صراط: هزاران نفر از مردم امریکا در شهرهای مختلف این کشور در اعتراض به نژادپرستی و برخوردهای خشن نیروهای پلیس به خیابانها آمدند. حکم یک دادگاه عالی در امریکا مبنی بر تبرئه افسر پلیسی که یک سیاهپوست را خفه کرده بود، بهانهای شد تا مردم امریکا به اعتراضات ضدنژادپرستی ادامه دهند. مردم امریکا در شهرهای نیویورک، واشنگتن، بوستون و شیکاگو به خیابانها آمدند و خواستار اصلاحات در سیستم قضایی و پلیس این کشور شدند.
هیاتمنصفه دادگاهی در استیتنآیلند نیویورک مبنی بر عدم اعلام جرم علیه دانیل پانتالئو، افسر پلیس سفیدپوستی است که ماه جولای گذشته، اریک گارنر را حین بازداشت، خفه کرد؛ حکمی که طی چند روز گذشته دامنه وسیعی از معترضان خشمگین آمریکایی را اینبار شاید مصممتر از پیش به خیابانها فرستاده است.
راهپیمایی مسالمتآمیز چندینهزارنفر از معترضان در میدانها و خیابانهای نیویورک و بستن معابر، این شهر را بدل به کانون اصلی اعتراضات کرده است. این در حالی است که باوجود وعده شهردار نیویورک مبنی بر فراهمآوردن فضای اعتراض و درپیشگرفتن رویکردی متفاوت نسبت به پلیس فرگوسن، حضور سنگین نیروهای مجهز پلیس در خیابانهای آن شهر بازداشت دستکم صدنفر از معترضان را طی روزهای چهارشنبه و پنجشنبه در پی داشته است.
اعتراضات به حکم تبرئه افسرپلیس نیویورک در حالی به دیگر شهرها از جمله شیکاگو، بوستون، بالتیمور، واشنگتن، سنتلوییس و دالاس سرایت کرد که اینبار دیگر کمتر تردیدی درباره صحت اتهام وارده وجود نداشت.
به نوشته روزنامه یو.اس.ای تودی، معترضان در شهرهای نیویورک، کالیفرنیا و شیکاگو که از حکم دادگاه عالی امریکا درخصوص خفه شدن «اریک گارنر» شهروند 43 ساله سیاهپوست امریکایی که از رأی این دادگاه به خشم آمده بودند، در پیادهروها دراز کشیده بودند. در شیکاگو معترضان با حضور در اتوبان «دان رایان» برای مدت کوتاهی رفت و آمد را مختل کردند.
در واشنگتن دیسی نیز معترضان فریاد میزدند: «هیچ عدالت و صلحی وجود ندارد.» معترضان همچنین خیابانها را در مرکز شهر آتلانتا بستند و سعی در مسدود کردن موقت یک بزرگراه در دالاس داشتند. در منهتن، پلیس دهها معترض را دستگیرکرد. معترضان که از نژادهای مختلفی بودند، دست به اعتراض در منطقه «برادوی» زدند و مانع از حرکت تاکسیها و اتوبوسها شدند. به گزارش ایرنا به نقل از خبرگزاری رویترز، چندین بالگرد نیز برفراز شهر نیویورک به پرواز درآمده و جمعیت رو به فزونی تظاهرکنندگان را که شعار «بدون عدالت آرامش برقرار نمیشود» سرداده بودند، از آسمان زیر نظر داشتند. گارنر دستفروش سیاهپوست اواخر ماه اوت در برخورد یک افسر سفیدپوست با وی که در تلاش برای بازداشت گارنر، دست خود را به دور گردنش حلقه کرد، جان باخت.
اریک گارنر که به دلیل فروش سیگار از سوی پلیس بازداشت شد و در همین حین جان خود را از دست داد، دچار بیماری تنفسی بود و در لحظات آخر زمانی که نیروهای پلیس در حال بازداشت وی بودند، میگفت: «نمیتوانم نفس بکشم.» صدور حکم برائت افسر قاتل در روز چهارشنبه، موجب شد اعتراضات علیه نژادپرستی و بیعدالتی در امریکا تشدید شود.
همچنین کلیسای سیاهان سراسر آمریکا در حالی مراسم عبادت روز یکشنبه خود را برگزار کردند که عبادتکنندگان با لباس سیاه، خشونت پلیس سفیدپوست این کشور علیه سیاهان را مورد اعتراض قرار دادند. تجمع کلیساهای آمریکاییهای آفریقایی تبار سراسر آمریکا در واکنش به درخواستهای مکرر گروههای سیاهان ایالات متحده به قتل دو سیاهپوست توسط افسران سفیدپوست آمریکا صورت گرفت.
در همین ارتباط محمد علی بصیری استاد دانشگاه و کارشناس مسائل امریکا در گفت و گو با تابناک تحولات اخیر ضد نژادپرستی در امریکا را مورد بررسی قرار داده است.
دلایل اصلی ناآرامی های اخیر در امریکا را چه می دانید؟
در سیستم حکومتی امریکا تبعیض و تفاوت در زمینه حقوقی، سیاسی، اجتماعی و مدنی به صورت کلی وجود دارد و گاهی خودش را به صورت تظاهرات و ناآرامی نشان می دهد. در واقع ذات نظام سرمایه داری این است که از لحاظ حقوقی، سیاسی، اجتماعی قانوناً برابری وجود دارد؛ اما در عمل تبعیض و تفاوت وجود دارد. این روند خصوصاً نسبت به رنگین پوست ها و نسبت به مهاجرین که متاخر به امریکا وارد شده اند بیشتر است. بنابراین هر لحظه یک حادثه می تواند این تبعیض قابل توجه را به یک شورش و درگیری در کل امریکا تبدیل کند و بحران قابل توجهی را به نظام امریکا تحمیل نماید.
تفاوت این نوع جنبش ضد نژاد پرستی با جنبش های مثل وال استریت را چه می دانید؟
جنبش وال استریت بیشتر در ارتباط با تبعیض های اساسی اقتصادی و اجتماعی بود. معترضان معتقد بودند 99 درصد هستند و در حقوق و مزایا در امریکا دیده نمی شوند. در واقع این 99 درصد در امریکا تلاش می کنند، برای 1 درصدی که عمده درآمد مربوط به آنهاست. این جنبش سرکوب شد و تا حدودی مسکوت گذاشته شد؛ اما ریشه کن نشده است. الان آن 99 درصد خصوصاٌ رنگین پوست های آنها معتقد هستند که حقوق شهروندی آنها نیز نسبت به سفیدپوست ها رعایت نمی شود و به راحتی سیاست قضایی آمریکا و پلیس امریکا بر اساس قانون امریکا به آنها اجحاف می کند. بنابراین مهمترین مسئله که جان و امنیت جانی آنها می باشد ارزشی ندارد و به آن توجه نمی شود.
شما معتقد هستید که این ناآرامی ها ریشه در تبعیض نژادی دارد. به نظر شما نژاد پرستی در امریکا ریشه در کجا دارد و چگونه به وجود آمده است؟
تبعیض نژادی در ذات غربی ها خصوصا امریکایی که عصاره ای از مهاجران اروپایی هستند وجود دارد. این نژاد پرستی ریشه در تفکرات گذشته مسیحیت و دوره استعمار قدیم و جدید دارد که خودشان را یک نژاد برتر می دانستند که جهش علمی و تمدنی مدیون آنهاست و بقیه نژادها که به نوعی نژاد رنگین هستند باید تحت سلطه و نظارات آنها باشند. این یک تفکر اساسی در یک قرن گذشته در دنیای غرب خصوصا امریکا که غرب جدید می باشد، بوده است و هر از چند گاهی به صورت یک بحران جهانی نمایان می شود. تا یکصد سال قبل اصل برده داری بر اساس همین نگاه تبعیض آمیز در اکثر کشورهای اروپایی وجود داشت و تنها بعد از جنبش ها و حرکت های جهانی باعث شد که مجبور شوند و طی یک اعلامیه لغو برده داری را بپذیرند. ولی در عمل این ریشه ها همچنان حفظ شده و استمرار پیدا کرده است. مثلاً در افریقای جنوبی تا چند سال قبل به دلیل اقلیت سفید که نمی توانست بیش از این مقاومت کند حتی با حمایت هایی که دنیای غرب از آن می کرد نهایتاً تسلیم شدند. گرچه همچنان زد و خورد ها در عمل مشاهده می شود. اما چون اکثریت سیاه پوست ها هستند مسئله مهار شده است.
الان ما شاهد هستیم که این تظاهرات اکثر ایالات های امریکا را فرا گرفته است. چرا امریکایی ها اجازه می دهند که فضا به این سمت برود؟
به هرجهت این ها با سیستم استکباری و سلطه گری که دارند، می خواهند همه مشکلات را از طریق مشت آهنین و سرکوب حل و فصل کنند. علی رغم اینکه می گویند که به سیستم دموکراسی و حقوق بشری اعتقاد دارند اما در جاهای دیگر نیز نشان داده اند که اجازه نمی دهد یک دادگاه بخواهد این مسئله را حل کند و یک پلیس را به مجازات واقعی برساند. ساختار امریکا عمدتا تحت سلطه سفیدها است، بنابراین به چنین راهکاری تن نمی دهند؛ چون ممکن است موارد مشابه گسترده تری به وجود بیاید و مجبور شوند که عقب نشینی بیشتری را از خود نشان دهد. به همین دلیل دولت امریکا مثل وال استریت ایستاده است و سرکوب می کند تا اینکه دوباره همان روند قبل ادامه پیدا نماید.
در این فضای مبتنی بر تبعیض نژادی که ترسیم کردید؛ چگونه می شود که اوباما که یک رنگین پوست است توانسته به مقام ریاست جمهوری در امریکا دست پیدا نماید؟
اقای اوباما در جامعه امریکا دورگه محسوب می شود. در سیستم غرب دورگه کسانی هستند که از یک مادر سیاه و پدر سفید یا بر عکس به وجود می آید. در غرب دو رگه ها را به نام رنگین پوست حساب نمی کنند. در عمل نشان داده شده است که دو رگه های مثل اوباما آنقدر که به سفیدها وفادار هستند به رنگین پوست ها متعلق نیستند و حتی نژادپرستانه تر حقوق سیاهان را نقض می کنند. این در تاریخ آمریکا و اروپا و حتی در آفریقا نشان داده شده است. غرب به این افراد یک اعتماد صد درصدی دارد که در دعوای بین حقوق سیاهان و سفیدها این ها عمدتاً طرف سفیدها را می گیرند. بنابراین انتخاب اقای اوباما یک ردگم کنی برای ظاهر قضیه است ولی با انتخاب وی در باطن روند نژاد پرستی را به نفع سفیده ها تسهیل می کنند.
عملکرد اوباما این موضوع را اثبات می کند. اوباما در این ناآرمی ها مرتب به سیاه ها هشدار می دهد که شما باید کوتاه بیایید، گذشت کنید و شورش نکنید. در حالی که هیچ حرکت مشابهی را علیه سفیده ها و نظام تبعیض آمیز سفید نمی کند. حداقل موضع بی طرف از خودش نشان نمی دهد و این نمونه در تاریخ غرب همین گونه بوده است که دورگه ها طرف رگه سفید را بیشتر می گیرند.
شکست اخیر دموکرات ها در انتخابات اخیر نارضایتی رنگین پوست ها از عملکرد اوباما بود. چون آراء را به اوباما دادند ولی در عمل می بینند که اوباما به نفع این ها هیچ حرکتی نمی کند و آراء افت کرده است. دو رگه ها عمدتاً به نفع سفیدها عمل می کنند اگرچه شعارهایی به نفع رنگین پوست ها بدهند.