جمعه ۰۷ دی ۱۴۰۳ - ساعت :
۲۶ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۰:۴۳

نامه رهبری دنیا را به بیداری دعوت می‌کند

زورمان یک عکاس اسلوونیایی است. او به کشورهای زیادی سفر داشته و گالری‌های متعددی از زندگی اجتماعی مردم جهان منتشر کرده است. او نامه رهبر انقلاب به جوانان غربی را خوانده است و معتقد است این نامه دنیا را به آرامش و بیداری دعوت می‌کند.
کد خبر : ۲۲۷۱۴۵
صراط: چندی پیش نامه مقام معظم رهبری به جوانان اروپایی و آمریکایی موج خبری گسترده‌ای در دنیا ایجاد کرد. هنوز موج ارسال این پیام و گفته‌های ایشان در این نامه ادامه دارد. عده‌ای به این نامه از منظر سیاسی نگاه کرده و آن را یک پیام سیاسی دیدند. عده‌ای دیگر با توجه به مقام دینی آیت‌الله خامنه‌ای، این نامه را یک پیام برای مسلمانان تلقی کردند اما از این میان عده‌ای هم ورای اعتقادات دینی و مواضع سیاسی از منظر انسانی با این نامه مواجه شدند.
 
آنان موضع انتشار نامه را صرفا دعوت یک عالم دینی به آموز‌ه‌های یک دین خاص تلقی نکردند بلکه معتقدند که این نامه می‌تواند سرآغاز راهی باشد که به قول ماتیچ زورمان به تغییر جهان و رشد عقلانیت میان جوانان دنیا منجر شود.
 
ماتیچ زورمان، یکی از عکاسان معروف کشور اسلوونی است که تاکنون جوایز بسیار زیادی را در این عرصه دریافت کرده و گالری‌های زیادی از آثار او برگزار شده است. او چند سال پیش پس از بازدید و تهیه گزارش از کودکانی از فلسطین که در بیمارستانی در اسلوونی بستری شده بودند، همراه با یکی از دوستانش به نام اریک والنچیچ به غزه سفر کرده و بعد از آن با مشاهده وقایعی که در غزه هر روز بر سر مردمان آن می‌آید دچار تحول شده و هر روز بیش از پیش تلاش می‌کند که پیام این جنایت‌ها را از قاب دوربین خود به جهان برساند.
 
در ادامه گفت‌و‌گو با او را می‌خوانید:
 
آقای زورمان، شما پیش از این به ما گفتید که نامه آیت الله خامنه‌ای به جوانان اروپا و آمریکا را خوانده و آن را شگفت‌انگیز دانسته‌اید، قدری بیشتر درباره این نامه برای ما بگویید.
 
من این نامه را آرامش دهنده به دنیا دیدم. این نامه بسیار آرام بود و به نظر من این راهی بود که مردم را به این مسئله تشویق کنیم که صدا و کلمات مردم ایران و جهان اسلام را بشنوند. این نامه مردم دنیا را بیدار می‌کند. شما این حس را می‌توانید در نامه پیدا کنید و واقعا این نامه پدرانه‌ای بود که از طرف یک پدر به پسر خود داده شده بود.
 
به نظر شما این نامه توانسته است به مخاطبان خود برسد؟
 
من فکر نمی‌کنم که هنوز این نامه توانسته باشد به مخاطبان خود در جهان آن طور که باید برسد و تلاش‌های بیشتری باید انجام شود. برای مثال در موسسه‌هایی که ما در کشور اسلوونی با آن‌ها آشنا هستیم این نامه پخش شده است اما این موسسات کوچک است و حتی می‌توان گفت بسیاری از مردم هنوز نمی‌دانند که این نامه منتشر شده است. این بسیار مهم است که مردم باید این نامه را بخوانند چرا که این نامه مردم را از بسیاری از واقعیت‌ها مطلع می‌کند مانند همان اتفاقاتی که این روزها در فرانسه رخ داده است.
 
به نظر شما این نامه می‌تواند در پیشروی جهان به سمت حقایق کمک کند؟
 
هم می‌توان گفت نه، هم می‌توان گفت آری. بله این نامه می‌تواند به سرعت گرفتن تغییر در جهان کمک کند چرا که به شناخت بیشتر مردم از اسلام و حقیقت کمک می‌کند. پاسخ خیر هم برای این است که رسانه‌ها در اروپا اجازه این اطلاع‌رسانی درست به مردم را نمی‌دهند. رسانه‌هایی که در مورد اسلام همواره فقط از بمب و تروریسم صحبت می‌کنند، در برابر این نامه می‌ایستند. رسانه‌ها، افکار مردم را در این مسیر انحرافی هدایت می‌کنند و اصلاح این مسئله بسیار سخت است.
 
قطعا در این بین رسانه‌های موسوم به جریان اصلی هم به مقابله بلند می‌شوند، تحلیل شما از اقدامات آن‌ها چیست؟
 
این بخشی از فعالیت جنگی در سکوت است. رسانه‌ها در جهان مانند سربازانی نامرئی هستند که عموم مردم را به سمتی که خودشان می‌خواهند، هدایت می‌کنند. آنها یک اتفاق مانند شارلی ابدو را ایجاد می‌کنند و با رسانه‌هایشان به گونه‌ای کار می‌کنند که مردم فقط باید مانند آنها عمل کنند. به نظر من این اتفاق شارلی ابدو در فرانسه مانند واقعه 11 سپتامبر در آمریکا بود. این اتفاق به شدت برای اسرائیل و صهیونیست‌ها خوشحال کننده است. علت آن چیست؟ برای شما یک مثال می‌زنم چندی پیش در فرانسه در راستای آزادی بیان تجمعی برگزار شد، فردای آن روز شاهد آن بودیم که تجمع دیگری برای حمایت از فلسطین و غزه برگزار شد اما آن تجمع با برخورد پلیس مواجه شده و از آن به بعد هرگونه تجمع در حمایت از فلسطین ممنوع شد. پلیس فرانسه هم اعلام کرد که اگر از این به بعد کسی در تجمع حمایت از فلسطین و غزه شرکت کند، یک سال به زندان می‌افتد و این اصلاً شوخی نیست. این یعنی اینکه همه چیز در راستای سیاست‌های آنان جلو می‌رود. در حالی که حرف از آزادی بیان می‌زنند اما ما حق نداریم درباره فلسطین حرف بزنیم.
 
آنها چنین تجمع بزرگی را برای آزادی بیان برگزار می‌کنند اما در سایه آن با تجمع حمایت از فلسطین برخورد می‌کنند. این یک عمل انحرافی است که تلاش دارد در آن چهره اسلام را بسیار زشت نمایش دهد و همینطور از گروه‌های ضداسلامی و تندرو در اروپا نیز حمایت می‌کند. همه این‌ها در راستای آن است که صهیونیست‌ها بدنبال ایجاد جنگ بین اسلام و مسیحیت و اروپا هستند. من اینگونه فکر می‌کنم.
 
برخی از مردم در ایران و خارج از ایران تلاش کرده‌اند که این نامه را به مخاطبان خودشان در دنیا برسانند. این کار با وسایل و امکانات جدید الکترونیکی و از طریق شبکه‌های اجتماعی در حال پیگیری است و به‌گونه‌ای از آن به عنوان جهاد اینترنتی یاد می‌شود. البته من فکر می‌کنم که این کار لازم است اما کامل و کافی نیست. اینکه انسان‌ها بنشینند مقابل یک صفحه و تصور کنند که با کار کردن این‌چنینی و نشستن مقابل کامپیوتر دنیا تغییر می‌کند، به نظرم کامل نیست. این مسائل نیازمند عمل میدانی هم هست. نظر شما چیست؟
 
من با شما بشدت موافقم. شما باید بسیار مراقب باشید چرا که پیام رسانی از این طریق فراموشی بسیاری را نیز به همراه دارد چرا که مردم آن صفحه را چندین ثانیه می‌خوانند و می‌بندند، این نکته بسیار مهمی است که این نامه باید به اشکال مختلف به دست مخاطبان خود برسد و منجر به عمل و تغییر دیدگاه شود.
 
ارسال این نامه به مردم جهان به نظر شما مسئولیت چه کسانی است؟
 
من باور دارم کسانی که در جامعه تاثیرگذار هستند مانند رهبران، هنرمندان و غیره باید در این راستا کار کنند. آنها باید این کار را انجام دهند. اما در جهان، این رسانه‌ها هستند که تصویری که خود می‌خواهند را از ایران نمایش می‌دهند و هیچ‌ یک از مردم دنیا به دنبال یافتن تصویر حقیقی نمی‌افتند چرا که تصور می‌کند این تصویری که رسانه‌ها نمایش می‌دهند، همان تصویر حقیقی ایران است. کسی بدنبال جستجو برای کشف حقیقت نیست. ما باید مردم را به جایی برسانیم که تمام مسائلی که در رسانه‌‌ها مطرح می‌شود، سوال کنند. آنها می‌توانند به این نامه و تصویر واقعی با کمک خودشان دست پیدا کنند. همانطوری که با شما پیش از این در مورد غزه صحبت کردم. رسانه‌ها حرف‌هایی را می‌زنند اما مردم آنچنان آموزش ندیده‌اند که خودشان به دنبال شناخت واقعیت‌ها باشند. فکر کنم ما باید از مردم خواهش کنیم که بدنبال حقیقت باشند.
 
مثلاً درباره غزه و آنچه در آن اتفاق می‌افتد؛ رسانه‌ها در اروپا و آمریکا فقط تصویر خانه‌های تخریب شده و مبارزان مقاومت و ... را نمایش داده و  تصویر دیگری از مردم و صورت‌های آنها نمایش داده نمی‌شود و این فقط اعداد هستند که این رسانه‌ها به آن می‌پردازند. این چیزی است که رسانه‌ها نشان می‌دهند، مانند شماره‌های زندانی‌ها در زندان. انگار که مردم غزه فاقد هیچگونه احساسات انسانی هستند. این علتی است که من کارم را دوست دارم. کاری که در آن چهره جنگ نشان داده می‌شود. تصویر میلیونی کسانی که در آن مکان حضور دارند و زجر می‌کردند.
 
این زجر زمانی آغاز می‌شود که دود حاصل از بمب و موشک‌ها محو می‌شود و آمبولانس‌ها می‌روند. این آغاز این زجر واقعی است. بدتر از این مسئله آن است که در میانه جنگ همه به فکر غزه هستند و به خیابان‌ها می‌آیند و آزادی غزه را خواستار هستند اما وقتی جنگ تمام می‌شود همه کنار می‌روند و این حمایت‌ها فراموش می‌شود. این کاری بود که من بدنبالش بودم. کاری که بدنبال داستان‌های فرد فرد ساکنان غزه بود. داستان‌های مخفی و در سایه که از جنگ بوجود آمده و هیچکس به فکر آن نیست. چرا که هرکدام از انسان‌ها یک اسم دارند و یک خانواده، خانواده‌ای که تعدادی از آن‌ها از دست رفته‌اند.
 
ما وقتی در مورد این هنر صحبت ‌می‌کنیم به مسئله دیگری به اسم جنگ نرم علیه ایران می‌رسیم، جنگ نرمی که در آن ایران تهدیدکننده همه جهان نمایش داده می‌شود. اما سوال اینجاست که آیا ایران پایگاه‌های نظامی موجود در اطراف ایران را تهدید می‌کند و یا آنها هستند که همواره در حال تهدید ایران هستند.
 
ممنون از این نکات. تصور ما این است که همراهی دو فرد رسانه‌ای با هم نشان از این دارد که ما باید همکاری بیشتری با هم در راستای نمایش تصویر درست از ایران داشته باشیم و هنر می‌تواند نقش اساسی در این راه بازی کند.
 
بیاید در مورد سینمای شما صحبت کنیم. من در حال گشت‌زنی در تهران مردمی را دیدم که مقابل یک سینما برای دیدن فیلم تجمع کرده بودند و این بسیار شگفت‌انگیز بود. این هنر سینما می‌تواند مردم را به غیر از راه سیاسی با یکدیگر متصل کند. این مسئله به مردم دنیا کمک می‌کند که ایران را بهتر بشناسند و در مورد این کشور تحقیق بیشتری داشته باشند و در نهایت نیز به حقیقت دست پیدا کنند و این تنها یکی از راه‌ها است. چرا که ما باید بجز استفاده از اینترنت برای شناخت درست کشورها به آن‌ها نیز سفر کرده و با چشم‌ها و قلب‌های خودمان حقیقت را تشخیص دهیم.
 
زمانی که من به غزه سفر کردم چیزی را بدست آوردم و چیزی را از دست دادم. در آن سفر ترس از جنگ را از دست دادم و ترس بازگشت به کشورم و ضرورت سخن گفتن از واقعیت‌ها را بدست آوردم. وقتی به خانه برگشتم تا یک هفته از اتاقم بیرون نیامدم. از پنجره که به بیرون نگاه می‌کردم، مردم را می‌دیدم که بدون توجه به آنچه در دنیا می‌گذرد به کارهای عادی مشغول بودند و به دنیا فکر نمی‌کردند و این من را بسیار عصبانی می‌کرد. به نظر من باید ما به مردم آموزش‌های لازم را بدهیم که بیایید شاد باشیم اما واقعیت‌های دنیا را فراموش نکنیم و مانند مردمی نباشید که خود را به خواب زده‌اند. اگر دست من بود مشتی به صورت این افراد می‌زدم تا آن‌ها را از خواب بلند کنم و به آن‌ها بگویم که بیایید و در مورد دنیا تحقیق کنید و ببینید در دنیا چه می‌گذرد. یا در مثالی دیگر به مصر نگاه کنید که چگونه حکومتی مردمی دوباره به دیکتاتوری تبدیل شد و تعداد زیادی از مردم بی دلیل کشته شده‌اند.
 
 شما می‌توانستید مانند دیگر مردم کار کنید. اما تصمیم گرفتید روی موضوعی مانند فلسطین کار کنید، می‌شود قدری در مورد علت این مسئله برای ما بگویید و اینکه آیا تاکنون مشکلی برای شما بوجود آمده است؟
 
مانند همه عکس‌برداران من هم در دنیا و کشورم مشکلاتی را داشته‌ام. اما چرا من این راه انتخاب کردم، علت آن این بود که انتخاب دیگری نداشتم چرا که مدتی پیش عده‌ای از کودکان غزه به بیمارستانی در اسلوونی آورده شده بودند و ما با چند نفر از آنها مصاحبه کردیم. یکی از آنها می‌گفت من برای اولین بار در اینجا یک هواپیما بدون بمب را با چشمانم دیدم. اینگونه شد که من در مورد وضعیت غزه جستجو کردم که چرا این کودک اینگونه حرف می‌زند. من کاری نمی‌توانستم انجام دهم مگر اینکه خودم به آن کشور سفر کنم و آنجا را ببینم. همین شد که سخت‌ترین زجر‌ها در چشمان کودکان غزه دیدم و این مسئله برای من بسیار سخت بود.
 
وظیفه رسانه‌ها در این بین برای ارائه حقایق چیست؟
 
ما باید پیام‌رسان باشیم. بهترین کاری که ما می‌توانیم انجام دهیم آن است که مردم دنیا را بیدار کنیم که به ما ملحق شوند که بدنبال حقیقت باشند چرا که هنوز داستان‌های زیادی در زیر خانه‌های تخریب شده در غزه وجود دارد. اینکه هنوز خیلی از مردم در اروپا به راحتی کار می‌کنند و شب‌ها بدون استرس و ناراحتی از این مسائل و ترس از بمب و موشک می‌خوابند من را به شدت ناراحت می‌کند در حالی که در غزه ما شاهد یک جهنم بزرگ هستیم. جدیدا در غزه مردم تلاش می‌کنند که از آنجا فرار کنند. آن‌ها این ریسک بزرگ‌ را انجام می‌دهند که در آن امکان از دست رفتن جان آن‌ها نیز وجود دارد. ما باید از خودمان بپرسیم چرا این مردم جان خود را به خطر می‌اندازند. اسرائیل می‌گوید که ما با حماس می‌جنگیم اما سوال آن است که آیا این 9 هزار کودک اعضای حماس هستند؟ همه این مسائل را می‌دانند ولی چشمان خود را بر روی این مسائل می‌بندند.
 
من حقیقتا از این مسئله بسیار خوشحال هستم که وقتی عکس‌هایی از غزه را در اسلوونی نمایش دادم، مردم گریه کردند. این تحول من را خوشحال می‌کند چرا که آن‌ها می‌گویند ما بچه‌هایی داریم و این‌ها‌ هم می‌توانند بچه‌های ما باشند که این زجر را تحمل می‌کنند و قطعا این مسئله بین مردم رابطه ایجاد می‌کند. ما باید همیشه این مسائل را یادآوری کنیم نه فقط زمانی که غزه با بمب‌های اسرائیلی‌ها همراه شده است. آن‌ها غزه را تسخیر کرده‌اند و ما نباید هیچ‌گاه از تلاش در مقابل آن‌ها بایستیم در حالی که ممکن است برخی از مردم آموزش ندیده به ما بگویند که چرا باید به فکر غزه باشیم در حالی که می‌توانیم مکان‌های دیگر جهان را ببینیم. این نشان از آن است که برخی از مردم ما با انسانیت هم فاصله دارند، همه ما انسان هستیم و هیچ فرقی نمی‌کند که در هر کجای دنیا باشد ما به جنایت‌ها علیه بشریت فکر می‌کنیم.
منبع: تسنیم