باشگاهداري يعني ثبات در حركت و مديريت. وقتي مديريت مدام دچار تغيير شود،
سنگ هم روي سنگ بند نميشود. اين شرايط براي پرسپوليس و استقلال به شكل
كاملاً معكوسي اتفاق افتاده است. پرسپوليس در تمام اين سالها، درگير
دعواهاي مديريتي بود و صاحب درست و حسابي نداشت، مثل همين حالا، مثل يك دهه
گذشته. مثل دعواهاي سال 79. آنها مدام در تنش و آبروريزيهاي مديريتي
بودند.
شايد سالها بعد، كسي باور نكند اين داستانهايي را كه ما از طريق
رسانهها راجع به شرايط مديريتي باشگاه پرسپوليس براي شما نقل كرديم اما از
ابتداي حرفهاي شدن ليگ ايران، كمتر ديديم استقلال با بحران در مديريت
مواجه شود؛ دوبار يا نهايتاً سه بار، آن هم بحرانهاي زودگذر؛ مسائلي كه
قابل حل بود ولي پيش آمد ديگر...! پرسپوليس اينطور نبود، آنها باشگاهي
داشتند كه گاهي بدون مديرعامل فصل را شروع ميكرد. گاهي در طول يك فصل دو
بار تغييرات مديريتي داشتند و هرگز نديديم مديري در اين باشگاه، بدون شعار
حيا كن، رها كن از پرسپوليس جدا شده باشد!.
اين هم از اتفاقاتي كه برايشان در اين فصل پيش آمد، شما ريز به ريزِ
داستان بركناري رحيمي را ميدانيد اما بايد به روز اولي كه او مديرعامل شد،
برگرديد. 8 ارديبهشت سال 1393، روزي كه هيأتمديره جديد در وزارت ورزش دور
هم جمع شدند تا از ميان دادكان، ساكت و زادمهر يك نفر را مديرعامل كنند،
گويا به يكباره خبر از بالا رسيد كه رحيمي گزينه بهتري است. فوراً رحيمي
رأي آورد و مديرعامل شد. در روز بركناري هم چون ميخواست بيتوجه به
اساسنامه باشد، بركنارش كردند اما د ر استقلال چنين مسائلي وجود ندارد.
بايد تأكيد كنيم كه باشگاه استقلال به علي فتحا...زاده بدهي زيادي دارد.
او شايد مدير پولداري نبود كه باشگاه را از بحرانهاي مالي عبور دهد ولي يك
مدير بحران بود و ستاره اصلي فصل نقل و انتقالات. استقلال به واسطه رفت و
آمدهاي جالب و پياپي فتحا...زاده كمتر با مشكلات عديده مديريتي مواجه
بود، درست برعكس پرسپوليس. فراموش نكنيد كه در بحث رفتوآمد مربيان نيز
استقلال بسيار موفقتر از پرسپوليس بود. آنها به لحاظ تعداد قهرماني نيز از
سرخپوشان جلوتر هستند. حالا بيايد نگاهي داشته باشيم به دوران مديريتي دو
باشگاه استقلال و پرسپوليس در طول رقابتهاي ليگبرتر:
دوره ليگ |
مديرعامل پرسپوليس |
شرح و بسط |
مديرعامل استقلال |
شرح و بسط |
فصل اول |
پروين (سرپرست موقت) |
دعواي سه جانبهاي پيش آمده بود بين ميرزايي، مهرعليزاده و محلوجي كه در نهايت، همه چيز به كام پروين شد و او از فائقي، حكم سرپرستي باشگاه را گرفت. تيم نصفه و نيمهاي بست و به خاطر باخت عجيب استقلال در بندرانزلي، قهرمان هم شد؛ پروين هم سرمربي بود، هم مديرعامل. |
علي فتح ا...زاده |
تيم تا هفته آخر صدرنشين بود اما در همان هفته به طرز مشكوكي قهرماني را از دست دادند. |
فصل دوم |
پروين (سرپرست موقت) |
در اين فصل نيز علي پروين همه كاره باشگاه بود. البته بيشتر تمايل نشان ميداد كه مديرعامل باشد تا سرمربي. اواخر فصل به يكباره سر و كله اكبر غمخوار پيدا شد. |
علي فتحا...زاده - محمدحسين قريب |
حاشيههاي كمرشكن، استقلال را آزار داد و به رده نهم جدول سقوط كردند. كار به تغيير مديرعامل كشيد تا قريب وارد معركه شود. فتحا...زاده در اين فصل، بعد از 7 سال از استقلال جدا شد. |
فصل سوم |
اكبر غمخوار |
او آمد و جدا از پروين، همه پروينيها مثل بهروز رهبريفرد را از تيم بيرون كرد! البته تيم با وينگو بگوويچ نتيجه نگرفت و شعارها عليه غمخوار شروع شد. |
محمدحسين قريب |
نايبقهرماني ليگ، مزد جوانگرايي و نظم در مديريت قريب بود. |
فصل چهارم |
حجتا... خطيب |
فصل خوبي نبود. همه چيز بد بود، پروين برگشت و حاشيهها هم برگشت. شعار عليه خطيب و پروين و در نهايت ماجراي بازداشت خطيب كه بعدها جنجال بزرگي به وجود آورد. |
محمدحسين قريب |
باز هم استقلال مدعي ماند. فصل آرامي را پشتسر گذاشت و حاشيه خاصي از مديريت به تيم وارد نميشد. |
فصل پنجم |
محمدحسن انصاريفرد |
خطر حضور پروين هنوز هم ادامه داشت و به يك دعواي بزرگ بدل شد. انصاريفرد پروين را اخراج كرد تا محبوبتر شود! |
كاظم اوليايي - محمدحسين قريب |
اوليايي فصل را شروع كرد اما در نهايت استقلال با قريب به اولين قهرماني در ليگبرتر رسيد. آرامش آنها مثال زدني بود. |
فصل ششم |
محمدحسن انصاري فرد |
با مصطفي دنيزلي، بدون بازيكن مؤثر فصل را شروع كردند و در پايان بالاتر از استقلال ايستادند اما جامحذفي را در تهران و مقابل سپاهان از دست دادند تا شعارها عليه مديرعامل شروع شود! |
اميدوار رضايي- مقداد نجفنژاد- محمدرضا بهمني- علي فتحا...زاده |
ليگ ششم، بدترين فصل مديريتي براي استقلال بود. آنها اصلاً خوششانس نبودند. تيم نتيجه نميگرفت، سرپرستهاي باشگاه مدام پست ميگرفتند و اخراج ميشدند. در نهايت نيز فاجعه عدمارسال به موقع ليست تيم به آسيا پيش آمد تا علي فتحا...زاده دوباره به صندلي مديرعاملي برگردد. |
فصل هفتم |
حبيب كاشاني |
فصل خوب، مربي جذاب و تيم قهرمان. |
علي فتحا...زاده |
كار با شور و نشاط به خاطر بازگشت ناصر حجازي استارت خورد اما تيم اصلاً نتيجه نگرفت تا تغييرات در كادرفني شروع شود. در نهايت فتحا...زاده، قلعهنويي را برگرداند تا تيمش قهرمان جامحذفي شود. |
فصل هشتم |
داريوش مصطفوي - عباس انصاريفرد |
رئيس اسبق فدراسيون فوتبال آمد اما حريف حاشيهها نشد. فكر ميكرد حضور قطبي و جذب بازيكناني مثل ابراهيم توره، يك شاهكار است اما نتوانست از دعوا با هدايتي سربلند خارج شود. اواسط فصل رفت تا عباس انصاريفرد مديرعامل شود. |
علي فتحا...زاده - امير واعظي آشتياني |
در همان اوايل فصل، فتحا...زاده را بركنار كردند تا واعظي آشتياني بيايد و تيم را قهرمان كند. استقلال فصل خوبي را پشتسر گذاشت. |
فصل نهم |
عباس انصاريفرد- حبيب كاشاني |
انصاريفرد اصلاً اقبال سكوها را همراه خود نداشت. تيم خوب و گرانقيمتي بست ولي به خاطر شعار هواداران از اين باشگاه جدا شد. بازگشت حبيب كاشاني، اصلاً براي پرسپوليسيها خوشيمن نبود. او دايي را سرمربي كرد تا تيم سوم جدول زمان كرانچار، مقامي بهتر از پنجمي بهدست نياورد. البته دايي تيم را قهرمان جامحذفي كرد. |
امير واعظي آشتياني |
در اين فصل، درگيري مديريت باشگاه با برخي از استقلاليها به بهانه ريشهكن كردن فساد، تمركز را از اين تيم گرفت تا نهايتاً سوم جدول شوند. |
فصل دهم |
حبيب كاشاني |
درگيريهايش با علي دايي اصلاً از ياد نميرود. در اواخر فصل، شكاف بين طرفين، پرسپوليس را به شدت زمين زد. |
علي فتحا...زاده |
بازگشت فتح ا... زاده، شانس آبيها براي جذب ستارههاي ليگ را بالا برد ولي اين تيم با پرويز مظلومي نايبقهرمان ليگ شد. |
فصل يازدهم |
حبيب كاشاني - محمد رويانيان |
اخراج دايي و دادن حكم سرمربيگري به حميد استيلي، باعث شد حبيب كاشاني هم شعارهاي تندي عليه خود بشنود. او قبل از اتمام نيمفصل رفت تا نوبت به محمد رويانيان برسد. |
علي فتحا...زاده |
همه چيز داشت خوب پيش ميرفت تا اينكه استقلال مقابل پرسپوليس در دور برگشت با حساب 3 بر 2 شكست خورد تا نوار بردها در دربي پاره شود. استقلال فقط قهرمان جامحذفي شد. |
فصل دوازدهم |
محمد رويانيان |
مردي كه از فوتبال و قواعد مديريت در آن چيز زيادي نميدانست، با هر مصاحبهاش آرامش را از باشگاه ميگرفت. او هرگز در امر انتخاب سرمربي موفق عمل نكرد. |
علي فتحا...زاده |
باز هم قهرماني استقلال اين بار به خاطر جذب ستارههاي گرانقيمت. |
فصل سيزدهم |
محمد رويانيان - علي پروين |
رويانيان آنقدر استعفا داد تا بالاخره بركنار شد. او دايي را با يك قرارداد شگفتانگيز كه نمونهاش را فقط در داستانها خواندهايد، به پرسپوليس برگرداند اما باز هم اين تيم قهرمان ليگ نشد. رويانيان رفت و در عين تعجب همگان، علي پروين هدايت تيم را برعهده گرفت. |
علي فتحا...زاده |
سر باز كردن دمل بدهيها. استقلال در نتيجهگيري به مشكل برخورد و در نهايت نهتنها قهرماني در دو جام، بلكه سهميه آسيا هم از دست رفت. |
فصل چهاردهم |
عليرضا رحيمي - بهروز منتقمي |
به نظر ميرسيد با وجود اسپانسر و واگذاري باشگاه به بخش خصوصي، مشكلات مالي تيم حل شود اما همه چيز بدتر شد تا در اوج درگيري رحيمي با اعضاي هيأت مديره، بركناري او قطعي شود و دايي هم حكم اخراجش را بگيرد! يارگيري در اين فصل، چيزي شبيه فاجعه بود. حالا هم منتقمي به عنوان سرپرست آمده اما معلوم نيست باز هم تغييراتي ايجاد خواهد شد يا نه؟ |
بهرام افشارزاده |
او بالاخره پذيرفت مديرعامل استقلال شود. حضور افشارزاده، آرامش باشگاه و جذب ستارهها با بودجهاي بالاتر از سقف قراردادها را بيمه كرد. |