صراط: آتشسوزی در ویلایی در اطراف تهران یکسال قبل به ماموران آتشنشانی اطلاع داده شد. 20دقیقه طول کشید تا ماموران آتشنشانی موفق به مهار آتش شوند چراکه شعلهورشدن دلیل این حادثه بود و حریق بهسرعت گسترش یافته بود. پنجنفر از ساکنان ویلا در جریان عملیات امدادونجات سالم بیرون آورده شدند اما سهنفر دیگر، بهشدت سوخته بودند و در وضعیت خوبی بهسر نمیبردند. آنها بلافاصله توسط تکنیسینهای اورژانس به بیمارستان منتقل شدند. در این میان نجاتیافتگان مورد بازجویی قرار گرفتند. یکی از آنها که زنی میانسال به نام نوشین بود به ماموران گفت میداند عامل این آتشسوزی کیست. وی گفت: شخصی به نام مهرداد ویلای من را به آتش کشید. او مدتهاست که مرا تهدید و مرتب برایم مزاحمت ایجاد میکند.
این زن گفت: مدتی قبل با مهرداد آشنا شدم و با هم رابطه داشتیم اما بعد فهمیدم این رابطه اشتباه است و نمیتوانم به دوستیام با او ادامه دهم، به مهرداد گفتم تو چندسال از من کوچکتر هستی و نباید با هم رابطه داشته باشیم اما او دستبردار نبود، میگفت عاشقم شده، من چند فرزند داشتم و نمیخواستم به این رابطه ادامه دهم. وقتی مهرداد متوجه شد دیگر نمیتواند به رابطه با من امید داشته باشد تهدیدم کرد و گفت رویم اسید میپاشد و کاری میکند که نتوانم زندگی کنم. یکبار هم به خانهام حمله کرد و شیشهها را شکست. از مهرداد شکایت کردم و او مدتی زندانی شد.
نوشین ادامه داد: «پدر و مادر مهرداد خیلی به من التماس کردند و گفتند رضایت بدهم. مادرش قول داد دیگر پسرش مزاحمتی برایم ایجاد نکند. من هم رضایت دادم. مدتی بعد از اینکه مهرداد از زندان آزاد شد، دوباره تهدیدهایش را شروع کرد. او گفت اگر قبول نکنم با هم رابطه داشته باشیم بچههایم را میدزدد و خواهرم را اذیت میکند. زیربار نرفتم خط تلفنم را عوض کردم و برای مدتی از تهران رفتم تا مرا فراموش کند. شب حادثه میهمان داشتم که صدای فریادهای مهرداد را بیرون از خانه شنیدم. به من گفت تو خیانت کردهای و باید تاوانش را پس بدهی، گفت بنزین با خودش آورده و اگر به حرفش گوش ندهم خودش را آتش میزند. یکی از میهمانان که میان زخمیان است بیرون رفت تا با مهرداد صحبت کند شاید بتواند او را آرام کند اما مهرداد اصلا گوش نمیکرد. من بیرون رفتم، یکدفعه گالن بنزین را بلند کرد تا روی من بریزد، فرار کردم و داخل خانه رفتم و در را هم قفل کردم متوجه نشدم چطور خانه را آتش زد اما فریاد میزد همهجای خانه بنزین ریخته و اگر بیرون نیایم ما را میسوزاند، بلافاصله به پلیس خبر دادم. مهرداد قبل از رسیدن پلیس خانه را آتش زد و بهسرعت این آتش گسترده شد.»
وقتی ماموران مهرداد را دستگیر کردند از بیمارستان خبر رسید دونفر از مجروحان که دوزن بودند جان خود را از دست دادهاند.
مهرداد که با اتهام قتل نیز مواجه شده بود آتشزدن ویلا را قبول کرد و گفت: «من عاشق نوشین شده بودم. درست است که او چندسال از من بزرگتر بود اما آنقدر زن جذاب و دوستداشتنیای بود که نتوانستم او را فراموش کنم. نوشین وقتی فهمید عاشقش شدم، گفت نمیشود با هم رابطه داشته باشیم چون 15سال از من بزرگتر است. نمیتوانستم فراموشش کنم هرکاری کردم تا دوباره پیش من برگردد قبول نکرد تا اینکه به من قول داد در صورتی که بخواهد با کسی ازدواج کند آن شخص قطعا من باشم. با اینکه من را به زندان انداخته بود اما باز هم دوستش داشتم. صبح روز حادثه از طریق یکی از دوستانم فهمیدم در چندروزی که از نوشین خبر نداشتم او به ویلایش در خارج از تهران رفته و پارتی هم گرفته است. نوشین به من خیانت کرده بود و میخواست با مردی دیگر ازدواج کند. من این موضوع را از چندنفر شنیده بودم به همین دلیل هم به ویلایش رفتم. ساعت12شب بود که رسیدم، صدای پایکوبی و شادی از خانه نوشین میآمد. صدای خودش را هم شنیدم که داشت میخندید. او به من خیانت کرده بود و باید تاوان این خیانت را پس میداد. با خودم بنزین برده بودم تا خودم را مقابل چشمان نوشین بسوزانم. از روی دیوار بالا رفتم و وارد خانه شدم. نوشین را صدا کردم. او چندنفر دیگر را بیرون فرستاد. خودش ترسیده بود. بنزین را که دستم دید به اتاق خواب رفت و در را روی خودش قفل کرد. گفتم اگر بیرون نیایی اینجا را آتش میزنم. بنزین را اطراف خانه ریختم. نه برای اینکه آنجا را آتش بزنم، فقط میخواستم نوشین را بترسانم تا بیرون بیاید و خودسوزی کنم. نوشین به حرفم گوش نکرد.
متهم در ادامه اعترافاتش گفت: دیوانه شده بودم. کارهایم دست خودم نبود، بهمحض اینکه کبریت را کشیدم قبل از اینکه خودم بسوزم خانه آتش گرفت و یکدفعه آتشسوزی گسترش پیدا کرد.
بعد از اولین جلسه بازجویی متهم، به بازپرس ویژه قتل خبر دادند سومین مجروح نیز در بیمارستان جانش را از دست دادهاست. با تکمیل تحقیقات و شکایت اولیایدم سه قربانی از متهم، وی برای بازسازی صحنه قتل به محل جرم منتقل شد و یکبار دیگر جزییات کارهایی را که انجام داده بود برای ماموران اداره آگاهی توضیح داد. پس از جمعآوری مدارک موجود علیه متهم کیفرخواست علیه او صادر شد و مهرداد به زودی به اتهام قتل دوزن و یکمرد و آتشزدن ویلا در شعبه71 دادگاه کیفری استان تهران محاکمه میشود.
این زن گفت: مدتی قبل با مهرداد آشنا شدم و با هم رابطه داشتیم اما بعد فهمیدم این رابطه اشتباه است و نمیتوانم به دوستیام با او ادامه دهم، به مهرداد گفتم تو چندسال از من کوچکتر هستی و نباید با هم رابطه داشته باشیم اما او دستبردار نبود، میگفت عاشقم شده، من چند فرزند داشتم و نمیخواستم به این رابطه ادامه دهم. وقتی مهرداد متوجه شد دیگر نمیتواند به رابطه با من امید داشته باشد تهدیدم کرد و گفت رویم اسید میپاشد و کاری میکند که نتوانم زندگی کنم. یکبار هم به خانهام حمله کرد و شیشهها را شکست. از مهرداد شکایت کردم و او مدتی زندانی شد.
نوشین ادامه داد: «پدر و مادر مهرداد خیلی به من التماس کردند و گفتند رضایت بدهم. مادرش قول داد دیگر پسرش مزاحمتی برایم ایجاد نکند. من هم رضایت دادم. مدتی بعد از اینکه مهرداد از زندان آزاد شد، دوباره تهدیدهایش را شروع کرد. او گفت اگر قبول نکنم با هم رابطه داشته باشیم بچههایم را میدزدد و خواهرم را اذیت میکند. زیربار نرفتم خط تلفنم را عوض کردم و برای مدتی از تهران رفتم تا مرا فراموش کند. شب حادثه میهمان داشتم که صدای فریادهای مهرداد را بیرون از خانه شنیدم. به من گفت تو خیانت کردهای و باید تاوانش را پس بدهی، گفت بنزین با خودش آورده و اگر به حرفش گوش ندهم خودش را آتش میزند. یکی از میهمانان که میان زخمیان است بیرون رفت تا با مهرداد صحبت کند شاید بتواند او را آرام کند اما مهرداد اصلا گوش نمیکرد. من بیرون رفتم، یکدفعه گالن بنزین را بلند کرد تا روی من بریزد، فرار کردم و داخل خانه رفتم و در را هم قفل کردم متوجه نشدم چطور خانه را آتش زد اما فریاد میزد همهجای خانه بنزین ریخته و اگر بیرون نیایم ما را میسوزاند، بلافاصله به پلیس خبر دادم. مهرداد قبل از رسیدن پلیس خانه را آتش زد و بهسرعت این آتش گسترده شد.»
وقتی ماموران مهرداد را دستگیر کردند از بیمارستان خبر رسید دونفر از مجروحان که دوزن بودند جان خود را از دست دادهاند.
مهرداد که با اتهام قتل نیز مواجه شده بود آتشزدن ویلا را قبول کرد و گفت: «من عاشق نوشین شده بودم. درست است که او چندسال از من بزرگتر بود اما آنقدر زن جذاب و دوستداشتنیای بود که نتوانستم او را فراموش کنم. نوشین وقتی فهمید عاشقش شدم، گفت نمیشود با هم رابطه داشته باشیم چون 15سال از من بزرگتر است. نمیتوانستم فراموشش کنم هرکاری کردم تا دوباره پیش من برگردد قبول نکرد تا اینکه به من قول داد در صورتی که بخواهد با کسی ازدواج کند آن شخص قطعا من باشم. با اینکه من را به زندان انداخته بود اما باز هم دوستش داشتم. صبح روز حادثه از طریق یکی از دوستانم فهمیدم در چندروزی که از نوشین خبر نداشتم او به ویلایش در خارج از تهران رفته و پارتی هم گرفته است. نوشین به من خیانت کرده بود و میخواست با مردی دیگر ازدواج کند. من این موضوع را از چندنفر شنیده بودم به همین دلیل هم به ویلایش رفتم. ساعت12شب بود که رسیدم، صدای پایکوبی و شادی از خانه نوشین میآمد. صدای خودش را هم شنیدم که داشت میخندید. او به من خیانت کرده بود و باید تاوان این خیانت را پس میداد. با خودم بنزین برده بودم تا خودم را مقابل چشمان نوشین بسوزانم. از روی دیوار بالا رفتم و وارد خانه شدم. نوشین را صدا کردم. او چندنفر دیگر را بیرون فرستاد. خودش ترسیده بود. بنزین را که دستم دید به اتاق خواب رفت و در را روی خودش قفل کرد. گفتم اگر بیرون نیایی اینجا را آتش میزنم. بنزین را اطراف خانه ریختم. نه برای اینکه آنجا را آتش بزنم، فقط میخواستم نوشین را بترسانم تا بیرون بیاید و خودسوزی کنم. نوشین به حرفم گوش نکرد.
متهم در ادامه اعترافاتش گفت: دیوانه شده بودم. کارهایم دست خودم نبود، بهمحض اینکه کبریت را کشیدم قبل از اینکه خودم بسوزم خانه آتش گرفت و یکدفعه آتشسوزی گسترش پیدا کرد.
بعد از اولین جلسه بازجویی متهم، به بازپرس ویژه قتل خبر دادند سومین مجروح نیز در بیمارستان جانش را از دست دادهاست. با تکمیل تحقیقات و شکایت اولیایدم سه قربانی از متهم، وی برای بازسازی صحنه قتل به محل جرم منتقل شد و یکبار دیگر جزییات کارهایی را که انجام داده بود برای ماموران اداره آگاهی توضیح داد. پس از جمعآوری مدارک موجود علیه متهم کیفرخواست علیه او صادر شد و مهرداد به زودی به اتهام قتل دوزن و یکمرد و آتشزدن ویلا در شعبه71 دادگاه کیفری استان تهران محاکمه میشود.