"گروه فرهنگی صراط"- اخیرا رییس سازمان زندانهای کشور در یزد طی سخنانی به آمار تکان دهنده ای در مورد زندانیان اشاره کرده است.
به گزارش گروه فرهنگی صراط، علی اصغر جهانگیری اشاره کرد که 75 درصد از زندانیان کشور را ساکنان حاشیه شهر ها تشکیل می دهند وی تاکید کرد هم اکنون بیش از 9 میلیون نفر در حاشیه شهر ها زندگی می کنند.
متاسفانه آمار تکاندهنده فوق از دو جهت با آرمانهای انقلاب در تضاد کامل است و نشاندهنده ضعف عملکرد مسئولین دولتهای گذشته در تلاش برای رسیدن به آرمانهای انسانی انقلاب اسلامی است.
نخست اینکه بر اساس آرمانهای رهبر کبیر انقلاب امام خمینی(ره) تامین مسکن برای افراد بی خانمان و زاغه نشین از اهم اهداف انقلاب بوده و ایشان در اولین پیام اقتصادی- اجتماعی خود در تاریخ ۵۸/۱/۲۱ و تنها ۲ ماه پس از پیروزی انقلاب اسلامی، همه مسوولان،نهادها و مردم را برای حل مشکل زمین و مسکن خصوصاً تامین مسکن برای محرومان فراخواندند.
"در رژیم منفور پهلوی مسئله مسکن یکی از مصیبت بارترین مشکلات اجتماعی مردم ما بود . بسیاری از مردم در اسارت تهیه یک قطعه زمین و داشتن یک لانه بودند و چه بسا تمام عمرشان را زیر بار بانکها و سودجویان و غارتگران بسر می بردند تا بتوانند پناهگاهی رابرای خود و فرزندانشان دست و پا کنند . قشر عظیمی از مستضعفان جامعه هم به کلی از داشتن خانه محروم بودند و در زوایا ی بیغوله ها و اطاقکها ی تنگ و تاریک و خرابه ها به سر می برند و چه بسا قسمت مهمی از درآمد ناچیزشان را بایستی برای اجاره آن بپردازند و این میراث شوم برای ملت ما باقی مانده و اکنون جامعه با چنین مصیبتی دست به گریبان است . نظام اسلامی چنین ظلم و تبعیضی را تحمل نخواهد کرد و این از حداقل حقوق هر فرد است که باید مسکن داشته باشد ، مشکل زمین باید حل شود و همه بندگان خدا باید از این موهبت الهی استفاده کنند . همه محرومان باید خانه داشته باشند."
(بخشی از متن پیام حضرت امام در خصوص افتتاح حساب ۱۰۰ و تشکیل بنیاد مسکن)
این در حالی است که امروز این آرمان نخستین انقلاب نه تنها محقق نشده بلکه آمار حاشیه نشینی شهر ها که زمانی فقط در اطراف کلانشهر ها وجود داشت به 9 میلیون نفر یعنی بیش از یک دهم جمعیت کشور رسیده و حتی در حاشیه شهر های کوچک نیز مشاهده می گردد.
دوم اینکه امروز 75 درصد زندانیان از قشری هستند که وظیفه هر دولتی در هر نوع تفکر حکومتی اعم از اسلامی یا سکولار تلاش برای تغییر این قشر از طریق ارتقای آنان به شرایط رفاهی بهتر است. یعنی در صورتی که دولتها به وظایف خود به درستی عمل می کردند امروز قشر حاشیه نشینی وجود نداشت که 75 درصد جرایم و به تبع آن، 75 درصد جمعیت زندانیان کشور را تامین کند!
به عبارت دیگر اگر دولتها در زمینه افزایش عدالت اجتماعی هزینه کرده بودند؛ امروز اینهمه هزینه مبارزه با جرایم و هزینه نگهداری از زندانیان و حتی هزینه سازمانهایی چون کمیته امداد و بهزیسیتی و ستاد دیه در کمک به خوانواده های بد سرپرست این زندانیان، همه به میزان 75 درصد تقلیل می یافت ضمن اینکه چهره امنیت اجتماعی نیز در اثر این همه جرایم صورت گرفته مخدوش نمی شد.
شاید مورد فوق شاهد مثال بسیار خوبی باشد برای موضوعی در علم جامعه شناسی رفاه که بیان می کند: دولتها با افزایش هزینه در رفاه عمومی و زیرساختهای آموزشی، چندین برابر در هزینه های خود صرفه جویی می کنند.
اکنون باید خطاب به مسئولینی که آرمانهای انقلاب را متصل به سانتریفیوژ ها نمی دانند گفت عدالت اجتماعی که به سانتریفیوژ وصل نیست، حد اقل در این راستا تلاش خود را جدی تر کنید.