صراط: عبداله ناصری در مصاحبه با آرمان گفت اصولگرایان تندرو
میخواهند هاشمی را از صحنه خارج کنند و هجمهها را به وی پررنگتر خواهند
کرد.
طنز ماجرا این است که همین جناب تیرماه گذشته در مصاحبه با روزنامه آرمان کاری را که افراطیون مدعی اصلاحطلبی با هاشمی کرده و او را عالیجناب سرخپوش قتلهای زنجیرهای خواندند، اجتناب ناپذیر دانسته بود. وی در آن مصاحبه درباره رفتار اصلاحطلبان با هاشمی در سال ۷۸ میگوید: «در این سال درست است که نگاه به آقای هاشمی نگاه درستی نبود اما اجتنابناپذیر بود. چون جامعه پیروز دوم خرداد، آقای هاشمی را رئیس دولتی میدانست که درحوزه توسعه اجتماعی و سیاسی انقباضی عمل کرده بود... شاید این توقع از مشاوران آقای هاشمی هم وجود داشت که بعد از اتفاقی که در دوم خرداد ۷۶ رخ داده بود این فضا را درک کنند.»
ناصری همچنین مهرماه امسال در مصاحبه با نامه نیوز درباره حضورهاشمی درانتخابات ریاست جمهوری سال ۷۶ و ۸۴ میگوید: در سال ۷۶ ظاهرا خود آقای هاشمی رفسنجانی خودش موافق حضور برای دوره سوم بود اما رهبری با این امر مخالفت کردند، به نظر من حرکتهای مهاجرانی، کرباسچی و محمد هاشمی با هماهنگی کامل هاشمی رفسنجانی صورت میگرفته است... در سال ۸۴ خیلی از دوستان با نامزدشدن هاشمی مخالف بودند. بنده نیز اعتقاد داشتم که اولا جامعه ایران پوستاندازی کرده است و از فضای قبلی خارج و با تفکرات جدیدتری وارد میدان شده است. هاشمی نقش ریاستجمهوری را ایفا کرده بود و بازگشتش به این عرصه با توجه به پوستاندازی جامعه نه از لحاظ تشکیلاتی منطقی بود نه از لحاظ جامعهشناختی، جامعه پذیرای او بود.
وی میافزاید: تحلیل هم این بود که واقعا جامعه دیگر به فردی روحانی رأی نخواهد داد...
به یاد دارم همین که نتایج انتخابات ریاست جمهوری (دور اول) اعلام شد من به برخی از دوستان آقای هاشمی زنگ زدم و فضا را برایشان تشریح کردم خیلی از دوستان سیاسی معتقد بودند بهتر است که آقای هاشمی به نفع کروبی انصراف دهد تا رقابت در دور دوم معنا پیدا کند. تحلیل این بود که هاشمی رفسنجانی با هر فردی در دور دوم رقابت کند بازنده انتخابات خواهد بود. هاشمی روزهای اول باور نداشت که کار تمام است و احمدینژاد برنده انتخابات خواهد بود.
طنز ماجرا این است که همین جناب تیرماه گذشته در مصاحبه با روزنامه آرمان کاری را که افراطیون مدعی اصلاحطلبی با هاشمی کرده و او را عالیجناب سرخپوش قتلهای زنجیرهای خواندند، اجتناب ناپذیر دانسته بود. وی در آن مصاحبه درباره رفتار اصلاحطلبان با هاشمی در سال ۷۸ میگوید: «در این سال درست است که نگاه به آقای هاشمی نگاه درستی نبود اما اجتنابناپذیر بود. چون جامعه پیروز دوم خرداد، آقای هاشمی را رئیس دولتی میدانست که درحوزه توسعه اجتماعی و سیاسی انقباضی عمل کرده بود... شاید این توقع از مشاوران آقای هاشمی هم وجود داشت که بعد از اتفاقی که در دوم خرداد ۷۶ رخ داده بود این فضا را درک کنند.»
ناصری همچنین مهرماه امسال در مصاحبه با نامه نیوز درباره حضورهاشمی درانتخابات ریاست جمهوری سال ۷۶ و ۸۴ میگوید: در سال ۷۶ ظاهرا خود آقای هاشمی رفسنجانی خودش موافق حضور برای دوره سوم بود اما رهبری با این امر مخالفت کردند، به نظر من حرکتهای مهاجرانی، کرباسچی و محمد هاشمی با هماهنگی کامل هاشمی رفسنجانی صورت میگرفته است... در سال ۸۴ خیلی از دوستان با نامزدشدن هاشمی مخالف بودند. بنده نیز اعتقاد داشتم که اولا جامعه ایران پوستاندازی کرده است و از فضای قبلی خارج و با تفکرات جدیدتری وارد میدان شده است. هاشمی نقش ریاستجمهوری را ایفا کرده بود و بازگشتش به این عرصه با توجه به پوستاندازی جامعه نه از لحاظ تشکیلاتی منطقی بود نه از لحاظ جامعهشناختی، جامعه پذیرای او بود.
وی میافزاید: تحلیل هم این بود که واقعا جامعه دیگر به فردی روحانی رأی نخواهد داد...
به یاد دارم همین که نتایج انتخابات ریاست جمهوری (دور اول) اعلام شد من به برخی از دوستان آقای هاشمی زنگ زدم و فضا را برایشان تشریح کردم خیلی از دوستان سیاسی معتقد بودند بهتر است که آقای هاشمی به نفع کروبی انصراف دهد تا رقابت در دور دوم معنا پیدا کند. تحلیل این بود که هاشمی رفسنجانی با هر فردی در دور دوم رقابت کند بازنده انتخابات خواهد بود. هاشمی روزهای اول باور نداشت که کار تمام است و احمدینژاد برنده انتخابات خواهد بود.