صراط: محمد سلیمانی نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی درباره احتمال دومرحلهای شدن مذاکرات هستهای ایران با 1+5 یادداشتی به شرح زیر نوشت:
بسمه تعالی
دولت یازدهم بلافاصله پس از استقرار، عَلَم مذاکره علنی هستهای را برافراشته کرد و با بوق و کرنا و سر و صدای فراوان آن را به رخ کشید. دیری نپاید که توافقنامه ژنو را نهایی و امضا کرد و ریاست محترم جمهور در نامهای به رهبر معظم انقلاب این توافق را «توفیق با رعایت همه اصول و خطوط قرمز نظام» نامید.
رهبر معظم انقلاب آن نامه را بسیار مدبرانه پاسخ دادند. با نشر کلیات توافق ژنو، همه دستاندرکاران امور سیاسی کشور و نخبگان و مخصوصاً دانشمندان و به طور ویژه اکثر نمایندگان مجلس شورای اسلامی، متن توافق را به نفع منافع ملی تشخیص ندادند و اشکالات اساسی و بنیادی به آن وارد کردند.
هر چه زمان جلو رفت، بر نگرانیها بیشتر افزوده شد و در عمل معلوم شد که خوشبینی دولت و خصوصاً ریاست محترم جمهور سرابی بیش نبوده است. گذر زمان همواره به نفع منتقدان توافق ژنو و به ضرر طرفداران آن بود.
ریاستجمهور دست به دامان دانشگاهیان شد تا از توافق ژنو در مقابل منتقدین، که او آنها را کمسواد خطاب کرد، دفاع کنند. ولی دریغ از یک حمایت دانشگاهی. ناگهان در اوایل پائیز 1393 بر همه مشخص شد که آمریکائیان از ذرهای اعتماد برخودار نیستند کار به جائی رسید که آمریکائیان حتی توافقهای شفاهی قبلی را نیز بر هم زدند. نشست مسقط آب پاکی بر روی دست همه خوشبینان توافقنامه ژنو و دلالان مذاکره ریخت.
مذاکره پس از یک بار تمدید قبلی، به سمت بنبست کامل رفت و عملاً صدای شکست آن به گوش جهانیان رسید. دولت یازدهم نیز در میان هیاهوی یکسال اخیر خود و وعدههای پی در پی و ادعای دستاوردهای به اصطلاح بزرگ و بر سر دو راهی ادامه مذاکره یا توقف آن باقی ماند.
از آنجایی که آمریکاییها قطع مذاکره را در آن مقطع به ضرر خود در سطح جهانی و به نفع ایران میدیدند و تمایلی به اعلام شکست مذاکره نداشتند، نهایتاً مذاکره برای هفت ماه و هفت روز دیگر تمدید شد. در مدت انجام مذاکرات آمریکائیان بر حجم و سطح تحریمها بیش از گذشته افزودند.
ملت و نظام ایران که از اول آمریکا را غیر قابل اعتماد میدانست، ولی برای اتمام حجتی دیگر و شفافتر شدن موضوع و خصوصاً اقناع عدهای که فکر میکردند میتوانند با مذاکره چارهای بیندیشند، ادامه را پذیرفت.
اکنون کمتر فردی را در جهان میتوان یافت که نسبت به آمریکا خوشبین باشد. آمریکا در این مدت نشان داد که بیاعتمادترین کشور در نزد جهانیان است و از نظر ناتوانی در تصمیمگیری شهره شهر شد.
در مدت یکی دو ماه گذشته از 7 ماه تمدید شده، آمریکا درمانده و مستأصل در فکر کلاه گذاشتن بر سر مذاکرهکنندگان ایرانی است. در حال حاضر آمریکا در منطقه در بدترین شرایط تاریخی خود قرار دارد. تقریباً همه امیدهای او و وابستگانش در منطقه به فنا رفته است. آمریکا مجبور شده است افغانستان را ترک کند و عراق و سوریه و لبنان و یمن را به ایران بسپارد.
زخمی که آمریکا در منطقه برداشته است قابل درمان نیست و هر چه زمان جلو میرود اوضاع به ضرر آمریکا و به نفع ایران اسلامی ادامه مییابد. لذا تنها شانس آمریکا این است که در مذاکره هستهای، ایران را تضعیف و یا تحقیر کند. در نتیجه در شرایط فعلی، تیم مذاکرهکننده باید تدبیر دیگری بیندیشد و راه روشنتری را انتخاب نماید و رویکرد خود را عوض کند.
آنطور که از کلام و صحبت آمریکاییها بر میآید، به نظر میرسد آمریکا در صدد توطئهای بزرگ علیه ایران در قالب مذاکره است. ظاهراً آمریکا با تقسیم کاری که بین دولت و کنگره انجام داده است، میخواهد ایران را مجبور به امضای توافقنامه دیگری به نام کلیات سیاسی یا توافق کلی در 24 مارس مطابق 4 فروردین ماه 1394 نماید.
انتخاب این روز، با توجه به تعطیلی سراسری در ایران و عدم فعالیت بخشهای اداری و تعطیلی مجلس و عدم حضور نمایندگان مجلس در تهران و سرگرمی مردم ایران در دید و بازدیدهای خانوادگی سؤال برانگیز است و جای تأمل جدی دارد.
دو مرحلهای کردن مذاکرات و کلی و جزئی کردن آن، با توجه به تجربه بیش از یکسال گذشته در مذاکره، هیچ نفعی برای ایران ندارد و فقط موجب دادن امتیازهای بیشتری میشود. تاکنون آمریکا فقط امتیاز نقد گرفته است و امتیاز نسیه داده است. امور هستهای ایران را کم و بیش با اختلال مواجه کرده است و تحریم را نه تنها برنداشته است بلکه افزایش هم داده است.
آنطور که آمریکاییها اظهار میدارند در سال گذشته موفق شدند پیشرفت هستهای ایران را متوقف کنند و الان علیرغم وعدههای قبلی بدنبال امتیازات بیشتر است. آمریکا همواره بدنبال نابودی غنیسازی 20 درصد ایران بوده است که به آن موفق شده است. اکنون ممکن است بدنبال حذف کامل آب سنگین اراک و تولید پلوتونیوم اراک باشد.
اگر مذاکرات آتی دو مرحلهای شود، شکی نباید داشت که آمریکا این حذف کامل و نابودی کامل را دنبال میکند. آمریکا همواره بدنبال تعطیلی سایت فوردو بوده است. در صورت دو مرحلهای شدن مذاکرات به احتمال قریب به یقین آمریکا تعطیلی کامل غنیسازی در فردو را هدف قرار داده است و الا اگر یک مرحلهای باشد این اتفاق نمیافتد و آمریکا نمیتواند چنین خواستهای داشته باشد.
هفته گذشته تلویزیون ایران از قول آمریکاییها اعلام کرد که آنها با 9000 سانتریفیوژ موافقند ولی مشروط به کاهش خروجی آنها. این مطلب واقعاً خندهدار است. سانتریفوژی که 1.2 سو تولید میکند، اگر بخواهد مثلاً 0.5 سو تولید کند یعنی مرتب هر روز باید خاموش و روشن شود. این یعنی کاهش طول عمر و بالا رفتن خطرات دیگر. اگر این خبر صحیح باشد مسلم است که آمریکا با دو مرحلهای کردن مذاکرات، به دنبال تعطیلی و از کار انداختن همه سانتریفیوژهاست، ولی از یک روش فنی ساده.
در خبرها دیدیم که کمیتهای از کنگره آمریکا گفته است که اگر ایران تا 24 مارس (4 فروردین ماه 94) توافق را امضا نکند، تحریمها شدید میشود. این خبر در صورت صحت حاکی از برنامه پیچیده آمریکا برای دو مرحلهای کردن مذاکرات و اخذ امتیازات فوقالعاده از ایران است. لذا از هر زاویهای که به مسئله مذاکره نگاه شود، نتیجه میگیریم که آمریکا با شدت تمام بدنبال دو مرحلهای کردن مذاکرات است تا بتواند در مرحله اول با استفاده از واژهها و کلمات قلمبه و سلمبه، ولی قابل تعبیر و تفسیر متفاوت و با قرار دادن متون چند پهلو و متون بیخاصیت در آن، عرصه را بر ایران در مرحله بعد تنگ کند.
همان کاری که در توافقنامه ژنو انجام گرفت و کی بود، کی بودها، شروع شد و آخر هم معلوم نشد و دولت هم هیچگاه توضیح نداد که دستاوردهای ایران اسلامی از آن توافقنامه چه بود؟ توافق ژنو را هم گفتند کلی است، گفتند اقدام مشترک است و گفتند تفاهم است و الی آخر. ولی همهاش به نفع آمریکا تمام شد.
باید مواظب دشمن غدّار بود. خوشبینی و عجله در امضا و هر نوع تصمیمی که منجر به دو مرحلهای یا چند مرحلهای شدن مذاکرات شود، جز ضرر برای ایران و ملت ایران نفعی در برندارد.
خدا نکند افرادی در دولت با خوشبینی تام یا اهداف خاص موجب دو مرحلهای یا چند مرحلهای شدن مذاکرات شوند. دولت باید روی حذف تمام تحریمها بدون کم و کاست و بلکه یکپارچه و در یک مرحله، پایداری جانانه از خود نشان دهد.
آزموده را آزمودن خطاست. آمریکا شیطان بزرگ است، در منطقه حضیض قدرت است. باید مقاومت کرد و با تدبیر مقاومتی از این پیچ سخت بور کرد. نباید اجازه و فرصت داد تا آمریکا امتیازهای خود به ایران را از روی میز بردارد، ولی ایران همه امتیازها را روی میز بگذارد و تقدیم کند.
بسمه تعالی
دولت یازدهم بلافاصله پس از استقرار، عَلَم مذاکره علنی هستهای را برافراشته کرد و با بوق و کرنا و سر و صدای فراوان آن را به رخ کشید. دیری نپاید که توافقنامه ژنو را نهایی و امضا کرد و ریاست محترم جمهور در نامهای به رهبر معظم انقلاب این توافق را «توفیق با رعایت همه اصول و خطوط قرمز نظام» نامید.
رهبر معظم انقلاب آن نامه را بسیار مدبرانه پاسخ دادند. با نشر کلیات توافق ژنو، همه دستاندرکاران امور سیاسی کشور و نخبگان و مخصوصاً دانشمندان و به طور ویژه اکثر نمایندگان مجلس شورای اسلامی، متن توافق را به نفع منافع ملی تشخیص ندادند و اشکالات اساسی و بنیادی به آن وارد کردند.
هر چه زمان جلو رفت، بر نگرانیها بیشتر افزوده شد و در عمل معلوم شد که خوشبینی دولت و خصوصاً ریاست محترم جمهور سرابی بیش نبوده است. گذر زمان همواره به نفع منتقدان توافق ژنو و به ضرر طرفداران آن بود.
ریاستجمهور دست به دامان دانشگاهیان شد تا از توافق ژنو در مقابل منتقدین، که او آنها را کمسواد خطاب کرد، دفاع کنند. ولی دریغ از یک حمایت دانشگاهی. ناگهان در اوایل پائیز 1393 بر همه مشخص شد که آمریکائیان از ذرهای اعتماد برخودار نیستند کار به جائی رسید که آمریکائیان حتی توافقهای شفاهی قبلی را نیز بر هم زدند. نشست مسقط آب پاکی بر روی دست همه خوشبینان توافقنامه ژنو و دلالان مذاکره ریخت.
مذاکره پس از یک بار تمدید قبلی، به سمت بنبست کامل رفت و عملاً صدای شکست آن به گوش جهانیان رسید. دولت یازدهم نیز در میان هیاهوی یکسال اخیر خود و وعدههای پی در پی و ادعای دستاوردهای به اصطلاح بزرگ و بر سر دو راهی ادامه مذاکره یا توقف آن باقی ماند.
از آنجایی که آمریکاییها قطع مذاکره را در آن مقطع به ضرر خود در سطح جهانی و به نفع ایران میدیدند و تمایلی به اعلام شکست مذاکره نداشتند، نهایتاً مذاکره برای هفت ماه و هفت روز دیگر تمدید شد. در مدت انجام مذاکرات آمریکائیان بر حجم و سطح تحریمها بیش از گذشته افزودند.
ملت و نظام ایران که از اول آمریکا را غیر قابل اعتماد میدانست، ولی برای اتمام حجتی دیگر و شفافتر شدن موضوع و خصوصاً اقناع عدهای که فکر میکردند میتوانند با مذاکره چارهای بیندیشند، ادامه را پذیرفت.
اکنون کمتر فردی را در جهان میتوان یافت که نسبت به آمریکا خوشبین باشد. آمریکا در این مدت نشان داد که بیاعتمادترین کشور در نزد جهانیان است و از نظر ناتوانی در تصمیمگیری شهره شهر شد.
در مدت یکی دو ماه گذشته از 7 ماه تمدید شده، آمریکا درمانده و مستأصل در فکر کلاه گذاشتن بر سر مذاکرهکنندگان ایرانی است. در حال حاضر آمریکا در منطقه در بدترین شرایط تاریخی خود قرار دارد. تقریباً همه امیدهای او و وابستگانش در منطقه به فنا رفته است. آمریکا مجبور شده است افغانستان را ترک کند و عراق و سوریه و لبنان و یمن را به ایران بسپارد.
زخمی که آمریکا در منطقه برداشته است قابل درمان نیست و هر چه زمان جلو میرود اوضاع به ضرر آمریکا و به نفع ایران اسلامی ادامه مییابد. لذا تنها شانس آمریکا این است که در مذاکره هستهای، ایران را تضعیف و یا تحقیر کند. در نتیجه در شرایط فعلی، تیم مذاکرهکننده باید تدبیر دیگری بیندیشد و راه روشنتری را انتخاب نماید و رویکرد خود را عوض کند.
آنطور که از کلام و صحبت آمریکاییها بر میآید، به نظر میرسد آمریکا در صدد توطئهای بزرگ علیه ایران در قالب مذاکره است. ظاهراً آمریکا با تقسیم کاری که بین دولت و کنگره انجام داده است، میخواهد ایران را مجبور به امضای توافقنامه دیگری به نام کلیات سیاسی یا توافق کلی در 24 مارس مطابق 4 فروردین ماه 1394 نماید.
انتخاب این روز، با توجه به تعطیلی سراسری در ایران و عدم فعالیت بخشهای اداری و تعطیلی مجلس و عدم حضور نمایندگان مجلس در تهران و سرگرمی مردم ایران در دید و بازدیدهای خانوادگی سؤال برانگیز است و جای تأمل جدی دارد.
دو مرحلهای کردن مذاکرات و کلی و جزئی کردن آن، با توجه به تجربه بیش از یکسال گذشته در مذاکره، هیچ نفعی برای ایران ندارد و فقط موجب دادن امتیازهای بیشتری میشود. تاکنون آمریکا فقط امتیاز نقد گرفته است و امتیاز نسیه داده است. امور هستهای ایران را کم و بیش با اختلال مواجه کرده است و تحریم را نه تنها برنداشته است بلکه افزایش هم داده است.
آنطور که آمریکاییها اظهار میدارند در سال گذشته موفق شدند پیشرفت هستهای ایران را متوقف کنند و الان علیرغم وعدههای قبلی بدنبال امتیازات بیشتر است. آمریکا همواره بدنبال نابودی غنیسازی 20 درصد ایران بوده است که به آن موفق شده است. اکنون ممکن است بدنبال حذف کامل آب سنگین اراک و تولید پلوتونیوم اراک باشد.
اگر مذاکرات آتی دو مرحلهای شود، شکی نباید داشت که آمریکا این حذف کامل و نابودی کامل را دنبال میکند. آمریکا همواره بدنبال تعطیلی سایت فوردو بوده است. در صورت دو مرحلهای شدن مذاکرات به احتمال قریب به یقین آمریکا تعطیلی کامل غنیسازی در فردو را هدف قرار داده است و الا اگر یک مرحلهای باشد این اتفاق نمیافتد و آمریکا نمیتواند چنین خواستهای داشته باشد.
هفته گذشته تلویزیون ایران از قول آمریکاییها اعلام کرد که آنها با 9000 سانتریفیوژ موافقند ولی مشروط به کاهش خروجی آنها. این مطلب واقعاً خندهدار است. سانتریفوژی که 1.2 سو تولید میکند، اگر بخواهد مثلاً 0.5 سو تولید کند یعنی مرتب هر روز باید خاموش و روشن شود. این یعنی کاهش طول عمر و بالا رفتن خطرات دیگر. اگر این خبر صحیح باشد مسلم است که آمریکا با دو مرحلهای کردن مذاکرات، به دنبال تعطیلی و از کار انداختن همه سانتریفیوژهاست، ولی از یک روش فنی ساده.
در خبرها دیدیم که کمیتهای از کنگره آمریکا گفته است که اگر ایران تا 24 مارس (4 فروردین ماه 94) توافق را امضا نکند، تحریمها شدید میشود. این خبر در صورت صحت حاکی از برنامه پیچیده آمریکا برای دو مرحلهای کردن مذاکرات و اخذ امتیازات فوقالعاده از ایران است. لذا از هر زاویهای که به مسئله مذاکره نگاه شود، نتیجه میگیریم که آمریکا با شدت تمام بدنبال دو مرحلهای کردن مذاکرات است تا بتواند در مرحله اول با استفاده از واژهها و کلمات قلمبه و سلمبه، ولی قابل تعبیر و تفسیر متفاوت و با قرار دادن متون چند پهلو و متون بیخاصیت در آن، عرصه را بر ایران در مرحله بعد تنگ کند.
همان کاری که در توافقنامه ژنو انجام گرفت و کی بود، کی بودها، شروع شد و آخر هم معلوم نشد و دولت هم هیچگاه توضیح نداد که دستاوردهای ایران اسلامی از آن توافقنامه چه بود؟ توافق ژنو را هم گفتند کلی است، گفتند اقدام مشترک است و گفتند تفاهم است و الی آخر. ولی همهاش به نفع آمریکا تمام شد.
باید مواظب دشمن غدّار بود. خوشبینی و عجله در امضا و هر نوع تصمیمی که منجر به دو مرحلهای یا چند مرحلهای شدن مذاکرات شود، جز ضرر برای ایران و ملت ایران نفعی در برندارد.
خدا نکند افرادی در دولت با خوشبینی تام یا اهداف خاص موجب دو مرحلهای یا چند مرحلهای شدن مذاکرات شوند. دولت باید روی حذف تمام تحریمها بدون کم و کاست و بلکه یکپارچه و در یک مرحله، پایداری جانانه از خود نشان دهد.
آزموده را آزمودن خطاست. آمریکا شیطان بزرگ است، در منطقه حضیض قدرت است. باید مقاومت کرد و با تدبیر مقاومتی از این پیچ سخت بور کرد. نباید اجازه و فرصت داد تا آمریکا امتیازهای خود به ایران را از روی میز بردارد، ولی ایران همه امتیازها را روی میز بگذارد و تقدیم کند.