تغذیه روح از حکمت و محبت
یکم: همان طوری که فرشتگان از تسبیح و تحمید و تهلیل و تکبیر خدا، اغتذا میکنند، روح مجرد انسانی نیز از حکمت و محبّت تغذّی مینماید تا هم شأن عقل نظری او با حصول معارف غیبی تغذیه گردد، و هم شأن عقل عملی وی با شهد محبت کامیاب شود. لذا برنامهٴ اصلی رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) در چهرهٴ تعلیم کتاب و حکمت و تزکیهٴ نفوس تجلی نمود، و اجر رسالت آن حضرت محبت عترت شد، که هیچ گاه از قرآن جدا نخواهند شد. بنابراین، وِداد معلمان آسمانی و مودّت وحی الاهی اوّلین شرط فرشته خویی است.
علم وسیله تقرّب به حق تعالی
دوم: چون جان لبریز از محبّت خدا و اولیای او فراتر از قلمرو زمان و گستردهتر از فلات زمین است، برای تعلم وی نه زمان مخصوص معتبر است و نه زمین خاص شرط است؛ چنانکه هیچ کدام از علل و عوامل مادی مانع آن نخواهد بود، لذا نه تنها هر روز باید بر درجات علم افزود، چنانکه از حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) منقول است: روزی که بر دانشم افزوده نگردد، برایم مبارک نیست؛ بلکه هر محفلی باید سبب ازدیاد معرفت گردد، چنانکه از آن حضرت(صلی الله علیه و آله و سلم) رسیده است؛ هر کس در مجلسی بنشیند و چیزی در آن مجلس نیاموزد و بر دانش خویش نیفزاید، جز دوری از خدا سبحان بهره نبرده است.
از آن چه گذشت روشن میشود که علم وسیلهٴ تقرّب به خداست، و یکی از بارزترین مصداق آیهٴ کریمه: ﴿وابتغوا إلیه الوسیلة﴾ میباشد، زیرا چیزی که تحصیل آن مایهٴ قرب به خدا و تعطیل آن سبب بُعد از اوست، حتماً وسیلهٴ مناسبی برای شناخت خدا و امتثال وظیفهٴ الاهی خواهد بود.
هر چیز بدون وجه خدا هالک است
سوم: همان طوری که با سرمایهٴ معرفت خدا و محبّت او سراسر جهان هستی وجهالله میباشد، و برابر آیهٴ مبارکهی: ﴿فأینما تولّوا فثمّ وجه الله﴾ به هر چیزی و شخصی، به هر کوی و برزنی و به هر سمت و سویی نگاه شود، چهرهٴ رحمت خدا جلوهگر بوده، متن صراط مستقیم میباشد، با غفلت از دفینهٴ غیبی و اغماض از رمز و راز فطری، تمام جهات عمودی و افقی جز کژراهه چیزی نخواهد بود، چنانکه از تمثیل آیهٴ کریمهی: ﴿أینما یوجّهه لا یأتِ بخیرٍ﴾ استنباط میگردد.
برهان مطلب در قرآن کریم چنین تبیین شد: چون هر چیز بدون وجه خدا هالک است؛ ﴿کل شیءٍ هالک إلاّ وجهَه﴾، اگر به هر چیزی بدون آیت بودن نسبت به خدای معروف و محبوب نگریسته شود، ناظر و منظور و نظر، محکوم به هلاکتاند و بر هالک جز کژی چیزی نیست.
معرفت خداوند بالاترین دانش
چهارم: گرچه هر دانش استدلالی که به تشریح اسرار خلقت میپردازد، به منزلهٴ تفسیر آیهای از آیات تکوینی خداست و هر علم برهانی که به تبیین رموز هستی منتهی میگردد، به مثابهٴ شرح متنی از متون کتاب کیان و ترجمهٴ کلمهای از کلمات متکلم غیبی خواهد بود، لکن والاترین دانش مُستَدَل و بالاترین علم مُبَرْهَنْ، فراگیری معرفت صاحب آیات و کلمات یعنی خدای منان خواهد بود که از هر آیه و کلمهای و از هر تفسیر و تشریحی و از هر مفسر و شارحی به ما نزدیکتر است، بلکه از خود ما به ما نزدیکتر خواهد بود و این راه نزدیک، جز با یک گام طی نمیشود؛ یک قدم بر خویشتن نه و آن دگر در کوی دوست.
رسالت اندیشوران و شناخت آفتهای فکری
پنجم: روح مجرد انسانی مادامی که به عنوان نسیم الاهی بدن طبیعی را زنده نگه میدارد، همانند دیگر متزمّنان، محکوم به احکام زمان خاص خود خواهد بود، لذا نه تقدیم متأخّر رواست و نه تاخیر متقدّم.
آن چه اکنون رسالت اندیشوران دینی را تشکیل میدهد، بعد از استحکام مبانی و اصول اسلام، شناخت آفتهای فکری است که هماره، مکّاره مینشیند و محتاله میرود، چون شرّ بالذات ممتنع است، گزندهترین شبهه و خزندهترین نقد دینی از خیر قابل اعتنایی برخوردار بوده، شناسایی و پاسخ مستدل آن، از کاملترین مصادیقِ اثارهٴ دفائن عقول خواهد بود، که پیروان راستین پیامبران الاهی (علیهمالسلام) موظف به آنند و استفاده از رهنمودهای سودمندانه آنان از بهترین کارهای متعلمان طریق نجات است که اگر عالمان ربّانی و متعلّمان بر سبیل رستگاری، به وظیفهٴ خویش قیام و اقدام کنند، از همج رعاع که همان شبهات دینیاند، کاری ساخته نیست.
لزوم هماهنگی میان حوزههای فکری و متون دینی
ششم: خصیصهٴ نظام اسلامی آن است که مراکز علمی آن صبغهٴ اسلام داشته، عناصر محوری آنها را اصول فکری و مسائل ارزشی اسلام تشکیل میدهد. متون درسی دانشگاهها و اصول علمی آنها را میتوان با رهنمودهای جامع فکری و ضوابط مُتلقّات از قرآن و عترت(علیهمالسلام) منطبق نمود که با آنها موافق باشند یا با آنها مخالف نباشند، کرایم اخلاقی را میتوان از راهنماییهای دینی استنباط کرد و تعلیم هماهنگ با تزکیه را فراسوی دانشگاهیان گرانقدر نصیب نمود.
اگر هر علم مبرهنی، اعم از علوم تجربی و انسانی به نوبه خود تفسیر صحیح و تبیین درست آیتی از آیات نظام هستی میباشد، تدریس چنان علوم باید در راستای تشریح متن دینی و تفسیر کلمات الاهی باشد.
بنابراین، از جهات متعدد میتوان حوزهٴ فکری و استدلالی یک جامعهٴ اسلامی را مطابق همان نظم دینی تنظیم کرد. منشأ استبعاد اسلامی شدن علوم و متون درسی دانشگاهها محصول غفلت یا تغافل از نصوص جامع و اصول علمی کلی است، که دربارهٴ بسیاری از رشتههای فکری، از خلال آیات قرآن کریم یا نصوص روایی عترت طاهرین(علیهالسلام) استظهار میشود.
منبع: اسرا نیوز