صراط: از زمان اکران فیلم «عصبانی نیستم» در جشنواره فیلم فجر سال گذشته و ایجاد حاشیههایی برای آن، اخبار ضد و نقیضی درباره اکران این فیلم اجتماعی، به گوش میرسید، تا این که چند روز پیش مسئولان سازمان سینمایی در نامهای به شورای صنفی اکران دستور خروج این فیلم را از فهرست آثار در نوبت اکران صادر کردند.
حالا رضا درمیشیان بعد از مدتها سکوت درباره فیلمش، طی یادداشت کوتاهی نسبت به این اتفاق اعتراض کرده است.
او در این متن، نوشته است:
«من «عصبانی نیستم!» را با بوسه بر خاک «ایران»، عشق به «ایران»، برای «ایران» و مردم نازنین «ایران» و نمایش در سینماهای «ایران» ساختهام.
«عاشقانه»ای که از همان ابتدا فیلمی «اجتماعی» بود، «اجتماعی» هست و «اجتماعی» خواهد ماند.
برای نمایش «عصبانی نیستم!» هر آنچه در توان داشتم را به کار گرفتم، نهایت تلاش و همراهی را با مسئولان قانونی سینمایی کشورم کردم اما سکوت و تحمل و مدارای من نیز نتوانست در کشاکش تدبیرمداران و سیاست پیشگان به نتیجهای منجر شود.
پس همه آنها که با وعدههای امروز و فردا، یا تهمت و افترا؛ فیلم کوچک مرا مبدل به معضل فرهنگی نمودند به خدا و وجدانشان واگذار میکنم. حکایت تلخ سینمای «مستقل» و «بی پناه» و «یتیم» همین است.
بیصبرانه منتظر نمایش « عصبانی نیستم!» در سینماهای میهنم باقی خواهم ماند. به امید آن روز... من آن روز را انتظار میکشم. حتی روزی که دیگر نباشم.»
حالا رضا درمیشیان بعد از مدتها سکوت درباره فیلمش، طی یادداشت کوتاهی نسبت به این اتفاق اعتراض کرده است.
او در این متن، نوشته است:
«من «عصبانی نیستم!» را با بوسه بر خاک «ایران»، عشق به «ایران»، برای «ایران» و مردم نازنین «ایران» و نمایش در سینماهای «ایران» ساختهام.
«عاشقانه»ای که از همان ابتدا فیلمی «اجتماعی» بود، «اجتماعی» هست و «اجتماعی» خواهد ماند.
برای نمایش «عصبانی نیستم!» هر آنچه در توان داشتم را به کار گرفتم، نهایت تلاش و همراهی را با مسئولان قانونی سینمایی کشورم کردم اما سکوت و تحمل و مدارای من نیز نتوانست در کشاکش تدبیرمداران و سیاست پیشگان به نتیجهای منجر شود.
پس همه آنها که با وعدههای امروز و فردا، یا تهمت و افترا؛ فیلم کوچک مرا مبدل به معضل فرهنگی نمودند به خدا و وجدانشان واگذار میکنم. حکایت تلخ سینمای «مستقل» و «بی پناه» و «یتیم» همین است.
بیصبرانه منتظر نمایش « عصبانی نیستم!» در سینماهای میهنم باقی خواهم ماند. به امید آن روز... من آن روز را انتظار میکشم. حتی روزی که دیگر نباشم.»