شنبه ۰۸ دی ۱۴۰۳ - ساعت :
۱۲ تير ۱۳۹۳ - ۰۹:۵۱

ناامنی غذایی اقشار کم‌درآمد در ایران

میزان مصرف پنج گروه اصلی مواد غذایی شامل غلات، پروتئین، میوه، سبزی و لبنیات در بین خانوارهای مورد بررسی در شهر و روستا با میزان استاندارد آن فاصله دارد. تفاوت معنی‌دار الگوی مصرفی خانوارها با میزان مورد نیاز، نشان‌دهنده عدم وجود آگاهی مناسب در بخش تغذیه در کشور است. افزایش سطح قیمت مواد غذایی در کشور عامل دیگری است که امنیت غذایی در کشور را تهدید می‌کند.
کد خبر : ۱۸۵۵۵۳
صراط: یک جامعه یا یک خانواده، زمانی در امنیت غذایی به‌سر می‌برد که همه اعضای آن در هر زمانی دسترسی به مواد غذایی کافی و سالم برای یک زندگی سالم و فعال داشته باشند؛ البته امنیت غذایی به معنی تضمین وجود یک تغذیه مناسب نیست. امروزه امنیت غذایی تبدیل به یکی از دغدغه‌های اصلی کشورهای درحال توسعه شده است. چرا که ناامنی غذایی باعث ایجاد آسیب در بخش سلامت، بهره‌وری و در موارد حاد تهدیدی برای حیات انسان‌ها به‌شمار می‌رود. حدود 842میلیون‌نفر در کل دنیا بین سال‌های 13-2011 از سوءتغذیه رنج می‌بردند. یعنی 12درصد از جمعیت جهان. به عبارت دیگر از هر هشت‌نفر در دنیا یک‌نفر دچار سوءتغذیه است و اکثر این افراد گرسنه (826میلیون‌نفر) در کشورهای در حال توسعه زندگی می‌کنند.

تاثیر امنیت غذایی در توسعه انسانی و به‌دنبال آن توسعه اقتصادی-اجتماعی کشورها مورد اجماع همه محققان اقتصادی- اجتماعی است. تحقق امنیت غذایی منوط به سه عامل اصلی شامل دسترسی فیزیکی به غذا در بازار یا در سطح جامعه، توانایی افراد جهت دسترسی به منابع غذایی موجود و مصرف آن به‌خصوص کسانی که در مقابل ناامنی‌های غذایی آسیب‌پذیرترند، مانند کودکان و زنان و در آخر توانایی فیزیولوژیکی برای هضم و جذب مواد غذایی مصرف‌شده است. بنابراین هنگامی امنیت غذایی در جامعه‌‌ای حکمفرماست، که همه افراد جامعه اعم از زنان، مردان و کودکان به معیارهای تغذیه کافی دسترسی دارند و در پی آن، توانایی دستیابی به حداقل‌های کارکرد انسانی را خواهند داشت.

 به این ترتیب ناامنی غذایی به هرگونه اختلال در دسترسی افراد به مواد غذایی سالم و کافی، سطح تولید و قیمت محصولات کشاورزی و همینطور درآمد افراد اطلاق می‌شود. نتایج مطالعات در سرتاسر دنیا نشان می‌دهد که ناامنی غذایی در اقشار کم‌درآمد جامعه شیوع بیشتری دارد. گروه آسیب‌پذیر جامعه شامل گروه‌های کم‌درآمد، هنگامی که احساس ناامنی غذایی می‌کنند، تصمیم می‌گیرند دارایی‌های اندک خود را به‌منظور تهیه غذا برای خانواده بفروشند، حتی دارایی‌هایی که به‌عنوان منبع درآمد تلقی می‌شود؛ مثل احشام، چرخ خیاطی، دوچرخه و چیزهایی از این قبیل. به این ترتیب فقر برای این گروه از خانوارها دایمی خواهد شد و به این ترتیب نه‌تنها آینده این افراد بلکه آینده فرزندانشان با تهدیدهای جدی مواجه خواهد شد. کودکان آنها دچار سوءتغذیه خواهند شد و رشد کافی نخواهند داشت.

یکی از قطعی‌ترین یافته‌ها در تحقیقاتی که در باب توسعه صورت گرفته است، اثر منفی فقر بر رشد کودکان است (ایوب و دیگران، 2009). بنابراین دور باطل فقر تمامی کسانی را که در گرد آن هستند، به دام خود می‌کشاند و بیشترین آسیب خود را بر کودکان وارد می‌کند. در این هنگام است که فقر از نسلی به نسل دیگر به ارث می‌رسد و فرزندان والدین فقیر را گرفتار خود می‌کند.
امنیت غذایی و محاسبه شاخص مناسب برای توضیح آن سالیانی است که محققان این رشته را به خود مشغول ساخته است. تقریبا 200 تعریف و 450 شاخص برای محاسبه امنیت غذایی یا ناامنی غذایی وجود دارد (هودینتون، 1999). بخشی از این شاخص‌ها مربوط به تولید و عرضه و در نتیجه دسترسی به مواد غذایی در جامعه تعریف شده‌اند و برخی دیگر مربوط به نحوه مصرف مواد غذایی از سوی خانوارهاست.

امنیت غذایی در ایران
مطالعات مختلفی در مورد امنیت غذایی یا ناامنی غذایی در ایران صورت گرفته و برخی از شاخص‌های مربوط، محاسبه شده است. برخی از این شاخص‌ها در بخش تولید و عرضه مواد
غذایی محاسبه و برخی دیگر در بخش مصرف مواد غذایی به دست آمده است.

تحقیقات نشان داده است چنانچه دوهزارکالری بتواند نیازهای روزانه افراد را تامین کند، 37/6درصد افراد در وضعیت ناامنی غذایی هستند. شکاف ناامنی غذایی در میان افراد مورد مطالعه 0/047 و شدت ناامنی غذایی 0/01 است.

نتایج وضعیت فقر و ناامنی غذایی مناطق شهری و روستایی استان‌های مختلف ایران در سال 1382 نشان می‌دهد مصرف کربوهیدرات، زیاد و بالاتر از میزان حداقل نیاز روزانه است. در حالی‌که میزان پروتئین کمتر از میزان حداقل روزانه است. این مساله حاکی از پایین‌بودن قدرت خرید و نبود فرهنگ صحیح تغذیه است.

ناامنی غذایی با وضعیت اقتصادی- اجتماعی پایین، رابطه معناداری دارد. ناامنی غذایی در خانوارهای با تعداد فرزند بیشتر، دارای فرزند زیر 18سال و زن سرپرست بیشتر بوده است و مادران نیز نسبت به سایر پاسخ‌دهنده‌ها ناامنی غذایی بیشتری گزارش کرده‌اند.

ناامنی غذایی در سطح خانوار و بزرگسال شایع‌تر از سطح کودک بوده است و زمانی که خانوار در معرض ناامنی غذایی قرار می‏گیرد، مادر (و دیگر بزرگسالان) خانوار با تقلیل کمی و کیفیت غذایی خانوار و کم‌کردن دریافت غذایی خود مانع از ناامنی غذایی کودکان می‌شوند که در مراحل پیشرفته‏‏تر گرسنگی به کودکان نیز سرایت می‌کند.

اثر افزایش قیمت مواد غذایی بر امنیت غذایی
اثر افزایش قیمت مواد غذایی روی افراد فقیر به‌صورت آشکاری بیشتر از سایرین است. فقیر‌ترین افراد در کشورها چه در بخش شهری و چه در بخش روستایی، بیشترین سهم درآمدشان صرف خرید مواد غذایی می‌شود. این درحالی است که این قبیل از خانوارها از دارایی‌هایی مانند زمین و از این قبیل بی‌بهره هستند بنابراین در مقابل افزایش قیمت‌ها بیش از سایرین آسیب‌پذیر هستند.

با افزایش قیمت مواد غذایی، خانوار‌های فقیر عادت‌های غذایی خود را تعدیل می‌کنند. به‌این‌ترتیب که یا از مصرف مواد غذایی خود کم می‌کنند یا میزان مصرف را ثابت نگه داشته و مواد غذایی ارزان‌تر با ارزش غذایی کمتر مصرف می‌کنند. در این شرایط معمولا مصرف حبوبات بالا می‌رود و در مقابل مواد مغذی مانند شیر، گوشت و سبزیجات کمتر مصرف می‌شود

نرخ فقر شدید نیز می‌تواند نشانگر خوبی برای وجود ناامنی غذایی باشد. نرخ فقر شدید نشان‌دهنده درصدی از افراد است که از حداقل منابع پولی جهت دسترسی به سبد غذای استاندارد محرومند. بنابراین در محاسبات این نوع از نرخ فقر، هزینه‌های تامین مسکن، پوشاک، سلامت و سایر هزینه‌های معمول زندگی حذف می‌شود. با استفاده از این نرخ می‌توان پیش‌بینی کرد چنددرصد جامعه از سوءتغذیه و گرسنگی رنج می‌برند. هنگامی که این نسبت در جامعه‌ای رو به افزایش باشد، تعداد کسانی که هرروز در اثر فقر چشم‌انداز سلامتشان به خطر می‌افتد، افزایش می‌‌یابد.

 از سویی دیگر، کنترل این نرخ در جامعه و سیاستگذاری در جهت کاهش آن به افزایش سطح عمومی سلامت و کاهش هزینه‌های درمانی می‌انجامد. از آنجایی‌که مهم‌ترین عامل در تعیین خط فقر، سبد غذای استاندارد یا همان ارزش پولی دوهزارو80کیلو کالری است، افزایش نرخ فقر قطعا ناامنی غذایی را در جامعه به‌دنبال دارد. فقر به معنای محرومیت از امکانات مادی حداقل، آثار مخرب خود را در همه ابعاد زندگی نشان می‌دهد. فقر غذایی علاوه بر تهدید سلامت افراد، سبب عکس‌العمل‌های منفی افراد گرسنه در جامعه خواهد شد. در بهترین حالت کارایی یک فرد به‌عنوان یک عضو مولد جامعه کاهش پیدا خواهد کرد. اما در بدترین حالت آن فرد گرسنه را به سمت بزهکاری و رفتارهای خلاف قانون و عرف می‌کشاند. نرخ فقر شدید یا نرخ وقوع گرسنگی حالتی است که درآن افراد دسترسی به حداقل غذای مورد نیاز اعضای خانواده خود ندارند.

هدف‌گیری درست برنامه‌های حمایتی، به‌طوری‌که اقشار کم‌درآمد و آسیب‌پذیر را تحت پوشش قرار دهد، قطعا به کاهش فقر در جامعه کمک خواهد کرد.

نتیجه‌گیری
بر اساس نتایج به دست آمده در این پژوهش، میزان مصرف پنج گروه اصلی مواد غذایی از نظر قیمت با میزان درآمد خانوار ارتباط دارد. به نحوی که میزان مصرف غلات به‌عنوان مواد غذایی ارزان برای تامین انرژی مورد نیاز اعضای خانواده در دهک‌های پایین ‌درآمدی بیشتر و در دهک‌های بالای درآمدی کمتر است. طبق یافته‌های این پژوهش مصرف غلات در روستاها بیش از شهرهاست.

پایین‌بودن نسبی قیمت گروه غلات نسبت به سایر گروه‌های غذایی سبب شده است تا بیشترین مقدار را در سبد غذای خانوار به خود اختصاص دهد. با کاوش بیشتر در سهم هریک از گروه‌های غذایی در سبد غذایی خانوار در شهرها و روستاها مشخص خواهد شد سهم برخی از گروه‌های غذایی بین دهک‌های درآمدی ثابت است مانند مواد قندی و چربی‌ها که ارتباطی با سطح درآمد ندارد و بیش از مقدار متعادل مصرف آن است. مصرف بالای چربی‌ها و قندها در ایران در سایر پژوهش‌ها نیز ثابت شده است. گروه‌های دیگری که میزان مصرف آن کمتر از حد استاندارد است، شامل گروه میوه‌ها و سبزیجات، لبنیات و پروتئین‌هاست. عدم ارتباط معنا‌دار بین مصرف بهینه این سه گروه از مواد غذایی و میزان درآمد، نشان‌دهنده عدم آگاهی درست از نحوه تخصیص بودجه به سبد غذای سالم است. مصرف بیش از حد لازم دو گروه غذایی غلات و مواد قندی و چربی‌ها می‌تواند علاوه بر سوءتغذیه، سلامت کل جامعه را به خطر بیندازد و آمار بیماری‌های مرتبط با مصرف نادرست مواد غذایی را افزایش دهد و به‌دنبال آن هزینه‌های زیادی را در بخش سلامت و بهداشت به جامعه تحمیل کند.

کاهش میزان مصرف گوشت قرمز و سفید بین گروه‌های درآمدی به میزان معنادار در سال 1389 نسبت به سال‌های قبل از آن در شهرها و روستاها، مسایل مربوط به فقر آهن در جامعه به خصوص در بین کودکان و زنان را به‌دنبال خواهد داشت. افزایش قیمت این ماده غذایی در کشور، میزان مصرف آن را در بین گروه‌های کم‌درآمد به‌شدت کاهش داده است.

نرخ فقر شدید به معنای نرخ تغذیه ناکافی و گرسنگی می‌تواند نشان‌دهنده حدی از ناامنی غذایی در کشور باشد. توجه به رفع این مشکل در بین اقشار کم‌درآمد باید در اولویت کار نهادهای دولتی مربوط قرار گیرد.

منبع:روزنامه شرق