تمجید از سنت نوحه خوانی
عنوان: بیانات در دیدار جمعى از مداحان اهل بیت علیهمالسلام در سالروز ولادت حضرت فاطمهى زهرا (سلاماللهعلیها)
تاریخ: 1393/01/31
در محرّمى که آخرین محرّم دوران طاغوت بود و محرّمى بود که بلافاصله بعد از محرّم و صفر، پیروزى انقلاب اتّفاق افتاد، هیئات مذهبى در شهرهاى مختلف، نوحههایى را میخواندند که هر یک از این نوحهها بهقدر یک خطابهى بلند و بلیغ، مردم را روشن میکرد و آگاه میکرد و بصیرت میداد. باید همیشه همینجور باشد؛ نوحهها را [پرمحتوا کنید]. این کارى که نوحهخوان انجام میدهد، کار بسیار جذّاب و جالبى است. این سنّت نوحهخوانى و رفتارهایى که در نوحهخوانى انجام میگیرد، کارهاى بسیار مهمّى است؛ اینها استثنائىِ جامعهى شیعه است، یعنى مخصوص ما است؛ در جاهاى دیگر، به این شکل در مراسم مذهبى وجود ندارد؛ این از امتیازات ما است؛ این را باید پرمحتوا کرد، پرمضمون کرد.
نباید حقایق ماجراى عاشورا را بازیچه قرار داد
عنوان: بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار جمعى از اقشار مختلف مردم قم
تاریخ: 1386/10/19
گویندگان، وعاظ، مداحان، سرایندگان، همه باید توجه داشته باشند که این یک حقیقت عزیز است؛ با آن نبایست بازى کرد؛ حقایق ماجراى عاشورا را بازیچه نباید قرار داد. هر کسى یک چیزى به آن اضافه بکند، خرافه اى را به آن وصل بکند، کارهاى غیر معقول را به نام عزادارى انجام بدهد، اینها نباید باشد؛ اینها طرفدارى از امام حسین نیست. یک وقتى ما راجع به مسئله ى تظاهرات قمه، مطلبى را گفتیم، یک عده اى گوشه کنار صداشان بلند شد که آقا ! این عزادارى امام حسین است؛ مخالفت نشود با عزادارى امام حسین! این، مخالفت با عزادارى نیست؛ مخالفت با ضایع کردن عزادارى است. عزادارى امام حسین را نباید ضایع کرد. منبر حسینى، مجلس حسینى، محل بیان حقایق دینى، یعنى حقایق حسینى است.
شعر در این جهت، حرکت در این جهت، نوحه و مدیحه در این جهت باید باشد. شما دیدید در آن محرّم سال 57، دستجات سینه زنى ما در بعضى از شهرستانها مثل یزد و شیراز و جاهاى دیگر شروع شد و بعد هم گسترش پیدا کرد به همه ى کشور؛ سینه میزدند و حقایق روز را در نوحه هاى خودشان بیان میکردند؛ با ارتباط دادن و اتصال دادن اینها به ماجراى عاشورا، که درست هم هست.
مرحوم شهید مطهرى سالها قبل از انقلاب در این حسینیه ى ارشاد فریاد میکشید که: واللَّه - قریب به این مضمون - بدانید شمر، امروز - اسم نخست وزیرِ آن روز اسرائیل (صهیونیست) را مى آورد - اوست. واقع قضیه هم همین است. ما شمر را لعنت میکنیم، براى اینکه ریشه ى شمر شدن و شمرى عمل کردن را در دنیا بکنیم؛ ما یزید و عبیداللَّه را لعنت میکنیم، براى اینکه با حاکمیت طاغوت، حاکمیت یزیدى، حاکمیت عیش و نوش، حاکمیت ظلمِ به مؤمنین در دنیا مقابله کنیم. حسین بن على قیامش براى این بود که بینى حاکمیتهاى علیه ارزشهاى اسلامى و انسانى و الهى را به خاک بمالد و نابود کند؛ و همین کار را هم امام حسین با قیام خود کرد.
مجالس ما؛ مجالس حسینى، یعنى مجالس ضد ظلم، مجالس ضد سلطه، مجالس ضد شمرها و یزیدها و ابن زیادهاى زمان موجود، زمان حاضر، معنایش این است. این استمرار ماجراى امام حسین است.
و امروز دنیا پر از ظلم و جور است. شما ببینید چه میکنند؛ در فلسطین چه میکنند، در عراق چه میکنند، در کشورهاى گوناگون چه میکنند، با ملتهاى دنیا چه میکنند، با فقرا چه میکنند، با ثروتهاى ملى کشورها چه میکنند. ابعاد عظیم حرکت حسین بن على (علیه السّلام) شامل همه ى این میدان وسیع میشود. امام حسین نه فقط براى شیعه، نه فقط براى مسلمانها، بلکه براى احرار عالم درس دارد.
رهبر آزادى بخش نهضت هند در شصت سال، هفتاد سال قبل اسم حسین بن على را آورد؛ گفت من از او یاد گرفتم؛ در حالى که هندو بود؛ اصلاً مسلمان نبود. در بین مسلمین هم همینطور است. ماجراى امام حسین این است. شما گنجینه دارِ یک چنین جواهر ذى قیمتى هستید که همه ى بشریت میتواند از او بهره برد و استفاده کند.
جهتگیرى در عزادارى امام حسین به این نحو باید باشد: گسترش تبیین، بیان، آگاه سازى، محکم کردن ایمان مردم، روح تدین را در مردم گسترشِ دادن، روح شجاعت و غیرت دینى را در مردم زیاد کردن، حالت بى تفاوتى و سکر و بى حالى را از مردم گرفتن؛ اینهاست معناى قیام حسینى و بزرگداشت عزادارى امام حسین (علیه السّلام) در زمان ما. لذا زنده است، همیشه هم زنده خواهد بود.
جنبه ى عاطفى آن هم تأثیرگذارِ بر روى عواطف و احساسات همه ى مردم است. جنبه ى عمقى و معنوى آن، صاحبان فکر و بصیرت را آگاه میکند؛ روشن میکند. بنده بارها در طول این سالها این جمله ى امیرالمؤمنین (علیه الصّلاةوالسّلام) را عرض کرده ام که فرمود: «ألا لا یحمل هذا العلم إلّا أهل البصر والصّبر»؛ این پرچم - پرچم انسانیت، اسلام، توحید - را آن کسانى که داراى این دو خصوصیتند، میتوانند بر دست بگیرند و بلند نگه دارند؛ «البصر والصّبر»؛ بصیرت و استقامت. امام حسین (علیه السّلام) مظهر بصیرت و استقامت است.
عرصههایی که براى مصیبت باید مورد استفاده قرار گیرد
عنوان: بیانات در دیدار جمعى از شعراى آئینى
تاریخ: 1390/03/25
مرثیهى سیدالشهداء و قضایاى کربلا. خب، انسان مىبیند زبانحالهائى که گفته میشود، زبانحالهاى زیادى است؛ البته ممکن است بعضىاش هم مطابق با واقع نباشد، یعنى چیزهائى نباشد که انسان بتواند آنها را تأیید کند؛ لیکن زمینههائى وجود دارد. من مثلاً دربارهى مصیبت حضرت اباالفضل (علیه الصّلاة و السّلام) به نظرم میرسید که یکى از بخشهاى مهم و جذابى که میتواند این مصیبت را بیان کند، همان زبان حال مادر حضرت اباالفضل است؛ همان «لا تدعونّى ویک امّ البنین»، یا آن شعر دیگرى که به ایشان منسوب است. خب، این دو تا شعر است. البته اینها ترجمهى شعرى هم شده، ترجمهى خیلى جالبى نیست، خیلى قوى نیست؛ اما خود این یک عرصه است: مادرى است؛ صورت قبر چهار جوانش را که در کربلا شهید شدند، در بقیع میکشد و نوحهسرائى میکند و حماسه مىآفریند.
همهاش اشک ریختن و تو سر زدن هم نیست - البته اشک ریختن هست، اشکالى هم ندارد - بلکه حماسهآفرینى است، افتخار به این جوانهاست. این یک عرصهى خیلى خوبى است، که از اینگونه عرصهها براى مصیبت خیلى باید استفاده کرد. یا توصیف بعضى از حالات روحى قهرمانان کربلا، از جمله شبیه آنچه که عمان سامانى گفته، که لحظات رفتن حضرت سیدالشهداء به عرصهى میدان را تصویر میکند - حالا چقدر واقعیت دارد، من نمیدانم؛ البته روضهخوانها میخوانند - که حضرت زینب آمدند جلو، راه را گرفتند و گفتگوئى بین این دو بزرگوار انجام گرفت. عمان از این گفتگو استفاده کرده براى تشریح شخصیت حضرت زینب.
کاى عنان گیر من آیا زینبى
یا که آه دردمندان در شبى
که بعد دنبالش این است: «زن مگو مردآفرین روزگار». ببینید، از این مناسبت - مناسبت گفتگوى این برادر و خواهر - استفاده میکند براى اینکه شخصیت حضرت زینب (سلام اللَّه علیها) را تشریح کند. اینها میدانهاى مهمى است. یعنى شرح حالها و زبان حالها فقط بیان آن حالى که در آن لحظه قهرمان داستان دارد، نباشد؛ بلکه میتواند شرح خصوصیات او، شخصیت او، ظرافتهاى روح او و عظمتهائى که در وجود او هست، باشد؛ اینها همه میدانهاست.
اهمیت دادن به نماز ظهر عاشورا
عنوان: بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در خطبه هاى نماز جمعه تهران
تاریخ: 1381/01/16
اهمیت دادن به نماز در ظهر عاشورا و در میان مراسم سینه زنی و عزاداری، خود یک نقطه برجسته دیگر بود. ما همیشه از این که می دیدیم جوانان و مردممان، سینه زنی روز عاشورا را می کنند و نمازشان به نزدیک غروب می افتد رنج می بردیم. مردم اهمیت نماز و ذکر خدا و یاد الهی را در لابه لای مراسم عاشورا نشان دادند؛ لذا جای سپاسگزاری و تشکر دارد
هیاتها حالت ادارای پیدا نکنند
عنوان: بیانات در دیدار اعضای ستاد مرکزی هیئت رزمندگان اسلام
تاریخ: 20/08/1392
اسم هیئت در آن تبادر عرفی، [به معنی] بینظمی است؛ میگویند فلانی هیئتی عمل میکند، یعنی بینظم عمل میکند.
هیئتی بودن - که به اصطلاح تعبیری از بینظم بودن است - بهخاطر چیست؟ بهخاطر این است که وقتی کسی وارد هیئت امام حسین میشود هیچکس به او نمیگوید فلان جا بنشین، فلان جا ننشین؛ فلان جور بنشین، فلان جور ننشین؛ کِی بیا، کِی برو؛ کاملاً همهی تحرّکات، برخاستهی از ارادهی مردم و خواست خود مردم است که آن هم ناشی از ایمان آنها است؛ این چیز خیلی خوبی است، این را باید نگه دارید؛ یعنی ارتباط هیئت را به ایمان مردم و عشق مردم، و جاذبه و گیرایی خود هیئت و خود این کانون را برای دلهای مردم باید نگه دارید، این را باید حفظ کنید، یعنی جوری نشود که حالت اداری و مانند اینها پیدا بکند.
به نظر من مراکز شماها حسینیّهها است. شما مرکز اداری نمیخواهید؛ حسینیّه، هیئت، مسجد، مراکز شما اینها است. یعنی اگر آمدیم ما اینجا را وابسته کردیم به یک ادارهای و یک ساختمانی و طبقهی اوّل و طبقهی دوّم و صندلی گردان و مانند اینها، این دیگر هیئت نمیشود؛ میترسم اشکال پیدا بکند، نمیگویم قطعاً هیئت نمیشود، امّا به نظرم میرسد که طبیعت کار هیئت این است که مردم با عشق و شور و اشک بیایند طرف مجلس امام حسین؛ این است که اثر میکند؛ این است که از دلش این انقلاب میجوشد، یا لااقل مزرَع خوبی برای رشد فضائل انقلابی و معارف انقلابی میشود.
ضرورت حراست از مداحان و منبریها از اشتباهات
مسئلهی تربیت نیروها یا حراست از نیروهای گوینده و خواننده از خطاها و اشتباهات خیلی مهم است. واقعاً یکی از گرفتاریهای ما این است؛ حالا اسم مدّاحها بد در رفته، مخصوص مدّاحها نیست، مدّاح و غیر مدّاح ندارد. از کسانی که در این ماجرای منبر رفتن و از عاشورا خواندن وارد بودهاند - اعم از مدّاح و منبری و مانند اینها - مواردی دیده شده که حرفهای نامناسبی از اینها صادر شده. یک وقت حالا من و شما نشستهایم، یک حرف غلطی هم از دهان بنده میآید بیرون، چیزی نیست، [چون] دو نفر پهلو هم نشستهاند، مهم نیست؛ یک وقت نه، ما هزار نفر، ده هزار نفر، گاهی پنجاه هزار نفر مستمع داریم، گاهی این جمعیّت تبدیل میشود به جمعیّتهای میلیونی بهخاطر انتشار؛ اینجا باید محاسبه بشودکه تأثیر یک حرف غلط و نامناسب بر روی ذهن مخاطب چیست.
یک عدّهای همان حرف غلط را قبول میکنند، و یک معرفت غلطی پیدا میکنند؛ یک عدّهای آن را استنکار میکنند و این استنکار موجب میشود که از اصل دین زده بشوند؛ بین کسانی و کسانی سرِ این حرف اختلاف میافتد؛ ببینید، از چند جهت مجاری فساد بهوجود میآید برای یک حرف غلطی که یک نفر میزند. از قدیم دیده بودیم ما - مخصوص حالا نیست؛ از بچّگی میرفتیم روضه و پای منبر - گاهی روضهخوانها روضههایی میخواندند که معلوم بود غلط است، معلوم بود خلاف است، امّا میخواندند؛ برای اینکه حالا چهارنفر مستمع دلشان بسوزد و گریه کنند. مگر به هر قیمتی باید این کار را کرد؟ حادثه را بیان کنید؛ با هنرمندی بیان کنند تا مردم دلشان شیفته بشود و منقلب بشود، نه اینکه خلاف بگویند. حالاها هم میشنوم، منبری یا مدّاح سر منبر خطاب به امیرالمؤمنین میکند و میگوید آقا هرچه داری از امام حسین داری! شما فکرش را بکنید! این چه حرفی است و این چه مُهملگوییای است که کسی اینجور دربارهی امیرالمؤمنین حرف بزند؟ امام حسین هرچه دارد از امیرالمؤمنین دارد، امام حسین هرچه دارد از پیغمبر دارد؛ چرا نمیفهمند این معانی و این مسائل را؟ آنوقت ادّعا هم دارند، هرچه هم به دهنشان بیاید میگویند؛ یعنی اینها را خیلی باید بهنظر من بزرگ بشمُریم.
ما هیئتِ امام حسینِ سکولار نداریم
هیئتها نمیتوانند سکولار باشند؛ هیئتِ امام حسینِ سکولار ما نداریم! هرکس علاقهمند به امام حسین است، یعنی علاقهمند به اسلام سیاسی است، اسلام مجاهد است، اسلام مقاتله است، اسلام خون دادن است، اسلام جان دادن است؛ معنای اعتقاد به امام حسین این است. اینکه آدم در یک مجلس روضه یا هیئت عزاداری مراقب باشد که نبادا وارد مباحث اسلام سیاسی بشود، این غلط است. البتّه معنای این حرف این نیست که هر حادثهی سیاسی در کشور اتّفاق میافتد، ما باید حتماً در مجلس روضه آن را با یک گرایش خاصّی - حالا یا این طرف، یا آن طرف - بیان کنیم و احیاناً با یک چیزهایی هم همراه باشد؛ نه، امّا فکر انقلاب، فکر اسلام، خطّ مبارکی که امام (رضوان الله علیه) در این مملکت ترسیم کردند و باقی گذاشتند، اینها بایستی در مجموعهها و مانند اینها حضور داشته باشد.
شایستهترینها برای اقامه عزای امام حسین علیه السلام
شایستهترین مجموعههایی که میتوانند برای امام حسین عزاداری کنند، واقعاً همین مجاهدین فیسبیلاللهاند، همین رزمندگانند، همین جوانها هستند؛ و شما این را قدر بدانید و این را هدایت کنید؛ هدایت کنید. این میتواند یک چشمهی خورشید و چشمهی نوری باشد برای اِشعاع در مغزها و در فکرها و در دلهای مخاطبین که بتواند اینها را از لحاظ معارف اسلامی و معارف دینی بالا ببرد.
چقدر خوب است در هیاتها ...
چقدر خوب است که در محافل هیئتها، به مسئلهی قرآن - قرآنخوانی و معارف قرآنی - اهتمام ورزیده بشود؛ چقدر خوب است که در این نوحهخوانیها مضامین اسلامی، مضامین انقلابی، مضامین قرآنی گنجانده بشود؛ یک وقت هست که سینه میزنند و صد بار با تعبیرات مختلف مثلاً میگویند «حسین وای»، خب این یک کاری است امّا هیچ فایدهای ندارد و هیچ چیزی از «حسین وای» انسان نمیفهمد و یاد نمیگیرد. یک وقت هست که شما در همین مطلبی که [عزادار] تکرار میکند و حرفی که [با آن] سینه میزند، با زبان نوحه و با زبان شعر، یک مسئلهی روز، یک مسئلهی انقلابی، یک مسئلهی اسلامی، یک معرفت قرآنی را میگنجانید؛ او وقتی تکرار میکند، در ذهن او ملکه میشود؛ این خیلی باارزش است، کاری است که هیچکس دیگر غیر از شما نمیتواند این کار را بکند؛ یعنی هیچ رسانهای واقعاً قادر نیست که اینجور معارف الهی را با جسم و جان و فکر و روح و احساس و عقل و مانند اینها آمیخته کند. لذا کار کار مهمّی است، کار بزرگی است.