صراط: هیاهوهای فوتبال ایران نقطه پایانی ندارد و همیشه سرخط است و آماده سطر به سطر شدن و عجیب اینکه همه ادعا دارند فوتبالی پاک داریم.
تازهترین جنجال عدم تأیید صلاحیت سرمربی مشهور کرواتتبار برای نشستن روی نیمکت تیم ملی امید فوتبال توسط مقامات وزارت ورزش و جوانان بحث داغ این روزهای رسانهها است.
این مسأله اگرچه در رسانههای کشورمان اطلاعرسانی و پیگیری شده و بعد از این نیز پیگیریها ادامه خواهد داشت اما واکاوی این موضوع به طور کامل نیازمند گام برداشتن به آن سوی خط قرمزها است و واکاوی دقیق آن حاصل نخواهد شد مگر آنکه خط قرمزها کمی پسروی کنند تا بتوان از آنچه نوشت که نمیتوان!
اما نکته قابل توجه در این ماجرا آنجا است که این سرمربی مشهور سالها در فوتبال کشورمان مشغول فعالیت بود و نه ما و همکارانمان از عدم صلاحیت او نوشتیم و نه مدیران باشگاهها و مسئولان فدراسیون سخنی از این «عدم صلاحیت» به میان آوردند و اگر دقت نظر مقامات وزارت ورزش و جوانان در این ماجرا نبود، هیچگاه پروندهای اینچنینی برای گفتن از ناگفتهها باز نمیشد.گذاشتن فرض بر ناآگاهی مدیران و مسئولان فوتبال ایران از ورود این مربی خارجی به حیطه «منشوریها» نیز فرض نادرستی است چرا که او سالها پیشتر و زمانی که در لیگ اسلواکی مشغول فعالیت بود به این موضوع متهم شده بود و منابع کروات نیز صحت آن را تأیید کرده بودند.
اما توجه به این موضوع که چرا بیتفاوتی به چنین خط قرمزهایی در فوتبال ما آنچنان رواج یافته است که با وجود آگاهی از درجه بالای منشوری بودن وی به او تا آستانه نشستن روی نیمکت تیم المپیک نیز بها داده و دقت نظر وزارت ورزشیها مانع از تحقق آن میشود، مبحثی است که جای تأمل بسیار دارد.
فوتبالیستهای شیشهای؛ شیشهایهای فوتبالیست
از ماجرای پرحاشیه کارت های معافیت جعلی بازیکنان حتی ملی پوش که بگذریم یکی از اخباری که همین روزهای اخیر دهان به دهان چرخید و غالب اهالی ورزش و فعالان رسانهای را در بهت فرو برد خبر اعتیاد یک دروازهبان لیگ برتری به «شیشه» بود. این ورزشکار که سابقه پوشیدن پیراهن تیم ملی را نیز دارد چندی پیش به دلیل استفاده از ماده توهمزای شیشه با پلیس تماس گرفت و مدعی شد خانهاش مورد دستبرد قرار گرفته است. حضور مأموران پلیس در خانه این فوتبالیست بجز کشف چند ماده مخدر حاصل دیگری به همراه نداشت.
کامهای ناتمام الگوهای اخلاقی به قلیان و سیگار
ماجرای علاقه ورزشکاران شناخته شده این ورزش پرطرفدار، قصه درازی دارد و گذر تیتروار بر آشکار شدههای این داستان ناتمام نیز مجالی مفصل میخواهد؛ از صورتحساب 5/1 میلیون تومانی هتل برای قلیانکشیهای گروهی بازیکنان جوان و حضور مستمر فوتبالیستها در کافههای فرحزاد گرفته تا قهوهخانههای خصوصی آدم معروفها و ورود پنهانی قلیان به اتاقهای هتل!
درگیریهای شبانه اسطورهها
گاه و بیگاه اخباری از درگیری فوتبالیستهای شناخته شده کشورمان در مناطق شمالی پایتخت و ساعات نیمه شب منتشر میشود. اسطورههایی که به تناسب شغل و حرفهشان باید پیش از ساعت 9 شب بخوابند، در مواردی شب پیش از بازیهای حساس و سرنوشتساز تیمشان به خیابانها پا میگذارند و معلوم نیست آنها را چه میشود که در آن ساعات خاص علاقهشان به دعوا و درگیری هم افزایش پیدا میکند.
هفته گذشته بود که آخرین نمونه از سریالهای این دعواهای شبانه در خیابان ایران زمین تهران به وقوع پیوست و مهاجم سرشناس تیم پرطرفدار لحظاتی پیش از دستگیری توسط مأموران پلیس و توسط یکی از دوستانش که حال مساعدتری نسبت به او داشت، سوار بر خودرو شد و از صحنه درگیری فرار کرد.
سریال ناتمام بیاخلاقی در فوتبال ایرانی
شاید ذکر این نکته ضروری باشد که شیوع بیاخلاقی در فوتبال ایرانی، تنها محدود به این موارد و بازه زمانی اخیر نبوده و چنین نمونههایی را میتوان در دورههای مختلف زمانی در میان قشر ورزشکار کشورمان به وضوح مشاهده کرد.
نقطه پایان کجاست؟!
اما پرسش بزرگ در این ماجرا شاید این باشد که این رفتارهای ضداخلاقی چه زمان به ایستگاه پایانی میرسد و فوتبال ایران چه موقع به مسیر صحیح پیشرفت هدایت خواهد شد؟
براستی راه خروج از این باتلاق بیرحم چیست؟ و برای گذر از بحرانی که فوتبال فارسی به آن گرفتار شده است، چه باید کرد؟
«هوشنگ نصیرزاده» کارشناس حقوقی فوتبال مسئولیت مقابله با موارد اینچنینی را متوجه مدیران باشگاهها میداند و میگوید: از لحاظ حقوقی، فدراسیون فوتبال در این زمینه نقش چندانی به عهده ندارد. در زمانی که بحث احوالات شخصی به میان میآید، این باشگاهها هستند که باید پا به میدان زدودن این ناپاکیها بگذارند.
فدراسیون فوتبال از لحاظ قانونی و طبق آنچه فدراسیون جهانی –فیفا- به او تکلیف کرده موظف به ورود در مواردی همچون تبانی، زد و بند و نفوذ غیرقانونی در نتایج مسابقات است و آنچه به احوالات شخصی مربوط میشود، طبق قانون در حوزه وظایف فدراسیون نیست. این قبیل موارد باید از سوی باشگاهها پیگیری و رفع شوند.
این کارشناس حقوقی در پاسخ به سؤال خبرنگار شوک در این باره که فدراسیون فوتبال در سالهای اخیر در موارد متعدد شخصی همچون نوع پوشش، آرایش موی سر، خالکوبی و غیره ورود پیدا کرده و بازیکنان را با جرایمی مواجه کرده است و چگونه نمیتواند در نمونههای دیگر اینچنینی وارد عمل شود، گفت: فدراسیون در مواردی که افکار عمومی آن را میبیند، ورود پیدا میکند و این نمونههایی که شما ذکر کردید از همان موارد است!
سؤال بزرگ فوتبال ایران بیپاسخ میماند، مسئول مبارزه با این فساد کیست؟ باشگاهها، فــــــدراسیون یا وزارت ورزش! سؤالی که رسیدن به پاسخ آن شاید آغاز روزهای پاکی فوتبال فارسی باشد.
تازهترین جنجال عدم تأیید صلاحیت سرمربی مشهور کرواتتبار برای نشستن روی نیمکت تیم ملی امید فوتبال توسط مقامات وزارت ورزش و جوانان بحث داغ این روزهای رسانهها است.
این مسأله اگرچه در رسانههای کشورمان اطلاعرسانی و پیگیری شده و بعد از این نیز پیگیریها ادامه خواهد داشت اما واکاوی این موضوع به طور کامل نیازمند گام برداشتن به آن سوی خط قرمزها است و واکاوی دقیق آن حاصل نخواهد شد مگر آنکه خط قرمزها کمی پسروی کنند تا بتوان از آنچه نوشت که نمیتوان!
اما نکته قابل توجه در این ماجرا آنجا است که این سرمربی مشهور سالها در فوتبال کشورمان مشغول فعالیت بود و نه ما و همکارانمان از عدم صلاحیت او نوشتیم و نه مدیران باشگاهها و مسئولان فدراسیون سخنی از این «عدم صلاحیت» به میان آوردند و اگر دقت نظر مقامات وزارت ورزش و جوانان در این ماجرا نبود، هیچگاه پروندهای اینچنینی برای گفتن از ناگفتهها باز نمیشد.گذاشتن فرض بر ناآگاهی مدیران و مسئولان فوتبال ایران از ورود این مربی خارجی به حیطه «منشوریها» نیز فرض نادرستی است چرا که او سالها پیشتر و زمانی که در لیگ اسلواکی مشغول فعالیت بود به این موضوع متهم شده بود و منابع کروات نیز صحت آن را تأیید کرده بودند.
اما توجه به این موضوع که چرا بیتفاوتی به چنین خط قرمزهایی در فوتبال ما آنچنان رواج یافته است که با وجود آگاهی از درجه بالای منشوری بودن وی به او تا آستانه نشستن روی نیمکت تیم المپیک نیز بها داده و دقت نظر وزارت ورزشیها مانع از تحقق آن میشود، مبحثی است که جای تأمل بسیار دارد.
فوتبالیستهای شیشهای؛ شیشهایهای فوتبالیست
از ماجرای پرحاشیه کارت های معافیت جعلی بازیکنان حتی ملی پوش که بگذریم یکی از اخباری که همین روزهای اخیر دهان به دهان چرخید و غالب اهالی ورزش و فعالان رسانهای را در بهت فرو برد خبر اعتیاد یک دروازهبان لیگ برتری به «شیشه» بود. این ورزشکار که سابقه پوشیدن پیراهن تیم ملی را نیز دارد چندی پیش به دلیل استفاده از ماده توهمزای شیشه با پلیس تماس گرفت و مدعی شد خانهاش مورد دستبرد قرار گرفته است. حضور مأموران پلیس در خانه این فوتبالیست بجز کشف چند ماده مخدر حاصل دیگری به همراه نداشت.
کامهای ناتمام الگوهای اخلاقی به قلیان و سیگار
ماجرای علاقه ورزشکاران شناخته شده این ورزش پرطرفدار، قصه درازی دارد و گذر تیتروار بر آشکار شدههای این داستان ناتمام نیز مجالی مفصل میخواهد؛ از صورتحساب 5/1 میلیون تومانی هتل برای قلیانکشیهای گروهی بازیکنان جوان و حضور مستمر فوتبالیستها در کافههای فرحزاد گرفته تا قهوهخانههای خصوصی آدم معروفها و ورود پنهانی قلیان به اتاقهای هتل!
درگیریهای شبانه اسطورهها
گاه و بیگاه اخباری از درگیری فوتبالیستهای شناخته شده کشورمان در مناطق شمالی پایتخت و ساعات نیمه شب منتشر میشود. اسطورههایی که به تناسب شغل و حرفهشان باید پیش از ساعت 9 شب بخوابند، در مواردی شب پیش از بازیهای حساس و سرنوشتساز تیمشان به خیابانها پا میگذارند و معلوم نیست آنها را چه میشود که در آن ساعات خاص علاقهشان به دعوا و درگیری هم افزایش پیدا میکند.
هفته گذشته بود که آخرین نمونه از سریالهای این دعواهای شبانه در خیابان ایران زمین تهران به وقوع پیوست و مهاجم سرشناس تیم پرطرفدار لحظاتی پیش از دستگیری توسط مأموران پلیس و توسط یکی از دوستانش که حال مساعدتری نسبت به او داشت، سوار بر خودرو شد و از صحنه درگیری فرار کرد.
سریال ناتمام بیاخلاقی در فوتبال ایرانی
شاید ذکر این نکته ضروری باشد که شیوع بیاخلاقی در فوتبال ایرانی، تنها محدود به این موارد و بازه زمانی اخیر نبوده و چنین نمونههایی را میتوان در دورههای مختلف زمانی در میان قشر ورزشکار کشورمان به وضوح مشاهده کرد.
نقطه پایان کجاست؟!
اما پرسش بزرگ در این ماجرا شاید این باشد که این رفتارهای ضداخلاقی چه زمان به ایستگاه پایانی میرسد و فوتبال ایران چه موقع به مسیر صحیح پیشرفت هدایت خواهد شد؟
براستی راه خروج از این باتلاق بیرحم چیست؟ و برای گذر از بحرانی که فوتبال فارسی به آن گرفتار شده است، چه باید کرد؟
«هوشنگ نصیرزاده» کارشناس حقوقی فوتبال مسئولیت مقابله با موارد اینچنینی را متوجه مدیران باشگاهها میداند و میگوید: از لحاظ حقوقی، فدراسیون فوتبال در این زمینه نقش چندانی به عهده ندارد. در زمانی که بحث احوالات شخصی به میان میآید، این باشگاهها هستند که باید پا به میدان زدودن این ناپاکیها بگذارند.
فدراسیون فوتبال از لحاظ قانونی و طبق آنچه فدراسیون جهانی –فیفا- به او تکلیف کرده موظف به ورود در مواردی همچون تبانی، زد و بند و نفوذ غیرقانونی در نتایج مسابقات است و آنچه به احوالات شخصی مربوط میشود، طبق قانون در حوزه وظایف فدراسیون نیست. این قبیل موارد باید از سوی باشگاهها پیگیری و رفع شوند.
این کارشناس حقوقی در پاسخ به سؤال خبرنگار شوک در این باره که فدراسیون فوتبال در سالهای اخیر در موارد متعدد شخصی همچون نوع پوشش، آرایش موی سر، خالکوبی و غیره ورود پیدا کرده و بازیکنان را با جرایمی مواجه کرده است و چگونه نمیتواند در نمونههای دیگر اینچنینی وارد عمل شود، گفت: فدراسیون در مواردی که افکار عمومی آن را میبیند، ورود پیدا میکند و این نمونههایی که شما ذکر کردید از همان موارد است!
سؤال بزرگ فوتبال ایران بیپاسخ میماند، مسئول مبارزه با این فساد کیست؟ باشگاهها، فــــــدراسیون یا وزارت ورزش! سؤالی که رسیدن به پاسخ آن شاید آغاز روزهای پاکی فوتبال فارسی باشد.