صراط: آیتالله محمدرضا مهدویکنی دبیرکل جامعه روحانیت مبارز و وزیر اسبق کشور در کتاب خاطراتش درباره تهمت عزتالله سحابی از فعال ملی مذهبی که به نهضت آزادی گرایش داشت و در مجلس اول نیز نماینده مردم تهران بود، آورده است: «در جریان انتخابات آقای عزتالله سحابی در مجله ایران فردا نوشته بودند که مهدویکنی فتوا آورده است که به هر طریق ممکن باید آقای ناطقنوری را از صندوقها بیرون آورید هر چند از طریق تقلب باشد، ما برای ایشان پیغام فرستادیم که آقای سحابی آخر ما با هم زندانی بودیم، همکار بودیم، اول انقلاب در شورای انقلاب با هم بودیم، در دولت موقت با هم بودیم، با هم کار کردیم، خیلی سالها با هم بودیم، شما چطور مهدویکنی را بعد از این سالها نشناختید که چنین عبارتی را دربارهاش نوشتید که فتوا بدهد، با تقلب آقای ناطق را از صندوقها بیرون بیاورید آیا شما واقعا چنین باوری داشتید؟ ایشان گفت که این شایعه بوده است و من شایعه را نوشتم؛ گفتم اگر شما نمیتوانستید تحقیق کنید مثلا بنده مرده بودم یا در جای دوری بودم یا دسترسی به من ممکن نبود شاید عذر شما پذیرفته می شد ولی در اوضاع فعلی لازم بود تلفن میزدید و موضوع را از خودم سوال میکردید. علاوه بر این شما قضیه را به صورت شایعه ننوشتهای بلکه به عنوان یک خبر قطعی مطرح کردی.
شما که میتوانستید از من بپرسید چرا چنین دروغ شاخداری را نوشتی بنده کی چنین فتوایی داده بودم؟بنده هیچ گاه و درباره هیچ کس چنین فتوایی نخواهم داد. گفتم شما باید تکذیب کنی گفت من تکذیب نمیکنم، شما خودت چیزی بنویس من نوشته شما را در مجله میآورم گفتم ببینید، شما خودتان چیزی را نوشتهاید و اقرار هم میکنید که شایعه بوده بعد حالا از بنده میخواهید بیایم تکذیب کنم؟ من این را از شما نمیپسندم. فکر میکردم شما آدم متدینی هستید من به افکار سیاسی کار ندارم ولی فکر میکردم شما اعتقاداتی دارید؛ به یک چیزی یا جایی معتقدید اما آمدهاید چیزی را از روی خیال و شایعه نوشتهاید و حاضر نیستی آن را تکذیب کنی و من به ناچار به دادگاه مطبوعات از ایشان شکایت کردم.
من هیچ گاه از کسی که علیه بنده حرف زده باشد شکایت نکردم ولی چون اینجا واقعا حیثیت و آبروی روحانیت مطرح بود و در تاریخ هم میماند به دادگاه شکایت کردم وکیل ما محبت کرد رفت و ایشان هم حاضر شدند.
ایشان در آنجا - بر طبق نقل وکیلمان - گفته بودند که من اشتباه کردم و دادگاه به خاطر اعتراف ایشان به اشتباه و اظهار پشیمانی او را محکوم نکرد، گفتم آیا همین که ایشان در دادگاه اظهار پشیمانی کرد کافیست در حالی که من نظرم این بود که ایشان محکوم بشود حالا که اقرار کرده بدون دلیل حرفی را نسبت داده (که حرف کمی هم نبود و قطعا ایشان را محکوم میکردند) آنگاه ما او را میبخشیدیم.
ولی دوستان گفتند شما نمیتوانستید او را ببخشید چون حق و حکم عمومی شخصا قابل بخشش نیست خلاصه آقایان هیأت منصفه آمدند رحم کردند و علاوه بر آن دیگران هم گفتند اینک که ایشان اظهار پشیمانی میکند رهایش کنید من هم دیگر رها کردم.
متأسفانه بعد از این هم ایشان در نشریهاش چیزی در این باره ننوشت و عذرخواهی نکرد؛ یعنی این جا هم کملطفی کرد خدا مرا و او را ببخشاید.»
شما که میتوانستید از من بپرسید چرا چنین دروغ شاخداری را نوشتی بنده کی چنین فتوایی داده بودم؟بنده هیچ گاه و درباره هیچ کس چنین فتوایی نخواهم داد. گفتم شما باید تکذیب کنی گفت من تکذیب نمیکنم، شما خودت چیزی بنویس من نوشته شما را در مجله میآورم گفتم ببینید، شما خودتان چیزی را نوشتهاید و اقرار هم میکنید که شایعه بوده بعد حالا از بنده میخواهید بیایم تکذیب کنم؟ من این را از شما نمیپسندم. فکر میکردم شما آدم متدینی هستید من به افکار سیاسی کار ندارم ولی فکر میکردم شما اعتقاداتی دارید؛ به یک چیزی یا جایی معتقدید اما آمدهاید چیزی را از روی خیال و شایعه نوشتهاید و حاضر نیستی آن را تکذیب کنی و من به ناچار به دادگاه مطبوعات از ایشان شکایت کردم.
من هیچ گاه از کسی که علیه بنده حرف زده باشد شکایت نکردم ولی چون اینجا واقعا حیثیت و آبروی روحانیت مطرح بود و در تاریخ هم میماند به دادگاه شکایت کردم وکیل ما محبت کرد رفت و ایشان هم حاضر شدند.
ایشان در آنجا - بر طبق نقل وکیلمان - گفته بودند که من اشتباه کردم و دادگاه به خاطر اعتراف ایشان به اشتباه و اظهار پشیمانی او را محکوم نکرد، گفتم آیا همین که ایشان در دادگاه اظهار پشیمانی کرد کافیست در حالی که من نظرم این بود که ایشان محکوم بشود حالا که اقرار کرده بدون دلیل حرفی را نسبت داده (که حرف کمی هم نبود و قطعا ایشان را محکوم میکردند) آنگاه ما او را میبخشیدیم.
ولی دوستان گفتند شما نمیتوانستید او را ببخشید چون حق و حکم عمومی شخصا قابل بخشش نیست خلاصه آقایان هیأت منصفه آمدند رحم کردند و علاوه بر آن دیگران هم گفتند اینک که ایشان اظهار پشیمانی میکند رهایش کنید من هم دیگر رها کردم.
متأسفانه بعد از این هم ایشان در نشریهاش چیزی در این باره ننوشت و عذرخواهی نکرد؛ یعنی این جا هم کملطفی کرد خدا مرا و او را ببخشاید.»