این نامش شیر زنی نیست، این نامش مبارزه نیست، این نامش جهاد نیست. فقط یک دسیسه و فریاد است که مطمئنم از سینه تو نیست. از دهان بدبو، بدطینت و بددل دشمنان دین و اخلاق و خانواده و مذهب است.
زن...
تو نامت مسیح نیست! نامت معصومه است و فامیل تو بیانگر تمام نوشته من.
تو معصومه علینژاد هستی ... چه زیبات که بیاجازه از سوی بانوان عفیف ایرانی ملعبهای نباشی جغجغهگونه بر دست تیربونهای مخفی و زیرزمینی بیدینی و ریشه دور از وطن و آئینمان.
معصومه!
تو فرزند ایران زمین در تیررس سخره نامردانی هستی که تو را نا دیروز زن مسلمان میدانستند... خودت را شاید قلمت را و ای کاش باورت را... هنوز هم دیر نیست که بدانی زنان ایرانی ما چه مسلمان و چه غیرمسلمان همیشه تمام زیبائیشان به نجابت و غیردسترس بودن قامت و دل و باورشان بوده است.
زن عفیف ایرانی همانانی هستند که مادران قانع و فداکار و مهربان و نجیب و فعال و با ایمان فرزندانشان میباشند. میشناسم همسر شهیدی از هموطنان آشوری را که با داشتن مدرک تحصیل فوق لیسانس پرستاری، سال 57 از ایران نرفته چرا که خود را یک ایرانی با غیرت میداند و بر این مهم پابرجاست که هر اتفاقی در ایران بیافتد همه ایرانی هستیم و باید از ناموس وطن، ناموس خاک و ناموس مرز دفاع کنیم.
آزادی یواشکی تو؛ اشکهای یواشکی مادری که را که میترسد فرزند خردسالش بفهمد پدرش شهید شده را نادیده میگیرد، آزادی یواشکی تو؛ خونهای یواشکیای که از شهیدی آرامآرام پشت خاک ریز و در حسرت دیدن فرزند 2 سالهاش میریخت را نادیده میگیرد.
آزادی یواشکی تو ؛ دردهای جانبازی که 30 سال است با دستگاه نفس میکشد را نادیده میگیرد. آزادی یواشکی تو؛ غمهای مادری را که هنوز در روستا مجنونوار عکس فرزند شهیدش را در دست دارد و چشمان یعقوب وارش به جاده، تا اینکه شاید فرزندش از راه بیاید را نادیده میگیرد.
آزادی یواشکی تو؛استخوانهای شهیدی که برای مادری بعد از گذشت چندین سال میآورند را نادیده میگیرد. به کجا میروی؟ بیهویتی، بیایمانی و بیعفتی تمام آرزویی است که برای خاتون ایران زمین نذر کردی!؟ معصومه کجا و چگونه در این مرز و بوم نفس کشیدهای و قد کشیدهای، چگونه این ارزشهای بزرگ انسانی برای تو ضدارزش شد.
تأسفم برای توست؛ چرا که نمیدانی برای زنان و مردم و همکارانت موجودی غیرقابل اعتماد و احترامی! چرا که ابتدا خیانت کردی بر دین خود بر کشور و خواران خودت، تصویری از زنان و ناموس شیعه را تو به دیده نامحرمان دادی، کاش میشد خواهرانه سیلی به صورتت میزدم تا از خوابی که به ناچار در آن رفتهای بیرون آیی. زمانیکه در کشوری مالزی بودم عکس نیمه عیران بازیگر زن خودفروخته (گلشیفته فراهانی) منتشر شد، زنان چینی و مالایی و هندی با ننگ و خجالت و سوال این فیلم را دست به دست میکردند.
این نامش شیرزنی نیست، این نامش مبارزه نیست، این نامش جهاد نیست. فقط یک دسیسه و فریاد است که مطمئنم از سینه تو نیست. از دهان بدبو، بدطینت و بددل دشمنان دین و اخلاق و خانواده و مذهب است.
خواهرانم، دخترانی ایران زمین!
آبجیهای گلم... حجاب همچون صندوقچه قیمتی است که وجود گرانقدر و دُر نایاب وجودتان را در خود نگه میدارد. نجابت تمام عنصر زیبایی زن ایرانی است که همیشه برای تمام مردان دنیا دست نیافتنی بوده. در گرانبهای قامت سروگونهتان را حراج نکنید به مفت. بگذارید بچههای شما، همسران شما به پاکدامنی و عفت شما ببالند و تکیه کنند.
به نوشتهام که در تنهایی و پرش از بغض نوشته شده فکر کنید.
منم یه جاییام تو همین کشور و یک روسری رنگی آراسته به خطوط فارسی بر سرم، من یک زن مسلمانی ایرانیام.
الهام چرخنده