چهارشنبه ۰۵ دی ۱۴۰۳ - ساعت :
۰۳ آبان ۱۳۹۳ - ۰۹:۳۳

کاسبان اسیدپاشی چرا سال ۸۸ نگران امنیت نشدند؟

با تمام توان به رقیب حمله می‌کنید و دریغ از یک جو اخلاق‎!‎ نگرانِ امنیت شده‌اید؟ چرا ۸۸ نگران امنیت نبودید؟ چرا وقتی آن رهگذر را فقط به جرم ریش ‏داشتن برهنه کردید و قصد به آتش کشیدنش را داشتید‎ ‎یادتان نبود که سوختن درد دارد؟
کد خبر : ۲۰۴۳۷۳
صراط: وبلاگ آینده از آن حزب الله نوشت: حوادث وحشتناک اسیدپاشی که در اصفهان اتفاق افتاده است آنقدر تلخ است که بی‌نیاز از محکوم ‏کردن باشد. مگر می‌شود یک نفر انسان باشد و دلش از شنیدن این حادثه به درد نیایید؟ چه رسد ‏به تصور لحظه وقوع آن و زندگی قربانیان بعد از حادثه که تا چند شب خواب را از آدمی ‏می‌گیرد‎.‎
 
اسیدپاشی جزء آن دسته از جرائم است که آدم را بیش از پیش به فکر فرو می‌برد که حتماً باید ‏معاد و قیامتی باشد، که اگر نباشد چگونه می‌شود مجرم اسیدپاش را به سزای اعمالش رساند؟ چه ‏مجازات و محکومیتی می‌تواند متناسب با جرم ارتکابی باشد؟
 
اما متاسفانه واکنش‌های صورت گرفته پیرامون این حادثه تاسف بارتر است، تاسف بارتر از این ‏جهت که اسیدپاشی یک استثناء است و به هر حال افراد مجرم قابل مهار. اما بیماری و مرضی ‏که به سختی قابل درمان است. بیماری چرکینی که هر از چندگاهی زخم ‏ش سر باز می‌کند و بوی تعفن آن مشام آدم را آزار می‌دهد‎.‎
 
‎ ‎هر حادثه‌ای که اتفاق می‌افتد، هنوز دقایقی از آن نگذشته مسابقه من بیشتر خبر دارم راه می‌افتد ‏و هرکس برای برنده شدن سعی می‌کند خبر فجیع‌تر و دست اول تری جور کند، و یک دفعه ‏می‌بینی یک حادثه، ابعادی پیدا می‌کند که هیچ ارتباطی با ماجرا ندارد‎.‎
 
کاسبان اسیدپاشی، همان‌ها که بعد از این ماجرا به اوجِ لذتِ رسانه‌ای رسیده‌اند. همان‌هایی که ‏حقیرند و توان بیان صریح حرف‌هایشان را ندارند، همان‌ها که توانایی هزینه دادن برای ‏عقایدشان را ندارند و هر بار منتظرند تا موجی برآید و سوار بر موج ابراز عقیده کنند.‏
 
‏ اما چون هیچ موجی همیشگی نیست، چند روزی جولان دارند و بعد دوباره به لانه می‌خزند تا ‏موجِ بعدی و همیشه حسرتِ اینکه ایکاش یکبار بشود در ساحل با آنها روبه رو شد‎.‎ با آنها روبرو شد و پرسید شما چه هستید؟ که هستید؟ به چیز معتقدید؟ دین و مسلک شما چیست؟‎
 
دین و مسلک به کنار. به اخلاق معتقدید؟ از تهمت زدن بیزارید؟ معتقدید باید اول دادگاه برگزار ‏شود بعد کسی حصر شود یا درباره‌اش نظر داد؟ پس چرا موج که برمی‌خیزد همه چیز را به ‏یکباره فراموش می‌کنید؟ با تمام توان به رقیب حمله می‌کنید و دریغ از یک جو اخلاق‎!‎
 
نگرانِ امنیت شده‌اید؟ چرا 88 نگران امنیت نبودید؟ چرا وقتی آن رهگذر را فقط به جرم ریش ‏داشتن  برهنه کردید و قصد به آتش کشیدنش را داشتید‎ ‎یادتان نبود که سوختن درد دارد؟
 
می‌گویید شما ‌نبوده‌اید؟ کسانی از فرصت سوءاستفاده کرده و آشوب کرده اند؟ به شما و عقایدتان ‏چه ربطی دارد؟ سمعاً و طاعتا. پس چرا حالا عمل یک نفر که در یک جایی یک کاری کرده و ‏هنوز هیچ چیز معلوم نیست را به همه مدافعان امر به معروف و حجاب نسبت می‌دهید؟ چرا؟ ‏چون نفع می‌برید بی‌خیالِ اخلاق؟
 
انتظار زیادی است که وقتی روی موج و هیجان، در اوجِ لذت هستید پاسخ این سوال را بدهید. ‏اما لطفاً وقتی به ساحل رسیدید به جای خزیدن به لانه، پاسخگو باشید، دستِ کم به وجدانِ ‏خودتان‎.