صراط: دوجناح اصلاحطلب و اصولگرا در سپهر سیاسی کشور رقیب یکدیگرند، رقابت میان این دو طیف سیاسی باید رقابتی سالم و به نفع حاکمیت و مردم باشد، اما متأسفانه اینگونه نبوده است و در برخی مواقع و بزنگاهها، جناحهای سیاسی آن رفتار و عملکرد مناسب را از خود بروز ندادهاند.
در میان طیفهای سیاسی کشور، اصلاحطلبان بیشترین خطا را در عرصه سیاسی داشتهاند و نمره مناسبی را در کارنامه خود به ثبت نرساندهاند. آنها در چند اتفاق نتوانستند کارنامه قبولی خود را به دست آورند.
اتفاقات مهمی که نظام را به چالش کشاند و برای مردم هم دردسرهایی به وجود آورد، اتفاقات سال 78 و سال 88، مسائلی بود که اصلاحطلبان در آن دخیل بودند و آنها را هدایت کردند و در پس آن هم دشمنان خارجی بودند که سعی کردند تا از فضای ایجاد شده، بهره خود را ببرند.
اصلاحطلبان هنگامی که قدرت را در دست داشتند، اقدامات اقتصادی و برنامههای اصلاحی اقتصادی مناسبی نداشتند و تنها بر روی اصلاحات سیاسی تمرکز داشتند. تمرکز آنها بیشتر بر روی اصلاحات سیاسی بود. این در حالی بود که انقلاب اسلامی یک اصلاح سیاسی - فرهنگی در جامعه ایران ایجاد کرد. تحولی که انقلاب اسلامی در همه عرصههای کشور به وجود آورد، نیازی به اصلاحات سیاسی احساس نمیشد. نظام جمهوری اسلامی با شیوه نوین حکومتداری و قانون اساسی مترقی خود، الگویی برای بسیاری از کشورها به ویژه کشورهای منطقه شد. موج اسلام انقلابی ایران اکنون کشورهای منطقه را فرا گرفته است.
اما موضوع اصلی این نوشتار، عملکرد دو جناح سیاسی کشور است. دو جناحی که میتوانستند، دو بال پیشرفت و ترقی کشور باشند و در قویتر شدن جمهوری اسلامی ایران سهم بیشتری را داشته باشند. اما اینگونه نشد.
در میان اصلاحطلبان هستند شخصیتهایی که حتی شاید از اصولگرایان، اصولگراتر هم باشند، اما تعداد اندک آنها در میان ساختارشکنان این طیف سیاسی رنگ و بویی ندارد و در حاشیه قرار گرفتهاند و حتی هنگامی که اظهارنظری میکنند که با خواستههای اصلاحطلبان همخوانی ندارد، با انتقادات تند تخریبی روبرو میشوند.
عملکرد اصلاحطلبان در میان مردم کشور، اینگونه تعبیر میشود که آنها درپی حل مشکلات اقتصادی جامعه نبوده و نیستند. رفتار مردم در بسیاری از انتخابات نشان داده است که تا چه اندازه به سوی اصلاحطلبان گرایش دارند.
اما اصولگرایان در عرصه سیاسی کشور چگونه دیده میشوند؟ انسجام و اتحاد اصولگرایان اگر همواره وجود داشته باشد، باعث اقبال عمومی خواهد شد. مهمترین وجه تمایز اصولگرایان پرداختن به مسائل و مشکلات اقتصادی و فرهنگی جامعه است. اگر آنها که اکنون در برخی از مسئولیتها و نهادهای حاکمیت حضور دارند، بتوانند خدمت به مردم را هر چه بیشتر افزایش دهند، گرایش مردم هم به آنها فزونی خواهد یافت.
نمونه بارز آن، خدماتی است که در حوزه شهری و در شهرداری تهران با مدیریت جهادی به مردم شهر ارائه شده و میشود.
همین مدیریت جهادی شهردار تهران، بارها از سوی اصلاحطلبان و رسانههای آنها با نقدهای تند و غیرمنصفانه مورد هجوم قرار گرفت. عملکرد آقای قالیباف در شهرداری تهران، عملکردی مناسب، به دور از حاشیه و در خدمت مردم بوده است. هر چند کاستیهای خدمترسانی به مردم وجود دارد، اما درصد بالایی از مدیریت شهری تهران، قابل قبول و مورد توجه مردم است.
این مدیریت حتی مورد توجه و تایید رهبر معظم انقلاب هم قرار گرفت و ایشان خواهان ادامه روند مدیریت جهادی شهرداری تهران شدند.
همین مدیریت باعث شد تا اصلاحطلبان در سال دوم شورای شهر تهران ریاست آن را از دست بدهند. در زمان ریاست شورای شهر تهران که در دست اصلاحطلبان بود، شاهد برخی کارشکنیها و همکاری نکردن با شهرداری تهران بودیم.
این اتفاق میتواند در مجلس شورای اسلامی هم بیفتد. اکنون که اکثریت مجلس در دست اصولگرایان است و تا زمان برگزاری انتخابات مجلس آینده، نمایندگان باید بیشترین توجه خود را بر روی مسائل و مشکلات اقتصادی متمرکز کنند. این اقدام علاوه بر این که مشکلات اقتصادی مردم و کشور را با همکاری و همراهی دولت برطرف خواهد ساخت، زمینه در دست داشتن اکثریت مجلس دهم را هم برای اصولگرایان به دنبال دارد.
اصلاحطلبان برای مجلس آینده برنامههای گستردهای تدارک دیدهاند و در نقطه مقابل آنها اصولگرایان هستند که باید تلاش کنند تا با عملکرد خود، مقابل برنامههای اصلاحطلبان فائق آیند.
اصلاحطلبان همچنان بر روی اصلاحات سیاسی خود پافشاری میکنند و این پافشاری و اعتقاد آنها بر این موضوع میتواند، اصولگرایان را در صورتی که بر روی حل مشکلات اقتصادی بیشتر تاکید کنند، پیروز انتخابات کند.
اصلاحطلبان افراطی همچنان بر روی وادادگی و تن دادن به فشارهای آمریکا مانور میدهند و اصرار دارند که اگر مسائل و مشکلات ایران و آمریکا، که البته (بسیار ریشهای است) حل شود، مشکلات اقتصادی هم حل خواهد شد، دستاوردهایی که جمهوری اسلامی ایران در این 35 سال و با مقاومت مردمی به دست آمده است، آیا میتوان با وادادگی اصلاحطلبان از دست داد؟!
هنگامی که یک اصلاحطلب اعلام میکند که «... هرکس که غنیسازی را متوقف کند دو رکعت نماز شکر میخوانم و دست و پای او را میبوسم».
آیا میتوان به چنین سیاستی اعتماد کرد و همه دستاوردهای هستهای را از دست داد؟ این همان وادادگی است که اصلاحطلبان برای حل مشکلات اقتصادی پیگیری میکنند، غافل از آن که اگر چنین اتفاقی بیفتد و جمهوری اسلامی ایران مقابل آمریکا و غرب کوتاه بیاید، داستان تهدیدات آمریکا همچنان ادامه خواهد داشت.
کوتاه آمدن مقابل آمریکا مساوی است با از دست دادن دستاوردهای انقلاب اسلامی که اکنون ظهرو بروز ان را در بسیاری از عرصههای سیاسی، اقتصادی، نظامی و فرهنگی میتوان دید و احساس کرد. جمهوری اسلامی ایران اکنون در مقابل آمریکا قوی است. این قوت و اقتدار اکنون در این شرایط حساس دنیا و منطقه کارایی خود را نشان داده است. باید برای صیانت از این اقتدار، قدرت بیشتری برای جمهوری اسلامی ایران همراه خواهد داشت.
در میان طیفهای سیاسی کشور، اصلاحطلبان بیشترین خطا را در عرصه سیاسی داشتهاند و نمره مناسبی را در کارنامه خود به ثبت نرساندهاند. آنها در چند اتفاق نتوانستند کارنامه قبولی خود را به دست آورند.
اتفاقات مهمی که نظام را به چالش کشاند و برای مردم هم دردسرهایی به وجود آورد، اتفاقات سال 78 و سال 88، مسائلی بود که اصلاحطلبان در آن دخیل بودند و آنها را هدایت کردند و در پس آن هم دشمنان خارجی بودند که سعی کردند تا از فضای ایجاد شده، بهره خود را ببرند.
اصلاحطلبان هنگامی که قدرت را در دست داشتند، اقدامات اقتصادی و برنامههای اصلاحی اقتصادی مناسبی نداشتند و تنها بر روی اصلاحات سیاسی تمرکز داشتند. تمرکز آنها بیشتر بر روی اصلاحات سیاسی بود. این در حالی بود که انقلاب اسلامی یک اصلاح سیاسی - فرهنگی در جامعه ایران ایجاد کرد. تحولی که انقلاب اسلامی در همه عرصههای کشور به وجود آورد، نیازی به اصلاحات سیاسی احساس نمیشد. نظام جمهوری اسلامی با شیوه نوین حکومتداری و قانون اساسی مترقی خود، الگویی برای بسیاری از کشورها به ویژه کشورهای منطقه شد. موج اسلام انقلابی ایران اکنون کشورهای منطقه را فرا گرفته است.
اما موضوع اصلی این نوشتار، عملکرد دو جناح سیاسی کشور است. دو جناحی که میتوانستند، دو بال پیشرفت و ترقی کشور باشند و در قویتر شدن جمهوری اسلامی ایران سهم بیشتری را داشته باشند. اما اینگونه نشد.
در میان اصلاحطلبان هستند شخصیتهایی که حتی شاید از اصولگرایان، اصولگراتر هم باشند، اما تعداد اندک آنها در میان ساختارشکنان این طیف سیاسی رنگ و بویی ندارد و در حاشیه قرار گرفتهاند و حتی هنگامی که اظهارنظری میکنند که با خواستههای اصلاحطلبان همخوانی ندارد، با انتقادات تند تخریبی روبرو میشوند.
عملکرد اصلاحطلبان در میان مردم کشور، اینگونه تعبیر میشود که آنها درپی حل مشکلات اقتصادی جامعه نبوده و نیستند. رفتار مردم در بسیاری از انتخابات نشان داده است که تا چه اندازه به سوی اصلاحطلبان گرایش دارند.
اما اصولگرایان در عرصه سیاسی کشور چگونه دیده میشوند؟ انسجام و اتحاد اصولگرایان اگر همواره وجود داشته باشد، باعث اقبال عمومی خواهد شد. مهمترین وجه تمایز اصولگرایان پرداختن به مسائل و مشکلات اقتصادی و فرهنگی جامعه است. اگر آنها که اکنون در برخی از مسئولیتها و نهادهای حاکمیت حضور دارند، بتوانند خدمت به مردم را هر چه بیشتر افزایش دهند، گرایش مردم هم به آنها فزونی خواهد یافت.
نمونه بارز آن، خدماتی است که در حوزه شهری و در شهرداری تهران با مدیریت جهادی به مردم شهر ارائه شده و میشود.
همین مدیریت جهادی شهردار تهران، بارها از سوی اصلاحطلبان و رسانههای آنها با نقدهای تند و غیرمنصفانه مورد هجوم قرار گرفت. عملکرد آقای قالیباف در شهرداری تهران، عملکردی مناسب، به دور از حاشیه و در خدمت مردم بوده است. هر چند کاستیهای خدمترسانی به مردم وجود دارد، اما درصد بالایی از مدیریت شهری تهران، قابل قبول و مورد توجه مردم است.
این مدیریت حتی مورد توجه و تایید رهبر معظم انقلاب هم قرار گرفت و ایشان خواهان ادامه روند مدیریت جهادی شهرداری تهران شدند.
همین مدیریت باعث شد تا اصلاحطلبان در سال دوم شورای شهر تهران ریاست آن را از دست بدهند. در زمان ریاست شورای شهر تهران که در دست اصلاحطلبان بود، شاهد برخی کارشکنیها و همکاری نکردن با شهرداری تهران بودیم.
این اتفاق میتواند در مجلس شورای اسلامی هم بیفتد. اکنون که اکثریت مجلس در دست اصولگرایان است و تا زمان برگزاری انتخابات مجلس آینده، نمایندگان باید بیشترین توجه خود را بر روی مسائل و مشکلات اقتصادی متمرکز کنند. این اقدام علاوه بر این که مشکلات اقتصادی مردم و کشور را با همکاری و همراهی دولت برطرف خواهد ساخت، زمینه در دست داشتن اکثریت مجلس دهم را هم برای اصولگرایان به دنبال دارد.
اصلاحطلبان برای مجلس آینده برنامههای گستردهای تدارک دیدهاند و در نقطه مقابل آنها اصولگرایان هستند که باید تلاش کنند تا با عملکرد خود، مقابل برنامههای اصلاحطلبان فائق آیند.
اصلاحطلبان همچنان بر روی اصلاحات سیاسی خود پافشاری میکنند و این پافشاری و اعتقاد آنها بر این موضوع میتواند، اصولگرایان را در صورتی که بر روی حل مشکلات اقتصادی بیشتر تاکید کنند، پیروز انتخابات کند.
اصلاحطلبان افراطی همچنان بر روی وادادگی و تن دادن به فشارهای آمریکا مانور میدهند و اصرار دارند که اگر مسائل و مشکلات ایران و آمریکا، که البته (بسیار ریشهای است) حل شود، مشکلات اقتصادی هم حل خواهد شد، دستاوردهایی که جمهوری اسلامی ایران در این 35 سال و با مقاومت مردمی به دست آمده است، آیا میتوان با وادادگی اصلاحطلبان از دست داد؟!
هنگامی که یک اصلاحطلب اعلام میکند که «... هرکس که غنیسازی را متوقف کند دو رکعت نماز شکر میخوانم و دست و پای او را میبوسم».
آیا میتوان به چنین سیاستی اعتماد کرد و همه دستاوردهای هستهای را از دست داد؟ این همان وادادگی است که اصلاحطلبان برای حل مشکلات اقتصادی پیگیری میکنند، غافل از آن که اگر چنین اتفاقی بیفتد و جمهوری اسلامی ایران مقابل آمریکا و غرب کوتاه بیاید، داستان تهدیدات آمریکا همچنان ادامه خواهد داشت.
کوتاه آمدن مقابل آمریکا مساوی است با از دست دادن دستاوردهای انقلاب اسلامی که اکنون ظهرو بروز ان را در بسیاری از عرصههای سیاسی، اقتصادی، نظامی و فرهنگی میتوان دید و احساس کرد. جمهوری اسلامی ایران اکنون در مقابل آمریکا قوی است. این قوت و اقتدار اکنون در این شرایط حساس دنیا و منطقه کارایی خود را نشان داده است. باید برای صیانت از این اقتدار، قدرت بیشتری برای جمهوری اسلامی ایران همراه خواهد داشت.