صراط: همه میگویند این شخص رئیس باند دزدان زاغزن است اما خودش میگوید تنها در دو بار سرقت وسوسه شده و تن به خواسته دوستانش داده است.
بامداد 27 مهرماه سال جاری پلیس آگاهی تهران در عملیاتهای همزمان، گردانندگان باندهای مختلفی را دستگیر کرد که یکی از این شبکهها زاغزنان حرفهای مراکز تجاری، طلافروشها و بانکها بودند.
«جواد»، «بهزاد» و «امیر» به همراه «بهرام» در کرج، فردیس، شهریار و شهر قدس دستگیر شدند و همه پذیرفتند دزد بوده و بهرام را رئیس خود معرفی کردند.
در صحنه دستگیری تنها بهرام بود که مقاومت کرد و حتی به سمت مأموران پلیس حملهور شد اما با شلیک گلوله به پایش آرام گرفت و حالا ادعاهای عجیبی دارد.
بهرام 28 ساله که قوی هیکل است ادعا میکند تنها در دو دزدی نقش داشته است.
این جوان از سال 86 پس از دستگیری همجرمانش فراری است و با پولهای به دست آمده به سفرهای خارجی نیز رفته است.
سابقه داری؟
نه، نخستین بار است که دستگیر شدم.
به چه جرمی دستگیر شدی؟
فقط یکبار در این دزدیها حضور داشتم که دستگیر شدم.
پس چرا از سال 86 فراری هستی؟
یکبار در سال 86 با دوستانم دست به دزدی پولهای یکی از مراجعهکنندگان به بانک زدیم که بعد از مدتی دوستانم دستگیر شدند ولی من فراری شدم.
سرقت دیگری انجام ندادی؟
یکبار هم سرقت از یک مرد طلافروش بود.
شیوه و شگردتان چه بود؟
من که در این باند زیاد فعالیت نداشتم ولی شنیدم پیش از سرقت همجرمانم در مراکز تجاری، بانکها، صرافیها و طلافروشیها زاغزنی میکردند و پس از شناسایی سوژه با پنچرکردن خودروهای آنها در بزرگراه اقدام به دزدی میکردیم.
پنچر کردن؟
بله، لاستیک خودرو را طوری پنچر میکردند که پس از حرکت و در مسیر، باد لاستیک به طور کامل خالی میشد و زمانی که صاحب خودرو سرگرم تعویض لاستیک بود با دوستانم به سراغش میرفتیم و با برداشتن کیف پول یا طلاها پا به فرار میگذاشتیم.
در سرقت طلاها چقدر پول به دست آوردی؟
پنج کیلو طلا دزدیدیم که سهم من 120 میلیون تومان بود که «مجید» در ازای آن یک سوناتا به من داد و قرار شد بقیه سهمام را پس از فروش طلاها بپردازد.
پس در این مدت پول خوبی به جیب زدی؟
نه از سال 86 تا الان فقط همین دو بار بود که دزدی کردم و فقط یک خودرو به من رسید.
یعنی در دیگر سرقتها حضور نداشتی؟
نه! باور کنید فقط همین دو بار بود.
اما دوستانت تو را به عنوان رئیس خود معرفی کردهاند؟
دروغ میگویند تا همه دزدیها را به گردن من بیندازند.
چرا در دیگر سرقتها همراهیشان نکردی؟
این دو بار هم که رفتم مجید و امیر اصرار کردند و وسوسه شدم وگرنه خودم مغازه لباسفروشی دارم.
ازدواج هم کردی؟
بله، صاحب یک پسر شش ساله هم هستم.
شنیدم ورزشکاری؟
بله، کشتیگیر بودم و مقام قهرمانی هم دارم.
چرا ورزش را ادامه ندادی؟
در وضعیت مالی بدی زندگی میکردم و حتی پول کرایه ماشین برای رفتن به باشگاه را نداشتم به همین خاطر از کشتی دور شدم.
فکر میکردی دستگیر شوی؟
نه، چون سابقه نداشتم و خلاف نمیکردم.
به نظرت همسرت حاضر است دوباره با تو زندگی کند؟
نمیدانم، به دوست داشتنش ربط دارد که حاضر شود مرا ببخشد.
اگر جای همسرت بودی چه کار میکردی؟
من همسرم را خیلی دوست دارم و اگر این اشتباه از سوی او صورت میگرفت به خاطر علاقهام وی را میبخشیدم و فرصت میدادم.
پس از آزادی دوباره دزدی میکنی؟
نه، هیچ چیزی مثل زندگی سالم نیست و زندان خودت را شرمنده خودت میکند و دیگر حاضر نیستم کاری کنم تا به زندان بیفتم.بنابر این گزارش، بازپرس شعبه 3 دادسرای ناحیه 34 با تقاضای چاپ عکس این دزد خواست تا کسانی که در دام سرقتهای این باند افتادهاند به اداره 18 پلیس آگاهی تهران مراجعه کنند.
بامداد 27 مهرماه سال جاری پلیس آگاهی تهران در عملیاتهای همزمان، گردانندگان باندهای مختلفی را دستگیر کرد که یکی از این شبکهها زاغزنان حرفهای مراکز تجاری، طلافروشها و بانکها بودند.
«جواد»، «بهزاد» و «امیر» به همراه «بهرام» در کرج، فردیس، شهریار و شهر قدس دستگیر شدند و همه پذیرفتند دزد بوده و بهرام را رئیس خود معرفی کردند.
در صحنه دستگیری تنها بهرام بود که مقاومت کرد و حتی به سمت مأموران پلیس حملهور شد اما با شلیک گلوله به پایش آرام گرفت و حالا ادعاهای عجیبی دارد.
بهرام 28 ساله که قوی هیکل است ادعا میکند تنها در دو دزدی نقش داشته است.
این جوان از سال 86 پس از دستگیری همجرمانش فراری است و با پولهای به دست آمده به سفرهای خارجی نیز رفته است.
سابقه داری؟
نه، نخستین بار است که دستگیر شدم.
به چه جرمی دستگیر شدی؟
فقط یکبار در این دزدیها حضور داشتم که دستگیر شدم.
پس چرا از سال 86 فراری هستی؟
یکبار در سال 86 با دوستانم دست به دزدی پولهای یکی از مراجعهکنندگان به بانک زدیم که بعد از مدتی دوستانم دستگیر شدند ولی من فراری شدم.
سرقت دیگری انجام ندادی؟
یکبار هم سرقت از یک مرد طلافروش بود.
شیوه و شگردتان چه بود؟
من که در این باند زیاد فعالیت نداشتم ولی شنیدم پیش از سرقت همجرمانم در مراکز تجاری، بانکها، صرافیها و طلافروشیها زاغزنی میکردند و پس از شناسایی سوژه با پنچرکردن خودروهای آنها در بزرگراه اقدام به دزدی میکردیم.
پنچر کردن؟
بله، لاستیک خودرو را طوری پنچر میکردند که پس از حرکت و در مسیر، باد لاستیک به طور کامل خالی میشد و زمانی که صاحب خودرو سرگرم تعویض لاستیک بود با دوستانم به سراغش میرفتیم و با برداشتن کیف پول یا طلاها پا به فرار میگذاشتیم.
در سرقت طلاها چقدر پول به دست آوردی؟
پنج کیلو طلا دزدیدیم که سهم من 120 میلیون تومان بود که «مجید» در ازای آن یک سوناتا به من داد و قرار شد بقیه سهمام را پس از فروش طلاها بپردازد.
پس در این مدت پول خوبی به جیب زدی؟
نه از سال 86 تا الان فقط همین دو بار بود که دزدی کردم و فقط یک خودرو به من رسید.
یعنی در دیگر سرقتها حضور نداشتی؟
نه! باور کنید فقط همین دو بار بود.
اما دوستانت تو را به عنوان رئیس خود معرفی کردهاند؟
دروغ میگویند تا همه دزدیها را به گردن من بیندازند.
چرا در دیگر سرقتها همراهیشان نکردی؟
این دو بار هم که رفتم مجید و امیر اصرار کردند و وسوسه شدم وگرنه خودم مغازه لباسفروشی دارم.
ازدواج هم کردی؟
بله، صاحب یک پسر شش ساله هم هستم.
شنیدم ورزشکاری؟
بله، کشتیگیر بودم و مقام قهرمانی هم دارم.
چرا ورزش را ادامه ندادی؟
در وضعیت مالی بدی زندگی میکردم و حتی پول کرایه ماشین برای رفتن به باشگاه را نداشتم به همین خاطر از کشتی دور شدم.
فکر میکردی دستگیر شوی؟
نه، چون سابقه نداشتم و خلاف نمیکردم.
به نظرت همسرت حاضر است دوباره با تو زندگی کند؟
نمیدانم، به دوست داشتنش ربط دارد که حاضر شود مرا ببخشد.
اگر جای همسرت بودی چه کار میکردی؟
من همسرم را خیلی دوست دارم و اگر این اشتباه از سوی او صورت میگرفت به خاطر علاقهام وی را میبخشیدم و فرصت میدادم.
پس از آزادی دوباره دزدی میکنی؟
نه، هیچ چیزی مثل زندگی سالم نیست و زندان خودت را شرمنده خودت میکند و دیگر حاضر نیستم کاری کنم تا به زندان بیفتم.بنابر این گزارش، بازپرس شعبه 3 دادسرای ناحیه 34 با تقاضای چاپ عکس این دزد خواست تا کسانی که در دام سرقتهای این باند افتادهاند به اداره 18 پلیس آگاهی تهران مراجعه کنند.