2صراط: فرد شیطان صفت که به «گرگ های زرد» معروف شده اند، روز گذشته در بازجویی
های قضایی و انتظامی و در اعترافاتی تکان دهنده پرده از اعمال کثیف خود
برداشتند.
«ر- ب» که داخل تاکسی خود را با نام جعلی «احسان» معرفی میکرد، با اشاره به این که 25سال دارد، گفت: من راننده تاکسی پژو 405 هستم اما تاکسی متعلق به مادرم است که آن را خرداد یا تیر گذشته خریدیم و از همان زمان مسافرکشی در خط فریمان- مشهد و بالعکس را آغاز کردم.
قبلا کارگر ساختمانی بودم ولی نتوانستم این شغل را ادامه بدهم. ماجرای آزار و اذیت دختران را هم از حدود 40روز قبل شروع کردم.
آن روز به پسرخاله ام که 24ساله و جوشکار است، پیشنهاد دادم که خانم ها رابه عنوان مسافر سوار کنیم و آنان را مورد آزار قرار بدهیم سپس به این قصد، از فریمان به مشهد آمدیم اولین دختر را در میدان آزادی مشهد به مقصد بولوار وکیل آباد سوار کردیم اما شرایط برای این کار فراهم نشد کرایه اش را گرفتیم و او را پیاده کردیم.
این کار 2 بار دیگر نیز تکرار شد اما هر بار ناموفق بودیم تا این که تصمیم گرفتیم با هر شرایطی که بود، دختران را به جاده بکشانیم. من رانندگی خودرو را به عهده داشتم و پسرخاله ام نیز در صندلی عقب می نشست.
برای این که مسافر (طعمه) در صندلی جلو ننشیند، کیسه حاوی آچار و ابزار روی صندلی گذاشته بودم تا مسافر در صندلی عقب و کنار پسرخاله ام بنشیند؛ اما برای این که شناسایی نشویم و آن ها نتوانند شماره خودرو را یادداشت کنند، از ساعت 9 شب که هوا کاملا تاریک بود و خیابان ها خلوت می شد به دنبال دختران تنها می گشتیم.
چرا بولوار وکیل آباد را برای این کار انتخاب کردید؟
چون این بولوار بزرگ است و چراغ قرمز هم ندارد و در صورتی که با پلیس مواجه می شدیم و یا مورد ظن شهروندان قرار می گرفتیم، می توانستیم به راحتی فرار کنیم.
طعمه هایتان را کتک می زدید؟
نه! ولی موقعی که پسرخاله ام با زور سر آن ها را زیرصندلی می برد سروصورتشان زخمی می شد، حتی عینک یکی از آنها هم شکست. در صورتی که مقاومت شدیدی می کردند آنها را می ترساندیم که با چاقو می کشیم! ولی همه آن ها با گریه و زاری و التماس می خواستند که رهایشان کنیم.
اموالشان را هم سرقت می کردید؟
نه! ولی گوشی تلفن آن ها را می گرفتیم و باتری گوشی را بیرون می آوردیم که کسی تماس نگیرد.
آیا از طعمه های خود فیلم هم می گرفتید؟
نه! داخل خودرو تاریک بود فقط گاهی چراغ قوه گوشی را روشن می کردیم.
چند نفر را تاکنون مورد آزار قرار داده اید؟
6 نفر را سوار کردیم ولی فقط 3 نفر از آن ها را اذیت کردیم.
چند ساعت قربانیان خود را به زور در جاده های تاریک نگه می داشتید؟
حدود 3 ساعت و بعد آن ها را به مشهد باز می گرداندیم و در نیمه های شب اطراف میدان های ورودی شهر رها می کردیم.
شاکیان عنوان کرده اند که پرده ای بر شیشه عقب تاکسی نصب بود؟
بله! آن را برداشتیم تا مدرکی برای اثبات جرم نباشد و پلیس نتواند از روی این سرنخ ما را دستگیر کند.
مواد مخدر هم مصرف می کنید؟
نه! من فقط قرص های ترک اعتیاد می خوردم؛ درباره پسرخاله ام هم اطلاعی ندارم!
دختران وقتی می فهمیدند که شما قصد ربودن آنها را دارید، چه وضعی داشتند؟
گریه می کردند! از وحشت به خود می لرزیدند حتی در یک مورد یکی از آنها بیهوش شد ولی ما توجهی نمی کردیم.
طعمه ها را به کجا می بردید؟
حدود 25کیلومتری جاده فریمان بعد از تپه سلام داخل فرعی های خاکی میپیچیدیم تا در تاریکی شب شناسایی نشویم.
چرا قربانیان خود را تهدید می کردید که شما را به خانه های تیمی می بریم؟
این موضوع را به دروغ مطرح میکردیم چون می خواستیم بترسند و مقاومت نکنند.
گزارش خراسان حاکی است: «ع- ن» متهم 24ساله دیگر این پرونده نیز در بازجویی های انجام شده گفت: پیشنهاد این کار را پسرخاله ام داد که زنان و دختران را با تاکسی به خارج از شهر ببریم و آنها را مورد آزار و اذیت قراردهیم. من ابتدا استرس داشتم ولی بعد دیگر برایم عادی شده بود و بلافاصله با اشاره «ر» دختران را زیرصندلی عقب می کشاندم و دهانشان را می گرفتم که نتوانند سروصدا کنند.
من قصد کتک زدن آنها را نداشتم اما وقتی مقاومت میکردند ممکن بود مجروح شوند. دیگر این کارها را نمیکنم، غلط کردم. شیطان گولم زد!!
«ر- ب» که داخل تاکسی خود را با نام جعلی «احسان» معرفی میکرد، با اشاره به این که 25سال دارد، گفت: من راننده تاکسی پژو 405 هستم اما تاکسی متعلق به مادرم است که آن را خرداد یا تیر گذشته خریدیم و از همان زمان مسافرکشی در خط فریمان- مشهد و بالعکس را آغاز کردم.
قبلا کارگر ساختمانی بودم ولی نتوانستم این شغل را ادامه بدهم. ماجرای آزار و اذیت دختران را هم از حدود 40روز قبل شروع کردم.
آن روز به پسرخاله ام که 24ساله و جوشکار است، پیشنهاد دادم که خانم ها رابه عنوان مسافر سوار کنیم و آنان را مورد آزار قرار بدهیم سپس به این قصد، از فریمان به مشهد آمدیم اولین دختر را در میدان آزادی مشهد به مقصد بولوار وکیل آباد سوار کردیم اما شرایط برای این کار فراهم نشد کرایه اش را گرفتیم و او را پیاده کردیم.
این کار 2 بار دیگر نیز تکرار شد اما هر بار ناموفق بودیم تا این که تصمیم گرفتیم با هر شرایطی که بود، دختران را به جاده بکشانیم. من رانندگی خودرو را به عهده داشتم و پسرخاله ام نیز در صندلی عقب می نشست.
برای این که مسافر (طعمه) در صندلی جلو ننشیند، کیسه حاوی آچار و ابزار روی صندلی گذاشته بودم تا مسافر در صندلی عقب و کنار پسرخاله ام بنشیند؛ اما برای این که شناسایی نشویم و آن ها نتوانند شماره خودرو را یادداشت کنند، از ساعت 9 شب که هوا کاملا تاریک بود و خیابان ها خلوت می شد به دنبال دختران تنها می گشتیم.
چرا بولوار وکیل آباد را برای این کار انتخاب کردید؟
چون این بولوار بزرگ است و چراغ قرمز هم ندارد و در صورتی که با پلیس مواجه می شدیم و یا مورد ظن شهروندان قرار می گرفتیم، می توانستیم به راحتی فرار کنیم.
طعمه هایتان را کتک می زدید؟
نه! ولی موقعی که پسرخاله ام با زور سر آن ها را زیرصندلی می برد سروصورتشان زخمی می شد، حتی عینک یکی از آنها هم شکست. در صورتی که مقاومت شدیدی می کردند آنها را می ترساندیم که با چاقو می کشیم! ولی همه آن ها با گریه و زاری و التماس می خواستند که رهایشان کنیم.
اموالشان را هم سرقت می کردید؟
نه! ولی گوشی تلفن آن ها را می گرفتیم و باتری گوشی را بیرون می آوردیم که کسی تماس نگیرد.
آیا از طعمه های خود فیلم هم می گرفتید؟
نه! داخل خودرو تاریک بود فقط گاهی چراغ قوه گوشی را روشن می کردیم.
چند نفر را تاکنون مورد آزار قرار داده اید؟
6 نفر را سوار کردیم ولی فقط 3 نفر از آن ها را اذیت کردیم.
چند ساعت قربانیان خود را به زور در جاده های تاریک نگه می داشتید؟
حدود 3 ساعت و بعد آن ها را به مشهد باز می گرداندیم و در نیمه های شب اطراف میدان های ورودی شهر رها می کردیم.
شاکیان عنوان کرده اند که پرده ای بر شیشه عقب تاکسی نصب بود؟
بله! آن را برداشتیم تا مدرکی برای اثبات جرم نباشد و پلیس نتواند از روی این سرنخ ما را دستگیر کند.
مواد مخدر هم مصرف می کنید؟
نه! من فقط قرص های ترک اعتیاد می خوردم؛ درباره پسرخاله ام هم اطلاعی ندارم!
دختران وقتی می فهمیدند که شما قصد ربودن آنها را دارید، چه وضعی داشتند؟
گریه می کردند! از وحشت به خود می لرزیدند حتی در یک مورد یکی از آنها بیهوش شد ولی ما توجهی نمی کردیم.
طعمه ها را به کجا می بردید؟
حدود 25کیلومتری جاده فریمان بعد از تپه سلام داخل فرعی های خاکی میپیچیدیم تا در تاریکی شب شناسایی نشویم.
چرا قربانیان خود را تهدید می کردید که شما را به خانه های تیمی می بریم؟
این موضوع را به دروغ مطرح میکردیم چون می خواستیم بترسند و مقاومت نکنند.
گزارش خراسان حاکی است: «ع- ن» متهم 24ساله دیگر این پرونده نیز در بازجویی های انجام شده گفت: پیشنهاد این کار را پسرخاله ام داد که زنان و دختران را با تاکسی به خارج از شهر ببریم و آنها را مورد آزار و اذیت قراردهیم. من ابتدا استرس داشتم ولی بعد دیگر برایم عادی شده بود و بلافاصله با اشاره «ر» دختران را زیرصندلی عقب می کشاندم و دهانشان را می گرفتم که نتوانند سروصدا کنند.
من قصد کتک زدن آنها را نداشتم اما وقتی مقاومت میکردند ممکن بود مجروح شوند. دیگر این کارها را نمیکنم، غلط کردم. شیطان گولم زد!!