پنجشنبه ۰۶ دی ۱۴۰۳ - ساعت :
۳۱ شهريور ۱۳۹۳ - ۱۱:۰۵

ماجرای مرگ پناهجوی ایرانی از زبان مادرش

انتشار خبر مرگ جوان ۲۴ ساله ایرانی دیگری به دلیل شرایط بد بهداشتی در بازداشتگاه‌های "مانوس" نگرانی‌ها را درباره سرنوشت دیگر مهاجران غیرقانونی در استرالیا و جزایر پیرامونی آن افزایش داده است.
کد خبر : ۱۹۸۳۱۴
صراط: بی‌توجهی مسئولان استرالیایی به پناهندگان ایرانی بار دیگر قربانی گرفت.
 
شش ماه پس از آنکه "رضا براتی" ایرانی ۲۳ ساله‌ای که به دلیل برخی تنش‌ها در یک اردوگاه پناهندگان در جزیره "مانوس" گینه پاپوا جان خود را از دست داد این بار انتشار خبر مرگ "حمید خزاعی" جوان ۲۴ ساله ایرانی دیگری به دلیل شرایط بد بهداشتی در بازداشتگاه‌های "مانوس"  نگرانی‌ها را درباره سرنوشت دیگر مهاجران غیر قانونی در استرالیا و جزایر پیرامونی آن افزایش داده است.
 
*اظهارات مادر "حمید خزاعی"
 
بر آن شدیم تا اصل ماجرا را از زبان مادر وی بشنویم، در ابتدا مادر حمید از چگونگی از ایران رفتن پسرش گفت و تشریح کرد: پسرم بعد از اینکه درسش تمام شد و به سربازی رفت و بسیار به دنبال کار گشت و در نهایت تصمیم گرفت که با دوستانش به مالزی برود، البته این سفر به صورت تفریحی بود و او پس از اقامت در آنجا به ما گفت که می‌خواهد به اندونزی برود و ما نیز با این موضوع مشکلی نداشتیم.   
 
مادر تبعه کشته شده ایرانی در استرالیا افزود: هدف پسرم از اقامت در جاکارتا این بود تا به استرالیا سفر کند و به ما گفته بود که دوستانم می‌خواهند برای ادامه تحصیل به استرالیا بروند، بنابراین می‌خواهم آن‌ها را در این زمینه همراهی کنم و برای ادامه تحصیل و کار به این کشور سفر کنم. در نتیجه من و پدرش با علم به اینکه می‌دانستیم چقدر پسرم به تحصیل علاقه دارد و با توجه به جوان بودنش و راه طولانی که در پیش دارد، با این موضوع موافقت کردیم.   
 
وی ادامه داد: هنگامی که حمید به جاکارتا رفت، بعد از مدتی با ما تماس گرفت و اوضاع را در آنجا بسیار بد توصیف کرد، به طوری که اگر پایشان را از در بیرون می‌گذاشتند با اسلحه و پلیس روبرو می‌شدند. حتی به ما خبر داد که از آن‌ها نیز دزدی شده است و به لحاظ مالی در شرایط بدی بسر می‌برند.   
 
مادر حمید خزاعی اضافه کرد: در یکی از این تماس‌ها پسرم برایمان تعریف کرد که همراه آن‌ها خانواده‌ای به همراه دو فرزند کوچک هستند که من بعضی وقت‌ها غذای خود را که یک قوطی کنسرو است به آن‌ها می‌دهم تا بچه‌هایشان فقط زنده بمانند، هنگامی که طی این مکالمات می‌گفتم که به ایران بازگردد، در جواب می‌گفت: تا اینجا آمده‌ام و ادامه خواهم داد، بنابراین دوستانش نزد ما آمده و مقداری پول از ما گرفتند تا برای حمید بفرستند.   
 
وی با اشاره به اینکه بعد از گذشت مدتی حمید با ما تماس گرفت و گفت: ما در کمپ کریسمس در استرالیا هستیم و اینجا همه چیز خوب است.   
 
مادر تبعه کشته شده ایرانی در استرالیا تصریح کرد: پسرم یک ماه را در آن کمپ بسر برد و پس از آن به جزیره گینه منتقل شد که بسیار شرایط نامساعدی را برای زندگی داشت و گا‌ها امکانات به صفر می‌رسید، حتی حمید برای ما تعریف می‌کرد که ما در اینجا با ‌آب باران حمام می‌کنیم، اما به لحاظ خورد و خوراک مشکلی نداریم، در حالیکه بهداشت و امکانات دیگر از وضعیت وحشتناکی برخوردار هستند، به طور مثال دستشویی‌ها در اینجا سرازیر است.   
 
مادر حمید خزاعی تاکید کرد: طی این مدت هربار به او می‌گفتم تا به ایران بازگردد، در جواب به این نکته اشاره می‌کرد که من که تا اینجا پیش آمده‌ام، بنابراین باید ادامه دهم همچنین در دو ماه آخر که برای پایش مشکل پیش آمد هربار حال او را جویا می‌شدیم، تنها می‌گفت: خوبم و ما را در جریان درد داشتنش نمی‌گذاشت اما به این موضوع اشاره می‌کرد که در آنجا اگر هر دردی داشته باشی و به دکتر مراجعه کنی تنها به تجویز یک مسکن ضعیف بسنده می‌کنند.   
 
وی با اشاره به اینکه هر کس از چگونگی انتقال حمید به بیمارستان در شهر روایت متفاوتی دارد، اظهار داشت: یکی از دوستان حمید می‌گفت که در هنگام انتقال پسرم بیهوش بوده است، همچنین برخی علت بیماری پای او را نوعی بیماری پوستی نادر می‌دانند که این درست نیست.   
 
مادر تبعه کشته شده ایرانی در استرالیا در ادمه افزود: در تمام این مدت ما از حال حمید بی‌خبر بودیم تا اینکه از گینه با من تماس گرفتند و آرام آرام موضوع را برای من تشریح کردند که یک خراش کوچک به روی پای پسرم افتاده و به علت نبود امکانات عفونت وارد خونش شده، بنابراین برای درمان او را با هواپیما به بیمارستانی در شهر منتقل کردند و قرار بوده که پای پسرم را قطع کنند، اما این اتفاق رخ نداد.   
 
وی با اشاره به اینکه به مدت ۱۲ روز هر روز دکتر‌ها با او در تماس بودند، گفت: پس از گذشت ۵ روز از حضور حمید در بیمارستان با من دکتری از آنجا تماس گرفت و گفت که ما تشخیص داده‌ایم باکتری خاصی از طریق خاک وارد خون حمید شده است و اکنون در حال آنتی بیوتیک دادن به او هستیم و قلب حمید و شش‌های او سالم است، اما کلیه‌های او از کار افتاده و در کما بسر می‌برد.با گذشت چند روز به من خبر دادند که حمید دچار مرگ مغزی شده است و به اجازه ما برای جدا کردن دستگاه‌ها از او نیاز دارند.   
 
مادر حمید خزاعی بیان کرد: در جواب، من از آن‌ها خواستم تا هر عضوی از بدن پسرم که عفونت به آن نرسیده را اهداء کنند و در حال حاضر نیز خبر نداریم که این کار صورت گرفته است یا خیر.   
 
وی ادامه داد: یکی از دوستان ما که در استرالیا زندگی می‌کند و در این مدت به دنبال کارهای حمید بود به ما گفت که تاکنون دکتر‌ها علت اصلی این بیماری را تشخیص ندادند و از شما این اجازه را می‌خواهند تا به طور کامل مغز حمید را برای آزمایش و پژوهش و شناسایی این میکروب درآورند تا بتوانند به واکسنی برای کسان دیگری که ممکن است در معرض این بیماری قرار گیرند دست پیدا کنند.   
 
مادر حمید خزاعی اظهار داشت: من این اجازه را دادم، چرا که از اول می‌خواستم تمام اعضای بدن او را اهداء کنم، اما از آن‌ها خواستم تا پیکر پسرم را به ایران بفرستند و این در حالی است که تاکنون این مهم صورت نگرفته است.   
 
وی در پایان با اشاره به اینکه تا قبل از این اتفاق به وزارت امور خارجه کشورمان مراجعه نکرده بودم، خاطرنشان کرد: تا قبل از این اتفاق هیچ مراجعه‌ای به وزارت امور خارجه جهت پیگیری وضعیت پسرم نداشتیم، اما پس از اینکه حمید دچار مرگ مغزی شد جهت پیگیری‌های لازم به وزارت خارجه کشورمان مراجعه کردیم و آن‌ها علت مرگ پسرم را بی‌توجهی دکتر‌ها تشخیص دادند و در حال حاضر ما در ایران و استرالیا جهت پیگیری کار‌ها و شکایت‌های لازم وکیل استخدام کرده‌ایم.