صراط: بهترین استقلال تاریخ را می سازم / خوشحال می شدم که مدام از من تست دوپینگ می گرفتند / نمی توانستم جلوی 100 هزار استقلالی خداحافظی کنم و... این فقط بخشی از مصاحبه جذاب فرهاد مجیدی با روزنامه خبرورزشی است:
بدون شک یکی از بهترین، تکنیکیترین و محبوبترین بازیکنان بعد از انقلاب استقلال، «فرهاد مجیدی» است. چهرهای دوست داشتنی که میخواهد در عالم مربیگری هم مثل بازیگری موفق باشد. او آرزو دارد بهترین استقلال تاریخ را بسازد و آن تیم را قهرمان آسیا کند. فرهاد دیروز حدود 2.5 ساعت در ساختمان خبر بود و از هر دری با ما سخن گفت. مجیدی اعتقاد دارد هواداران استقلال در قلب او هستند و آنها دوست داشتند ستاره تیمشان در اوج آمادگی خداحافظي کند. درباره خداحافظی فرهاد، کارلوس کروش، استقلال، متسو، تمرینات بارسلونا، مربیگری مجیدی و... با او مصاحبه مفصلی ترتیب دادیم که مسلماً از خواندن آن لذت میبرید.
يك سال آخر به خاطر مردم بازي كردم
در مورد خداحافظي من زياد صحبت ميشود. من واقعاً دوست داشتم پارسال خداحافظي كنم چون احساس ميكردم خسته شدهام و نياز به استراحت دارم. ميخواستم يك مدل ديگر با فوتبال زندگي كنم. البته هواداران خواستند من برگردم و يك سال آخر را به خاطر آنها بازي كردم. اگر تمرين نميكردم و ناآماده بودم، مردم گلهمند ميشدند. در آن مقطع در بازي با مس كرمان احساس كردم بايد بروم و رفتم.
مجسمههاي مادرم را شكستيم
دوست دارم 2 برابر زمان بازيگريام در مربيگري موفقيت كسب كنم. از بچگي هميشه همينطور بودم. يادم هست مادرمان به من و فرزاد ميگفت برويد تو اتاق درس بخوانيد اما ميرفتيم و با جوراب توپ درست ميكرديم و فوتبال بازي ميكرديم. من عاشق مجيد نامجومطلق بودم و به خاطر او پيراهن شماره 7 را پوشيدم. فرزاد هم عاشق شاهين بياني بود. خلاصه با هم تك به تك بازي ميكرديم و من در حين بازي گزارش هم ميكردم. يادش بهخير كلي مجسمههايي كه مادرم خودش آنها را درست ميكرد را ميشكستيم. مادرم خودش كلاس ميرفت و مجسمه درست ميكرد.
ميخواهم بهترين تيم تاريخ استقلال را بسازم
يك روز گفتم من ديگه نامجومطلق نيستم و عاشق پير ليتبارسكي هستم چون دوست داشتم بالاتر از خودم باشم و پيشرفت كنم. الان هم در مربيگري همين برنامه را دارم و ميخواهم روزي بهترين تيم تاريخ استقلال را بسازم. من هميشه دوست دارم بالا را ببينم. البته خدا هم خيلي كمكم كرده و دعاي پدر و مادر نقش بسياري در موفقيتهايم داشته، من كلاسهاي مربيگري را خيلي خوب دنبال ميكنم و در اسپانيا و پرتغال به كلاس ميروم.
نميدانم چرا بدنسازي همه در ايران يكسان است
من همه چيزم را از استقلال دارم و ميخواهم با دست پر به اين تيم برگردم. هدفم ساخت بهترين تيم تاريخ استقلال است. تمرينات اسپانيا و بارسا را خيلي دوست دارم و ميخواهم با تجربيات خوب و ارزشمند برگردم. دوست دارم همه چيز را ياد بگيرم و بعد مربيگري كنم. برونو متسو يك بدنساز داشت كه با او كار ميكرد. من 6 ماهي كه در قطر بودم، روزي 4، 5 ساعت از اين بدنساز كار ياد ميگرفتم. نميدانم چرا در استقلال و تيمهاي ايراني تمرينات بدنسازي براي همه بازيكنان يكسان است. مثلاً بدنسازي من و سياوش اكبرپور يكي بود! ناگهان ميديدم سياوش 30 كيلومتر از من جلوتر است و سعي ميكردم به او برسم كه بدنم آسيب ميديد.
توصيههاي بوسكامپ
قبل از رفتن به دبي اصلاً دست به دمبل نميزدم و بدنسازي نميكردم اما حالا هر روز بدنسازي ميكنم و وزنه ميزنم. يادم هست يوهان بوسكامپ ميگفت چند چيز فوتباليست را از فرم درميآورد. يكي خوب نخوابيدن است، ديگري خوب غذا نخوردن و البته خوب بدنسازي نكردن اما ميگفت هر كاري ميكني، بكن ولي از خوابت نزن و به اندازه بخواب. الان من 5 روز در هفته به طور جدي تمرين ميكنم و البته خوابم هم به اندازه است.
طاقت نداشتم جلوي 100 هزار نفر خداحافظي كنم
24 سال بود فوتبال بازي ميكردم و حقم بود به دلخواه خودم از فوتبال خداحافظي كنم. باور كنيد طاقت نداشتم جلوي 100 هزار استقلالي خداحافظي كنم و خوشحالم كه در اوج آمادگي رفتم البته شايد بازگشتم به استقلال در حضور 100 هزار هوادار استقلالي باشد.
تستهاي دوپينگ خوشحالم ميكرد
اينكه مدام از من تست دوپينگ ميگرفتند، باعث خوشحاليام بود اگر در يك مقطع ناراحت شدم، به خاطر آن بود كه قانون را نميدانستم و ميگفتم چرا وقتي اسم من درنيامده، تست بدهم. يك روز دكتر هاشميان با من صحبت كرد و خجالت كشيدم و عذرخواهي كردم. نميدانستم قانون است كه مأمور دوپينگ ميتواند خودش يك نفر را انتخاب كند. پيش خودم گفتم ببين چقدر خوب بودم كه اسمم نيست اما مدام از من تست ميگيرند.
برگشتم و روزي 2 جلسه تمرين كردم
سال 86 مربي به من اعتقاد نداشت و در استقلال بازيام نداد اما زمان مرفاوي كه برگشتم، از 6 صبح تمرين و ورزش ميكردم. در آن مقطع با فرهاد چيذري و ميثم شفيعي تمرين ميكردم و از نظر بدني بهتر شدم. يك زماني هم كه ساعت 4 تمرين بود، من از ساعت 2 وزنه ميزدم و در واقع هر روز 2 جلسه تمرين ميكردم.
هرچه از امام رضا (ع) خواستم، عنايت كرد
موردي را ميخواهم بگويم كه تا حالا هيچجا نگفتهام. من عادت ندارم از اعتقادات مذهبي سوءاستفاده كنم و اين كار را دوست ندارم ولي ميخواهم براي اولين بار موضوعي را بگويم. يك هفته قبل از آن دربي معروف كه با گل دقيقه 90 من پرسپوليس را برديم، به مشهد مقدس و زيارت امام رضا (ع) رفتم. گفتم يا امام رضا (ع) همه ميگن فرهاد مجيدي هيچوقت جلوي پرسپوليس برنده نشده. من هم آخرهاي فوتبالم است. كمك كن اين بازي را ببريم (فرهاد ميگفت الان كه دارم اين حرفها را ميزنم مو بر تنم سيخ شده است) بعد گفتم امام رضا (ع) غلط كردم. چند لحظه بعد گفتم امام رضا (ع) نگذار اين ننگ رويم بماند. كمك كن بازي را ببريم. از حرم آمدم بيرون، دم در گفتم يا امام رضا (ع) ببخشيد كه پررو شدم، كاري كن كه گلش را هم خودم بزنم! بعد دوباره گفتم غلط كردم و خلاصه گفتم آقا؛ حالا كه داري لطف ميكني، كاري كن كه با گل دقيقه 90 من بازي را ببريم! بعد هم كه ديديد امام چه عنايتي داشت. باور كنيد امكان نداشته من چيزي از آقا امام رضا (ع) بخواهم و ايشان عنايت نكند.
تا دوش گرفتم، استقلال 3 گل خورد
حالا كه صحبت از دربي شد بايد بگويم 4 پيروزي پياپي خاطره بسيار خوبي بود ولي در آن دربي 2-3 من قطر بودم. اواسط بازي به فرزاد گفتم دربي چند چند است، كه گفت 2تا زدهايم و چند تا هم نزدهايم. خوشحال شدم و با خيال راحت رفتم دوش گرفتم اما وقتي برگشتم، فرزاد گفت 2-3 باختيم كه كلي شوكه شدم. گفت تو 10 دقيقه 3 تا خورديم... به هر حال فكر ميكنم قسمت بود.
فرهنگ حرفهاي و خصوصيسازي
اگر ميخواهيم حرفهاي شويم، بايد فرهنگش را جا بيندازيم. اين نميشود كه يك مشت پولدار بيايند باشگاه را بخرند، بايد فرهنگ خصوصي را بين همه از جمله بازيكنان جا بيندازيم و شغل حرفهاي داشته باشيم. بازيكن هم بايد زندگياش حرفهاي باشد.
در 34 سالگي ياد گرفتم
من در 34 سالگي تازه ياد گرفتم كه حرفهاي زندگي كنم، قبلش هر وقت گل ميزديم، مربيان ميگفتند حرف ما را گوش كردي كه گل زدي و اگر نميزديم، ميگفتند حرف ما را گوش نكردي كه گل نزدي!
اهميت مراقبت از بازيكنان
در بارسلونا روي مسائل روحي- رواني و ذهني خيلي كار ميكنند. چند ساعت با يك بازيكن روي اين مسائل كار ميشود. در كلاسها هم مدام در اين مورد براي ما حرف ميزدند. يك روز من گفتم پس مسائل فني چي؛ كه جواب دادند اصل كار همين مسائل روحي- رواني و ذهني است. گوارديولا تا نيمههاي شب با مسي و اينيستا و... صحبت ميكرد و همهجوره مراقب آنها بود. از دوست اسپانياييام كه در بارسلوناست، شنيدم بازيكنان بارسا زمان او ديروقت به رستوران و... نميرفتند. اما گويا الان شرايط كمي عوض شده.
از هواداران انرژي گرفتم و گل زدم
هواداران استقلال هميشه به من لطف داشتهاند و حمايتم كردهاند، آنها به من انرژي ميدهند. من صحنههاي عجيب زياد ديدهام. مثل بازي با راهآهن كه يك مسئلهاي بين من و مرفاوي پيش آمد اما از هواداران انرژي گرفتم و گل زدم. آن گل واقعاً لطف خدا بود و البته انرژي هواداران هم خيلي تأثير داشت.
اگر ما صفرهاي قرارداد آنها را داشتيم...
بارساييها واقعاً سخت تمرين ميكنند. گوارديولا در تمرينات بازيكنان را ميكشت و در تمرينات 4 به يك فشار به آنها ميآورد كه حد و حساب نداشت. پپ بازيكنان بارسا را واقعاً به جان هم ميانداخت، او از نظر روحي و رواني هم با تكتك بازيكنان صحبت ميكرد. ما اگر يكي از صفرهاي قرارداد بازيكنان بارسا را داشتيم، اصلاً فوتبال بازي نميكرديم اما ببينيد چقدر خوب از نظر روحي- رواني روي آنها كار ميشود كه با آن انگيزه فوتبال بازي ميكنند.
در دو مقطع بهترين راهحل «رفتن» بود
من ياد گرفتهام كه به بزرگترم احترام بگذارم. يك صحبتهايي بين من و بعضي از مربيان انجام شد ولي در شخصيتم نيست كه در رسانهها صحبت كنم. اگر مشكلي هم بود، تو خودم حلش كردم. شايد فكر كردم «رفتن» بهترين راهحل است. هميشه كسي كه سرمربي استقلال است، برايم قابل احترام است. دوست ندارم در رسانهها صحبت كنم. بالاخره من زمانهاي خوبي با استقلال داشتم. همين يكي، دو سال قبل قهرمان شديم كه مسلماً در خاطرم ميماند اما در 2 مقطع بهترين راهحل، رفتن بود. من هيچوقت به گذشته فكر نميكنم و اگر مسائل را مثبت ببينيم، حتماً اتفاقات خوبي ميافتد.
مربي استقلال بايد خيلي بادانش باشد
واقعاً دوست دارم به استقلال كمك كنم. آرزو دارم روزي استقلال را قهرمان آسيا كنم و تا اين كار را نكنم، دست از تلاش برنميدارم. اگر شد كه شد ولي اگر نشد هم ناراحت نميشوم. با اين حال تمام تلاشم را ميكنم. فعلاً كه به كلاسهاي مربيگري ميروم و زود است سرمربي استقلال شوم. كسي كه مربي استقلال ميشود، بايد خيلي بادانش باشد.
نقطهعطف تيم ملي در جام جهاني «كروش» بود
در مورد تيم ملي هيچ صحبتي با من نشده و مثل شما از طريق رسانهها متوجه شدم ولي كروش را دوست دارم. او نقطه عطف تيم ملي در جام جهاني بود. كروش مربي بزرگي است. هميشه براي كلاسهايم با او مشورت ميكنم و او خيلي كمكم كرد. من با او و با كفاشيان هم در تماس هستم ولي براي تيم ملي صحبتي نشده. نظر شخصيام اين است كه برايم زود است مربي تيم ملي شوم.
براي علي كريمي خوشحالم
براي علي كريمي خيلي خوشحالم كه به كادر فني تيم ملي پيوست چون كنار او خيلي چيزها ياد ميگيرد. كروش تجربيات ارزشمندي دارد ولي من تمركزم روي كلاسهاي مربيگريام است.
جلوي 100 هزار پرسپوليسي
روزي كه جلوي 100 هزار پرسپوليسي پيراهن استقلال را نشان دادم (در بازي پرسپوليس- الغرافه) يكي از بهترين روزهاي زندگيام بود البته براي پرسپوليسيها احترام قائل هستم ولي آن روز را هرگز فراموش نميكنم.
ضعيفترين بازي جلوي پرسپوليس
يكي از ضعيفترين بازيهايم همان ديداري بود كه با گل دقيقه 90 من پرسپوليس را برديم. آن روز كلي توپ لو دادم ولي از آقاي مظلومي واقعاً ممنونم كه تعويضم نكرد تا آن گل را بزنم.
3/1 ميليارد از استقلال چك دارم
از سال 90 حدود 180 ميليون از استقلال چك دارم. كل طلبم از استقلال هم حدود 3/1 ميليارد تومان است كه تمام چكها را دارم.
بزرگي به بازوبند نيست
اگر در دربي جام حذفي (سه بر صفر) بازوبند را به دست شريفات بستم ميخواستم بگم ما يك تيم هستيم. شريفات طوري بازي ميكرد كه برايم قابل احترام بود و هواداران هم به همين دليل دوستش دارند. بزرگي يك بازيكن به بازوبند نيست. يك روز فتحا...زاده گفت: ممكن است جواد نكونام بازوبند را ببندد كه گفتم من صحبتي نميكنم اما بزرگتر تيم هستم و...
لطف خدا، دعاي پدر و مادر و مردم
7، 8 ماه دوري از فوتبال سخت بود و بازگشتم ريسك بزرگي بود. بايد از بدنسازمان آقاي امير حاجقاسم تشكر كنم كه مرا برگرداند. اين اواخر راحت 90 دقيقه بازي ميكردم. خدا هم خيلي كمك كرد و دعاي پدر و مادرم و مردم بسيار تأثيرگذار بود. يك جاهايي توپ از دست گلر ميافتاد درست جلوي پاي من كه اينها همه لطف خدا و دعاي مردم بود.
زن متسو گفت مادرت كو؟!
من هيچگاه گذشتهام را نگاه نميكنم. هواداران دوست داشتند برگردم و بازي كنم. هرچه دارم از لطف هواداران و دعاي پدر و مادرم است. يك بار در امارات مادرم در VIP بود و گل حساسي زدم كه 5 هزار دلار پاداش دادند و آن را به مادرم دادم. در بازي بعد ديگر مادرم نبود و زن متسو گفت مادرت كو كه گفتم رفت. همان موقع زن متسو زد تو سرش و گفت چرا گذاشتي برود. او كه بود تو بهتر گل ميزدي!
ماجراي بيماري متسو
روزي كه متسو خيلي مريض شده بود به او زنگ زدم و به ديدنش رفتم. گفت سه جاي بدنم مشكل دارد و اميدي نيست. احتمالاً 2، 3 ماه ديگر ميروم. من جلوي خودم را گرفتم كه گريه نكنم. همان موقع متسو گفت ميخواهم مبلمان و ديزاين منزلم را عوض كنم! ببينيد آدم چقدر بايد روحيه داشته باشد. اگر به ما بگويند 2، 3 ماه ديگر ميميريد همان موقع كارمان تمام است.
رويم نميشد به تمرين تيم ملي بروم
مربيان زيادي در فوتبالم نقش داشتند. مثلاً فرهاد كاظمي خيلي در شروع كار كمكم كرد. مايليكهن در 18 سالگي دعوتم كرد تيم ملي كه هيچكس جرأت اين كار را نداشت و من حتي رويم نميشد به تمرين تيم ملي بروم! ناصرخان حجازي هم خيلي تأثيرگذار بود. همين طور يوهان بوسكامپ در الوصل. از طرفي من با متسو و العين قهرمان ليگ قهرمانان آسيا شدم و در استقلال هم با مظلومي نتايج خيلي خوبي گرفتم.
هركس فكر كند استقلال قهرمان نميشود احمق است
استقلال فعلي تيم بسيار خوبي است و قهرمان ميشود. هركس فكر كند اين استقلال قهرمان نميشود احمق است!
كريمي را با 20 برابر قيمت خريديم
استقلال را ميبينم. يك زماني امثال يعقوب كريمي و فردين عابديني از اميدها به بزرگسالان آمدند و خوب هم كار كردند. يعقوب كريمي از وسط زمين پاس ميداد و به پرويز مظلومي گفتم او را فيكس بگذار. مقابل پاس همدان گفت اگر سه تا بزنيم آنها را ميآورم كه 20 دقيقه به كريمي و عابديني بازي رسيد. بعد هم باشگاه كريمي را 50 ميليون فروخت و حالا با 20 برابر قيمت او را برگرداند. حرفم اين است كه استقلال و پرسپوليس نبايد از جايي بازيكن بخرند بلكه بقيه بايد از آنها بازيكن بخرند.
مديريت را خيلي دوست دارم
خيلي دوست دارم مديرعامل شوم و مديريت را دوست دارم ولي فعلاً تمركزم روي مربيگري است. اگر روزي مدير شوم 90 درصد توانم را ميگذارم روي تيم اميد و كلاً تيمهاي پايه.
آبي و قرمز ويترين هستند
استقلال و پرسپوليس ويترين هستند و همه آنها را ميبينند. يك بازيكن در اين دو تيم با يكي، دو بازي ديده ميشود ولي مثلاً در سپاهان بعد از 30 بازي. حالا اينكه ما بازيكن اميد خودمان را 50 ميليون ميفروشيم و بعد او را يك ميليارد ميخريم فاجعه است.
دوست ندارم حرف بزنم. من كلاً زياد دوست ندارم حرف بزنم. روزي يك وكيل به من گفت زياد صحبت نكن. آدمهايي كه زياد حرف ميزنند حرف خاصي براي گفتن ندارند.
درباره دربي
در دربي موقعيت گل كم پيش ميآيد. اميدوارم اين بار دربي قشنگ شود و البته استقلال هم برنده شود.
همهجوره از هواداران ممنونم
هواداران بيشتر از لياقتم به من محبت داشتهاند. من بازيكن تاپي نبودم اما آنها خيلي محبت داشته و دارند. تأكيد ميكنم كه دوست نداشتم و در واقع نميتوانستم جلوي 100 هزار استقلالي خداحافظي كنم و آن خداحافظي را بيشتر دوست داشتم ولي انشاءا... روزي برميگردم كه دوباره 100 هزار استقلالي در آزادي باشند.
بدون شک یکی از بهترین، تکنیکیترین و محبوبترین بازیکنان بعد از انقلاب استقلال، «فرهاد مجیدی» است. چهرهای دوست داشتنی که میخواهد در عالم مربیگری هم مثل بازیگری موفق باشد. او آرزو دارد بهترین استقلال تاریخ را بسازد و آن تیم را قهرمان آسیا کند. فرهاد دیروز حدود 2.5 ساعت در ساختمان خبر بود و از هر دری با ما سخن گفت. مجیدی اعتقاد دارد هواداران استقلال در قلب او هستند و آنها دوست داشتند ستاره تیمشان در اوج آمادگی خداحافظي کند. درباره خداحافظی فرهاد، کارلوس کروش، استقلال، متسو، تمرینات بارسلونا، مربیگری مجیدی و... با او مصاحبه مفصلی ترتیب دادیم که مسلماً از خواندن آن لذت میبرید.
يك سال آخر به خاطر مردم بازي كردم
در مورد خداحافظي من زياد صحبت ميشود. من واقعاً دوست داشتم پارسال خداحافظي كنم چون احساس ميكردم خسته شدهام و نياز به استراحت دارم. ميخواستم يك مدل ديگر با فوتبال زندگي كنم. البته هواداران خواستند من برگردم و يك سال آخر را به خاطر آنها بازي كردم. اگر تمرين نميكردم و ناآماده بودم، مردم گلهمند ميشدند. در آن مقطع در بازي با مس كرمان احساس كردم بايد بروم و رفتم.
مجسمههاي مادرم را شكستيم
دوست دارم 2 برابر زمان بازيگريام در مربيگري موفقيت كسب كنم. از بچگي هميشه همينطور بودم. يادم هست مادرمان به من و فرزاد ميگفت برويد تو اتاق درس بخوانيد اما ميرفتيم و با جوراب توپ درست ميكرديم و فوتبال بازي ميكرديم. من عاشق مجيد نامجومطلق بودم و به خاطر او پيراهن شماره 7 را پوشيدم. فرزاد هم عاشق شاهين بياني بود. خلاصه با هم تك به تك بازي ميكرديم و من در حين بازي گزارش هم ميكردم. يادش بهخير كلي مجسمههايي كه مادرم خودش آنها را درست ميكرد را ميشكستيم. مادرم خودش كلاس ميرفت و مجسمه درست ميكرد.
ميخواهم بهترين تيم تاريخ استقلال را بسازم
يك روز گفتم من ديگه نامجومطلق نيستم و عاشق پير ليتبارسكي هستم چون دوست داشتم بالاتر از خودم باشم و پيشرفت كنم. الان هم در مربيگري همين برنامه را دارم و ميخواهم روزي بهترين تيم تاريخ استقلال را بسازم. من هميشه دوست دارم بالا را ببينم. البته خدا هم خيلي كمكم كرده و دعاي پدر و مادر نقش بسياري در موفقيتهايم داشته، من كلاسهاي مربيگري را خيلي خوب دنبال ميكنم و در اسپانيا و پرتغال به كلاس ميروم.
نميدانم چرا بدنسازي همه در ايران يكسان است
من همه چيزم را از استقلال دارم و ميخواهم با دست پر به اين تيم برگردم. هدفم ساخت بهترين تيم تاريخ استقلال است. تمرينات اسپانيا و بارسا را خيلي دوست دارم و ميخواهم با تجربيات خوب و ارزشمند برگردم. دوست دارم همه چيز را ياد بگيرم و بعد مربيگري كنم. برونو متسو يك بدنساز داشت كه با او كار ميكرد. من 6 ماهي كه در قطر بودم، روزي 4، 5 ساعت از اين بدنساز كار ياد ميگرفتم. نميدانم چرا در استقلال و تيمهاي ايراني تمرينات بدنسازي براي همه بازيكنان يكسان است. مثلاً بدنسازي من و سياوش اكبرپور يكي بود! ناگهان ميديدم سياوش 30 كيلومتر از من جلوتر است و سعي ميكردم به او برسم كه بدنم آسيب ميديد.
توصيههاي بوسكامپ
قبل از رفتن به دبي اصلاً دست به دمبل نميزدم و بدنسازي نميكردم اما حالا هر روز بدنسازي ميكنم و وزنه ميزنم. يادم هست يوهان بوسكامپ ميگفت چند چيز فوتباليست را از فرم درميآورد. يكي خوب نخوابيدن است، ديگري خوب غذا نخوردن و البته خوب بدنسازي نكردن اما ميگفت هر كاري ميكني، بكن ولي از خوابت نزن و به اندازه بخواب. الان من 5 روز در هفته به طور جدي تمرين ميكنم و البته خوابم هم به اندازه است.
طاقت نداشتم جلوي 100 هزار نفر خداحافظي كنم
24 سال بود فوتبال بازي ميكردم و حقم بود به دلخواه خودم از فوتبال خداحافظي كنم. باور كنيد طاقت نداشتم جلوي 100 هزار استقلالي خداحافظي كنم و خوشحالم كه در اوج آمادگي رفتم البته شايد بازگشتم به استقلال در حضور 100 هزار هوادار استقلالي باشد.
تستهاي دوپينگ خوشحالم ميكرد
اينكه مدام از من تست دوپينگ ميگرفتند، باعث خوشحاليام بود اگر در يك مقطع ناراحت شدم، به خاطر آن بود كه قانون را نميدانستم و ميگفتم چرا وقتي اسم من درنيامده، تست بدهم. يك روز دكتر هاشميان با من صحبت كرد و خجالت كشيدم و عذرخواهي كردم. نميدانستم قانون است كه مأمور دوپينگ ميتواند خودش يك نفر را انتخاب كند. پيش خودم گفتم ببين چقدر خوب بودم كه اسمم نيست اما مدام از من تست ميگيرند.
برگشتم و روزي 2 جلسه تمرين كردم
سال 86 مربي به من اعتقاد نداشت و در استقلال بازيام نداد اما زمان مرفاوي كه برگشتم، از 6 صبح تمرين و ورزش ميكردم. در آن مقطع با فرهاد چيذري و ميثم شفيعي تمرين ميكردم و از نظر بدني بهتر شدم. يك زماني هم كه ساعت 4 تمرين بود، من از ساعت 2 وزنه ميزدم و در واقع هر روز 2 جلسه تمرين ميكردم.
هرچه از امام رضا (ع) خواستم، عنايت كرد
موردي را ميخواهم بگويم كه تا حالا هيچجا نگفتهام. من عادت ندارم از اعتقادات مذهبي سوءاستفاده كنم و اين كار را دوست ندارم ولي ميخواهم براي اولين بار موضوعي را بگويم. يك هفته قبل از آن دربي معروف كه با گل دقيقه 90 من پرسپوليس را برديم، به مشهد مقدس و زيارت امام رضا (ع) رفتم. گفتم يا امام رضا (ع) همه ميگن فرهاد مجيدي هيچوقت جلوي پرسپوليس برنده نشده. من هم آخرهاي فوتبالم است. كمك كن اين بازي را ببريم (فرهاد ميگفت الان كه دارم اين حرفها را ميزنم مو بر تنم سيخ شده است) بعد گفتم امام رضا (ع) غلط كردم. چند لحظه بعد گفتم امام رضا (ع) نگذار اين ننگ رويم بماند. كمك كن بازي را ببريم. از حرم آمدم بيرون، دم در گفتم يا امام رضا (ع) ببخشيد كه پررو شدم، كاري كن كه گلش را هم خودم بزنم! بعد دوباره گفتم غلط كردم و خلاصه گفتم آقا؛ حالا كه داري لطف ميكني، كاري كن كه با گل دقيقه 90 من بازي را ببريم! بعد هم كه ديديد امام چه عنايتي داشت. باور كنيد امكان نداشته من چيزي از آقا امام رضا (ع) بخواهم و ايشان عنايت نكند.
تا دوش گرفتم، استقلال 3 گل خورد
حالا كه صحبت از دربي شد بايد بگويم 4 پيروزي پياپي خاطره بسيار خوبي بود ولي در آن دربي 2-3 من قطر بودم. اواسط بازي به فرزاد گفتم دربي چند چند است، كه گفت 2تا زدهايم و چند تا هم نزدهايم. خوشحال شدم و با خيال راحت رفتم دوش گرفتم اما وقتي برگشتم، فرزاد گفت 2-3 باختيم كه كلي شوكه شدم. گفت تو 10 دقيقه 3 تا خورديم... به هر حال فكر ميكنم قسمت بود.
فرهنگ حرفهاي و خصوصيسازي
اگر ميخواهيم حرفهاي شويم، بايد فرهنگش را جا بيندازيم. اين نميشود كه يك مشت پولدار بيايند باشگاه را بخرند، بايد فرهنگ خصوصي را بين همه از جمله بازيكنان جا بيندازيم و شغل حرفهاي داشته باشيم. بازيكن هم بايد زندگياش حرفهاي باشد.
در 34 سالگي ياد گرفتم
من در 34 سالگي تازه ياد گرفتم كه حرفهاي زندگي كنم، قبلش هر وقت گل ميزديم، مربيان ميگفتند حرف ما را گوش كردي كه گل زدي و اگر نميزديم، ميگفتند حرف ما را گوش نكردي كه گل نزدي!
اهميت مراقبت از بازيكنان
در بارسلونا روي مسائل روحي- رواني و ذهني خيلي كار ميكنند. چند ساعت با يك بازيكن روي اين مسائل كار ميشود. در كلاسها هم مدام در اين مورد براي ما حرف ميزدند. يك روز من گفتم پس مسائل فني چي؛ كه جواب دادند اصل كار همين مسائل روحي- رواني و ذهني است. گوارديولا تا نيمههاي شب با مسي و اينيستا و... صحبت ميكرد و همهجوره مراقب آنها بود. از دوست اسپانياييام كه در بارسلوناست، شنيدم بازيكنان بارسا زمان او ديروقت به رستوران و... نميرفتند. اما گويا الان شرايط كمي عوض شده.
از هواداران انرژي گرفتم و گل زدم
هواداران استقلال هميشه به من لطف داشتهاند و حمايتم كردهاند، آنها به من انرژي ميدهند. من صحنههاي عجيب زياد ديدهام. مثل بازي با راهآهن كه يك مسئلهاي بين من و مرفاوي پيش آمد اما از هواداران انرژي گرفتم و گل زدم. آن گل واقعاً لطف خدا بود و البته انرژي هواداران هم خيلي تأثير داشت.
اگر ما صفرهاي قرارداد آنها را داشتيم...
بارساييها واقعاً سخت تمرين ميكنند. گوارديولا در تمرينات بازيكنان را ميكشت و در تمرينات 4 به يك فشار به آنها ميآورد كه حد و حساب نداشت. پپ بازيكنان بارسا را واقعاً به جان هم ميانداخت، او از نظر روحي و رواني هم با تكتك بازيكنان صحبت ميكرد. ما اگر يكي از صفرهاي قرارداد بازيكنان بارسا را داشتيم، اصلاً فوتبال بازي نميكرديم اما ببينيد چقدر خوب از نظر روحي- رواني روي آنها كار ميشود كه با آن انگيزه فوتبال بازي ميكنند.
در دو مقطع بهترين راهحل «رفتن» بود
من ياد گرفتهام كه به بزرگترم احترام بگذارم. يك صحبتهايي بين من و بعضي از مربيان انجام شد ولي در شخصيتم نيست كه در رسانهها صحبت كنم. اگر مشكلي هم بود، تو خودم حلش كردم. شايد فكر كردم «رفتن» بهترين راهحل است. هميشه كسي كه سرمربي استقلال است، برايم قابل احترام است. دوست ندارم در رسانهها صحبت كنم. بالاخره من زمانهاي خوبي با استقلال داشتم. همين يكي، دو سال قبل قهرمان شديم كه مسلماً در خاطرم ميماند اما در 2 مقطع بهترين راهحل، رفتن بود. من هيچوقت به گذشته فكر نميكنم و اگر مسائل را مثبت ببينيم، حتماً اتفاقات خوبي ميافتد.
مربي استقلال بايد خيلي بادانش باشد
واقعاً دوست دارم به استقلال كمك كنم. آرزو دارم روزي استقلال را قهرمان آسيا كنم و تا اين كار را نكنم، دست از تلاش برنميدارم. اگر شد كه شد ولي اگر نشد هم ناراحت نميشوم. با اين حال تمام تلاشم را ميكنم. فعلاً كه به كلاسهاي مربيگري ميروم و زود است سرمربي استقلال شوم. كسي كه مربي استقلال ميشود، بايد خيلي بادانش باشد.
نقطهعطف تيم ملي در جام جهاني «كروش» بود
در مورد تيم ملي هيچ صحبتي با من نشده و مثل شما از طريق رسانهها متوجه شدم ولي كروش را دوست دارم. او نقطه عطف تيم ملي در جام جهاني بود. كروش مربي بزرگي است. هميشه براي كلاسهايم با او مشورت ميكنم و او خيلي كمكم كرد. من با او و با كفاشيان هم در تماس هستم ولي براي تيم ملي صحبتي نشده. نظر شخصيام اين است كه برايم زود است مربي تيم ملي شوم.
براي علي كريمي خوشحالم
براي علي كريمي خيلي خوشحالم كه به كادر فني تيم ملي پيوست چون كنار او خيلي چيزها ياد ميگيرد. كروش تجربيات ارزشمندي دارد ولي من تمركزم روي كلاسهاي مربيگريام است.
جلوي 100 هزار پرسپوليسي
روزي كه جلوي 100 هزار پرسپوليسي پيراهن استقلال را نشان دادم (در بازي پرسپوليس- الغرافه) يكي از بهترين روزهاي زندگيام بود البته براي پرسپوليسيها احترام قائل هستم ولي آن روز را هرگز فراموش نميكنم.
ضعيفترين بازي جلوي پرسپوليس
يكي از ضعيفترين بازيهايم همان ديداري بود كه با گل دقيقه 90 من پرسپوليس را برديم. آن روز كلي توپ لو دادم ولي از آقاي مظلومي واقعاً ممنونم كه تعويضم نكرد تا آن گل را بزنم.
3/1 ميليارد از استقلال چك دارم
از سال 90 حدود 180 ميليون از استقلال چك دارم. كل طلبم از استقلال هم حدود 3/1 ميليارد تومان است كه تمام چكها را دارم.
بزرگي به بازوبند نيست
اگر در دربي جام حذفي (سه بر صفر) بازوبند را به دست شريفات بستم ميخواستم بگم ما يك تيم هستيم. شريفات طوري بازي ميكرد كه برايم قابل احترام بود و هواداران هم به همين دليل دوستش دارند. بزرگي يك بازيكن به بازوبند نيست. يك روز فتحا...زاده گفت: ممكن است جواد نكونام بازوبند را ببندد كه گفتم من صحبتي نميكنم اما بزرگتر تيم هستم و...
لطف خدا، دعاي پدر و مادر و مردم
7، 8 ماه دوري از فوتبال سخت بود و بازگشتم ريسك بزرگي بود. بايد از بدنسازمان آقاي امير حاجقاسم تشكر كنم كه مرا برگرداند. اين اواخر راحت 90 دقيقه بازي ميكردم. خدا هم خيلي كمك كرد و دعاي پدر و مادرم و مردم بسيار تأثيرگذار بود. يك جاهايي توپ از دست گلر ميافتاد درست جلوي پاي من كه اينها همه لطف خدا و دعاي مردم بود.
زن متسو گفت مادرت كو؟!
من هيچگاه گذشتهام را نگاه نميكنم. هواداران دوست داشتند برگردم و بازي كنم. هرچه دارم از لطف هواداران و دعاي پدر و مادرم است. يك بار در امارات مادرم در VIP بود و گل حساسي زدم كه 5 هزار دلار پاداش دادند و آن را به مادرم دادم. در بازي بعد ديگر مادرم نبود و زن متسو گفت مادرت كو كه گفتم رفت. همان موقع زن متسو زد تو سرش و گفت چرا گذاشتي برود. او كه بود تو بهتر گل ميزدي!
ماجراي بيماري متسو
روزي كه متسو خيلي مريض شده بود به او زنگ زدم و به ديدنش رفتم. گفت سه جاي بدنم مشكل دارد و اميدي نيست. احتمالاً 2، 3 ماه ديگر ميروم. من جلوي خودم را گرفتم كه گريه نكنم. همان موقع متسو گفت ميخواهم مبلمان و ديزاين منزلم را عوض كنم! ببينيد آدم چقدر بايد روحيه داشته باشد. اگر به ما بگويند 2، 3 ماه ديگر ميميريد همان موقع كارمان تمام است.
رويم نميشد به تمرين تيم ملي بروم
مربيان زيادي در فوتبالم نقش داشتند. مثلاً فرهاد كاظمي خيلي در شروع كار كمكم كرد. مايليكهن در 18 سالگي دعوتم كرد تيم ملي كه هيچكس جرأت اين كار را نداشت و من حتي رويم نميشد به تمرين تيم ملي بروم! ناصرخان حجازي هم خيلي تأثيرگذار بود. همين طور يوهان بوسكامپ در الوصل. از طرفي من با متسو و العين قهرمان ليگ قهرمانان آسيا شدم و در استقلال هم با مظلومي نتايج خيلي خوبي گرفتم.
هركس فكر كند استقلال قهرمان نميشود احمق است
استقلال فعلي تيم بسيار خوبي است و قهرمان ميشود. هركس فكر كند اين استقلال قهرمان نميشود احمق است!
كريمي را با 20 برابر قيمت خريديم
استقلال را ميبينم. يك زماني امثال يعقوب كريمي و فردين عابديني از اميدها به بزرگسالان آمدند و خوب هم كار كردند. يعقوب كريمي از وسط زمين پاس ميداد و به پرويز مظلومي گفتم او را فيكس بگذار. مقابل پاس همدان گفت اگر سه تا بزنيم آنها را ميآورم كه 20 دقيقه به كريمي و عابديني بازي رسيد. بعد هم باشگاه كريمي را 50 ميليون فروخت و حالا با 20 برابر قيمت او را برگرداند. حرفم اين است كه استقلال و پرسپوليس نبايد از جايي بازيكن بخرند بلكه بقيه بايد از آنها بازيكن بخرند.
مديريت را خيلي دوست دارم
خيلي دوست دارم مديرعامل شوم و مديريت را دوست دارم ولي فعلاً تمركزم روي مربيگري است. اگر روزي مدير شوم 90 درصد توانم را ميگذارم روي تيم اميد و كلاً تيمهاي پايه.
آبي و قرمز ويترين هستند
استقلال و پرسپوليس ويترين هستند و همه آنها را ميبينند. يك بازيكن در اين دو تيم با يكي، دو بازي ديده ميشود ولي مثلاً در سپاهان بعد از 30 بازي. حالا اينكه ما بازيكن اميد خودمان را 50 ميليون ميفروشيم و بعد او را يك ميليارد ميخريم فاجعه است.
دوست ندارم حرف بزنم. من كلاً زياد دوست ندارم حرف بزنم. روزي يك وكيل به من گفت زياد صحبت نكن. آدمهايي كه زياد حرف ميزنند حرف خاصي براي گفتن ندارند.
درباره دربي
در دربي موقعيت گل كم پيش ميآيد. اميدوارم اين بار دربي قشنگ شود و البته استقلال هم برنده شود.
همهجوره از هواداران ممنونم
هواداران بيشتر از لياقتم به من محبت داشتهاند. من بازيكن تاپي نبودم اما آنها خيلي محبت داشته و دارند. تأكيد ميكنم كه دوست نداشتم و در واقع نميتوانستم جلوي 100 هزار استقلالي خداحافظي كنم و آن خداحافظي را بيشتر دوست داشتم ولي انشاءا... روزي برميگردم كه دوباره 100 هزار استقلالي در آزادي باشند.