهنمایی میکردند. خیلی خالصانه وصادقانه به خاطر موضوع با ما همکاری کردند.
بزرگترین ویژگی فیلم ارتباط درست با مخاطب است
فکر می کنید با توجه به موضوع مهم اعتیاد که در فیلم مطرح شده، این فیلم بتواند مخاطب را به درستی با خود همراه کند؟
بزرگترین ویژگی فیلم همین است . من مطئنم فیلم می تواند تماشاچی را با خود همراه کند. حس می کنم تماشاچی درد فرزین را حس می کند و نگرانش می شودو دلش می خواهد یک اتفاق خوب برای او رخ دهد. در اکران هایی که داشتیم دیدم که موضوع مخاطب را به درستی درگیر می کند و فکر می کنم درگیری مخاطب با این موضوع بسیار مهم است و امیدوارم بتواند تاثیرگذار باشد. دیدن فیلم برای خانواده ها از اهمیت خاصی برخوردار است زیرا فیلم به این نیت ساخته شد که خانواده ها ببینند و به افرادی که از بیماری اعتیاد رنج می برند بتوانند کمک کنند. ما همیشه معتاد را ترد کردیم و گفتیم به درد نخوی، اراده نداری، انگلی و بیاد از خانه بیرون بروی و...اما واقعا این نیست باید اززاویه دیگری به معتاد نگاه کنیم .او این کار را نمی کند که عیش اش تکمیل شود او یک بیماری دارد که ناچار است استفاده کند. ما به عنوان بیماری فرد معتاد را نمی پذیریم این شناخت ها باید در جامعه بیشتر شود و با آن آشنا شوند که بتوانند به خانواده ای که فرد معتاد دارد کمک کنند.
چرا فیلمی که به مسئله مهمی چون اعتیاد می پردازد تبلیغات محیطی کمی دارد؟
دوستان در شرکت پخش انجام می دهند . تبلیغات تلویزیون انجام می شود اما در تبلیغات محیطی هم بایددقت نظر شود و امیدوار بودم با توجه به موضوع فراگیری که در فیلم مطرح می شود تبلیغات بهتری برای آن در نظر گرفته شود.
شما در جشنواره سی و سوم موفق به دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر مرد شدید.
من برای گرفتن سیمرغ کار نکردم اما از گرفتن آن خوشحال شدم و از این فرصت استفاده می کنم به دوستانم که در این بخش کاندید شده بودند آقایان یاری، تنابنده،حسینی و صفری خسته نباشید می گویم.
احساس کردم بیشتر مایل بودید برای ساخت فیلم «لامپ صد » سیمرغ دریافت کنید تا بازی.
نه واقعا فرقی نمیکرد. من «لامپ 100» را با حس دیگری ساختم امیدوارم بتواند تاثیرگذار باشد واقعا من و همه عوامل فیلم به سیمرغ گرفتن فکر نکردیم تنها به این موضوع توجه داشتیم که بتوانیم اثری بسازیم که روی مخاطب تاثیر درست بگذارد .
در این فیلم آقاخانی تلاش کرده تا با نزدیک شدن به روحیات یک معتاد خانواده ها را با این بیماری مهلک آشنا کند. «لامپ صد» روایت مصایب و مشکلاتی است که «فرزین» در زندگی فردیاش با آن مواجه می شود مسایلی که کمتر به آن توجه شده است. فیلمی تامل برانگیز که کارگردان تنها با هدف تاثیرگذاری بر مخاطب آن را ساخته است.
سعید آقاخانی که در این دوره از جشنواره توانست سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد را برای نقش آفرینی در فیلم «خداحافظی طولانی» به دست بیاورد به سوالات ما درباره اولین ساخته بلند سینماییاش پاسخ گفت که از نظرتان می گذرد.
پرداختن به مسئله اعتیاد برایم دغدغه بود
اولین ساخته شما در حوزه سینما متفاوت با فضای کارهای قبلیتان است و به مسئله ای می پردازد که بسیاری از خانوادهها را با خود درگیر کرده است.
اعتیاد مشکل و معضلی است که مطمئنا خیلی از خانواده ها درگیر هستند و به عقیده من باید به آن پرداخت و هرقدر که درباره این معضل کار ساخته شود بازهم کم است . زیرا متاسفانه این روزها شاهد رشد مضاعف این مشکل و معضل در جامعه هستیم رشد این معضل که آسیب های زیادی را برای جامعه به ارمغان می آورد به شکل های مختلف است. پرداختن به این معضل برای من هم دغدغه بود و هم جذابیت داشت. قبلا هم درباره این مشکل کار کرده بودم. سریالی را قصد داشتم جلوی دوربین ببرم که اپیزودیک بود اما چون نیاز به هزینه بالایی داشته تلویزیون حاضر نشد برای ساخت مجموعه سرمایهگذاری کند. بالاخره تصمیم گرفتم یکی از موضوعات سریال را به فیلم تبدیل کنم و شانسم را در پرده سینما امتحان کنم . خدا را شکر اتفاق افتاد.
«لامپ صد» را برای ساخت سریال آماده کرده بودید؟
مجموعه ای داشتم درباره مواد مخدر بود که شامل موضوعات جذابی می شد که فکر کردم قابلیت تبدیل شدن به یک اثر سینمایی را دارد و «لامپ صد» یکی از همان قصهها است که روی آن کار کردیم و برای فیلم آماده کردیم.
فرد معتاد از خلایی رنج میبرد/ نیاز به ارایه شناخت جدیدی از اعتیاد به جامعه
تعداد زیادی فیلم درباره اعتیاد ساخته شده است اما داستان فیلم «لامپ صد» فضای خاصی راترسیم کرده است و لایههای درونی یک معتاد را بررسی می کند. چگونه به این فضا رسیدید؟
پیش از این به شکل های مختلف درباره مواد مخدر و شخص معتاد صحبت شده بود اما هیچ وقت از زاویه کسی که مواد مخدر را مصرف میکند، فیلم یا سریالی ندیده بودیم. درتمام کارها حق را به خانواده فرد معتاد می دهند با این مضامین که معتاد زندگی خود و اطرافیانش را آشفته می کند، بی توجهی می کند، ارتباطش با جهان هستی قطع می شود، فقط خودش و نیازش برایش اهمیت دارد. همه این موارد درست است. اما این بار از این زوایه به یک معتاد نزدیک شدیم که آیا معتاد دوست دارد مواد مخدر مصرف کند؟ آیا با رضایت کامل این اتفاق می افتد؟ یا اینکه آن هم دچار یک بیماری است و بیماری باعث مصرف بیشتر معتاد می شود. این روزها ما همه جا میبینیم که از فرد معتاد به عنوان یک بیمار یاد می شود اما در حد شعار باقی مانده است هنوز بیماری اعتیاد جنبه های مختلفش برای مردم جامعه باز نشده و واضح نیست که مردم با آن به درستی آشنا شوند.
در این فیلم تلاش کردم این شک و دودلی شخصیت اصلی داستان را که مدام بر سر دو راهی است که مواد مخدر را مصرف کندیا نکند را به نمایش بگذارم. مدام علاقمند است که دست از مصرف مواد مخدر بردارد اما یک وسوسه کوچک دوباره او را سر جای اول برمیگرداند این دو دلی رادر جای جای فیلم می توان مشاهده کرد به عنوان نمونه این که سکه را بفروشد یا نفروشد. این دو دولی ها را می بینیم . من همیشه دلم میخواست به این وجه معتاد توجه کنم که کسی که معتاد است از خلایی رنج میبرد و اطرافیان نمیخواهند او را باور کنند. اعتیاد یک بیماری است که علائم ظاهری ندارد. اگر هر عضو بدن انسان دچار عارضه بشود علائمی دارد که به سرعت به سراغ درمان آن می رود اما هر فردی که دچار بیماری اعتیاد است در ابتدا هیچ علائم ظاهری ندارد که اطرافیان متوجه شوند که فرد دچار بیماری اعتیاد شده است. فرد معتاد از درون رنج میبرد. متاسفانه دید جامعه نسبت به معتاد و اعتیاد دید سنتی و قدیمی است و من احساس کردم نیاز است شناخت جدیدی به جامعه و خانواده درباره اعتیاد ارائه شود. فرد معتاد انسان سالمی نیست که بگوید خب من تا الان چهل ساله هستم و سالم بودم از فردا اعتیاد را شروع میکنم.
به اعتقاد من برای اعتیاد نمی توان گفت فرد انتخاب کرده است. مثل بیماری است از جمله بیماریهای هورمونی یا ترانس و... است. ما متاسفانه نگاه غلطی به فرد معتاد داریم و او را نمیپذیریم درحالی که فرد معتاد کار خودخواستهای را انجام نمیدهد این افراد از بیماری رنج می برد افراد معتاد هم انسان هستند. این نگاه برای من اهمیت داشت این که هیچکس در کره زمین وجود ندارد که خودخواسته بخواهد فرد بدی باشد و خودش یا خانواده اش رانابود کند یا زن و فرزندانش را ترد کند . قطعاً مشکلاتی وجود دارد که باعث میشود فرد معتاد شود.
برشی از زندگی فردی معتاد را به نمایش گذاشتم/ فیلم نیاز به محبت را بازگو می کند
در زندگی «فرزین» ما مشکلات او را شاهد نیستیم واین که با چه پیش زمینهای رو به اعتیاد آورده است تنها به درونیات این فرد اشاره شده است.
به عقیده من نیازی نبود که بخواهیم به آنچه که باعث شد «فرزین» دچار اعتیاد شود اشاره کنیم. عواملی که باعث این وضعیت فرزین می شود تنها بیماری روحی – روانی است . بیماری از جنس نقدهای اخلاقی که ما داریم. مثل حسادت،غرور،خودخواهی و... جنس این بیماری از آن است. ما نمی دانیم چگونه مبتلا به بیماری حسادت می شویم یا چرا نفرت داریم یا چرا نمی توانیم دوستی را در زندگی پررنگ کنیم که جای نفرت را بگیرد. بیماری است که نشات گرفته از یک خلاء روحی است. بحث مفصلی است که چگونه شروع می شود و چه اتفاقی رخ می دهد تا یک فرد دچار اعتیاد می شود که در این مجال نمی گنجد . کاملاً به خانواده و شرایط تربیت در خانواده بازمیگردد. من اصلا ً نیاز ندیدم که به شرایطی که باعث بیماری فرزین شد اشاره داشته باشم. من برشی از زندگی یک فرد معتاد را انتخاب کردم. معتادی را نشان دادم که در شرایط دوگانه ای درزندگی قرار گرفته است. او دوست ندارد مواد مصرف کند اما نمی تواند. حاضر است در بیابان خودش را به کشتن بدهد اما مصرف نکند که در آنجا با دیدن فیلم وسوسه می شود که در بیابان به دنبال بسته موادش پیدا کند. فرزین به چیزی نیاز ندارد جز اینکه به او به چشم یک بیمار نگاه کنند مثل بقیه بیمارها مثل افرادی که سرطان دارند واز آن ها به درستی مراقبت می کنند. فرزین مثل همه بیمارهای دیگر نیاز به رسیدگی و مراقبت دارد و نیاز به محبت دارد و نباید دور او را خالی کرد. روح مادر در بیابان دستی به سر او می کشد و انرژی می گیرد و انگیزه ای برای ترک اعتیادش می شود. کل حرف در این فیلم این است که همه ما نیاز به محبت داریم .
در فیلم از درشت نمایی آسیب هایی که در اطراف یک معتاد شکل میگیرد، پرهیز کردید.
آسیبهایی که یک معتاد به جامعه و اطرافش می زند را همه افراد مطلع هستند و برایم این امر مهم بود که به سمت مسیری برویم که از آن هیچ اطلاعاتی نداریم و جامعه شناخت کمی از آن دارد را نشان دهیم. همان شخصیت دوگانهای که بر سر دوراهی است و مدام در حال تصمیم گرفتن است و هرشب برای رفتار فردای خود برنامه ریزی میکند. هرلحظه برای رفتار یک ساعت بعد تصمیم میگیرد. نمی تواند انجام بدهد. دلش میخواهد مواد مخدر مصرف نکند اما نمیتواند این کار را انجام ندهد.
برای نزدیک شدن مخاطب به درونیات «فرزین» چرا بیابان را انتخاب کردید؟
تنهاییای که فرزین در بیابان تجربه میکند به نزدیک شدن مخاطب به شخصیت فرزین بیشتر کمک میکرد. فرزین در شهر و یا در کنار خانواده همان اندازه تنها بود که در بیابان تنها بود اما وقتی در بیابان قرار گرفت بیشتر با خودش خلوت می کند و نمود بیرونی بهتری برای مخاطب داشت. زخم زبان ها و نگاه های دیگران را نداشت و راحت تر می توانست به نتیجه برسد. او عاری از هر نگاه و قضاوتی در بیابان قرار می گیرد که به درستی به مخاطب معرفی شود. فرزین ارتباطش با محیطش قطع است فرزندش کنارش است اما او راحس نمی کند ،همسرش کنارش است اما او را درک نمی کند از نگاه فرزین (معتاد) بیابان و خانه تفاوتی ندارد. برای مخاطب این تنهایی بسیار موثر است و به خوبی می تواند تنهایی فرزین را حس کند.
فیلم با هدف تاثیرگذاری بر مخاطب ساخته شد
چقدر این فیلم می تواند بر مخاطب تاثیرگذار باشد؟
من مطمئنم این فیلم تاثیرگذار خواهد بود. هدف ما تاثیر بر مخاطب بود. روزی هم که شروع به کار کردیم به آقای دلاویز سرمایه گذار و تهیه کننده گفتیم که این فیلم ممکن است برگردان مالی کمی برای شما داشته باشد اما نیت ما این است که قصد داریم تاثیرگذار باشیم. ایشان هم صادقانه قبول کردند. حس ما این بود که قرار است یک کارانجام دهیم که تاثیرگذار بر مخاطب باشد. دوستان و همکاران با شرایط ویژهای حاضر شدند کار کنند.
همکاران شما تخفیف های خاصی برای حضور در پروژه لحاظ کردند؟
من در خواب هم نمیدیدم که بتوانیم آقای عبدالله اسکندری را در تیم داشته باشیم اما وقتی با موضوع آشنا شدند به ما بسیار لطف کردند ایشان حضورشان هم به ما دلگرمی داد و هم راهنمایی میکردند. خیلی خالصانه وصادقانه به خاطر موضوع با ما همکاری کردند.
بزرگترین ویژگی فیلم ارتباط درست با مخاطب است
فکر می کنید با توجه به موضوع مهم اعتیاد که در فیلم مطرح شده، این فیلم بتواند مخاطب را به درستی با خود همراه کند؟
بزرگترین ویژگی فیلم همین است . من مطئنم فیلم می تواند تماشاچی را با خود همراه کند. حس می کنم تماشاچی درد فرزین را حس می کند و نگرانش می شودو دلش می خواهد یک اتفاق خوب برای او رخ دهد. در اکران هایی که داشتیم دیدم که موضوع مخاطب را به درستی درگیر می کند و فکر می کنم درگیری مخاطب با این موضوع بسیار مهم است و امیدوارم بتواند تاثیرگذار باشد. دیدن فیلم برای خانواده ها از اهمیت خاصی برخوردار است زیرا فیلم به این نیت ساخته شد که خانواده ها ببینند و به افرادی که از بیماری اعتیاد رنج می برند بتوانند کمک کنند. ما همیشه معتاد را ترد کردیم و گفتیم به درد نخوی، اراده نداری، انگلی و بیاد از خانه بیرون بروی و...اما واقعا این نیست باید اززاویه دیگری به معتاد نگاه کنیم .او این کار را نمی کند که عیش اش تکمیل شود او یک بیماری دارد که ناچار است استفاده کند. ما به عنوان بیماری فرد معتاد را نمی پذیریم این شناخت ها باید در جامعه بیشتر شود و با آن آشنا شوند که بتوانند به خانواده ای که فرد معتاد دارد کمک کنند.
چرا فیلمی که به مسئله مهمی چون اعتیاد می پردازد تبلیغات محیطی کمی دارد؟
دوستان در شرکت پخش انجام می دهند . تبلیغات تلویزیون انجام می شود اما در تبلیغات محیطی هم بایددقت نظر شود و امیدوار بودم با توجه به موضوع فراگیری که در فیلم مطرح می شود تبلیغات بهتری برای آن در نظر گرفته شود.
شما در جشنواره سی و سوم موفق به دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر مرد شدید.
من برای گرفتن سیمرغ کار نکردم اما از گرفتن آن خوشحال شدم و از این فرصت استفاده می کنم به دوستانم که در این بخش کاندید شده بودند آقایان یاری، تنابنده،حسینی و صفری خسته نباشید می گویم.
احساس کردم بیشتر مایل بودید برای ساخت فیلم «لامپ صد » سیمرغ دریافت کنید تا بازی.
نه واقعا فرقی نمیکرد. من «لامپ 100» را با حس دیگری ساختم امیدوارم بتواند تاثیرگذار باشد واقعا من و همه عوامل فیلم به سیمرغ گرفتن فکر نکردیم تنها به این موضوع توجه داشتیم که بتوانیم اثری بسازیم که روی مخاطب تاثیر درست بگذارد .