جمعه ۰۷ دی ۱۴۰۳ - ساعت :
۲۹ آذر ۱۳۹۳ - ۱۱:۰۷

توضیح مدیر سابق درباره ابهام صندوق رای صداوسیما

ما خیلی مواقع تهمت خوردیم، همه مدیران تلویزیون هم از ناحیه روشنفکران و هم مدعیان اصول گرایی مورد انتقاد قرار گرفتند، اما ایستادند، پای انقلاب و آرمان‌های امام ایستادند.این‌ها حرف‌های فرجی مدیر سابق شبکه اول است.
کد خبر : ۲۱۵۸۴۶
صراط: یکی از شوک‌های تغییر مدیریت‌های جدید شبکه‌های تلویزیونی جابه‌جایی مدیر شبکه اول بود.سه روز پیش در اعلام مدیریت‌های جدید شبکه‌های تلویزیونی محمد احسانی، جایگزین مهدی فرجی شد تا یکی از قدرتمندترین افراد تاثیرگذار یک دوران طولانی صداوسیما، بعد از 5 سال از مدیریت مهمترین و استراتژیک‌ترین شبکه تلویزیون به کنار رود.
 
با مهدی فرجی، مدیر حالا دیگر سابق شبکه اول، در روزگاری که هنوز خبری از تغییر و جابه‌جایی او نبود به گفتگو نشستیم. گفتگویی که نتیجه‌اش برای ما، تعجب از قرار گرفتن فرجی در سمت یک مدیریت فرهنگی بلندپایه بود. سالها بود که عادت کرده‌ بودیم که مدیران بلندپایه فرهنگی کشور را آدم‌هایی رصد‌کننده از دور، خارج از فضای واقعی فرهنگ و با اداهای تشریفاتی مدیریتی بشناسیم و فرجی هیچ‌کدام از آنها نبود.  
 
فرجی سابقه‌ای طولانی از ساخت مجموعه‌های تاثیرگذار نمایشی در دوران مدیریت‌اش دارد و در روزگار کسل‌کننده بی‌بودجه تلویزیون به تنهایی بار جذابیت و نمایش در تلویزیون را به دوش کشیدو این شاید مهمترین و حیاتی‌ترین وظیفه فرجی در تمام این مدت بود. وظیفه‌ای که با کم و زیاد، فرجی از عهده‌اش برآمد.
 
زمزمه‌های پذیرش مدیریت مجوز ساخت و نمایش در سازمان سینمایی از سوی فرجی چند روزی است فروکش کرده است و ظاهرا او حالا فقط به ادامه تحصیل فکر می‌کند. با کوله‌باری از تجارت مدیریت بحران در سالهای دوران تغییر.
 
 آقای فرجی اگر موافق باشید، با شما به عنوان یک مدیر فرهنگی گفتگو کنیم. مدیری که یکی از گلوگاه‌های حساس رسانه‌ای نظام جمهوری اسلامی را به دست دارد و طبیعتا مسئولیت مهم و سنگینی در دایره گسترش و حفظ آرمان‌های این نظام به عهده اوست. ما اعتقاد داریم که آرمان‌های انسانی، اخلاقی و دینی انقلاب ما، پتانسیلی به شدت فراتر از آنچه امروز در سطح جهان و حتی جامعه خودمان از وجود آنها درک می‌کنیم داشتند. 35 سال فرصتی کافی برای جهانی شدن این آرمان‌ها بود، اما این اتفاق نیفتاد. شما به عنوان یکی از مدیران فرهنگی سطح اول ایران فکر می‌کنید که این ماجرا کجا گیر افتاد؟ امروز ما تاثیرات انقلاب ایران را در دورترین نقاط آمریکای لاتین، آفریقا و شرق آسیا مشاهده می‌کنیم، اما همه آنها نتیجه همان موج اول انقلاب است و ظاهرا مدیریت فرهنگی ایرانی نقشی در آن نداشته است..

 
فرجی: پاسخ سوال شما بیشتر در حوزه سیاستمداران است تا اهالی فرهنگ اما واقعیت این است که من تحلیل خود را به عنوان یک مدیر فرهنگی از این سوال ارائه کنم، بر خلاف شما من مثل خیلی از بزرگان کشور از جمله خود مقام معظم رهبری معتقدم که این آرمان‌ها در خیلی از کشورهای دنیا نفوذ کرده و انچه ما امروز به عنوان بیداری اسلامی در منطقه و دنیا می‌بینیم اتفاقا حاصل آرمان‌های امام راحل (ره) است.
 
روزگاری برای اینکه کشوری مثل سوریه را از پا دربیاورند دو سه شب حمله نظامی کافی بود اما امروز از مرز سه سال عبور کرده و تقریبا همه مخالفان جریان مقاومت دست به دست هم دادند تا بتوانندسوریه را از پا دربیاورند و موفق نشدند. قصد مقایسه ندارم، فاصله بسیار است اما آنچه امروز در سوریه اتفاق می‌افتد مدل بسیار کوچکی از دفاع مقدس ماست. 8 سال همه دنیا دست به دست هم زدند، هر کاری می‌توانستند، انجام دادند تا ما را از پا دربیاورند اما نتیجه این همه تحریم و محدودیتی که علیه ما وجود داشت پیروزی دفاع مقدس بود. یک مدل خیلی کوچک این قضیه امروز در سوریه اتفاق می‌افتد و کسانی که در این کشور جریان مقاومت را جلو می‌برند همه از کسانی هستند که عاشقان آرمان راحل (ره) هستند و عشق عمیقی به جمهوری اسلامی، به عنوان مظهر مقاومت در مقابل استکبار دارند.
 
من فکر می‌کنم ما در این 30 سال در حوزه انتشار آرمان‌های امام خمینی خیلی پیشرفت داشته‌ایم. خود حضرت امام هم فرمودند که نمی شود جلوی این آرمان‌ها را گرفت، این آرمان‌ها به گوش هر کدام از مظلومان جهان برسد اثر خود را می‌گذارد و به اعتقاد من دارد می‌رسد.اما اگر بخواهم با دید فرهنگی به موضوع نگاه کنم، بحث کمی پیچیده می‌شود. امروز برای ما دیگر واضح است که استکبار، افکار و آرمان‌ها و تئوری‌ها و نظریه‌هایش را در غالب فرهنگ، از طریق رمان، سینما، تئا‌تر، موسیقی و... پیش می‌برد، ما معمولا از طریق یک تئوری و نظریه مشخص با نگاه آخر الزمانی مردم، دولت و جریان حاکم بر حوزه فرهنگ آمریکا و اسرائیل آشنا نمی‌شویم بلکه این اتفاق در فیلم‌ها و محصولات فرهنگی که تولید می‌کنند، رخ می‌دهد. این روند همچنان هم ادامه دارد. اما نکته اینجاست که هم جریان فرهنگ غالب جهانی جریان استکبار از سه طریق سینما، موسیقی و بازی‌های کامپیوتری پیش می‌رود و تئا‌تر و کتاب و اندیشه و این موارد در مراحل بعدی و خیلی ضعیف تری قرار دارند و در واقع  تکمیل کننده زنجیره و حلقه سینما، موسیقی و بازی‌های کامپیوتری هستند.
 
و من معتقدم که ما در هر سه حوزه سینما، موسیقی و بازی‌های کامپیوتری بدون تعارف بسیار عقب هستیم. هر جا کار درستی در این سه حوزه انجام دادیم، اثر گذار بوده است. همین سریال‌های تلویزیونی را شما در نظر بگیرید. چندی پیش آقای ضرغامی می‌گفت زمانی در یکی از سفرهای خارجی خود از نخست وزیر یک کشور خارجی شنیده‌ است که او تعریف می‌کرد که وقتی می‌رسد خانه، اولین کاری که می‌کند این است که  پای «آی فیلم» می‌نشیند و «آی فیلم» همین سریال‌ها را پخش می‌کند. ما در سریال‌های تلویزیون از عدالت خواهی حرف می‌زنیم، رفتار فرهنگی، احترام کوچک‌تر به بزرگ‌تر، نوع پوشش و حجاب اسلامی همه این موارد را نشان می‌دهیم، مواردی که دغدغه‌های فرهنگی انقلاب ماست. به همین دلیل هم هست که قطع می‌کنند و شما می‌بینید علی رغم اینکه خیلی برای آن‌ها سخت است و در دنیای دموکراسی هیچ جوره نمی‌توانند دفاع کنند از ایده قطع کردن فرکانس شبکه‌های ماهواره‌ای ایران اما به این کار تن می‌دهند، چون احساس خطر می‌کند و از اثر گذاری این آثار هراس دارند.
 
من معتقدم ما تا حدود زیادی در گسترش آرمان‌های انقلاب و ارزش‌های امام (ره) موفق بودیم، البته نمی‌توانم بگویم که به حد ایده آل رسیده‌ایم، هر چند هیچ‌گاه نباید آنقدر راضی باشیم که در این حوزه حرکت خود را کند کنیم، همیشه باید فکر کنیم عقب هستیم، باید بیشتر کار کنیم. اما اعتقاد من نیست خدای نکرده این آرمان‌ها مرده، منتقل نشده یا اثر گذار نبوده است. اما هیچ‌گاه به اندازه‌ای که شایسته این آرمان‌ها بوده است، کار انجام نشده است.
 
اما شما باید در نظر بگیرید که امروز 143 شبکه فارسی زبان در حال فعالیت هستند و اکثر آن‌ها ضد این آرمان‌ها فعالیت می‌کنند. این‌ها برای چه راه اندازی شدند؛ در راه خدا می‌کنند؟ این آمار بسیار بالایی است. همه این‌ها وقتی کنار هم قرار می‌گیرند، با لحاظ محدودیت‌ها و بی‌تجربه‌گی‌های ما و اینکه ما معمولا در حوزه مدیریت فرهنگی تجربه‌ای نداشتیم و تازه‌ کاریم، می‌شود نتیجه گرفت که ما در حوزه انتشار آرمان‌های خوب کار کردیم، اما خوب آنطور که شایسته این آرمان‌ها باشد خیر، هنوز جای کار دارد.
 
یکی از متهمین اصلی اینکه ما امروز معتقدیم نتیجه همه فعالیت‌های فرهنگی انقلاب، شایسته آرمان‌های انقلاب نبوده است، مدیریت فرهنگی است. در مرحله‌ای از تاریخ انقلاب که مدیریت فرهنگی ایرانی اساسا در دست کسانی قرار گرفت که اعتقادی به این آرمان‌ها نداشتند،از آن دوره که طبیعتا انتظاری نداریم، اما در برهه‌هایی هم این امور در دستان کسانی قرار گرفت که همراه این اعتقاد بودند اما باز هم نتیجه خاص و درخشانی از آن‌ها شاهد نبودیم.

 
فرجی: ببینید ما درباره حوزه فرهنگ صحبت می‌کنیم، در این حوزه اثر گذاری و ساخت آثار موثر حاصل ممارست زیاد است، اگر ما امروز سینمای هالیوود را اثرگذار می‌دانیم، این حاصل سال‌ها تلاش با حجم بالا و با سرمایه گذاری‌های کلان است. وقتی تعداد افراد، ساعت روز‌ها و حجم فعالیت برای تقویت هالیوود را محاسبه کنید با مدیریت سینمای خودمان اصلا قابل مقایسه نیست.
 
این یک مساله، علاوه بر آن شما باید بدانید که آن روز‌ها، در سال‌های انقلاب، نیروهای انقلابی متدین و دلسوز افکار امام و انقلاب حاضر نشدند وارد حوزه فرهنگ به ویژه تلویزیون و سینما بشوند، چون اساسا اعتقادی به این حوزه نداشتند.تصور می‌کردند ورود به این عرصه‌ها دوری از آخرت است و عاقبت به خیری ندارد، بنابراین وارد این عرصه‌ها نشدند. بنابراین ما همواره با حداقل ظرفیت در این حوزه‌ها کار کردیم. اما غربی‌ها همواره با حداکثر ظرفیت در این حوزه کار کردند و البته هم افزایی هم کردند با امکانات دیگری که می‌توانستند در جهان دیگری به نام جهان غرب به وجود بیاورند.
 
نکته سوم هم اینکه باید باور کنیم که کار فرهنگ درازمدت است.در حالی که در حوزه صنعت و علم و اقتصاد به فاصله حداکثر چند سال نتیجه را می‌بینی. به همین سبب به نظرم می‌آید که دشوار‌ترین کاری که انقلاب انجام داده اتفاق در حوزه فرهنگ بوده است، اینکه با حداقل ظرفیت‌ها توانسته اثرگذاری داشته باشد که امروز دنیا به این نتیجه برسد که تلویزیون و رادیو ایران را باید قطع کند.
 
اگر موافق باشید کمی وارد حوزه خاص صداوسیما شویم. یکی از مهمترین اثرگذاری‌ آرمانی انقلاب ایران روی کشورهای منطقه و جهان به سریال‌های تلویزیونی ایرانی برمی‌گردد. عجایب زیادی از تاثیر سریال‌های ایرانی، از یوسف پیامبر و مریم مقدس و مختارنامه و... در جوامع دیگر شنیده می‌شود. نکته ماجرا هم اینجاست که این سریال‌ها عقب‌نشینی آرمانی نداشتند.بلند بلند حرف انقلاب ایران را فریاد زدند و مورد استقبال هم قرار گرفتند.
 

من هم زیاد شنیده‌ام. از زبان بسیاری از شخصیت‌های بلندمرتبه سیاسی شنیدم که در زمان پخش سریال «یوسف پیامبر» که تا امروز در 40 کشور مختلف روی آنتن رفته، خیابان‌ها خلوت می‌شدند. من این را از مقامات بلند پایه کشور‌ها شنیدم که گفتند من یک قسمت این سریال را هم از دست ندادم، یا مثلا سریال مختار، ببینید که این سریال چقدر در منطقه تاثیرگذار بود. عکس‌های هنرپیشه‌های مختار تا مدت‌ها بعد از پخش سریال همه جا به چشم می‌خورد و هنوز هم هست. همین‌طور برخی دیگر از سریال‌های سیما.
 
من شخصا اعتقاد ندارم که برای اثر گذاشتن بر روی افکار مردم دنیا باید مدام سریال‌های انقلابی و سیاسی تولید کنیم. این روش دیگر جواب نمی‌دهد. مثلا آمریکا فیلم  ضدایرانی «آرگو» را ساخت اما هیچ کس حتی ضدایرانی‌ها هم نتوانستند این فیلم را قبول کنند. فیلم کاملا سیاسی بود و معلوم بود که آمریکا چه موضعی در این فیلم اتخاذ کرده و نتیجتا زیاد تاثیرگذار نبود. فضای فیلم و سریال تاثیرگذار دیگر فضای سیاسی نیست، فضای سبک زندگی است، خانوادگی است و این امکان بزرگی برای ماست. اگر این امکان به وجود بیاید و ما از طریق شبکه‌های خارجی و ظرفیت‌هایی که به لحاظ فنی در ماهواره‌ها وجود دارد بتوانیم آثار خود را پخش کنیم، مطمئن باشید که حرف‌های زیادی برای مردم دنیا داریم.
 
 آقای فرجی، صریح می‌پرسم مدیریت صدا و سیما در همه این سال‌ها متهم بوده به نادیده گرفتن نیروهای انقلابی و جریان انقلابی فرهنگ و رسانه در کشور. خیلی از این جریانات به صداوسیما که طبیعتا باید پایگاه اساسی رسانه‌ای آنها باشد با خوش‌بینی نگاه نمی‌کنند و معتقدند نگاه انقلابی جایی در تلویزیون ندارد.
 
 این کم لطفی بزرگی است.صدا و سیما از انقلابی‌ترین سازمان‌های کشور است، این ارگان حتی از نظر ظاهری هم از بسیاری از نهادهای انقلابی جلو‌تر است. به لحاظ محتوایی هم سازمان صدا و سیما را با دیگر وزارتخانه‌ها و سازمان‌هایی که مسوولیت فرهنگی دارند مقایسه کنید، ببینید کدام سازمان توانسته کشور را از پیچ و تاب‌های حساس عبور بدهد و در لحظه‌های بحران افکار عمومی را هدایت کند به سمت جریان انقلاب و ولایت فقیه؟
 
البته می‌دانید که اساسا تلویزیون در ایران جایی است که همه جریان‌های فکری و سیاسی دنبال تسلط بر آن هستند؛ به گرفتن سهم و درصد هم قانع نیستند و می‌خواهند کلا تلویزیون برای خودشان باشد.به همین ترتیب همه جریان‌های فکری و سیاسی تلویزیون را متهم می‌کنند، چون تلویزیون زیر نظر رهبری مستقل فعالیت می‌کند و تن به هیچ کدام از این جریان‌ها نمی‌دهد به جز جریان انقلاب و هر جا احساس کند که مصلحت جریان انقلاب است ورود پیدا می‌کند. این در بسیاری موارد باعث دلخوری افرادی شده که به دنبال ترویج افکار خود بودند، فکر می‌کردند در این مقطع فقط باید موضوع مورد نظر آن‌ها را دنبال کنیم، فشار  بسیاری هم بر تلویزیون وارد می‌کردند، حتی بعضی از جریان‌های اصول‌گرا. در مواردی ما مشاهده کردیم که موضع گیری برخی از جریان‌های اصولگرا خلاف موضع گیری مقام معظم رهبری است و خوشبختانه تلویزیون به خواسته آن‌ها تن نداد. جریان‌های تندرو از تلویزیون توقع دارند،دنبال خواسته خود هستند و صدا و سیما هم از این جهت باید مورد انتقاد قرار بگیرد. من قریب به 30 سال است که در تلویزیون هستم و همه دولت‌ها را تجربه کردم، از دولت آقای هاشمی به بعد هم مدیر بودم، مشاهده کردم که چه خبر بوده، همیشه این هجوم نسبت به تلویزیون وجود داشته،  همه دولت‌ها معتقدند که تلویزیون برای آن‌ها نیست و باید باشد و به همین دلیل به تلویزیون بسیار سخت می‌گیرند و همه هم معتقدند تلویزیون غیر منصفانه نقد می‌کند. البته ما هم به این روند عادت کردیم. تحلیل ما هم این است که کسانی که به عنوان مدیر سر کار هستند، خصوصا در حوزه‌های علمی اقتصادی، و حتی فرهنگی اساسا انتقاد را بر نمی‌تابند و هنوز جامعه ما به جایی نرسیده که فکر کنیم انتقاد سازنده می‌تواند تاثیر پیش برنده داشته باشد. مدام فکر می‌کنیم انتقاد برای ما خطرناک است و مدام تلاش می‌کنیم در مقابلش گارد بگیریم. از سوی دیگر جریان‌های که دنبال گسترش افکار و ایده‌های خود هستند، مدام به صدا و سیما هجوم می‌آورند چون فکر می‌کنند اگر بخواهند با دولت‌ها و مردم حرف بزنند باید بیایند بر تلویزیون مسلط شوند. این‌ها طبیعی است اما من شخصا معتقدم تلویزیون هم به لحاظ شکلی و هم محتوایی امروز از بازورهای نظام و انقلاب و رهبری است.
 
معمولا وقتی از صدا و سیما این‌جور انتقاد می‌شود یادی هم از صندوق رای صدا و سیما می‌شود. صندوق رایی که ادعا می‌شود اکثریت آن با نامزدی بوده است که بعدها به نام سران فتنه مشهور شد.
 
فرجی: من خبر ندارم، ندیدم. در خرداد 76 هم می‌گفتند صندوقی را در حوزه‌ای باز کردند و بیشتر آرا به سمت اصلاح طلب‌ها گرایش داشته، اما به اعتقاد من حتی اگر چنین هم باشد اهمیتی ندارد. آنچه در تلویزیون خیلی مهم است بخش محتوا و خروجی سازمان است و این بخش توسط نیروهای انقلابی مدیریت می‌شود، سازمان در این مورد کوتاه نمی‌آید، حتی گاهی اوقات ما متهم شدیم که کار‌هایمان باعث شده تلویزیون جذابیت خود را از دست بدهد، به عنوان مثال در چند سال اخیر تلویزیون تصمیم گرفت که مجری زن و مرد با یکدیگر اجرا نکنند و کار‌شناس مرد جوان با خانم جوان مصاحبه نکند، خیلی متهم شدیم به اینکه داریم جذابیت را از بین می‌بریم و دیگر کی تلویزیون می‌بیند... و حرف‌هایی از این دست. با این وجود هر‌گاه تلویزیون احساس کرد لازم است در راستای آرمان‌های امام (ره) پای کار باشد، این کار را کرده، محتوا درست هدایت شده، بدنه هم خیلی خوب همکاری کرده، اما مساله این است که در تلویزیون کارهای بسیار خوبی انجام می‌گیرد که هیچ کدام از آن‌ها دیده نمی‌شود. یک مثال بسیار کوچک بیاورم، چند وقت پیش برای پخش زنده دعای ندبه، سفری به چابهار داشتم. می‌دانید که این سال‌ها در سیستان نا‌امنی‌های رخ داده، یکی از ظلم‌های بزرگی که به این استان شده این است که آنجا را منطقه نا‌امن نشان بدهند. ما فکر کردیم در این شرایط و در سومین سالگرد شهادت شهدای تاسوعای چابهار که 39 نفر در مسجد امام حسین به شهادت رسیدند، دعای ندبه را از چابهار پخش کنیم. تصور ما این بود که این بهترین حالتی است که می‌تواند وجود امنیت در این منطقه را نشان بدهد، شب جمعه درست روزی که فردای آن روز قرار بود دعای ندبه پخش بشود نزدیک چابهار یکی از ماشین‌ها را بمبگذاری کردند، خوشبختانه آسیب جدی نداشت اما بمب منفجر شد، خیلی‌ها تحلیلشان این بود که دعای ندبه را برگزار نکنیم و وقتی بحثش شد و به این نتیجه رسیدند دعا برگزار شود همه بچه‌های تلویزیون پای کار ایستادند از اول صبح تا خروج آخرین نفراتی که آن روز حضور داشتند. خوب، تلویزیون همه این مقاطع حضور جدی داشته و اهل احتیاط نبوده است.
 
به اعتقاد من تلویزیون خیلی جدی پای انقلاب، افکار امام و رهبری ایستاده است. ما خیلی مواقع تهمت خوردیم؛ همه مدیران تلویزیون هم از ناحیه روشنفکران و هم مدعیان اصول گرایی مورد انتقاد قرار گرفتند، اما ایستادند، پای انقلاب و آرمان‌های امام راحل ایستادند.
 
در جریان فتنه سال 88 وقتی لیستی از تعدادی از هنرمندان کشور بیرون آمد، هنرمندانی که نامه تندی را امضا کرده بودند، در مقابل آن نامه‌ای با امضا چندین برابری هنرمندان منتشر شد که همه را به آرامش و تمکین قانون دعوت می‌کردند، پای نامه دوم نام بسیاری از هنرمندانی که با صدا و سیما همکاری می‌کنند، مشاهده می‌شد. این نشان می‌دهد تلویزیون خیلی خوب پای انقلاب ایستاده و از هیچ چیز هم نترسیده، آنقدر هم که در توانش بوده، حضور داشته، هر جا لازم بوده برای انقلاب هزینه بدهد داده و به این کار افتخار هم کرده است.
 
آقای فرجی خیلی‌ها می‌گویند که دوران تلویزیون ایران تمام شده است و دیگر کسی در ایران تلویزیون ایران را نمی‌بیند.
 
همین کسانی که معتقدند تلویزیون ما را نمی‌بیند به ما اجازه بدهند که ما ساعت 2 نصف شب که همه هم خواب هستند، از عملکرد و رفتار آن‌ها انتقاد کنیم و خودشان بیایند در برنامه حضور داشته باشند و از عملکرد خود دفاع کنند. بپذیرند و به تلویزیون بیایند. تلویزیون ما خوب دیده می‌شود، امروز شبکه نسیم ما در کمتر از 6 ماهی که راه اندازی شده، بیش از 20 درصد بیننده دارد، شبکه پویا هم همینطور. شبکه نمایش 26 درصد و تماشا 27 درصد بیننده دارد. این رویای بعضی تلویزیون‌های خارجی است که به این آمار برسند. جذاب‌ترین سریال‌های آن‌ها 7 درصد هم بیننده ندارد، چندی پیش همراه هیات رسانه‌ای از ایران به اکراین رفتم، وقتی آنجا آمار بیننده‌های تلویزیون خود را اعلام کردم اینکه برخی سریال‌های ما 88 درصد بیننده دارد و کمترین درصد برای سریال‌های ما 30 درصد است. این را کسی باور نمی‌کرد. سوال می‌کردند مگر می‌شود سریالی آنقدر دیده شود؟ امروز مردم ما روزانه به طور متوسط 3 ساعت و نیم تلویزیون تماشا می‌کنند، ما خیلی راضی نیستیم، مردم باید کتاب بخوانند، سفر بروند، دید و بازدید بروند، این خوب نیست که الان متوسط هزینه خرید کتاب و متوسط فرصت مطالعه مردم در کشور خیلی خیلی پایین است اما واقعیت این است که مردم ما با تلویزیون زندگی می‌کنند و هر موقع تلویزیون یک اثر موفق و جذاب داشته اثر گذاری آن مشاهده شده، البته امروز ماهواره‌ها هم آمده و بخش مهمی از مردم ماهواره هم تماشا می‌کنند، اما کار خوب کشور خودشان را هم تماشا می‌کنند. من بگویم با کار بزرگی که تلویزیون در حوزه ورزش انجام می‌دهد خیلی از مردم که حتی ماهواره دارند ترجیح می‌دهند مسابقات ورزشی را از تلویزیون ما ببیند ولو اینکه ما برخی صحنه‌ها را سانسور می‌کنیم. من قبول دارم که تلویزیون از ناحیه رسانه‌های دیگر تهدید می‌شود، ماهواره و اینترنت آمده و اثرات خود را گذاشته اما هرگز باعث نشده تلویزیون کارکرد خود را از دست داده یا حتی ضعیف شود.
منبع: تسنیم