صراط: پس از انتشار خبر شکایت مهناز افشار از روح الله حجازی کارگردان سینما، این کارگردان در یادداشتی که در اختیار صراط قرار داده به حقیقت ماجرای جنجالی اخیر اشاره کرده است.
متن این یادداشت در ادامه می آید:
اخیرا از طریق برخی سایتها از مدعای طرح شده توسط سرکار خانم مهناز افشار مطلع شدم. عجیب آنکه کسی که مدعی اخلاقمداری و رعایت اصول حرفهایست، اینگونه عجولانه به نشراکاذیب در فضای مجازی و نامهپراکنی در سایتهای مختلف میپردازد تا جایی که در چند روز گذشته، شاهد انواع تهمتها و حرمتشکنیها در گفتار و نوشتار ایشان و برخی دوستان محترمشان بودهام.
قصه «مرگ ماهی» که اولین قراردادش را با مهناز افشار امضاء کرد! غصهدار است از اینکه بازیگری که میتوانست و میبایست الگوی حرفهایگری و اخلاقمداری باشد، بیواهمه مفاد قراردادش را زیر پا و دست عوامل پروژه را در پوست گردو گذاشت! اما غصهی بزرگتر آن است که وی به محض اطلاع از پذیرفته شدن «مرگ ماهی» در بخش مسابقه جشنواره فیلم فجر، حتی بقدر تعیین تکلیف و بررسی مدعای خود توسط شورای داوری خانه سینما نیز تحمل نداشت و به امید مرگِ ماهی، از هیچ تلاشی برای گلآلود کردن این آب کوتاهی نكرد.
دریغ آنکه حداقل ای کاش از آن نفوذ و پشتوانهای! که خانم افشار از آن دم میزنند برخوردار بودم، شاید از این طریق میتوانستم مانع از خط خوردن دو فیلم قبلیام؛ ( زندگي خصوصي اقا و خانم ميم ) و ( زندگي مشترك اقاي محمودي و بانو) از ليست رقبای دو دوره قبلی جشنواره فيلم فجر شوم.
اما اگر نداشتن پشتوانهای جز خدا هم از ویژگیهای (به تعبیر ایشان) «یک کارگردان جوان و بیتجربه» است، به آن افتخار میکنم و بر خود میبالم.
از شما چه پنهان، من نه ماهیگیری از آب گلآلود را میدانم و نه هرگز نیازی به آن میبینم.
لذا این عرصه را به اهلش وامیگذارم و تا صدور رای توسط مراجع ذیصلاح، به احترام سینمای نجیب ایران سکوت میکنم.
در پایان برای مهناز افشار عزیز، آرزوی سلامتی، شادی و سعه صدر دارم و هرگز دور از ذهن نمیپندارم که انشاالله ایشان در جشنوارههای آتی، نه با غوغاسالاری و جنجال، که با تکیه بر تواناییهای بازیگری و اخلاقمداریشان پا به میدان رقابت و تیتر رسانهها بگذارند. به امید آنروز…
يا حق
سید روحالله حجازی
متن این یادداشت در ادامه می آید:
اخیرا از طریق برخی سایتها از مدعای طرح شده توسط سرکار خانم مهناز افشار مطلع شدم. عجیب آنکه کسی که مدعی اخلاقمداری و رعایت اصول حرفهایست، اینگونه عجولانه به نشراکاذیب در فضای مجازی و نامهپراکنی در سایتهای مختلف میپردازد تا جایی که در چند روز گذشته، شاهد انواع تهمتها و حرمتشکنیها در گفتار و نوشتار ایشان و برخی دوستان محترمشان بودهام.
قصه «مرگ ماهی» که اولین قراردادش را با مهناز افشار امضاء کرد! غصهدار است از اینکه بازیگری که میتوانست و میبایست الگوی حرفهایگری و اخلاقمداری باشد، بیواهمه مفاد قراردادش را زیر پا و دست عوامل پروژه را در پوست گردو گذاشت! اما غصهی بزرگتر آن است که وی به محض اطلاع از پذیرفته شدن «مرگ ماهی» در بخش مسابقه جشنواره فیلم فجر، حتی بقدر تعیین تکلیف و بررسی مدعای خود توسط شورای داوری خانه سینما نیز تحمل نداشت و به امید مرگِ ماهی، از هیچ تلاشی برای گلآلود کردن این آب کوتاهی نكرد.
دریغ آنکه حداقل ای کاش از آن نفوذ و پشتوانهای! که خانم افشار از آن دم میزنند برخوردار بودم، شاید از این طریق میتوانستم مانع از خط خوردن دو فیلم قبلیام؛ ( زندگي خصوصي اقا و خانم ميم ) و ( زندگي مشترك اقاي محمودي و بانو) از ليست رقبای دو دوره قبلی جشنواره فيلم فجر شوم.
اما اگر نداشتن پشتوانهای جز خدا هم از ویژگیهای (به تعبیر ایشان) «یک کارگردان جوان و بیتجربه» است، به آن افتخار میکنم و بر خود میبالم.
از شما چه پنهان، من نه ماهیگیری از آب گلآلود را میدانم و نه هرگز نیازی به آن میبینم.
لذا این عرصه را به اهلش وامیگذارم و تا صدور رای توسط مراجع ذیصلاح، به احترام سینمای نجیب ایران سکوت میکنم.
در پایان برای مهناز افشار عزیز، آرزوی سلامتی، شادی و سعه صدر دارم و هرگز دور از ذهن نمیپندارم که انشاالله ایشان در جشنوارههای آتی، نه با غوغاسالاری و جنجال، که با تکیه بر تواناییهای بازیگری و اخلاقمداریشان پا به میدان رقابت و تیتر رسانهها بگذارند. به امید آنروز…
يا حق
سید روحالله حجازی