اما آیا مکتب امام علی، شاگرد درسخوانی دارد که این مفهوم را در زندگی و کار خود پیاده کرده باشد؟ در خیابان ها پرسه می زنم و از گروه های مختلفی می پرسم شما عدالت را می شناسید؟ حسش کرده اید؟ گروه هایی از مردم ابا دارند نظراتشان را بگویند و از بیم تبعات احتمالی سخن گفتن، عطای آن را به لقایش می بخشند اما عده ای دیگر، وقت سخن گفتن لبخند رضایت دارند... گویی عدالت همین است که کسی حرف هایشان را بشنود.
وارد دکه روزنامه فروشی می شوم، از حسین که دکه دار است و انگار زندگی با روزنامه ها بر نوع نگاهش به مسایل تاثیر گذاشته، می پرسم عدالت اجتماعی چیست؟ می گوید: عدالت اجتماعی زمانی به وجود می آید که فاصله طبقاتی کمتر شود و همچنین جرم و جنایت ها کاهش یایند. حسین پایه و اساس عدالت اجتماعی را رفع جرم، محرومیت و فقر می داند و می گوید: فقر بیداد می کند؛ طبق خبرها 93% مردم برای یارانه ها ثبت نام کرده اند و این نشان می دهد که رفاه وجود ندارد.
حسین معتقد است که تلاش هایی در جامعه جهت اجرای عدالت شده است اما ناموفق به نظر می آید. او که حالا مثل یک منتقد جدی صحبت می کند، می گوید: همیشه در ذهن من سوالاتی درباره ی بابک زنجانی، شهرام جزایری، خاوری و امثال اینها وجود دارد که این افراد با چه پشتوانه ای توانسته اند چنین ثروت هنگفتی بدست آورند و چرا امثال ما نمی توانیم؟ حسین می گوید وقتی بی عدالتی وجود داشته باشد یعنی مسوولان مقصرند.
افراد زیادی عدالت را حق دهی می دانند و معتقدند که اگر مردم به حقوقشان برسند عدالت اجرا شده است. در این باره امام علی(ع) می فرمایند: "العدل اعطاء کل ذی حق حقه" عدالت، آن است که حق هر صاحب حقی داده شود.
عابری روبه روی کتاب فروشی ایستاده و عناوین کتاب ها رو زیر و رو می کند. می پرسم از مجریان عدالت در جامعه چه انتظاری دارد؟ پاسخ می دهد: مگر عدالت در جامعه اجرا می شود؟
سارا معتقد است: حداقل کاری که باید انجام دهند این است که حق افراد را بدهند.
به نظر این شهروند تهرانی، اجرای عدالت در جامعه موفق نبوده است و دستگاه اجرایی و دولت در این زمینه مقصرند.
سارا می گوید: عدالت اجتماعی یعنی هرکسی در جامعه احساس رضایت داشته باشد که به حقش رسیده است و در همه حقوق اجتماعی و اقتصادی حقی از کسی ضایع نشود.
هر یک از مردم عدالت را از نگاه خود شرح می دهند و گویی عدالت بر اساس نداشته های هر فرد تعریف می شود. عده ای تا بحال به عدالت اجتماعی فکر نکرده اند و می خواهند کمی درباره اش فکر کنند. بعضی از افراد هم پس از شنیدن سوال می گویند که آمادگی پاسخدهی ندارند.
وارد کتاب فروشی می شوم و با محمد، کتاب فروش این فروشگاه صحبت می کنم. محمد عدالت اجتماعی را این گونه توضیح می دهد: اختلافات طبقاتی باید از بین برود. حکومت ها باید به استعدادها و اکتسابات افراد احترام بگذارند و نه ثروتشان.
محمد توضیح می دهد که لیسانس مهندسی کشاورزی دارد و به دلیل نداشتن ثروت اولیه نتوانسته در رشته مربوطه کار کند و مجبور شده است که کتاب فروشی را به عنوان شغل انتخاب کند و این را بی عدالتی می داند.
محمد معتقد است که تلاش های دولت برای افزایش عدالت نتیجه منفی داده است و می گوید: کوتاهی از مسوولانی است که برای انتصاب افراد مسوول در رده های پایین تر به درستی عمل نمی کنند و ملاکشان بیشتر از علم و استعداد، ثروت شده است.
غصه های محمد، غصه های جوانان بسیاری است که در تخصص خود بیکارند و ذهنم را مشغول می کند. «من هم در رشته تخصصی خود کار نمی کنم» این را چند دانشجویی که پاره وقت مشغولند و در حال کتاب خریدن هستند، می گویند.
با یک خبرنگار هم صحبت می شوم. سوده می گوید که عدالت اجتماعی این است که همه فراد جامعه در همه زمینه های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، حقوقی و خانوادگی از حقوق مساوی برخوردار باشند و در جامعه انسان ها طبقه بندی نشوند.
این خبرنگار می گوید: امام علی(ع) توصیه کرده اند که رسیدگی به مشکلات مردم را در صدر کارها بگذارید. انتظار من از دستگاه قضایی این است که اجازه ندهند حقی ناحق شود و در مسایل مختلف مسولان ابتدا حقیقت را کشف و سپس قضاوت کنند.
سوده معتقد است که مسوولان باید با ادبیات اسلامی و اخلاقی با مردم صحبت کنند. او می گوید: دولت تلاش می کند اما تا وقتی ناملایمت ها و نامهربانی ها وجود داشته باشد در هیچ زمینه ای عدالت آنگونه که باید، اجرا نمی شود.
او که عدالت را در وهله اول عدالت قضایی می بیند، مسوولان قضایی در تمام رده های مسوولیت را در ذهن خود عامل بی عدالتی تعریف کرده و از آنها انتظار دارد وقتی در جایگاه حضرت علی یعنی کرسی عدالت تکیه زده اند، همچون امیرالمومنین از پایمال شدن عدالت به رنج آیند و در صدد اصلاح برآیند نه آنکه بی عدالتی ها را توجیه کنند.
به گزارش شفقنا، مهمترین جلوه عدالت اجتماعی امام علی (ع)، حفاظت از بیت المال و تقسیم عادلانه آن بین مردم بیان شده است. ایشان در فرازی از خطبههای خود میفرمایند: «به خدا سوگند! بیت المال تاراج شده را هر کجا باشد که بیابم، به صاحبان اصلی آن بازمیگردانم.»
در حال حاضر دولت در راستای ایجاد عدالت، تمهیداتی از جمله توزیع یارانه ها را در نظر گرفته است. با این حال گویا شیوه ی اجرایش آن گونه که باید رضایت بخش نبوده است و برخی از مردم از شیوه ی توزیع یارانه ها گله مند هستند.
شهاب، عکاس جوانی است که با شفقنا گفت و گو می کند و معتقد است که عدالت واقعی، عدالت اقتصادی است و باید سعی شود که توده ی مردم درنظر گرفته شوند و دولت باید تضاد طبقاتی را حذف کند.
او که معتقد است عدالت اجتماعی در جامعه آنطور که شایسته است وجود ندارد، درباره توزیع یارانه ها می گوید: به نظر من یارانه ها، تلاش مثبت و خوبی است اما شیوه اجرای آن درست نبوده است. به طور مثال وقتی روی برق یارانه داده می شود، کسی که خانه اش صدها لامپ دارد از کسی که یک لامپ در خانه دارد سود بیشتری می برد و این یک بی عدالتی است.
شهاب پیشنهاد می دهد که یارانه ها روی مسایل مهمتری مانند فراهم کردن تحصیل رایگان، درمان رایگان و ایجاد فرصت های برابر برای تمامی افراد جامعه متمرکز شود.
او در ادامه می گوید: عدالت اجتماعی وقتی مفهوم پیدا می کند که عدالت اقتصادی وجود داشته باشد. ما وقتی حرف از عدالت اجتماعی می زنیم ابتدا باید مشکلات را ریشه یابی کنیم که در حقیقت فقر و محرومیت است. برای مثال اجرای احکام قضایی برای مجرمین به نام عدالت انجام می شود ولی هیچ گاه در طول تاریخ مشکلی را حل نکرده است. پس عدالت اجتماعی که از آن صحبت می شود، مفهومی ساختگی است و در واقع عدالت اجتماعی حقیقی هنگامی به اجرا در می آید که تمام جامعه فرصت های برابر داشته باشند.
این عکاس هم دولت و هم مردم را در اجرا نشدن عدالت مقصر می داند و می گوید: دستگاه اجرایی چیزی جدای از مردم نیست. وقتی عدالت در جامعه اجرا نمی شود یعنی مردم خواهان اجرای عدالت نیستند. یا قوانین وضع شده که ناعادلانه است برخاسته از افکار و ارزش های موجود در بدنه ی جامعه است. از طرفی در جهل نگه داشتن مردم و حتی دامن زدن به آن، تماما تقصیر مسوولان است.
در ادامه دست فروشی را می بینم که بساطش را از ترس باد و باران به گوشه ای جمع کرده و منتظر بند آمدن باران است. می گوید دیپلم دارد و از خرم آباد برای کار به تهران آمده است. توقع او از مسوولان این است که عدالت را در همه موارد اقتصادی، اجتماعی و حقوقی مردم رعایت کنند و همه را چه قشر فقیر و چه غنی، به یک چشم ببینند.
احمد می گوید: عدالت در امر حوادث و جرایم کنترل شده است و دولت توانسته است در این بخش تا حدودی عدالت را اجرا کنند اما در بخش اقتصادی عدالتی اجرا نشده است و تلاش ها منفی بوده است. حتی در شهرها هم عدالت اجرا نمی شود. اگر در تهران خیابانی خراب شود به زودی آن را تعمیر می کنند اما در شهرهای دور سال هاست که مردم در جاده های پر خطر رفت و آمد می کنند و صدها کشته می دهند و کسی بودجه ای اختصاص نمی دهد.
احمد، عدالت اجتماعی را عدالتی می داند که زندگی همه اقشار مردم باب میلشان باشد و مهمترین بخش را در عدالت اقتصادی می بیند. او همچنین معتقد است اگر از رده ریاست جمهوری تا رده های بسیار پایین ریاستی کم کاری نکنند، معضلات بی عدالتی کمتر می شود.
رو به روی سردر دانشگاه، دانشجویی در گوشه ای منتظر آمدن همکلاسی اش ایستاده است. پرسش هایم را از شادی می پرسم. می گوید سعی کنند عدالت اجرا شود. واژه ی عدالت در زبان نباشد و در واقعیت قابل مشاهده باشد و خلاف آن دیده نشود.
این دانشجو معتقد است، باید شرایط به گونه ای باشد که کسی که خواهان اجرای عدالت است به در بسته نخورد و جلویش گرفته نشود. شاید لازم است نامه حضرت امیر(ع) به مالک اشتر بازخوانی شود. در اجرای عدالت، فقه به روز نشده است و باید بازنگری در قوانین و ضمانت اجرایی وجود داشته باشد.
شادی، عدالت اجتماعی را این گونه تعریف می کند: همه در حد نرمال از حقوق طبیعی برخوردار باشند به ویژه در درمان و آموزش و غیره. همه باید از یک سطح حداقل ها برخوردار باشند.
می پرسم اگر عدالت اجرا نشود چه کسی مقصر است؟ شادی می گوید که مسوولانی که باید عدالت را اجرا می کردند و نکرده اند. مجلس مقصر است که باید صدای مردم باشد ولی اعتراض نکرده و برای حقوق مردم نجنگیده است.
هنوز در خیابان قدم می زنم و پرسشگرانه مردم را نگاه می کنم. آنها انتظارات مشابهی از واژه عدالت و مسوولان دارند. باران شدت گرفته؛ در ایستگاه اتوبوس پناه می گیرم و به زیبایی این باران شدید خیره می شوم. آن سوی خیابان مردم عصبانی شده اند، دریاچه ای از آب خیابان را گرفته و عابران غر می زنند: «این چه وضعشه؟ هیچ کس به فکر مردم نیست»... خانمی در کنارم نشسته است و منتظر آمدن پسرش از مدرسه است. نرگس، کارمند یک اداره دولتی است. او معتقد است که اگر طبق قانون اساسی عمل شود عدالت اجرا می شود و توضیح می دهد: ضعف جامعه ما این است که افراد به جای قانون حرف می زنند و پارتی بازی ها مردم را ناامید کرده است. اگر قانون به درستی اجرا شود، عدالت نیز اجرا می شود. معضل جامعه ما قانون گریزی به دلیل منفعت طلبی و خودخواهی است.
نرگس می گوید: حکومت های امروزی قابل مقایسه با حکومت عدل علی (ع) نیست. حکم ها باید قوی باشد و قاضی ها قابل اعتماد. در جامعه ما قاضیان زیادی هستند که به درستی و عدالت کارشان را انجام می دهند اما برخی از آنها با عملکرد ضعیفشان اعتماد را از جامعه گرفته اند.
این کارمند دولت ابراز تاسف می کند که با وجود مذهبی بودن جامعه و دولت، کمترین توجهات به توصیه های دینی می شود. او ادامه می دهد: در تمام دنیا افراد یا تابع اخلاق هستند یا تابع دین. جامعه امروز ما به نظر می رسد نه تابع اخلاق است و نه آن طور که باید، دین و این یک معضل بزرگ است.
باران بند آمده است. سراغ مردی می روم که در گوشه ی خیابان در حال پهن کردن بساط واکس است. مرد میانسال در حالی که صدایش می لرزد، می گوید که هوا سرد است و توان حرف زدن ندارد. به عدالت فکر می کنم. چرا واکسی یک مغازه کوچک ندارد که این طور سرمازده نشود؟ چرا جایی برای بساطی ها وجود ندارد که سقفی و پناهی داشته باشند؟
مهسا منتظر رسیدن تاکسی است. بی مقدمه می پرسم عدالت چیست؟ او نیز بی درنگ پاسخ می دهد: عدالت یعنی ایجاد زمینه ها و فرصت های برابر رشد برای تمام اقشار جامعه. خداحافظی می کند و سوار تاکسی می شود.
به راهم ادامه می دهم و در حالی که به جمله ی کوتاه مهسا می اندیشم با شاعر جوانی برخورد می کنم. از او می پرسم چه انتظاراتی از متولیان عدالت دارد؟ آرمان که دستگاه قضایی را متولی امر قضا و عدالت می داند، معتقد است، مردم نباید طبقه بندی شوند و دستگاه قضایی باید شفاف عمل کند. باید مستقل از لابی های سیاسی و اقتصادی باشد. روسای ارشدش با رای مردم انتخاب شوند و اولویتش قانون باشد.
آرمان عدالت اجتماعی را این گونه تعریف می کند: عدالت اجتماعی یعنی برآوردن تمام نیازهای بنیادی یک فرد اعم از خوراک، مسکن، بهداشت و... صرف نظر از قومیت، نژاد، مذهب، جنسیت و تفکرش. همچنین پایه ریزی ساز و کار اقتصادی و مالیاتی که در آن امکان انباشت ثروت در دست یک اقلیت خاص ممکن نباشد.
آرمان معتقد است خلاف عدالت در جامعه اجرا می شود و می گوید: ما علاوه بر تضاد طبقاتی شاهد تبعیض های جنسیتی، قومیتی و مذهبی هستیم. او مقصر اصلی را سیاست های تاریخ مصرف گذشته نئولیبرالی می داند.
گلایه های مردم از پارتی بازی ها
یکی از گلایه هایی که تقریبا همه ی آنهایی که با شفقنا گفت و گو کردند، روی آن تاکید داشتند و شکایت می کردند، پارتی بازی هایی است که در جامعه اتفاق می افتد و همه گلایه مند از این موضوع، می گویند که اگر جلوی این لابیگری ها گرفته نشود، امید جامعه از بین می رود.
در این باره محمد، همان کتاب فروش تحصیلکرده می گوید: پارتی باز ها باید از بین برود. باید در امتیازدهی به افراد سواد و قدمت کار مدنظر باشد و نه ثروت و خویشاوندی. حتی در غرفه های نمایشگاه کتاب اگر نتوانیم لابیگری کنیم، غرفه مناسبی به ما اختصاص نمی دهند.
حسین، همان دکه داری که ذهنش در تعامل روزانه با روزنامه ها فعال تر شده، می گوید: هیچ چیز مانند پارتی بازی ها نمی تواند استعدادهای جامعه را ناامید کند. جلوی پارتی ها بازی ها را بگیرند، گامی در راستای اجرای عدالت برداشته اند.
نرگس که کارمند دولت است، می گوید: پارتی بازی ها و لابی گری از بزرگترین ضعف های جامعه است و در فرد درستکار هم دودلی به وجود می آورد و اگر جلوی آن گرفته نشود به مردم ستم شده است.
به گزارش شفقنا، امام علی(ع) که حکومتش در تاریخ به حکومت عدالت معروف بوده است، می فرمایند: "کار به عدالت کن و از ستم و بیداد بپرهیز که ستم، مردم را به آوارگی وادارد و بیدادگری، شمشیر در میان آورد."
خداوند در آیه ی 25 سوره حدید در قرآن کریم به بندگانش می فرمایند: به یقین ما فرستادگان خود را با دلایلی روشن (از منطق و معجزه) فرستادیم و با آنها کتاب (آسمانی) و وسیله سنجش (معانی و شناسایی حق از باطل و وزن اشیای خارجی) فرو فرستادیم تا مردم (در زندگی دنیا) به قسط و عدل برخیزند.
همه ما از پیامبران و پیشوایان و بزرگانمان سخنان زیادی درباره عدالت و چگونگی اجرای عدالت شنیده ایم و گاه حتی مجبور به حفظ کلمه به کلمه احادیث و گفته ها بوده ایم اما چقدر از آن را در زندگی روزمره خود اجرایی می کنیم؟
امروز در خیابان با افرادی مواجه شدم که سال هاست با واژه ی عدالت روبه رو بوده اند و گمشده خود می دانستند اما تعریف روشنی از عدالت ندارند. عدالت را امری بدیهی می دانند و می گویند عدالت یعنی عدالت دیگر. و البته با کسانی نیز هم صحبت شدم که سال ها درباره عدالت اندیشیده اند و نظریه های خاص خود را دارند؛ اما به راستی عدالت چیست و چگونه می توان آن را در یک جامعه اجرا کرد؟ آیا نظریه پردازان حوزه عدالت روزی موفق خواهند شد جامعه ای بسازند که نمونه جامعه عدل محور باشد یا همچنان گمشده عدالت را در آرمانشهرهای ذهنی باید جست؟ آیا عدالت رسیدن به نداشته هایمان است؟
شاید ترکیب حرف های همه مردم و نظریاتی که مطرح می شود، باهم عدالت را تعریف کنند. شاید مفهوم عدالت ابتدا باید در ذهن هایمان شکل گیرد و بعد در جامعه نمود پیدا کند. شاید مفهوم عدالت در ندانسته های همان کارگری است که معنی عدل را نمی داند. شاید...
چگونگی تحقق و اجرای عدالت اجتماعی از نگاه شهید مطهری
استاد شهید مطهری بر اساس آنچه در پایگاه جامع ایشان منتشر شده، درباره تحقق و اجرای عدالت اجتماعی ابتدا از تأثیر آن بر بقای حکومت و ملک و جامعه بخصوص با استناد به حدیث نبوی «الملک یبقی مع الکفر و لایبقی مع الظلم» سخن میگوید: «...اسلام مگر نمیخواهد که جامعه اسلامی باقی بماند؟ البته واضح است که میخواهد، حالا که میخواهد باقی بماند، مگر ممکن است که جامعهای بدون اینکه بر محور عدالت بچرخد و حقوق مردم در آن جامعه محفوظ باشد باقی بماند؟ مگر پیغمبر بزرگوار ما خودش نفرمود؟ «الملک یبقی مع الکفر و لایبقی مع الظلم» یعنی اگر یک جامعه عادل و متعادل باشد قابل بقا هست، هر چند مردمش کافر باشند، اگر ظلم و اجحاف در نتیجة تفاوتها و پست و بلندیها و ناهمواریها در جامعهای پیدا شد آن جامعه باقی نمیماند، هر چند مردمش به حسب عقیده مسلمان باشند.
مطهری همچنین با مطرح نمودن فرازی از خطبه 214 نهجالبلاغه معتقد است که عدل تنها در جوامعی برقرار میشود که مردم و حکومت حقوق طرفینی را رعایت کنند.«
هر گاه توده ملّت به حقوق حکومت وفادار باشند و حکومت حقوق مردم را ادا کند، آن وقت است که حق در اجتماع محترم و حاکم خواهد شد و نشانهها و علایم عدل بدون هیچگونه انحرافی ظاهر میشود. به عبارت دیگر تنها در صورت انجام حقوق طرفینی مردم و حکومت است که سنتها در مجرای خود قرار خواهند گرفت و عدالت در اجتماع برقرار خواهد شد.
روش دیگری که شهید مطهری برای تحقق عدالت در جامعه ارائه میدهد توجه به قابلیتها و دوری از تبعیض و ظلم در صورت وجود قابلیتهای مشابه و برابر است ایشان در این راه به مفهوم «مسابقه بقا» در مقابل «تنازع بقا» در شرایط مساوی برای همگان اشاره میکند.
«...راه منحصر، آزاد گذاشتن افراد و زمینه مسابقه فراهم کردن است همین که پای مسابقه به میان آمد خود به خود به موجب اینکه استعدادها در همه یکسان نیست، و بموجب اینکه مقدار فعّالیتها و کوششها یکسان نیست، اختلاف و تفاوت به میان میآید، یکی جلو میافتد و یکی عقب میماند.»
استاد مطهری راه دیگری که برای اجرای عدالت اجتماعی ارائه میدهد ایمان و عمل به قانون است. ایشان در این رابطه نوشته است: «این انسانها هستند که باید وجود عینی قانون باشند، پس عمده، عمل به قانون است که مستلزم گذشتن از منافع است. این عمل بدون ایمان به اینکه عدالت احترام الهی دارد. ظلم مؤاخذه الهی دارد، میسر نیست. برای اجرای عدالت دو چیز لازم است یکی بیداری و شعور عامه به اینکه حقوق خود را حفظ کنند یا ایمان به اینکه از حّد تجاوز نکنند( و لاتعتدوا) و دیگر ایمان اقویا».
مطهری ایمان و معنویت اسلامی را به عنوان پشتوانه اجرای عدالت اجتماعی مطرح میکند و توضیح میدهد که اسلام میخواهد اشتراک در روح ها بوجود آورد؛ یعنی روح ها با هم یکی شوند. مردم به حکم بلوغ روحی و به حکم عاطفه انسانی و به حکم اخوت اسلامی با میل و رضا و برادری برای رفع تبعیضها و پرکردن شکافها پیشقدم شوند.