چهارشنبه ۰۵ دی ۱۴۰۳ - ساعت :
۰۶ خرداد ۱۳۹۳ - ۱۲:۱۸

نظر بهزاد فراهانی درباره دختران ایرانی

دختران میهن ما می‌خواهند آنتی‌گون باشند و نافرمان. خواسته‌ایی مقدس دارند و در تامین این خواست حتی ممکن است با پدر هم سر دوستی نداشته باشند.
کد خبر : ۱۷۹۴۷۷
صراط: بهزاد فراهانی، هنرمند پیشکسوت تئاتر برای نمایش «من، آنتیگون و دیگران» که این روزها در کارگاه نمایش تئاتر شهر به صحنه می‌رود، یادداشتی نوشت.

این هنرمند تئاتر در نوشتار خود که نوشته است: «دختری نوجوان دلشوره‌ای در پدرش برانگیخته که می‌خواهد همسان آنتی‌گون باشد. سرکش، نافرمان، مغرور و حق‌طلب. پدر اما چون دختر را هم مادری کرده و هم پدری متعهد بوده، از اینکه دختر راه پرخطری را برای فردای خود برگزیده، و در شرایط ویژه ایران این نوع دختران در خطر مرگ هستند، از فردای فرزند نگران است. و حال که به درخواست فرزند، که بیش از ۱۰بار نمایش «آنتی‌گون» را دیده به همراه او به دیدن نمایش آمده، و به دنبال درخواست مکرر دختر به پشت صحنه راه پیدا کرده‌اند و در برخورد با بازیگر نقش «آنتی‌گون» ، درام آغاز می‌گردد.

دختران میهن ما می‌خواهند آنتی‌گون باشند و نافرمان. خواسته‌ایی مقدس دارند و در تامین این خواست حتی ممکن است با پدر هم سر دوستی نداشته باشند. «من، آنتی‌گون و دیگران» هدفی والا را پی می‌گیرد و حاضر نیست در بوته‌ی تئاتر بی‌ریشه و بی‌هدف بعضی نمایش‌های امروز که با بودجه‌های کلان به صحنه می‌روند به حساب بیاید. و این نوع نگاه می‌تواند همان نمایش رئالیستی ما باشد؛ نمایشی که به انسان امروز نگاهی مسئول دارد و خود را از جرگه‌ی تئاتر معنی گریز دور می‌کند.

سوسن رحیمی درست است که کم کار می‌کند، ولی سلیقه‌ای زیبا و زنانه دارد که با دلشوره به سرنوشت نسل خود و پس از خود می‌نگرد و سعی دارد نه پز فروشی داشته‌هایش را به تماشاگر حقنه کند و نه به پند و اندرزش بنشیند. سادگی و سلامت نمایش او در صداقت و صافی دل و نگاهش می‌باشد. متاسفم که مرکز هنرهای نمایشی‌، حتی پول چای گروهش را تامین نکرده است. سوسن که مرا به یاد خانم گوشه‌گیر درام‌نویس خوب ایران می‌اندازد - به طبع نگاه و منش سالم خویش بازیگرانش را ازمیان دل سوختگان توانای تئاتر برگزیده.

سیاوش چراغی‌پور، هنرمندی که انسان را به یاد منزه نگران میدان بازیگری میهنمان می‌اندازد و عمرش دراز که همه‌ی منش و متانت تئاتر را دارد، و به عنوان یک معلم، دختر زیبایش را در کنار خود به میدان بازی آورده است و این دختر زیبای صادق گاه بی‌توجه به ۳۰ سال تجربه‌ی والای پدر، با او بر صحنه می‌درخشد و به فرمان خاله‌اش، که حرف اول و آخر را می‌زند با پدر هماوردی می‌کند.

نسرین صالح و آویشن بیکایی (آنتی‌گون و ایسمن) روی صحنه به روشنی نمایشگر شخصیت‌هایی هستند که فریاد می‌کنند، چند سال دیگر نمایش این ملک می‌خواهد توانایی و شور و شیفتگی ما را فدای ندانم‌کاری و به توجهی به زنان فراوان و متخصص بازیگر کند؟ این گروه چهار نفری به کمک کارگردان، نویسنده و طراح اثر یک ساعت نمایش روان و صادق بر صحنه تدارک می‌بینند که مرا به یاد تئاتر (اوویت) فرانسه انداخت. نمایشی که به مسائل ساده و روزمره مردم می‌پردازد و به قول زنده‌یاد چخوف "مردمان بر دور یک میز می‌نشینند، شام می‌خورند و می‌گویند و می‌خندند و تراژدی در حال اتفاق افتادن است".

تئاتر سوسن رحیمی و یارانش هم راستگو هم مهربان و هم تازه و با طراوت است. و همانقدر که از آلودگی مبتلایی امروز نمایش که بر اصول خنداندن تماشاگر به هر قیمت، پورنوگرافی وقیح و بی‌اخلاقی دوری جسته خود بیانگر یک نمایش خوب و دلپذیر است. و انسان را به این جرات و شهامت می‌رساند که از همه‌ی نسل جوان دعوت کنیم به تماشای آن بیایند.

و تنها بدانند که سوسن رحیمی نه قول می‌دهد شما را به خنده‌های الکی و لوس و لوث دعوت کند و نه براین قرار است که عقده‌های سکسولوژیک خود را در مقابل تماشاگر کالبدشکافی کند.

او تنها دلبسته‌ی تئاتر سالم میهنش است و برگ سبز او تحفه‌ایی بی‌شیله پیله است.»

نمایش«من، آنتیگون و دیگران» نوشته و کار سوسن رحیمی هر روز در کارگاه نمایش تئاتر شهر به صحنه می‌رود.
منبع: ایسنا