صراط: هیچ پدیده اجتماعی در سطح جهان، نمیتواند اینچنین پیش از 800 میلیون انسان را هم زمان پای یک بازی بنشاند و آروزهایی را محقق کند، که برای بسیاری خیال بود. پیروزی آلمان در زمین برزیل، فتح آمریکای جنوبی توسط ژرمنها بود. کاری که هیتلر با توپ، تانک و مسلسل نتوانست انجام بدهد، بازیکنان سفید پوش آلمان در 90 دقیقه آن را انجام دادند و یک قدم تا فتح جهان فاصله دارند. یا غرور مردم الجزایر را به خاطر بیاورید، که برای موفقیت تیمشان چنان جشن و پایکوبی کردند که گویی این کشور عربی، اسلامی، دوباره استقلال پیدا کرده و توانسته است استعمارهای پیر دنیا را شکست دهد.
بسیاری از مردم کشورهای اروپایی از جمله انگلستان این روزها، حس پایان جنگ جهانی را دارند، خانههایشان سالم است، در کنار خانواده زندگی میکنند، اما به خاطر حذف از جام جهانی، دلهایی شکسته دارند انگار گویی دوباره هواپیماهای آلمان نازی، لندن را بمب باران کرده است. یا مردم کلمبیا که بالاخره نگاه مردم جهان را به خود تغییر دهند و دیگر هرگاه نامی از کلمبیا بیاید، دنیا به یاد فوتبال و جام جهانی میافتند و نه مواد مخدر و کوکائین.
چندان هم راه دور نرویم، همین ایران ما، کشور دوست داشتی چهار فصل ما، چه روزهای پرنشاطی را سپری کرد وقتی بازیکنان تیم ملی، در مقابل عقابهای سیاه مقاومت کردند و یا وقتی به آرژانتین باختند در حالی که میتوانستند نبازند. خیابانهای ایران شاهد حضور مردم در خیابانها بود، با فریادهای «بچهها متشکریم».
ایران و آمریکا که یادتان هست. تمام کارهایی که در زمینه دیپلماسی نتوانسته بودیم انجام دهیم، در زمین فوتبال انجام دادیم و به معنای واقعی با مشت بر دهان آمریکا کوبیدیم. اینها حقایق فوتبال است، ورزشی که امروز بیش از هر پدیده دیگری، در جهان طرفدار دارد و میتواند ابزاری باشد برای زندگی بهتر مردم از زیمبابوه تا خوش نشینهای لس آنجلس. باور کردنش سخت است که فوتبال، جنگ ساحل آج را به پایان میدهد، باور کردنش سخت است که فوتبال شادی را برای مردم کره شمالی به ارمغان میاورد، باور کردنش سخت که آلمان منفور صدسال پیش، با قوتبال تبدیل به کشور محبوب نیمی از مردم جهان شود.
جادوی فوتبال، مسئلهای است که در کشور ما نادیده گرفته میشود. در ایران، فوبتال همچنان یک ورزش است که برخیها به واسطه آن معروف میشوند و به جاهایی میرسند که در سالهای پیش در خیالات خود آن را تصور میکردند. نگاه مسئولان ما به فوتبال، همچنان نگاه یک پدر به تفریح فرزندش است، سر خوردن از سرسره، تاب بازی کردن و یا نهایتا یک چرخ و فلک بزرگ، همین!ً
هنوز نفهمیدهاند، فوتبال میتواند ابزاری باشد برای بهتر حکومت کردن. شما تصور کنید، ایران دارای ورزشگاههای باکیفیت، باشگاههای مطلوب باشد و بازیکنان بزرگ دنیا به جای، ترکیه، قطر و امارات راهی ایران شوند و در تهران، شیراز، اصفهان و یا خوزستان فوتبال بازی کنند. تصور کردنش انسان را به ذوق میآورد چه برسد به حضور این بازیکنان در ایران.
اقتصاد ما به فوتبال احتیاج دارد، با صراحت میتوانم بگویم با فوتبال میتوانیم تحریمها را بشکنیم و نگاه مردم به جهان را نسبت به خود عوض کنیم. کافی است نگاه دنبا به ایران را قبل و بعد از جام جهانی با هم مقایسه کنید تا متوجه شوید، فوتبال چه نفوذی در دنیا دارد.
در آخر این نوشتار میخواهم از رئیس جمهور روحانی یک درخواست کنم و آنهم، نگاه کلان به فوتبال است. امروز فوتبال میتواند بسیاری از مشکلات اجتماعی ایران را حل کند و زمینه ساز شادی و نشاط در جامعه شود. این کار احتیاج به عزم دارد و حتی احتیاج به دیکتاتوری.
باید خراب کرد و ساخت و البته باید چشمها را بست و دیکتاتور گونه مصلحتها را زیر پا گذاشت تا یک بنای تازه در فوتبال ایران شکل بگیرد. فوتبال تنها چیزی است که مردم آن را فراموش نمیکنند آقای روحانی.
بسیاری از مردم کشورهای اروپایی از جمله انگلستان این روزها، حس پایان جنگ جهانی را دارند، خانههایشان سالم است، در کنار خانواده زندگی میکنند، اما به خاطر حذف از جام جهانی، دلهایی شکسته دارند انگار گویی دوباره هواپیماهای آلمان نازی، لندن را بمب باران کرده است. یا مردم کلمبیا که بالاخره نگاه مردم جهان را به خود تغییر دهند و دیگر هرگاه نامی از کلمبیا بیاید، دنیا به یاد فوتبال و جام جهانی میافتند و نه مواد مخدر و کوکائین.
چندان هم راه دور نرویم، همین ایران ما، کشور دوست داشتی چهار فصل ما، چه روزهای پرنشاطی را سپری کرد وقتی بازیکنان تیم ملی، در مقابل عقابهای سیاه مقاومت کردند و یا وقتی به آرژانتین باختند در حالی که میتوانستند نبازند. خیابانهای ایران شاهد حضور مردم در خیابانها بود، با فریادهای «بچهها متشکریم».
ایران و آمریکا که یادتان هست. تمام کارهایی که در زمینه دیپلماسی نتوانسته بودیم انجام دهیم، در زمین فوتبال انجام دادیم و به معنای واقعی با مشت بر دهان آمریکا کوبیدیم. اینها حقایق فوتبال است، ورزشی که امروز بیش از هر پدیده دیگری، در جهان طرفدار دارد و میتواند ابزاری باشد برای زندگی بهتر مردم از زیمبابوه تا خوش نشینهای لس آنجلس. باور کردنش سخت است که فوتبال، جنگ ساحل آج را به پایان میدهد، باور کردنش سخت است که فوتبال شادی را برای مردم کره شمالی به ارمغان میاورد، باور کردنش سخت که آلمان منفور صدسال پیش، با قوتبال تبدیل به کشور محبوب نیمی از مردم جهان شود.
جادوی فوتبال، مسئلهای است که در کشور ما نادیده گرفته میشود. در ایران، فوبتال همچنان یک ورزش است که برخیها به واسطه آن معروف میشوند و به جاهایی میرسند که در سالهای پیش در خیالات خود آن را تصور میکردند. نگاه مسئولان ما به فوتبال، همچنان نگاه یک پدر به تفریح فرزندش است، سر خوردن از سرسره، تاب بازی کردن و یا نهایتا یک چرخ و فلک بزرگ، همین!ً
هنوز نفهمیدهاند، فوتبال میتواند ابزاری باشد برای بهتر حکومت کردن. شما تصور کنید، ایران دارای ورزشگاههای باکیفیت، باشگاههای مطلوب باشد و بازیکنان بزرگ دنیا به جای، ترکیه، قطر و امارات راهی ایران شوند و در تهران، شیراز، اصفهان و یا خوزستان فوتبال بازی کنند. تصور کردنش انسان را به ذوق میآورد چه برسد به حضور این بازیکنان در ایران.
اقتصاد ما به فوتبال احتیاج دارد، با صراحت میتوانم بگویم با فوتبال میتوانیم تحریمها را بشکنیم و نگاه مردم به جهان را نسبت به خود عوض کنیم. کافی است نگاه دنبا به ایران را قبل و بعد از جام جهانی با هم مقایسه کنید تا متوجه شوید، فوتبال چه نفوذی در دنیا دارد.
در آخر این نوشتار میخواهم از رئیس جمهور روحانی یک درخواست کنم و آنهم، نگاه کلان به فوتبال است. امروز فوتبال میتواند بسیاری از مشکلات اجتماعی ایران را حل کند و زمینه ساز شادی و نشاط در جامعه شود. این کار احتیاج به عزم دارد و حتی احتیاج به دیکتاتوری.
باید خراب کرد و ساخت و البته باید چشمها را بست و دیکتاتور گونه مصلحتها را زیر پا گذاشت تا یک بنای تازه در فوتبال ایران شکل بگیرد. فوتبال تنها چیزی است که مردم آن را فراموش نمیکنند آقای روحانی.