صراط: دبیرکل سابق حزب همبستگی میگوید جنبش سبز از اصلاحطلبان تا طرفداران گروهکهای خارج کشور و برانداز را شامل میشود و اصلاحطلبان باید این مسئله را حل کنند.
ابراهیم اصغرزاده در مصاحبه با روزنامه اعتماد گفت: اصلاحطلبان باید مسئله جنبش سبز را در درون خود حل کنند. اصلاحطلبان برای سامان یافتن نمیتوانند چهار طیف باشند و در این میان هم افرادی فریاد بزنند که ما پست دولتی میخواهیم.
عضو شورای شهر اول (منحله) تهران مدعی شد: تمام تلاش خاتمی این بود که این افراد به خصوص جوانان جنبش سبزی به سمت خروج از حاکمیت نروند چرا که این مسئله خواست جریان تمامیتخواهی است که در تمامی این سالها به دنبال تشریح گفتمان اصلاحطلبی بوده است. جنبش سبز طیف گستردهای است از طرفداران آقای خاتمی، موسوی و کروبی در داخل تا طرفداران گروهکهای خارج و کسانی که توسط نیروهای برانداز در خارج هدایت میشدند. البته این طیف از جنبش سبز بسیار کم جمعیت است اما متاسفانه جریان راست تندرو آمد و این طیف از جنبش سبز را بزرگنمایی کرد و برای اینکه اصلاحطلبان را منفور کند در تریبونهای خود مدام این مسئله را سر داد که آخر اصلاحطلبی براندازی است. این جریان برای زدن تیر خلاص بر پیکره اصلاحطلبان مدام از تریبونهای خود فریاد زدند که همه اصلاحطلبی همین طیف اندک جنبش سبز خارجنشین برانداز است و از سوی دیگر به اصلاحطلبان هم اجازه مرزبندی ندادند تا مشخص شود که اصلاحطلبان همچون اصولگرایان از طیفها و گروهها و مطالبات مختلفی تشکیل شده است. البته آنها میدانستند که نباید به اصلاحطلبان اجازه این مرزبندی را ندهند که اگر میدادند دیگر فرصتی برای نجس کردن اصلاحطلبان برایشان پیش نمیآمد.
وی برخلاف واقعیتهای موجود مدعی شد: اگر همین الان از اکثریت اصلاحطلبان و حتی آقایان موسوی و کروبی سوال کنید، بیدرنگ قانون اساسی را هنوز مفید میدانند. اگر هم معتقد باشند که بخشی از قانوناساسی باید تغییر کند معتقد نیستند که از طریق خیابان یا جنبشهای اعتراضی باید این تغییر انجام شود.
برخلاف این ادعا افراطیون مدعی اصلاحات که اتفاقا مرکزیت این طیف را در حزب مشارکت، سازمان مجاهدین انقلاب، مجمع روحانیون و... داشتند، آشوب خیابانی راه انداختند و مقابل جمهوریت و رای مردم که رکن قانون اساسی است ایستادند و به مکانیزمهای قانون اساسی تن ندادند. آنها با وجود مشاهده میدانداری گروهکهای ضد انقلاب - از نهضت آزادی تا منافقین و سلطنتطلبها و... - در طول 8 ماهه فتنه و آشوب، نه تنها حاضر به مرزبندی با جریان برانداز نشدند بلکه خود در ایجاد فضا برای آشوبافکنی پیشقدم شدند و گروهکها پشت سر آنها به میدان آمدند. جریان نفاق جدید مرزبندی نکرد چون در جلسات و قرار و مدارهای مختلف به ائتلاف کامل با گروهکهای ضد انقلاب رسیده بود که جلسات مشترک با گروهک نهضت آزادی و ملی - مذهبی در داخل و مشابه آن با گروهکهای دیگر در خارج کشور توسط عناصری نظیر امیر ارجمند، مزروعی، موسوی خوئينی، سازگارا، کدیور، سروش، حقیقتجو، محمدعلی توفیقی و... سندی بر این ادعاست. بدتر و رسواتر از همه این که خاتمی در جلسات محفلی و داخلی اعتراف کرده باور ندارد در انتخابات سال 88 تقلب صورت گرفته باشد و بر این اساس، موجودیت اصلاح طلبان و ادعای اصلاحطلبان با رفتار خیانتآمیزی که مرکزیت آنها در فتنه 88 مرتکب شد، زیر علامت سوال است. این گروه با جماعت بی سروپایی هم سفره شدند که صراحتا روی جمهوری اسلامی خط کشیده بودند و علیه ولایتفقیه و جمهوری اسلامی فحاشی میکردند. بنابراین سوال این است که آیا میشود نان جمهوری اسلامی را خورد و مدعی طرفداری از نظام بود اما با دشمنان خونی آن در یک جبهه ایستاد؟! چرا آنها حاضر -بلکه قادر - نیستند با ضد انقلاب مرزبندی کنند؟ جز این است که فاقد اختیار خود و گروگان هستند؟!
ابراهیم اصغرزاده در مصاحبه با روزنامه اعتماد گفت: اصلاحطلبان باید مسئله جنبش سبز را در درون خود حل کنند. اصلاحطلبان برای سامان یافتن نمیتوانند چهار طیف باشند و در این میان هم افرادی فریاد بزنند که ما پست دولتی میخواهیم.
عضو شورای شهر اول (منحله) تهران مدعی شد: تمام تلاش خاتمی این بود که این افراد به خصوص جوانان جنبش سبزی به سمت خروج از حاکمیت نروند چرا که این مسئله خواست جریان تمامیتخواهی است که در تمامی این سالها به دنبال تشریح گفتمان اصلاحطلبی بوده است. جنبش سبز طیف گستردهای است از طرفداران آقای خاتمی، موسوی و کروبی در داخل تا طرفداران گروهکهای خارج و کسانی که توسط نیروهای برانداز در خارج هدایت میشدند. البته این طیف از جنبش سبز بسیار کم جمعیت است اما متاسفانه جریان راست تندرو آمد و این طیف از جنبش سبز را بزرگنمایی کرد و برای اینکه اصلاحطلبان را منفور کند در تریبونهای خود مدام این مسئله را سر داد که آخر اصلاحطلبی براندازی است. این جریان برای زدن تیر خلاص بر پیکره اصلاحطلبان مدام از تریبونهای خود فریاد زدند که همه اصلاحطلبی همین طیف اندک جنبش سبز خارجنشین برانداز است و از سوی دیگر به اصلاحطلبان هم اجازه مرزبندی ندادند تا مشخص شود که اصلاحطلبان همچون اصولگرایان از طیفها و گروهها و مطالبات مختلفی تشکیل شده است. البته آنها میدانستند که نباید به اصلاحطلبان اجازه این مرزبندی را ندهند که اگر میدادند دیگر فرصتی برای نجس کردن اصلاحطلبان برایشان پیش نمیآمد.
وی برخلاف واقعیتهای موجود مدعی شد: اگر همین الان از اکثریت اصلاحطلبان و حتی آقایان موسوی و کروبی سوال کنید، بیدرنگ قانون اساسی را هنوز مفید میدانند. اگر هم معتقد باشند که بخشی از قانوناساسی باید تغییر کند معتقد نیستند که از طریق خیابان یا جنبشهای اعتراضی باید این تغییر انجام شود.
برخلاف این ادعا افراطیون مدعی اصلاحات که اتفاقا مرکزیت این طیف را در حزب مشارکت، سازمان مجاهدین انقلاب، مجمع روحانیون و... داشتند، آشوب خیابانی راه انداختند و مقابل جمهوریت و رای مردم که رکن قانون اساسی است ایستادند و به مکانیزمهای قانون اساسی تن ندادند. آنها با وجود مشاهده میدانداری گروهکهای ضد انقلاب - از نهضت آزادی تا منافقین و سلطنتطلبها و... - در طول 8 ماهه فتنه و آشوب، نه تنها حاضر به مرزبندی با جریان برانداز نشدند بلکه خود در ایجاد فضا برای آشوبافکنی پیشقدم شدند و گروهکها پشت سر آنها به میدان آمدند. جریان نفاق جدید مرزبندی نکرد چون در جلسات و قرار و مدارهای مختلف به ائتلاف کامل با گروهکهای ضد انقلاب رسیده بود که جلسات مشترک با گروهک نهضت آزادی و ملی - مذهبی در داخل و مشابه آن با گروهکهای دیگر در خارج کشور توسط عناصری نظیر امیر ارجمند، مزروعی، موسوی خوئينی، سازگارا، کدیور، سروش، حقیقتجو، محمدعلی توفیقی و... سندی بر این ادعاست. بدتر و رسواتر از همه این که خاتمی در جلسات محفلی و داخلی اعتراف کرده باور ندارد در انتخابات سال 88 تقلب صورت گرفته باشد و بر این اساس، موجودیت اصلاح طلبان و ادعای اصلاحطلبان با رفتار خیانتآمیزی که مرکزیت آنها در فتنه 88 مرتکب شد، زیر علامت سوال است. این گروه با جماعت بی سروپایی هم سفره شدند که صراحتا روی جمهوری اسلامی خط کشیده بودند و علیه ولایتفقیه و جمهوری اسلامی فحاشی میکردند. بنابراین سوال این است که آیا میشود نان جمهوری اسلامی را خورد و مدعی طرفداری از نظام بود اما با دشمنان خونی آن در یک جبهه ایستاد؟! چرا آنها حاضر -بلکه قادر - نیستند با ضد انقلاب مرزبندی کنند؟ جز این است که فاقد اختیار خود و گروگان هستند؟!