جمعه ۰۷ دی ۱۴۰۳ - ساعت :
۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۳ - ۱۱:۱۰

توجیه کاسبی سیاسی باپرونده قتل چیست؟

چه اتفاقی می‌افتد که برخی از پرونده‌ها سر از برخی از رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی در می‌آورد و بعضی از افرادی که تخصص یا آگاهی در مورد پرونده ندارند یکطرفه به قاضی می‌روند و رای به بی‌گناهی فردی می‌دهند که چیزی از او نمی‌دانند؟!
کد خبر : ۱۷۶۴۱۴
صراط: روزانه پرونده‌های زیادی در دادگستری‌ها و دادگاه‌ها مورد بررسی قرار می‌گیرند و احکام زیادی بر اساس قوانین و تخصصی که مجری قانون دارد صادر می‌شود. اکثر افراد نیز با روند قانونی آشنا هستند و یا اگر به طور حضوری در دادگاه‌ها حاضر نشدند در فیلم‌های سینمایی و مستندهای تلویزیونی شمه ای از این موضوع را دیده‌اند.

به هر جهت اینکه قانون برای همه یکسان است، شعاری است که به کررات شنیده‌ایم . احترام به قانون نیز از جمله اموری است که برای پیشرفت و توسعه کشور و ایجاد ثبات و پایداری امری حیاتی است.اما در این روند چه اتفاقی می‌افتد که برخی از پرونده‌ها سر از برخی از رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی در می‌آورد و بعضی از افرادی که تخصص یا آگاهی در مورد پرونده ندارند یکطرفه به قاضی می‌روند و رای به بی‌گناهی فردی می‌دهند که چیزی از او نمی‌دانند؟! شاید این افراد با نتایجی که می تواند این نوع اظهار نظرها در بر داشته باشند آشنا نیستند و یا اینکه با خط و خطوطی که دارند تنها منافع خود را دنبال می کنند . به هر جهت به نظر می‌رسد این افراد بایستی نسبت به نتایجی که این اعمال به بار می آورند آگاهی یابند تا شاید نسبت به این امور کمی با عقلانیت و تدبر رفتار کنند. برای این موضوع کافی است نگاهی به برخی از پرونده‌ها بیندازیم تا نسبت به نتیجه برخی از این مسائل بیشتر آگاه شویم.

ماجرای دل‌آرا دارابی

دل آرا دارابی، متهم به قتل یکی از اقوام خود بود که با توجه به اعترافاتی که در این زمینه داشت، دادگاه حکم اعدام وی را صادر کرد. ماجرای دل آرا از آنجا به رسانه های لیبرال راه پیدا کرد که این رسانه‌ها خود را برای انتخابات ریاست جمهوری سال 88 آماده می‌ساختند. از اینجا بود که برخورد سیاسی با یک موضوع حقوقی و کیفری آغاز شد. عمده این رسانه‌ها که به طور زنجیروار به هم وصل بودند ماجرای دل آرا را به طور هماهنگ پوشش دادند. در مطالبی که در این روزنامه‌ها درج شد بعضا دل‌آرا را دختری بی‌گناه، هنرمند و نقاش می خواندند که با توجه به اینکه در سن کمی یعنی 17 سالگی مرتکب قتل عمد شده استٰ، باید تبرئه شود. این مساله با تیترهای تندی از برخی از روزنامه ها مانند «روزنامه اعتماد ملی» پیگیری شد. این روزنامه در یکی از  شماره‌های خود در این زمینه با تیتر بزرگ « اعدام کودکان را متوقف کنید» که سخنان روز گذشته نامزد انتخاباتی حامی خود بود به سراغ پرونده دل آرا رفت.

این موضوع سبب جریجه دار شدن احساسات خانواده مقتول شد و طی این موارد خانواده مقتول که مادرشان را در این حادثه از دست داده بودند در جوابیه‌ای بلند بالا که در همین روزنامه نیز منتشر شد نسبت به قضاوت یکجانبه برخی از مطبوعات لیبرال و هواداری برخی از افراد از دل‌آرا بدون آگاهی از عمق ماجرا شکواییه ای منتشر کردند.
 

 

در بخشی از این نامه آمده است :«ما بازماندگان مرحوم مهین دارابی حقیقی (مادر مهربان مان) پنج سال و سه ماه و 21 روز است که شکوه و شکایت و اندوه خود را از قتل فجیع مادر بی گناهمان با ضربات متعدد چاقو و نمک هایی که جامعه روزنامه نگاری و برخی فعالان حقوق بشری بر زخم مان پاشیده اند، فرو خورده ایم اما این بار برای دفاع از خون به ناحق ریخته مادر و حیثیت خودمان ناچار از این نامه سرگشاده ایم. ما بدون اینکه خود قضاوت کنیم عامل اصلی جنایت دخترک بود یا پسرک (آرزو می کردیم پسرک باشد چون این بی رحمی شاید از یک بیگانه قابل تحمل تر و شرم آورتر باشد) این را به محکمه سپردیم تا با تحقیقات کارشناسان جنایی و قضایی خبره با صرف وقت و حوصله فراوان در چندین مرحله دادگاه بدوی و تجدیدنظر و پس از تایید حکم از دیوان عالی قضایی کشور هر دو نفر را محکوم کردند یکی به حبس و دیگری را به عنوان مباشر و مقصر اصلی به قصاص. ما هنوز هم قضاوتی احساسی درباره اینکه عامل اصلی جرم کدام بودند، نداریم. ما با دانسته های پرونده و به چشم دیدن بازسازی صحنه مجاب شدیم قاتل کسی جز دل آرا نیست ولی دردناک تر از مرگ مادرمان رفتاری است که شما رسانه ها و بعضی از فعالان حقوق بشر و خانواده دل آرا و به خصوص تاکید می کنم به خصوص وکیل دل آرا (عبدالصمد خرمشاهی) پیش گرفته اید.»

همه این موارد سبب شد تا داستان زندگی دل‌آرا با تلخ کامی به اتمام رسد و با عدم رضایت خانواده مقتول وی قصاص شود. این در شرایطی بود که پیش از این برخی از بازیگران  که البته وابستگی جناحی نیز داشتند به سراغ این خانواده رفتند و برای کسب رضایت خانواده مقتول تلاش به عمل آوردند اما با توجه به حواشی که در این راستا بوجود آمده بود این تلاش‌ها بی نتیجه ماند و خانواده مقتول تن به رضایت نداد و حکم در مورد دل‌آرا به اجرا در‌آ‌مد.

ریحانه جباری و پرونده باز دیگر

اما به نظر می‌رسد برخی از رسانه‌ها با توجه به این روند از ماجرای دل آرا درس نگرفته‌اند و با توجه به اینکه پای یک دختر دیگر در این پرونده باز است و پرونده با پیچیدگی‌هایی روبروست، بازی رسانه‌ای سیاه خود را آغاز کرده اند. ماجرای اتهام ریحانه جباری که به عنوان یک مسئله ناموسی در رسانه ها و بعضا شبکه های اجتماعی مطرح شده است، بازهم موضوع قضاوت‌های یکجانبه و ناآگاهانه این رسانه‌ها و متعاقب آن افرادی دیگر در شبکه های اجتماعی قرار گرفته است که البته این موضوع با چاشنی سیاست همراه است و در این باب رسانه‌های بیگانه نظیر بی‌بی‌سی فارسی نیز در زمینه حقوق بشر نسبت به این موضوع واکنش نشان داده و پیگیر موضوع شده اشت.
 

 

تا جایی مساله ریحانه در رسانه‌ها بحث برانگیز شد که « اصغر فرهادی»،‌ کارگردان سینما نیز با توجه به اینکه عده ای گفته اند که ریحانه جباری در کودکی در یکی از فیلم های او بازی کرده است، نسبت به این موضوع واکنش نشان داد و طی یادداشتی با این عنوان که « آن کودک دیروز را ببخشاید» از خانواده مقتول درخواست کرد که ریحانه را عفو کنند.

وی در بخشی از یادداشت خود نوشته است:‌»من خانم «ریحانه جباری» را نمی‌شناسم. اما شنیده‌ام که او در خردسالی‌اش در یکی از سریال‌های من نقش کوتاهی بازی کرده است. ذهنم را می‌کاوم و چهره یک یک خردسالانی را که روزی در ساخته‌های من نقشی داشته‌اند از پیش چشم می‌گذرانم تا شاید بتوانم حدس بزنم کدامشان ممکن است «ریحانه» باشد. در چشم و چهره کدامشان اندک نشانه‌ای از آینده‌ای این چنین غمبار و حزن‌انگیز می توان یافت. در لحن و زبان کودکانه کدامشان ردی از کسی می‌توان جست که فردایی نه چندان دور، هم نوعی را به قتل برساند. اما من در آن چهره‌ها که هنوز نمی‌دانم کدامشان «ریحانه» است، جز معصومیت هیچ نیافتم.»
 


موضوعی که با واکنش فرزند مقتول «سربندی» روبرو شد و در گفت‌وگویی که با یکی از روزنامه‌های جریان خاص سیاسی داشت، بیان داشت:« افراد دودسته هستند عده‌ای برای رسیدن به خواسته‌های خود حاضر هستند هر مطلبی را عنوان کنند و هر نوشته‌ای را انتشار دهند اما ما سعی کرده‌ایم در زندگی برای رسیدن به خواسته‌هایمان دیگران را تخریب نکنیم و به همین دلیل ترجیح دادیم در این هفت‌سال سکوت کنیم و قضاوت را به قانون بسپاریم.»

این موضوعی است که وکیل خانواده مقتول نیز بدان تاکید دارد که مبادا با احساسات خانواده مقتول بازی شود که تاوان سختی در این زمینه پرداخت خواهد شد.

شعبانی وکیل خانواده مقتولی که به دست ریحانه جباری کشته شد با اشاره به جوسازی‌های اخیر رسانه‌ای و ادعای برخی از آنها برای جلوگیری از اجرای حکم قصاص ریحانه و گرفتن رضایت از خانواده مقتول اظهار داشت: «با توجه به اینکه حکم قصاص ریحانه جباری بر اساس روند قانونی و از طریق مجاری رسمی حقوقی کشور به پایان رسیده و وی به مجازات قصاص محکوم شده است. من به کسانی که داعیه دوستی با ریحانه جباری را دارند توصیه می‌کنم این تصور را نداشته باشند که این رأی باطل و نادرست است و با ادعاهای خود مرحوم سربندی (مقتول) را مورد اتهام و تهمت قرار دهند، چرا که وارد آوردن اتهام و تهمت به مقتولی که دستش از دنیا کوتاه است و قادر به دفاع از خود نیست نه تنها کمکی به عدم اجرای حکم قصاص ریحانه جباری نمی‌کند بلکه احساسات خانواده این مرحوم را جریحه‌دار کرده و آنها از اخذ رضایت فاصله بیشتری می‌گیرند.»

وی ادامه داد: «من به تمام کسانی که درصدد دفاع از خانم جباری هستند، توصیه می‌کنم که با طرح مسائل خلاف واقع و متهم کردن مقتول، موجب جریحه‌دار شدن احساسات خانواده وی نشوند، چرا که اینجانب به عنوان وکیل مقتول معتقدم که بر اساس اقاریر صریح خانم جباری، هیچ راهی از نظر حقوقی برای نادیده گرفتن مجازات وی از ناحیه دستگاه قضایی باقی نمانده است.»

به هر جهت به نظر می‌رسد بازی‌های سیاسی که برخی از رسانه‌ها در زمینه موارد حقوقی اینچنینی بوجود آورد‌ه‌اند جز خاتمه‌ای سیاه چیزی دیگری به دنبال ندارد. البته با توجه به شناختی که از این رسانه ها وجود دارد، این موضوع نیز مورد سوء استفاده این طیف رسانه‌ای قرار می گیرد.

به هر جهت قوانین ایران به عنوان نمونه ای از مترقی‌ترین قوانین دنیا محسوب می شوند  و راهکارهای مفید و منطقی برای چنین مسائلی در آن پیش بینی شده است . بنابراین اگر با رویکرد سیاسی با این موارد برخورد نکنیم به نتایج مثبتی می‌رسیم. نظیر موضوعی که چندی پیش خود را نشان داد و مادری پس از زدن سیلی بر صورت قاتل فرزندش، وی را بخشید و نشان داد که می‌توان با رافت در مقابل چنین مواردی برخورد کرد. موضوعی که برای جامعه ما نیز لازم است و سبب ایجاد روحیه عفو و ترویج بخشودگی در جامعه و مانع به بار آمدن مسائل بعدی که پایه آنها خشونت است، می‌شود.



منبع: فردا
نظرات بینندگان
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳:۵۰ - ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۳
۱
۰
امیدوارم همه اونایی که از امثال شهلا جاهد دفاع کردن یه روزی خودشون گرفتار یکی از این زنان بشن یعنی یه زنی بیاد همینجوری رو زندگیشون هوار بشه و همون بلاها را سرشون بیاره. مطمئن باشید همین هم میشه چون:
این جهان کوه است و فعل ما ندا
سوی ما آید نداها را صدا
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۴:۱۶ - ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۳
۰
۰
یه چیزی را توجه کردین همیشه این روشنفکر نماها به خصوص سینمایی ها واسه زنان قاتل دست به قلم میشن! تا حالا دیدید اینا واسه یه مرد درخواست بخشش کنن؟

میدونید به این چی میگن؟به این میگن جاهلیت نوین. یعنی مطلق دیدن مسائل مثل اعراب جاهلیت. اونا زن را کلا گناهکارمیدونستن اینا زن را کلا بی گناه میدونن.
به عبارتی این جماعت فقط ژست روشنفکری دارن در حالیکه در ذهن روشنفکر های واقعی به مجرم به چشم انسان نگاه میکنن نه زن یا مرد!

من اگر روزی تریبونی داشتم از اون برای دفاع از مظلوم از جمله اون 2 تا بچه 17 ساله که به جرم زورگیری در میدان شهر اعدام شدن دست بکار میشدم. چون مطمئن بودم اونا بر اثر فقر به این روز افتادن نه از روی هوا و هوس و زیاده خواهی..
ولی دیدید هنرمندان ما از جمله اصغر و بهاره و .. در اینمورد عکس العملی نداشتن چون براشون صرف نداشت ولی واسه شهلا جاهد که یه مادر را سلاخی کرد سینه سپر کردن چون میشد باهاش کاسبی و موج سواری کرد!

یه کلام این جماعت دچار جاهلیت نوین هستن مثل اعراب جاهلیت.
کمیل آنتی صهیون
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۰:۰۱ - ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۳
۰
۰
رسانه کثیفی چون بی بی سی که از مجری تا پشت صحنه را زنان بی حیا و مردان بی غیرت و بی هویت تشکیل داده. انتظاری بیش از این نیست.

جماعتی که شرف و انسانیت خود را به چند پوند انگلیس فروخته اند و مانند عروسکهای خیمه شب بازی خوش رقصی میکنند. و بر حس ناسیونالیستی خود چوب حراج زده اند!

بی بی سی انگلیس همان کشوری که در قرن اخیر بیشترین ضربه را به ما ایرانیها زده و همگی آنرا به عنوان روباه پیر مکار میشناسند چطور دم از حقوق بشر میزند! کشوری که با به راه انداختن قطحی در اویل قرن اخیر نیمی از ایرانیها را به طور فجیهی کشت...

و از جماعت ساده لوحی که چشم و گوش بسته پای چنین شبکه هایی مینشینند بیزارم و اندوهگین!