پنجشنبه ۰۶ دی ۱۴۰۳ - ساعت :
۱۷ مهر ۱۳۹۳ - ۱۲:۰۲
خاتمی: کسی‌که بازیچه‌دست سیاست‌های‌آمریکا شود؛‌ آمریکایی‌است!

سرمقاله ۳۰ سال پیش خاتمی در کیهان

محمد خاتمی در حالی سال ۱۳۶۰ مواضع مهندس بازرگان دبیر کل نهضت آزادی را مورد حمله و طعن قرار داده بود که خود ۳۰ سال بعد در همان مسیری قرار گرفته است که بازرگان شاید جرات نزدیکی به آن مسیر را نیز نداشت.
کد خبر : ۲۰۲۰۱۲
صراط: تاریخ،‌ رهگذر خاطره ها و عبرت‌هاست. اصلا نیازی نیست با غوطه ور شدن در تاریخ به راحتی می توان به تذبذب و چرخش های فکری برخی افراد معلوم الحال پی برد.

یکی از همین افرادی که با تدقیق در افکار پیشین‌اش میتوان به چرخش عجیب فکری ‌اش پی برد، محمد خاتمی است؛‌ کسی که علاوه بر آنکه 8 سال در قامت رئیس جمهور بوده،‌ کارنامه پر افت و خیزی دارد؛ از مدیرمسئول روزنامه کیهان در سابقه‌اش هست تا تکیه گاه فتنه‌گران شدن!

مرور بر یکی از سرمقاله های روزنامه کیهان که درست سی سال پیش و در تاریخ 16 مهر 1360 در واکنش به نطق اعتراض گونه مهدی بازرگان نسبت به عملکرد دادگاه‌های انقلاب نوشته شده مهمترین دلیل برای تذبذب فکری خاتمی در مواجهه با استکبار است. او همان کسی است که روزی بازیچه دست آمریکا شدن را دلیلی بر آمریکایی شدن می دانست و بازرگان را با همین اصل،‌ آمریکایی خطاب کرد.

اما نکته درس آموز اینجاست که آقای محمد خاتمی در حالی سال 1360 مواضع مهندس بازرگان دبیر کل نهضت آزادی را مورد حمله و طعن قرار داده که خودش 30 سال بعد در همان مسیری قرار گرفته که بازرگان شاید جرات نزدیکی به آن مسیر را نیز نداشت!

خاتمی در این مقاله در حالی دیدار با برژینسکی را مذمت می کند که این روزها سینه چاکان مذاکره با آمریکا شده‌اند و افتخار رسانه‌های وابسته به جریانی که خاتمی پرچمدارش هست، عکس یادگاری با دیوید کامرون انگلیسی شده؛ عکسی که این روزها در شبکه‌های اجتماعی از آن به عنوان "لگد روباه پیر" یاد می شود.

به گزارش جهان؛ در بخشی از سرمقاله خاتمی در این زمینه آمده است: آقای بازرگان! بسیاری از کسانی که امروز در همین دادگاه های انقلاب (که مورد اعتراض شمایند) تنها به خاطر دفاع از اسلام و پاسداری از دستاوردهای انقلاب اسلامی، شب و روز زحمت می کشند، انسان هایی سرشار از عاطفه و رحمتند، اما مسئولیت اسلامی و تعهد انسانی شان و نیز فرمان خدا آنان را وا می‌دارد که قاطعانه در برابر آدم کشانی که موجودیت انقلاب و جمهوری اسلامی را به خطر انداخته اند بایستند و فساد را از ریشه بر کنند.

* دولت موقت می خواست انقلاب سازش ناپذیر با آمریکا را آشتی دهد

وی ادامه داد: وقتی که دولت موقت در اثر بینش ناسازگاش با محتوای انقلاب اسلامی و با سوءاستفاده از نام و اعتباری که به برکت اسلام و عنوانی که از رهبر انقلاب گرفته بود، راه آشتی دادن انقلاب سازش ناپذیر اسلامی با آمریکا را برگزید، وقتی طعن‌ها و لعن‌ها به جای اینکه متوجه آمریکا شود، نهادهای انقلابی و جوانان پرشور و دلسوزان به حال مستضعفان را هدف قرار داد، وقتی که فریاد برآمد که انقلاب به پایان رسیده است و امرزو باید با ‌آرامش و متانت (!) و منطق دوراندیشی به سازندگی بپردازیم و ملاقات با برژینسکی نشان داد که کدام سازندگی و نظمی مورد نظر است، بسیار بودند جوانان پرشور ولی کم تجربه و اطلاعی که این مواضع را به مواضع اصلی انقلاب و رهبری عوضی گرفتند و گروهک های مفسد انحصار طلب ملحد یا التقاطی، با هیاهو چنان وانمود کردند که جمهوری اسلامی و دولت موقت عین یکدیگرند، و بدین وسیله توانستند بسیاری از این جوانان ساده دل را به سوی خود جلب و باکار مداوم، آنان را برای چنین روز تلخی آماده سازند...

* آیا سادات و بنی صدر آمریکایی نبودند؟!

خاتمی نوشت: آیا سادات خائن که دست در دست بگین به قیمت خیانت به همه آرمان‌های استقلال طلبانه و ضد امپریالیستی و ضد صهیونیستی بر آستان کاخ سفید و پنتاگون زبونانه بوسه زد، از خانواده آمریکایی بود یا برگشته از آمریکا؟ یا این که سادات آمریکایی نبود؟ آیا آقای بنی‌صدر که دفترش کانون هماهنگی همه نیروهای ضد انقلاب از وابستگان به رژیم سابق و سرمایه داران وابسته و نمایندگان طبقات مرفه و سیاستمداران ورشکسته گرفته تا خرابکاران و تروریست‌ها شده بود و آمریکا همه امیدهایش را برای بازگشت به ایران به وی بسته بود، از خانواده آمریکایی بود یا برگشته از آمریکا؟ بله، او از فرانسه آمده بود ولی فرانسه که تربیت‌ کننده بانزاکت‌ترین متخصصان و سیاستمداران فهمیده و عاقل و واقع شناس است!

* مراد از آمریکایی بودن از منظر خاتمی

خاتمی در ادامه آمریکایی بودن را این گونه معنا کرد: مراد از آمریکایی بودن نحوه‌ای از دید و بینش است که به سادگی ابزار دست سیاست‌های توسعه‌طلبانه آمریکا می شود و به خاطر برخورداری از همین دید و بینش، جریانی که شما در راس آن قرار دارید همواره از مواضع ضد آمریکایی جمهوری اسلامی –البته با توجیهات گوناگون- اظهار نارضایتی و حتی مخالفت قولی و عملی کرده است و چه نقصی در کار شماست که فردی چون امیرانتظام، جاسوس و مزدور آمریکا تا سطح معاونت نخست وزیر و سخنگوی دولت موقت بالا می‌‌آید لابد امیرانتظام هم آمریکایی نیست- والا کسی نمی‌گوید که شخص شما با آمریکا سر و سری دارید. و نیز مراد از آمریکایی بودن،‌ انحصار‌طلبی دیوانه‌وار گروهک هایی است که چون هیچ پایگاهی در میان خلق ندارند، برای رسیدن به قدرت، به دامن بیگانگان می‌آویزند.

* طعنه خاتمی به سوابق مبارزاتی بازرگان

وی همچنین در بخش دیگری از سرمقاله نوشته است: جناب آقای بازرگان، با اشارتی به سابقه عقیدتی، آزادی‌خواهی و مبارزاتی خویش، سخن را آغاز کردند تا لاحقه، رنگ حقانیت به خود بگیرد. و لاحقه عبارت بود از اعتراض به مشی اسلامی مسئولان و توده های انبوه مردم در مقابله قاطع با ضد انقلاب آشوبگر و نیز اعلام مراتب آزادی خواهیشان!

وی در طعنه‌ای آشکار به بازرگان می‌نویسد: ایشان از اینکه اعلیحضرت! از وظایف سلطنت عدول می‌فرمایند و مرز «سلطنت» و «حکومت» قاطی می شد، سخن گفته اند و برای «آزادی» و «دموکراسی» و دست یابی به «فضای باز سیاسی!» جهت راهیابی به پارلمان حتی در زمان شاه، مبارزه کرده اند و بالاخره در این اواخر با کمال شهامت گفته اند که : «شاه باید برود

خاتمی در مورد مدعیان سوابق مبارزاتی نیز نوشت: درست است که سابقه عقیدتی و مبارزاتی را به کلی نمی توان نادیده گرفت و لی همه «بها» را به سابقه دادن، خودگمراهی بزرگ و گمراه کنند است و تازه هنگامی که از مواضع عقیدتی و مبارزاتی و آزادیخواهانه گذشته نیز سخن به میان می آید باید مواضع را باز کرد و تحلیل نمود و انگیزه ها و زمینه های ذهنی آن ها را مورد بررسی قرار داد تا دریافت که آیا تمام این ها را براساس معیارهای ارزشی اصیل اسلامی می توان پذیرفت یا نه.

خاتمی می گفت برای این که بگوئیم کسی آمریکایی است ملاک آمریکایی بودن شناسنامه ای نیست بلکه حرکت در مسیر آرمان ها و خواسته های استعمار آمریکا. ولی همین شخص امروز نه تنها بازرگان و دیگر اعضای نهضت آزادی را آمریکایی نمی داند که در حمایت از فتنه گران 88 که خود نیز یکی از آن ها بود هر روز ناله سر می‌دهد!

* خاتمی و میزانی که حال فعلی افراد است

چرخش های فکری خاتمی و دوستانش موضوع جدیدی نیست و بارها به آن پرداخته شده است. اما بنا برآنچه اصل "ملاک حال فعلی افراد است" برای ما از تاریخ روایتمی کند باید حواسمان را بیش از پیش جمع و کنیم و کمی بدبینانه‌تر به سوابق همگان نگاه بیاندازیم،‌چرا که شاید آن کسی که امروز تشت رسوایی اش از آسمان افتاده، روزی هم منافقانه در صف دوستداران انقلاب جا خوش کرده باشد چنانکه خود خاتمی نیز در بخش دیگری از سرمقاله اش اینگونه می نویسد: سادات، سابقه خوبی داشت ولی قضاوت درباره هر انسان را باید موکول به آخرین انتخاب او نمود و یا کسی چه می‌داند شاید سادات از آغاز هم سرسپرده ی ابرقدرتان سلطه گر بود و همگامی و همراهیش با ناصر و مبارزات آزادیخواهانه و مردمی اش نیز به فرموده و فرمان اربابان برای کسب وجهه ظاهری در نظر مردم صورت می گرفت تا به هنگام مقتضی با تکیه بر همین سابقه ساختگی، بتواند فریبکارانه بر مردم مسلط شود و هنگامی که پایه های قدرتش استوار شد و رقیبان را از صحنه خارج کرد و سازمان پلیس او نفس مردم را در سینه ها حبس نمود، با مردم مصر چنان کند که فاروق هم نکرد...