چهارشنبه ۰۵ دی ۱۴۰۳ - ساعت :
۱۸ خرداد ۱۳۹۳ - ۱۰:۲۲

وقتی موسوی جلسات سری را لو می‌داد

آقای بهشتی مجبور بودند به خاطر محوریتشان در مبارزه به ایران برگردند، سپس "مرحوم عسگر اولادی" رفتند، وقتی که به آنجا رفتند بحث را جدی‌تر مطرح کردند امام(ره) نیز فرمودند: " الان نمی‌شود به حزب بپردازید، شما را از کارهای روزمره انقلاب باز می‌دارد بهتر است شما اینجا بمانید با هم به ایران می‌رویم و آن جا فکری برای حزب می‌کنیم."
کد خبر : ۱۸۰۸۳۷
صراط: "اسدالله بادامچیان" (متولد۱۳۲۰ در تهران) سیاست‌مدار ایرانی و عضو شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی است؛ وی فوق لیسانس علوم سیاسی و دکترای روابط بین‌الملل دارد و با علوم حوزوی در حد سطح آشناست.

با توجه سابقه فعالیت سیاسی خود، در نگارش و بیان تاریخ وقایع سیاسی پنجاه سال گذشته فعال است، با احزاب سیاسی قبل از تشکیل حزب جمهوری اسلامی همکاری داشته و از پایه گذاران موتلفه اسلامی است؛ بادامچیان تاکنون بیش از ۵۰ جلد کتاب تالیف کرده که اکثر آن‌ها توسط انتشارات اندیشه ناب به چاپ رسیده‌ و حدود 10 جلد نیز در دست چاپ دارد.

در یک روز بهاری با وی به گفتگو نشستیم، دیدار هم همان دفتر قدیمی حزب بود، چهارچوب اتاق با خاطره‌های انقلاب تزئین شده بود؛ بادامچیان خیلی سال است که دستی به قلم دارد، سکوت لطیف اتاقش ذهن را وادار به مطالعه می‌کرد و احتمالا همین بستر مناسب فرصت نوشتن را هم به وی داده است.

پیش از آغاز گفتگو گلویمان را با چای مخصوصی که خودش می‌گفت "طعمی بس متفاوت دارد" تر کردیم، و وی با لحن گرمی از ما استقبال کرد.

بخش دوم و پایانی این گفتگو در ذیل آمده است:

چرا روندی که با حزب جمهوری اسلامی آغاز شد و امام(ره) نیز با آن موافق بود، به یک‌باره متحول شد؟ به نظر شما مشکلات تحزب در ایران به دلیل گم کردن راهی بود که از حزب جمهوری اسلامی آغاز شده بود یا دلایل دیگری دارد؟

بادامچیان: حزب جمهوری اسلامی یک بحث مقطعی بود که به برکت امام، ولایت و فقاهت و روحانیت تشکیل شد، در سال55 مجاهدین خلق به نفاق انجامید و فداییان خلق به بن‌بست رسید، پس از پیروزی انقلاب اسلامی تشکل‌های زیادی بودند که علت سقوط هر یک از آنان را می‌بایست فاصله گرفتن از ارزش‌های الهی، اسلامی و جدا شدن از خط امام و ولایت فقیه دانست.
 
*اسفند سال 56 امام (ره)نظر به تشکیل حزب واحد دادند

در اسفند سال 56 امام (ره) نظر دادند تا همه شما در یک حزب جمع شوید؛ در این زمینه بین دوستان بحث شد که امام(ره) می‌گویند حزب واحد؛ در آن مقطع "مرحوم بهشتی و مطهری" بحث کردند که انقلاب ما احتمال دارد به پیروزی برسد و برای پس از پیروزی تشکیلاتی لازم است تا بعد از پیروزی را اداره کند چرا که تشکیلات قبل از پیروزی انقلاب تشکیلات مبارزاتی بود و نمی‌توانست کشور را اداره کند بنابراین باید یک حزب جدید شکل می‌گرفت.
 
مباحث مربوط به تشکیل حزب صورت گرفت، از خرداد 57 بخش موتلفه آن آماده بود، جلسه ما در منزل مرحوم حاج ابولقاسم جیرسرایی روبه روی بیمارستان بازرگانان تشکیل شد و هفت نفر از سمت ما برای شورای مرکزی حزب از جمله "شهید عراقی، شهید اسلامی، شهید درخشان، مرحوم عسگراولادی، مرحوم حاج سعید امانی و بنده و توکلی بینا" انتخاب شدند؛ از روحانیت هم قرار شد 14 نفر را انتخاب کنند البته از گروه‌های دیگر هم تصمیم داشتند اما به دلیل اختلاف و پراکندگی آن‌ها انتخاب نشدند، قرار شد "آیت‌الله طاهری خرم‌آبادی" جزئیات را برای امام (ره)در نجف بگوید، اما نتوانست، چراکه امام(ره) به نوفل لوشاتو رفت و نتوانست بحث را برای ایشان مطرح کند، سپس عراقی فرستاده شد، امام(ره) فرمودند اینجا باشید من نیاز به محافظت دارم که عراقی نیز نزد امام(ره) ماند، بار دیگر آیت‌الله بهشتی رفت و با امام(ره) صحبت کرد و مسائل را باز کرد و امام(ره) این گونه نظر دادند که درباره‌اش فکر می‌کنم.
 
آقای بهشتی مجبور بودند به خاطر محوریتشان در مبارزه به ایران برگردند، سپس "مرحوم عسگر اولادی" رفتند، وقتی که به آنجا رفتند بحث را جدی‌تر مطرح کردند امام(ره) نیز فرمودند: " الان نمی‌شود به حزب بپردازید، شما را از کارهای روزمره انقلاب باز می‌دارد بهتر است شما اینجا بمانید با هم به ایران می‌رویم و آن جا فکری برای حزب می‌کنیم."
 
*امام(ره) پس از پیروزی انقلاب از آقایان بهشتی و هاشمی پرسیدند آن حزبی که می‌گفتید چه شد؟

انقلاب که پیروز شد امام چندبار از آقایان بهشتی و هاشمی پرسیدند آن حزبی که می‌گفتید چه شد؟ مجبور شدند مرحوم باهنر را فرستادند در منزل شهید اسلامی و 48 ساعت در خانه او ماندند تا مرام‌نامه و اساسنامه و آیین نامه بنویسند؛ در 29 بهمن 57 حزب جمهوری اسلامی تشکیل شد اسم آن از میان ده‌ها اسم در جمعی متشکل از شهید "باهنر، "مقام معظم رهبری" و چند نفر دیگر انتخاب شد، زمانی که حزب تشکیل شد احساس نمی‌کردیم انطور مورد استقبال قرار گیرد، میلیون‌ها نفراز مردم آمدند و احساس کردیم که واقعا لازم بود برای شورای مرکزی جدید سی نفر در نظر گرفته شد که سعی کردیم افرادی موثر باشند و به امام(ره) اعتقاد داشته باشند و مقابل امام(ره) نایستند.
 
نظر مرحوم بهشتی این بود که اگر این مجموعه را شکل دهیم با هم هماهنگ می‌شویم و اختلافات و درگیری‌ها کنار گذاشته می‌شود پنج نفر هم تحت نظر امام(ره) بودند اگر این کار را نمی‌کردند هر کس به دنبال حزبی می‌رفت و دعوا و جنگ احزاب همانند آن چه در لبنان و افغانستان در می‌گرفت به وجود می آمد، لذا حزب جمهوری اسلامی حزبی متناسب با مقطع انقلاب اسلامی در پیروزی و پس از آن بود.  
 
*امام(ره) پیام دادند و گفتند من از حزب به شما دونفر (آیت‌الله خامنه‌ای و هاشمی رفسنجانی) بیم دارم

حزب به کشور خیلی خدمت کرد دستگاه‌ها که مرتب شدند، مجلس، دولت و....نقش حزب کم رنگ شد و در آن اختلاف نظرها و جناح بندی‌هایی پدید آمد که امام(ره) پیام دادند من از حزب به شما دو نفر (آیت‌الله خامنه‌ای و هاشمی رفسنجانی) بیم دارم در آن جا بحثی شد و من با هاشمی و آیت‌الله خامنه‌ای صحبت کردم و گفتم که امام از چه چیزی و یا چه کسی بیم دارند؟ اگر از اصل تحزب باشد که امام با آن مشکل ندارند، برای شما دو نفر که دبیرکل و مسئول هستید، که امام(ره) می‌گوید نگران شماست؛ بیم از شورای مرکزی و بدنه است که امام(ره) مردم را بدنه می‌دانند از چه کسی نگران است؟ از روحانیت همانند "آیت‌الله موحدی کرمانی"، "آیت‌الله دری" بیم دارند که این هم نبود چرا که امام(ره) آن‌ها را شاگردان خویش می‌دانست؛ پرسیدم آیا از موتلفه است؟ آقایان گفتند نه امام(ره) موتلفه را قبول دارند چرا که تابع امام(ره) است معلوم شد از تیم "موسوی" و یکی دو تیم دیگری که آن جا بودند و سلیقه‌های خودشان را بر نظر امام(ره) ترجیح می‌دادند، بیم دارند. 
 
تیم موسوی چه کرده بودند که امام(ره) از آن بیم داشتند؟
 
بادامچیان: اختلاف داخلی آن روزگار؛ آقا می‌فرمودند در شورای مرکزی تصمیمی که می‌گیریم سری است، امانت است و کسی نباید جایی بگوید؛ اما بلافاصله دو ساعت پس از جلسه شورای مرکزی از اصفهان آقای اسفندیاری با من تماس می‌گرفت و می‌گفت آقای بادامچیان امشب در شورای مرکزی چنین موضوعی بود؟ و من می‌گفتم: این امانت است و جایز نیست آن را بگویم و او می‌گفت من حرفی ندارم اما اینجا از طرف کسی که با باند 3 اصفهان مرتبط بوده نقل شده و این را گفته است اگر این غلط است دنبالش نکنیم؛ "میرحسین موسوی" پس از جلسه شورای مرکزی جلسه دیگری می‌گذاشتند و برای تیم خودشان تصمیمات دیگری می‌گرفتند؛ البته تیم دیگری هم بود که رئیس آن فوت کرده و من نمی‌خواهم اسمی از آن ببرم.

 امام(ره) اختلافات درونی را احساس کرد این مجموعه به غیر از روحانیت و موتلفه (آیت‌الله موسوی‌اردبیلی که رفت، بهشتی و باهنر هم شهید شدند) تابع مجموعه نیستند و حرف این‌ها را گوش نمی‌دهند؛ آن‌ها هم که حرف امام(ره) را نمی‌زدند، حرف امام(ره) را هم گوش نمی‌کردند بنابراین حزب شد ابزار آنان و بحث انحلال مطرح شد که امام(ره) با آن مخالفت کرد در یک گروه بحث این بود که "آیت‌الله خامنه‌ای و هاشمی" از حزب بیرون روند امام(ره) گفتند: این به معنای انحلال است و الان به مصلحت نیست؛ سپس بحث تعطیلی و به اصطلاح آقای هاشمی رفتن حزب به شمعک بود که آن هم انجام نشد.
 
مشکل ما در عرصه تحزب به همین دلیل است که احزاب از هم تفکیک شدند و مسیر حزب جمهوری اسلامی را گم کردند.  
 
بادامچیان: بله همین است، در نظام جمهوری ولایی اسلامی می‌تواند صدها حزب باشد اما به شرط آن که خدا محور و ولایت پذیر باشد و با هم اختلاف نکنند، حزب برای تبادل نظر است برای تجمیع و ساختن نیروهاست نه برای این که گروهی جبهه شوند و به جنگ یکدیگر روند و یا بشود ابزار فتنه بیگانه یا این که تفکر آنان دیگر اسلامی نباشد.
 
*مرعشی می‌گفت "من لیبرال دمکرات مسلمانم"/ امام(ره) که لیبرال یا سوسیال دموکرات نبود

روزی از مرعشی کارگزاران پرسیدم دیدگاه اقتصادی شما چیست؟ وی گفت من لیبرال دمکرات مسلمانم، گفتم آیا تو در خط امام(ره) هستی؟ گفت بله و من گفتم مگر خط امام(ره) لیبرال دمکرات مسلمان است؟ این آقا مسلمان است امام را هم قبول و به آن ارادت دارد اما وقتی مسئول و یا وزیر اقتصاد می‌شود فرهنگ امام(ره) را پیاده نمی‌کند و یا خط لیبرال دمکرات مسلمانی خودش را پی می‌گیرد؛ از مسئول آموزش حزب اعتماد ملی هم پرسیدم نظر شما چیست؟ گفت ما سوسیال دموکرات مسلمان هستیم اما امام(ره) که سوسیال دمکرات نبود.
 
تفکرات، دیدگاه و قدرت ملی حزب را نه برای قدرت بلکه برای خدمت می‌خواهد؛ حزب برای انجام تکلیف الهی در اسلام است در زیارت وداع امام رضا(ع) می‌خوانیم "الهم الجعلنا من حزبة" امام رضا(ع) هم حزب دارد اما حزب امام رضا(ع) نه از غرب آمده و نه سوسیالیسم، کمونیست، نازیست، فاشیست و.... است، امام رضا(ع) از متن اسلام و برای خدا برخواسته است.

با همه این‌ها باید بگویم که الان کشور ما به سمت تحزب می‌رود و علت آن این است که شخصیت‌های بزرگی سیاسی ما پیر شده‌اند و از صحنه بیرون می‌روند شخصیت حقیقی که بخواهد کار انجام دهد کم است، بنابراین شخصیت حقوقی جایگزین می‌شود؛ نیاز امروز کشور ما حزب اسلامی، ولایت پذیر، فقاهت‌خواه است و این نوع حزب است که به سمت موفقیت می‌رود و الا هر حزبی جولانی در کشور می‌دهد.

وقتی موسوی جلسات سری را لو می داد
 
*اگر با تشکیل احزاب قانونمند مخالفت کنیم باند می‌شوند که خطری بیش از حزب دارد

بنده در کمیسیون احزاب نزدیک 25 سال بوده‌ام و به اکثر احزاب مجوز داده‌ام اما این که کسی بخواهد حزبی تشکیل دهد با آن مخالفتی نمی‌کنیم، منتها باید قانونمند عمل کنند و الا طبق نظر مرحوم بهشتی که می‌گفت: "اگر احزاب را قانونمند نکنیم به دنبال چهره‌ها و شخصیت‌ها می‌روند و شخصیت گرا شده در نهایت باند می‌شوند و خطر باندها بیشتر است" امروز نزدیک 300 تا مجوز حزب داده‌ایم که 50 تای آن‌ها نیز فعال نیستند.
 
چه عاملی باعث شده که سیاسیون ما از احزاب (رشد قارچ گونه در زمان انتخابات) یاد کند، این در حالیست که فعالان سیاسی خود در حزب بوده‌اند (با واسطه یا بدون واسطه)

بادامچیان: علت این که آن‌ها از نردبان حزب بالا می‌روند و قبل از رسیدن به مسئولیتی اعلام می‌کنند که ما حزبی نیستیم البته کار سیاسی بدون تشکیلات و حزب نمی‌شود اما نکته مهم اینجاست که وقتی حزب در نظام اسلامی فردی را در انتخابات ریاست جمهوری معرفی می‌کند، آن فرد نماینده احزاب نیست نماینده تمام مردم است؛ "موتلفه اسلامی" در مجلس نهم 200 نفر را معرفی کرد که 129 نفر آن‌ها رای آوردند نماینده‌ای که به مجلس می‌رود نماینده مردم است؛ پس اگر کسی رئیس‌جمهور شد رئیس‌جمهور همه مردم است ولو این که دبیر کل حزب باشد در اینجا نباید فقط برای حزب کار کند، رئیس‌جمهور نظام است بنابراین برخی اشتباه می‌گیرند و می‌گویند ما حزبی نیستیم من اگر مسئول شوم به صراحت اعلام می‌کنم که عضو موسس و از بنیانگذاران موتلفه اسلامی هستم اما در نمایندگی مجلس نماینده همه مردم هستم.

پس از 8 سال بی مهری به احزاب کشور اکنون تشکل های سیاسی فعال‌تر شده‌اند و البته در آستانه بازگشایی خانه احزاب هستیم، خانه احزابی که کمیته اجرایی وظیفه بازگشایی آن را دارد و از یک اصولگرا تشکیل شده است.آیا خانه احزاب می‌تواند مطالبات صنفی فعالان حزبی را برآورده کند؟

بادامچیان: خانه احزاب قضیه‌اش تمام شده است، دوستان اصلاح طلب دوباره جمع شدند تا اینجا را جایگاهی درست کنند برای آمدن و استفاده از اعلام مواضع و کارهای دیگر؛ به آن‌ها تذکر دادم و گفتم من خودم به اکثر شما در کمیسیون احزاب رای دادم، اما به شما می‌گویم که به دنبال خانه احزاب نگردید چرا که اولا خانه احزاب گذشته نتوانست درست اداره شود، دوم به تکلیف قانونی خود عمل نکرد، سوم به جای این که خانه کل احزاب باشد در اثر تخلفی که در انتخابات دوره سوم برگزار شد که بعضی دوستان انجام دادند و خودشان هم معترض بودند به هم خورد و نتوانستند اداره کنند؛ بار دیگر انتخابات برگزار کردند البته اگر انتخابات قبل درست بود که نیازی به انتخابات دیگر نبود اما برای بار دوم تقلب کردند اما این بار کسی به سراغش نرفت و به بن‌بست رسید.  
 
*خانه احزاب در آستانه تشکیل نیست/ چند نفری جمع شدند و گفتند ما اعضای کمیته اجرایی خانه احزاب هستیم

کمیسیون احزاب هم کار آنان را تمام کرد و آپارتمان آن را وزارت کشور گرفت بنابراین خانه احزاب به جایی نمی‌رسد در آستانه تشکیل نیست هیئت اجرایی هم خودشان چند نفری جمع شدند در دفتر یکی از آقایان محترم و اعلام کردند ما هیئت اجرایی هستیم، چند اصلاح طلب و یکی یا دو نفر اصولگرا.
 
از یکی از اصلاح طلبان پرسیدم که چرا ترکیب کمیته اجرایی باید اینگونه باشد؟ آن‌ها هم گفتند که آقای غفوری‌فرد به دنبال ما آمد، واقعیت امر چیست؟

بادامچیان: واقعیت امر این نبود یک شخص دعوت کرد و این‌ها هم رفتند و نشستند حتی آن شخص به من نامه داد و گفت چرا نیامدی.
 
چرا نرفتید؟

*غفوری فرد در جلسات کمیته اجرایی خانه احزاب نرفت، دعوت هم نکرد

بادامچیان: برای این که آنان را چه کسی تعیین کرده اگر هیئت اجرایی لازم است باید خود احزاب تعیین کنند نه این که بنده خودم بگویم هیئت اجرایی‌ام. رفتند آن جا و دیدند کارشان لنگ است و گفتند غفوری‌فرد و موسوی تبریزی که رؤسای قبلی احزاب  بوده‌اند را دعوت کنند.  معلوم بود که قضیه روشن است غفوری‌فرد نرفت و دعوت هم نکرد به هیچ جا هم نرسید قرص و محکم به شما بگویم که به هیچ کجا هم نمی‌رسد، به آن‌ها هم گفتم اگر می‌خواهید راه بیندازید باشگاه احزاب راه بیندازید دست از این کارهایتان بردارید.
 
آقای غفوری‌فرد مخالف هستند؟

خانه احزاب به هیچ کجا نمی‌رسد مگر این که گروه اصلاح طلب اسم خودشان را بگذارند خانه احزاب

 بادامچیان: وی عضو شورای مرکزی حزب موتلفه است وقتی شورای مرکزی مخالف و حزب هم مخالف است او نمی‌تواند برود ولو این که شخصا موافق باشد (نمی‌شود عضو شورای مرکزی برود، دعوت بکند اما شورای مرکزی نیاید) خانه احزاب به هیچ کجا نمی‌رسد مگر این که گروه اصلاح طلب اسم خودشان را بگذارند خانه احزاب کسی هم سراغش نمی‌رود و یک طرفه خواهد شد.

موضع شما در فتنه 88 نسبت به موسوی و کروبی با اصولگرایان دیگر متفاوت است، شما آنها را سران فتنه نه، بلکه مجرم سیاسی گفتید، نظر شما در این باره چیست؟

*سران فتنه مجرمند، مجرم سیاسی نیستند/ نظام جمهوری اسلامی با آن‌ها مدارا کرده، همچنان که با بنی‌صدر مدارا کرد

بادامچیان: تنها نقل کافی نیست من گفتم سران فتنه سر فتنه نیستند فتنه خورده و بازی خورده هستند کسانی که این را نقل کرده‌اند بخشی از صحبت من را نیاورده‌اند حرف مرحوم عسگراولادی درست است. مسئله دیگر این که این‌ها مجرم سیاسی هستند خیر چرا که مجرم سیاسی تعریف دیگری دارد (جرم سیاسی) جرم سیاسی یک اشتباهی است که در قانون اساسی ما رخ داده در قانون اساسی مشروطه خطای سیاسی تعبیر شده که در آن زمان درست نوشتند اما این که در این جا نوشتند جرم سیاسی جرم اگر جرم است سیاسی یا غیرسیاسی فرقی نمی‌کند یک سیاستمدار اگر آدم کشت یا خانه‌ای را آتش زد بگوییم جرم سیاسی است خیر. جرم غیرسیاسی است این‌ها مجرم سیاسی نیستند بلکه از نظر سیاست این‌ها مجرمند و این دو با هم خیلی فرق می‌کنند.  
 
*آن‌ها را مراقبت خانگی می‌کنند تا مبادا کشته شوند و به پای جمهوری اسلامی گذاشته شود

در میدان سیاست سیاستمداری که عامل فتنه اجنبی و بیگانه شده مجرم است، کسی است که ضد قانون عمل کرده و برخلاف قانون مردم را دعوت به اغتشاش کرده است، اغتشاشگری هم جرم سیاسی نیست، جرم کیفری است موجب کشته شدن افراد شدن و از هر طرفی مباشر در قتل و آتش زدن‌هاست کسانی که می‌گویند سران فتنه این‌ها همان بازی‌خوردی‌های کاملا مجرمند؛ منتها نظام جمهوری اسلامی با آن‌ها مدارا کرده، همچنان که با "بنی‌صدر" مدارا کرد و او توانست فرار کند، درحالی که نظام می‌توانست قبل از فرار آن را نگه دارد؛ همانند "کیانوری" که مدارا کرد علت این است که در این مداراها چهره این حضرات برای افراد روشن می‌شود و الا برخی خیال می‌کنند این‌ها را حذف کردند این‌ها که چیزی نیستند، حصر هم نیست آن‌ها را مراقبت خانگی می‌کنند تا مبادا کشته شوند و به پای جمهوری اسلامی گذاشته شود هم چنان که فروهر را کشتند و پای جمهوری اسلامی گذاشتند در چه دورانی وی را کشتند در دوران اصلاح طلبان.

این روزها از سوی برخی دولت‌مردان و فعالان سیاسی صحبت از عفو و گذشت فتنه گران می‌شود، اما عده‌ای نیز باور دارند که نباید حرف از بخشش زد، چه کار باید کرد؟

*آیا کسی را که هر روز با عصبانیت برای بیگانگان خوراک درست می‌کند را می‌توان بخشید؟

بادامچیان: کسی که مجرم است را نمی‌توان به همین راحتی رهایش کرد؛ مجرم می‌تواند ابراز ندامت کند، توبه نامه بنویسد، جبران کند، درخواست عفو کند، بررسی می‌شود و اگر ولایت فقیه آن‌ها را شایسته عفو بداند عفو می‌کند؛ اما کسانی که با عصبانیت هر روز برای بیگانگان غذا درست می‌کنند را می‌شود بخشید؟
 
وقتی موسوی جلسات سری را لو می داد

پس از انتخابات ریاست جمهوری در مورد شکست اصولگرایان صحبت شد، اما تعبیر شما از این شکست رجحان بود، چرا؟ به نظر شما علت عمده آسیب این جریان با سابقه در کشور چیست؟

بادامچیان: در انتخابات غرب چون مسئله حفظ قدرت و گرفتن آن است مبنا این است که کسی پیروز و کسی شکست می‌خورد؛ اما در جمهوری اسلامی مبنا انجام تکلیف الهی است چه کسی که نامزد می‌شود بنا به تکلیف باید بیاید اما اگر به هوس بیاید شرک خفی دارد پس شرکت کننده در انتخابات چه در نامزدی و چه در رای دهی از سوی مردم باید براساس تکلیف الهی باشد که البته اصلح و شایسته‌ترین را انتخاب کند و این حق مردم است اما اگر مردم کسی را انتخاب نکردند باید بگوییم آن فرد شکست خورده برای چه؟ آن آمده تا در تکلیف شرعی عمل کند و پیروز است و نزد خدا هم ثواب می‌برد؛ پس همه در یک پیروزی سراسری به سر می‌برند اگر مردم ترجیح دادند امروز به جای این شخص شخص دیگری باشد این انتخاب رحجانی است نه نفی کننده شخصیت افراد. در غرب دو حزب دمکرات و جمهوری خواه یکی شکست می‌خورد و آن یکی هم قبول می‌کند اما آیا پس از شکست از بین می‌روند؟ خیر.
 
آسیب جریان اصولگرایی چه طور؟

بادامچیان: انقلاب ما انقلاب رویش‌ها و ریزش‌هاست در مقاطعی آسیب می‌بیند و آسیب شناسی می‌کنیم در مقاطعی جبران می‌کند و پیش می‌رود اما مغرور نمی‌شود، حتی خود پیروزی هم آسیب دارد غرور اشتباهی که عدم انجام وظیفه آن ایجاد می‌کند، یک آسیب است.  
 
آیا شما در جلسات وحدت اصولگرایی مثل جلسات حجت‌الاسلام تقوی شرکت می‌کنید؟ 

بادامچیان: من در همه جلسات شرکت می‌کنم.

هم اکنون در کشور ما 4 طیف طیف اصلاح‌طلب با گروه‌های مختلف، از طرفداران فتنه تا ضد آن وجود دارد که یک دست نیستند؛ اصلاح‌طلبان نیز زمانی می‌خواهند وحدت کنند در یک مقطعی وحدت می‌کنند اما در کلان وحدت ندارند؛ اصوگرایان هم طیف دیگری هستند که متفاوتند و در این جریان اختلاف نظر مواضع و دیدگاه وجود دارد پس مواضع متفاوت است اما چارچوب همان است که ولایت فقیه و نظام جمهوری اسلامی گفته طیف سوم کسانی هستند که نه اصولگرا هستند و نه اصلاح طلب طیف چهارمی هم داریم که اصلا وارد طیف بازی‌ها نمی‌شوند و مسیر صحیح خود را می‌روند و این همان طیفی است که در انتخابات حضور دارد و نه دی را پرورانده است. این طیف همیشه وحدت دارد و وحدت آن‌ها با ولایت است و اگر نیاز" مقام معظم رهبری" را تشخیص دهند انجام وظیفه می‌کنند؛ اما در طیف اصولگرایان اختلاف نظر بویژه در انتخابات ریاست جمهوری وجود دارد دیدیم که در انتخابات یک تیم ولایتی، یک تیم رضایی، یک تیم جلیلی و یک تیم غرضی بود. 

*مواضع ایثارگران، رهپویان با یکدیگر متفاوت است حتی مواضع این دو با پایداری‌ها نیز فرق می‌کند

اختلافاتی که از اصولگرایان در انتخابات دیدیم به این جریان سیاسی آسیب نمی‌زند؟

بادامچیان: این‌ها در کلان می‌گویند اصولگراییم امروزه حتی مواضع ایثارگران، رهپویان با یکدیگر متفاوت است حتی مواضع این دو با پایداری‌ها نیز فرق می‌کند پایداری‌ها هم دو تیم هستند یک تیم نشریه پرتو و تیم دیگر نمایندگان مجلس حتی مواضع دبیر کل پایداری با کوچک‌زاده متفاوت است و آن‌ها اختلاف مواضع دارند اما این طیف زمانی به هم نزدیک می‌شوند که یک اشتراک در مقصد و هدف و برنامه پیدا می‌کنند؛ زمانی که احساس خطر کنند، همه با هم یکی در مقابل دیگری می‌شوند، البته منفعت آن‌‌ها در این است که با هم باشند.
 
موتلفه اسلامی همیشه در ائتلاف میان اصولگرایان پیش قدم بوده آیا تاکنون دیداری با تشکل‌های دیگر اصولگرایی داشته‌اید؟
 
بادامچیان: ما همیشه کوشش می‌کنیم و گذشت داریم و با تشکل‌های اصولگرایی در این جهت دیدار و صحبت می‌کنیم این دیدارها مستمر است.

چه شد که اصولگرایان حامی احمدی‌نژاد از حمایت وی دست کشیدند؟

*احمدی‌نژاد هم مخالفان جدی و هم موافقان متعصب دارد/وی هرکسی را که مخالفش بود به سرعت عزل کرد

بادامچیان: به علت مواضعش. در دور اول با شعارهایش آمد و از مشورت همه عناصر موثر استفاده کرد اما در دوره دوم خودش تصمیم گرفت، بنابراین هر کسی که آمد و با آن مخالفت کرد را فورا عزل کرد. شیوه‌هایش فرق کرد و طبعا نتوانست طرفداری را از دیگران بگیرد.

احمدی‌نژاد این روزها در سکوت سیاسی بسر می‌برد، اما از گوشه و کنار زمزمه‌های آمدن دوباره وی به عرصه سیاسی شنیده می‌شود، فکر می‌کنید چه میزان موفق خواهد شد؟ آیا هنوز هم مقبولیت را دارد؟

بادامچیان: من کار نظر سنجی نکرده‌ام در میان احزاب هم مخالفان جدی دارد، هم موافقان متعصب اما تعداد آن‌ها را نمی‌دانم؛ در انتخابات مجلس همه جبهه‌ها فعالند و در انتخابات آتی هم فعال خواهند بود.
 
با وجود انتقادهای بی‌شمار، عملکرد دولت تدبیر و امید را پس از حدود 9 ماه چگونه ارزیابی می‌کنید؟ 

بادامچیان: هنوز زود است؛ معتقدم اگر دولت یازدهم در امتداد دولت دهم بود، بعید می‌دانم که می‌توانست ادامه دهد، اگر جلیلی آمده بود هم نمی‌توانست، خود احمدی‌نژاد هم بود نمی‌توانست، حداقل تا یارانه‌ها را نمی‌توانست اما این دولت با برنامه‌های دیگری آمده و برنامه‌ریزی می‌کنند؛ حزب هم ندارد چرا که اگر یک حزب مسئول شود چهره، برنامه و افراد با هماهنگی کار می‌کنند چرا که حزب در هماهنگی موثر است؛ اگر دیدگاه معاونین دکتر روحانی را نگاه کنید اختلاف نظر گوناگون دارند، کمی که جلوتر بیایند کسی را که خوب کار کرده تثبیت و کسی را که منفی کار کرده عوض می‌کند.
 
دور چهارم مذاکرات هسته‌ای در وین برگزار شد، با توجه به اینکه در مراحل حساسی از مذاکرات هسته‌ای قرار داریم، چندی پیش تعدادی از منتقدان دولت همایشی را تحت عنوان دلواپسیم برگزار کردند، نظر شما چیست، آیا شما هم دلواپس هستید؟

*"مقام معظم رهبری" فرمودند نباید تیم مذاکره کننده را تضعیف کرد

در یک جامعه آزاد هر گروهی حق اظهارنظر دارد و هر کدام با یک عنوانی نقدی دارند ما نه نفی می‌کنیم و نه اثبات، آن‌ها یک گروه برای خودشان هستند موتلفه راه خودش را می‌رود مواضع این حزب در بیان مواضع دبیر کل مشخص است و اهل جنگ و جدال و درگیری نیست یک تیم مذاکره کننده داریم که "مقام معظم رهبری" فرمودند نباید تضعیفشان کنیم ضمن این که باید همه را مراقبت کرد هم مراقبت به موقع و هم حمایت به موقع و هم این که با هوشیاری مراقب باشیم که چه می‌کنند.
 
*در همایش دلواپسیم شعار سازشگر سرداده شد اما "مقام معظم رهبری" فرمودند هیچ کس نباید فرزندان انقلاب را سازشگر بداند
 
بادامچیان: هیچ نوع موضع گیری نسبت به این جریانات ندارم.

*غرب با مذاکرات هسته ای به آرامش نمی‌رسد

روند مذاکرات هسته‌ای را چگونه پیش بینی می‌کنید، در این فضا حمایت‌ها کارسازتر است یا انتقادات سازنده؟
 
بادامچیان: آغاز راه هستیم و خیلی کار داریم؛ گروه 1+5 به این سادگی‌ها زیربار نمی‌رود و از طرفی هم نمی‌تواند چیزی را بر ما تحمیل کند، این یک امر روشن است؛ البته که غرب از این مذاکرات بهآنچه که می‌خواهد نمی‌رسد، بنابراین وقتی نمی‌توانند مذاکرات را طولانی می‌کنند؛ از طرفی این پیام را به دنیا می‌رساند که با ما فریبکارانه رفتار می‌کنند ولی فعلا این مذاکرات ادامه می‌یابد.
 
نقش آیات عظام مهدوی کنی، مصباح یزدی، جنتی در همگرایی اصولگرایان چگونه است؟

بادامچیان: ما آرزومندیم تمام بزرگان روحانی ما یک کلام را بگویند، وحدت کلام و مواضع را با هم داشته باشند آن‌ها احترام همه را دارند ما هم باید احترام همه آن‌ها را داشته باشیم در نتیجه ما نمی‌توانیم بگوییم آن‌ها چه می‌کنند فقها بزرگان ما هستند.  

*در موتلفه دائما پیرامون انتخابات صحبت می‌کنیم
 
موتلفه اسلامی پیرامون انتخابات آتی مجلس چه برنامه‌هایی دارد؟

بادامچیان: در شناخت نیروهای صالح در سراسر کشور و نیروها را برای این که اصلح‌ها را انتخاب کنند، انجام وظیفه می‌کنیم، بنابراین نباید اهل تجمل باشند کسانی که می‌خواهند از پول سواستفاده کنند مردم را آگاهی دهند تا پول حرف اول را در انتخابات نزند بلکه صلاحیت‌ها و خادم بودن برای نظام و مردم هدف باشد؛ معاون دائم انتخابات در مرکز سیاسی داریم و دائما پیرامون انتخابات صحبت می‌کنیم.

شما در انتخابات آتی مجلس کاندید می‌شوید؟

بادامچیان: تکلیف شرعی به من بکنند بله امثال من، مرحوم عسگراولادی هیچ کدام برای این که دلمان بخواهد نمی‌آییم برای من بهترین کار کار فرهنگی است، جوان‌ها کارها را انجام می‌دهند اگر به من بگویند نماینده شوم وظیفه خود را انجام می‌دهم.
 
اصلاح‌طلبان فعالیت‌های خود را برای انتخابات آتی مجلس آغاز کرده‌اند، درست است که از هر دو جریان می‌شنویم فعالیت برای انتخابات مجلس زودهنگام است، اما محمدرضا عارف طرحی در این زمینه ارائه کرده، مبنی بر اینکه اصلاح طلبان و اصولگرایان هر کدام به تفکیک شورای رهبری تشکیل دهند، پیشنهاد اصلاح طلبان تا چه اندازه مثمر ثمر خواهد بود؟

بادامچیان: با حفظ احترام به جناب عارف این ساده اندیشی است که اصلاح‌طلب و اصولگرا یکی شوند.

نه جریانات سیاسی به تفکیک
 
بادامچیان: هر کی خواست انجام می‌دهد به بنده و ایشان ربطی ندارد اگر ما را قبول داشتند می‌آمدند جزو ما می‌شدند و اگر ما آن‌ها را قبول داشتیم جز آن‌ها می‌شدیم.
 
در پایان لطف کنید خاطره‌ای از مرحوم عسگراولادی و یا خاطره‌ای از امام (ره) برایمان بگویید

*مصاحبت دلنشین امام(ره) با مرحوم عسگراولادی

بادامچیان: همه عمرمان در خاطره است امام(ره) به همه مردم عنایت داشت و نگاهش نگاه یک جنبه‌ای و یک سویه‌ای نبود اما طبق وظیفه الهی با خوبان خیلی صمیمی بود به ویژه با بعضی‌ها مثل مرحوم عسگراولادی وقتی عسگراولادی را فرستادیم نوفل لوشاتو البته خود عسگراولادی که حرف نمی‌زد کسی که همراهش بود برای ما تعریف می‌کرد دیر وقت بود به امام گفتند فلانی آمده است فرمودند بگویید بیاید آقای عسگراولادی وارد شد امام بلند شدند عسگراولادی که بلند شد امام بغلشان کردند و با این لحن فرمودند حبیب من آمدی؟ و مرحوم عسگراولادی را بغل گرفتند و وی دست امام را بوسید.سپس که نشستند امام فرمودند پیر شدی اما خدا می‌داند که من در این سال‌ها هر کجا که بودم شما را دعا کردم و فرمودند در شبانه روز چندین بار شما را دعا کردم در نجف در حرم حضرت امیر و در کربلا هم شما را دعا کردم.
 
در نماز شبم نیز به شما دعا می‌کنم همین الان هم هر کجا استجابت دعا باشد برای شما دعا می‌کنم شما برای خدا کار کردید و برای خدا کار می‌کنید عسگراولادی هم از امام تشکر کرد و گفت من فکر می‌کردم در این سال‌ها چگونه شد که دوستان ما به انحرافات و منافقین گرفتار نشدند حال می‌فهم که به خاطر دعای شما بود یعنی دعای ولی امر و نایب امام زمان استجابت می‌شود. طوری عمل کنیم که مشمول دعای امام و مقام معظم رهبری که ولی امر همه ماست و خدا ایشان را به ما عنایت کرده باشیم ایشان بعد از 400 سال نایب امام زمان (عج) است و در دنیا تنها کشوری که نایب امام زمان(عج) در راس حاکمیت دارد ایران است قدر این نعمت را بدانیم و مشمول دعای امام از همان عالم ملکوت و مقام معظم رهبری در این دنیا باشیم.

وقتی موسوی جلسات سری را لو می داد

 از اینکه این فرصت را دراختیارمان قرار دادید متشکرم.

بادامچیان: من هم از شما ممنونم.