همین مساله باعث شد به سراغ یکی از نفتیهای اصیل برویم و گفتگویی داشته باشیم با ناصر فریادشیران که سالها در مجموعه وزارت نفت و باشگاه نفت تهران خدمت کرده تا نظر او را در مورد علل موفقیت این تیم و همچنین مسائل روز فوتبال کشور جویا شویم. گفتگوی ناصر فریادشیران با بانک ورزش را در زیر بخوانید:
درحال حاضر فعالیت خاصی در عرصه فوتبال انجام نمیدهید؟
خیر، بنده اخراجی تیم نفت هستم. از سال 82 به مدت 3 سال سرمربی تیم نفت بودم، توانستم با کمک دوستان و همکاران و بازیکنان 2بار این تیم را قهرمان کنم. بعد از آن خودم را بازنشسته کردم تا بتوانم وقت بیشتری به تیم اختصاص دهم اما یک سری افراد حسود و فرصت طلب و غیرفوتبالی که منتظر چنین اتفاقی بودند، گفتند شما بازنشسته هستید و طبق قانون نمیتوانیم با شما قرارداد ببندیم. البته قانونی که خودشان درآورده بودند. خلاصه ما را از خانه خودمان راندند. پس از آن دوستان دیگری آمدند و مشغول کار شدند و سرانجام با درایت و مدیریت خوب آقای علیپور و تلاش بازیکنان و کادر فنی تیم به لیگ برتر صعود کرد.
نفت در لیگ برتر با مشکلات زیادی رو به رو شد.
تیم نفت در لیگ برتر همیشه مدعی قهرمانی و سهمیه گرفتن بود تا اینکه در زمان آقای فرکی که من هم افتخار همکاری با ایشان را داشتم بحث انتقال تیم به شهر اراک مطرح شد. همین مساله باعث شد تعدادی از بازیکنان با ما قرارداد نبستند و جو تیم ملتهب شد. متاسفانه در داخل هیات مدیره باشگاه نفت هم افرادی از جریان انحرافی بودند که با بعضی آقازاده ها در سونا جلسه میگذاشتند و لابی میکردند تا از امکانات نفت استفاده کنند. امروز هم یکی دونفر از همان آقایان در هیات مدیره باشگاه حضور دارند، ولی رنگ عوض کردهاند و شدهاند طرفدار دولت تدبیر و امید. مصاحبه میکنند و میگویند ما اهل غوغاسالاری نیستیم ولی ما بودیم که نفت را در تهران حفظ کردیم. درحالیکه اسنادی که اخیرا در خبرگزاریها منتشر شده، نشان میدهد ایشان در نامهای که سربرگ باشگاه نفت نوشته شده، همین آقا با دستخط خودشان موافقت خود را با انتقال باشگاه نفت اعلام کرده و آن را موثر و مثبت دانستهاند.
سال بعد شما از نفت کنار گذاشته شدید.
سال بعد که تیم در تهران ماند همینها اقدام به اخراج اینجانب کردند، اما من سکوت کردم و نخواستم تیم را به حاشیه ببرم و امروز هم از موفقیتهای این تیم با آقای منصوریان بسیار خوشحالم، چرا که از خانواده نفت هستم و این تیم را مانند فرزند خود میدانم و فرقی ندارد که من روی نیمکت تیم باشم یا کسی دیگر.
با همه این مشکلات فکر می کنید چه عواملی در موفقیتهای تیم نفت موثر بود؟
در درجه اول مدیریت کلان و فوتبالی آقای محمد علیپور و فنداسیونی که ایشان برای تیم بزرگسالان ریختند در این موفقیت موثربود. بحث خرید بازیکن و استخدام مربی و اینطور مسائل را آقای علیپور شخصا انجام میدادند. تیم نفت با خرید امتیاز به لیگ برتر نیامده و با طراحی آقای علیپور پله پله مدارج ترقی را طی کرده است. آقایان نعمت الهی و آقای ایرانیان و میرشیبانی هم زحمتهای زیادی برای نفت کشیدهاند. در حال حاضر هم که ترکیب هیات مدیره عوض شده وخوشبختانه افرادی مانند آقای عمادحسینی هستند و آقای ذوالفقارنسب هم به ترکیب هیات مدیره اضافه شده است، اما هنوز یکی دونفر از بازماندههای جریان انحرافی در ترکیب هیات مدیره نفت حضور دارند. وقتی یک تیم 15-16 هفته شکست نمی خورد یعنی اقتدار دارد. این اقتدار حاصل کار گروهی آقای منصوریان و سایر اعضای کادر فنی و تلاش بازیکنان جوان و آیندهدار این تیم است. همچنین حاصل تلاش کسانی است که وقت و زندگی و حیثیت و آینده کاری خود را به خطر انداختند تا این تیم در تهران بماند. این روزها بحث عملکرد کارلوس کیروش در تیم ملی و ماندن یا نماندن
او در ایران همچنان داغ است و به نظر میرسد یک فضای دوقطبی در میان
کارشناسان موافق و مخالف این مربی بوجود آمده، نظر شما در این مورد به کدام
دسته نزدیکتر است؟
من موافق این صحبت شما نیستم که فضا دو قطبی است، چرا که از نظر بنده در
هر ورزشی مربیان آن رشته ورزشی، کارشناسان واقعی هستند. آماری که بنده از
نظرسنجی یکی از رسانه های داخلی دارم حکایت از مخالفت 80 درصدی مربیان
فوتبال کشور با ادامه سرمربیگری کارلوس کیروش در تیم ملی فوتبال ایران
دارد.
پس شما هم مخالف حضور کیروش بر روی نیمکت تیم ملی هستید؟
روز اول که گفتند آقای کیروش می آید من خودم هم به عنوان کسی که مربی هستم وکارم فوتبال است خوشحال شدم. گفتم بالاخره یک مربی درجه یک آوردهاند که فوتبال ما را از این وضعیت بیرون آورد. با میلیاردها پولی که به پای ایشان ریختیم انتظار داشتیم فوتبال ما را به فوتبال ژاپن و کره و یا به فوتبال درجه 2 اروپا نزدیک کند. . با وجود امکاناتی که در اختیار کی روش قرار گرفت و حمایت های رسانه ای قوی اما تبعات آوردن کی روش از لحاظ فنی طبق آماری که فیفا داده مشخص است. ما بین 32 تیم حاضر در جام جهانی سی و یکم شدیم. این یک نمره منفی بزرگ است.اما بعضی کارشناسان هم معتقدند کیفیت بازی تیم ملی ارتقا داشته.
در ردهبندی بهترینهای جام ما آخر جدول هستیم و بین بدترین ها اولین تیم.
ما کیروش را آوردیم که بهتر از دوره های قبل باشیم، مثلا 4 امتیاز بگیریم
یا همان 3 امتیاز قبلی را تکرار کنیم. اما یک امتیاز گرفتیم با یک سیستم
نشات گرفته از افکار اقای کیروش که همان دفاع است و دفاع و پرس و ضدحمله.
حالا اگر هم توانستیم با استفاده از اشتباهات حریف یک گل هم بزنیم.
رسانهها میگویند که کیروش رزومه دارد، ما هم میگوییم که رزومه دارد اما
یک رزومه بی کیفیت. مثلا میگویند ایشان سابقه کار در منچستر یونایتد را
دارد، بله اما طبق اطلاعات موثقی که بنده دارم، ایشان مربی خط دفاعی منچستر
یونایتد بوده و افکار تدافعی کیروش هم دقیقا از همین مساله نشات میگیرد.
الکس فرگوسن در کتاب خاطرات خود فراتر از اینها درمورد کیروش نوشته، به نظر شما آن مطالب از روی صداقت نبوده؟
قطعا آقای فرگوسن آنطور که در کتابش نوشته به کار کیروش ایمان نداشته، ما
باید امروز یقه فرگوسن را بگیریم و از او سوال کنیم اگر واقعا آنقدر به
کار این مربی پرتغالی اعتقاد داشتی چرا بعد از بازنشستگی دیوید مویس را
بهعنوان جانشین خودت به مدیران منچستر پیشنهاد دادی؟ امروز لوییز فانخال
به عنوان سومین مربی بعد از فرگوسن در منچستر مشغول کار است و تا به حال یک
بار هم به کیروش پیشنهاد سرمربیگری ندادهاند. مطمئن باشید اگر 4-5 مربی
دیگر هم در منچستر عوض شود، باز به او پیشنهاد کار نخواهند داد. چرا که
ایشان یک بار سرمربیگری در باشگاههای برتر اروپایی را تجربه کرده و یکی از
پرستارهترین رئال مادریدهای تاریخ را به مقام چهارم لالیگا رسانده است.
در عرصه ملی هم که ایشان در تیم ملی پرتغال نتوانستند به موفقیتی برسند و
پرونده درگیری کیروش با رییس فدراسیون فوتبال پرتغال در کمیته انضباطی این
فدراسیون همچنان باز است.
اما مردم در نظرسنجیهای مختلف من جمله در برنامه نود رضایت خود را از عملکرد کیروش ابراز کردهاند.
در بحث انتقال تیم نفت به استان مرکزی اگر یاری رسانه های نوشتاری و دیداری مانند برنامه نود نبود ما نمیتوانستیم کاری از پیش ببریم. چرا که انتقال تیمهایی مثل صبا و پیکان و حتی پاس طی توافقی غیر رسمی که بین آقایان رحیمی و مشایی و علیآبادی با چند تن از نمایندگان مجلس انجام شده بود. بحث انتقال نفت اما در جلسه رسمی هیات دولت در سفر به استان مرکزی تصویب شد و لغو چنین مصوبهای که شکل قانون به خود گرفته بود کار به مراتب سختتری بود. اما همانگونه که در میان بازیکنان و مربیان و مدیران افراد ناپاک حضور دارند، در بین اهل رسانه هم خوب و بد وجود دارد. در حال حاضر یک باند رسانهای قوی پشت آقای کیروش هست که قصد دارد با تاثیرگذاری بر افکار عمومی، ایشان را در سمت خود ابقا کند.با توجه به امکانات سختافزاری ضعیف فوتبال ایران، فکر نمیکنید انتظار نزدیکی به فوتبال کره و ژاپن ز آقای کیروش غیرمنطقی باشد؟
آقای کیروش قبل از اینکه قرارداد ببندد از امکانات سختافزاری فوتبال ایران خبر داشت، زمانی آقای آریهان را آوردند ایران که سرمربیگری تیم ملی را به او بدهند، با وانت او را سر تمرین بردند، او هم به هتل برگشت و گفت بهجای اینکه این پولها را به من بدهید بروید زمین تمرین خوب بسازید. بعد با اولین پرواز به کشور خود بازگشت. پس بهانههایی که کیروش از زمین و امکانات و کمپ تیم ملی میگیرد قابل قبول نیست. این صحبتها و بهانهگیریها را ایجنت معروف آقای کیروش برای او طراحی کرده و به او یاد میدهد که پس از ناکامیها چطور رفتار کند تا هنوز در دل مردم جایگاه داشته باشد.
اما به نظر می رسد این دوره برای اولین بار بود که بهعنوان تیم اول گروه به جام جهانی صعود کردیم.
ما در بازیهای مقدماتی جام جهانی برای اولین بار به لبنان باختیم و با کمک داوری از سد ازبکستان گذشتیم، اگر شانس، رشادتهای سیدمهدی رحمتی و دعای خیر مردم نبود، با آن بازیهایی که ما ارائه دادیم قطعا نمیتوانستیم به جام جهانی راه پیدا کنیم. فوتبال ترکیبی از دفاع، دریبل، پاسکاری، سانتر، شوت و گلزنی. تیم آقای کیروش فقط در فاز دفاع کردن خوب بود و هر وقت ما خواستیم فوتبال بازی کنیم گل خوردیم. مقابل بوسنی کمی جلو کشیدیم گل خوردیم، در مقابل عراق در جام ملتها هم همینطور.
اکثر بازیکنان تیم ملی هم موافق ادامه حضور کیروش در تیم هستند.
آقای مایلی کهن از قول آقای خسرو والیزاده مدیر سابق رسانهای تیم ملی اخیرا در مصاحبهای گفته که کیروش به هر کدام از بازیکنان تیم ملی مبلغ 2 تا 4 هزار دلار پول میداده. خب همان بازیکن میآید در گوش وزیر میگوید که فلانی را حفظ کنید. کیروش علیرغم اینکه ادعا میکند یک مربی حرفهای است، کاملا غیرحرفهای رفتار میکند. تازمانیکه این آقا از آل اشپورت پول نگرفته بود، در کنفرانسهای مطبوعاتی و در مقابل خبرنگاران خارجی آبروی فوتبال ایران را میبرد و از لباس تیم ملی ایراد میگرفت. بازیکنها هم برای خوش آیند او و حفظ جایگاه خود در تیم مصاحبه میکردند و حرفهای اورا در مورد لباسها تایید میکردند. اما وقتی که شرکت آلاشپورت با پرداخت 150 هزار دلار دهان او را بست، خودش هم گرمکنهای تیم ملی را که آلاشپورت تهیه کرده بود برتن کرد. ما اختیارات فراوانی به کیروش دادهایم. من بهیاد نمیآورم به یک مربی در تیم ملی ایران 4 سال وقت داده باشند. بهترین امکانات در اختیار ایشان هست. با هواپیمای فرست کلاس مسافرت میکنند و در اکثر اردوها خانواده کیروش همراه اوست. او هشتمین مربی گرانقیمت ملی در دنیاست، اما فوتبالی که تیم ملی بازی میکند به هیچ وجه با این امکانات و هزینهها تناسب ندارد. مردم به استادیومها میآیند که گل ببینند نه یک بازی تدافعی و کسل کننده.
به نظر شما با توجه به کیفیت بازیکنان نسل فعلی ما ابزار لازم جهت ارائه یک بازی زیبا و هجومی را داریم؟کشور ما پر از استعدادهای فوتبالیاست، هرکس بگوید ما در ایران بازیکن خوب نداریم چیزی از فوتبال نمیفهمد. مثلا آقای شریفی در سپاهان یا مهدی پورعلیگنجی و وریا غفوری و بیرانوند و... اینها در همین ایران پرورش یافتهاند.
اصلاً یکی از مواردی که موافقان کی روش به آن اشاره می کنند، استفاده از همین بازیکنان و جوانگرایی است.
شما اگر جوانگرایی کیروش را با جوانگرایی محمد مایلی کهن در جام ملتهای 1996 مقایسه کنیدمتوجه تفاوت در دید دو مربی نسبت به مساله جوانگرایی می شوید. کیروش پورعلی گنجی 22-23 ساله، وریا غفوری 26-27 ساله و امیری 27 ساله را به ترکیب تیم آن هم به اجبار و بعد از مصدومیت پژمان منتظری و خسرو حیدری اضافه کرد. فقط جهانبخش و سردار آزمون بودند که 20 سال سن داشتند. درحالیکه در سال 96 مهدویکیا 18 ساله بود، مجیدی 17 ساله، میناوند و یزدانی 19 ساله و اکثر بازیکنان زیر 20 ساله بودند.
ضمنا اخیرا خبری خواندم مبنی بر اینکه در اردوی افریقای جنوبی تیم ملی دور از چشم مسئولین امنیتی یک بازی تدارکاتی با یک تیم صهیونیستی انجام داده. سوال من از فدراسیونیها این است که چرا در بین این همه کشور که اطراف ایران است و برای اردو زدن هم بسیار مناسب است، آقای سرمربی اصرار داشتند که در افریقای جنوبی اردو بزنند. ما 36 سال است که انقلاب کردیم و دشمنیهای امریکا و رژیم صهیونیستی با ما تمامی ندارد، ما هر ساله از ورزشکارانی که در مقابل ورزشکاران اسرائیلی به میدان نمیروند تجلیل میکنیم، حال چطور یک مربی خارجی به خودش اجازه میدهد که در پشت پرده و به دور از چشم مسئولین با تیمی بازی تدارکاتی ترتیب دهد که اکثر عوامل آن تیم را صهیونیستها تشکیل میدهند؟
بهعنوان یک مربی و کارشناس فوتبال نظر شما درباره شرایط این روزهای تیم پرسپولیس چیست؟
در یک باشگاه مسالهای که بیش از هر چیز دیگری برای یک مربی مهم و حیاتی است بستن تیم در فصل نقل و انتقالات تابستانی است. تیم پرسپولیس در تابستان گذشته متاسفانه نتوانست در این مورد خوب عمل کند، اختلافات وزارت ورزش با رویانیان که منجر به برکناری او و از طرفی رقم قرارداد بالای آقای دایی باعث ایجاد حاشیههای فراوانی برای این تیم شد. این نکته را باید متذکر بشوم که حاشیههای دو تیم استقلال و پرسپولیس بسیار بیشتر از تیمهای دیگر و حتی تیم ملی است. امیدوارم بحث خصوصیسازی که در حال حاضر توسط وزارت ورزش مطرح شده به سرعت عملی بشود تا بیش از این از بیت المال برای این دو تیم هزینه نشود. در مورد مسائل فنی تیم پرسپولیس هم بنده به خودم اجازه نمیدهم در حضور پیشکسوتان این تیم اظهار نظر کنم، چرا که خود را کوچکتر از همه آن عزیزان میدانم. پرسپولیس الان نیاز به آرامش دارد و هواداران و رسانهها و پیشکسوتان باید به کمک این تیم بیایند از جمله خود آقای دایی. آقای درخشان هم مربی توانمندی هستند و یکی از بازیکنان بزرگ این مملکت بودهاند، برای ایشان آرزوی موفقیت میکنم.