حامیان میراث فرهنگی و ملی این آب و خاک به چه میاندیشند و برخی افراد در بدنه سازمان میراث فرهنگی به چه کار مشغولند؟ در حالی که در سالهای گذشته، ریختن دیوارها و سرنوشت وحشتناک ساختمان دارالفنون، وضعیت ابنیه و آثار به جای مانده در شوش، وضعیت و شرایط بنای یادبود کوروش و... همگی، ذهن دلسوزان آثار فرهنگی کشور را مشوش ساخته و از سوی دیگر، برخی مناسبات مالی، متأسفانه از چشم ناظران پنهان مانده است!
به گزارش صراط نیوز به نقل از تابناک: البته این موضوع جدیدی نیست، ظاهرا موضوعات حاشیهای با سازمان «میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری»، پیوندی ناگسستنی خورده است، به گونه ای که مسئولان آن، از نظر دادن درباره برقراری ارتباط با دولت ـ ملتهای جهان گرفته، تا سخنرانی درباره فلسفه در همه حوزهها صاحب نظرند، جز مسأله میراث فرهنگی؛ آنجا هم که درباره موضوعی سخن به میان می آورند، که تقریبا ربطی به نام سازمان داشت، به ساختن توالت و سرویس بهداشتی توسط ایتالیاییها در ایران میپرداختند.
حال بشنوید از جریان جالبتری که همچون سنتی در بدنه سازمان مزبور در حال رخ دادن است.
خصوصی سازی یا درونی سازی به سود چه کسانی؟
در حالی که آقای رحیم مشایی از آغاز مسئولیت به عنوان رئیس سازمان میراث فرهنگی در دولت نهم و آقای بقایی به عنوان رئیس این سازمان پس از رحیم مشایی، مدام از لزوم بستر سازی برای سرمایه گذاری در حوزه میراث فرهنگی داد سخن سر میدهند، واقعیت موجود خبر از چیز دیگری میدهد و شاید مدیران ارشد نیز از این ماجرا با خبر نباشند!
پس از آنکه در سطح کلان تصمیم گرفته شد، پای سرمایه گذاران به موضوع گردشگری باز شود و با توجه به جایگاه خاص مشایی نزد احمدی نژاد، بودجههای خوبی برای گسترش و ارتقای گردشگری در کشور تصویب شد ـ که خود جای تقدیر دارد ـ این پرسش مطرح است که این بودجهها چگونه هزینه شدند و آیا به مصرف توسعه و ارتقای گردشگری رسیدند؟
البته درباره وامهای کلان میلیاردی گردشگری، طرحهای نیمه کاره و... در اینجا سخنی گفته نمیشود؛ بنابراین، اجازه بدهید به گوشه کوچکی از آنچه در مزایدههای تهران این سازمان بزرگ میگذرد، بپردازیم.
سال 88: از میراث به کانون
حدود همان وقتها هم بود، سال 1388، بنیاد مستضعفان که اسنادی مبنی بر مالکیت برخی از مجموعههای تاریخی تهران ـ به ویژه کاخ موزه سعدآباد ـ داشت، ادعاهایی را درباره مالکیت خود مطرح کرد و بین بنیاد و سازمان میراث فرهنگی کمی شکرآب شد و البته پیشتر هم که از سال 87، حاشیههای اظهارات رئیس سازمان وجهه خاصی به سازمان میراث فرهنگی بخشیده بود.
در چنین شرایطی، میراث تصمیم جالبی گرفت و اختیار عقد قراردادها و واگذاری فرصتهای سرمایه گذاری و تجاری و فرهنگی بیشتر مجموعهها را به کانونی با نام «کانون جهانگردی و اتومبیلرانی جمهوری اسلامی ایران» منتقل کرد.
حال این کانون کجا بود و چطور یکباره نامش این گونه سبز شد، خود حدیث مفصلتری داشت. با این کار، بسیاری از نامه نگاریها و امور مالی، عملا به کانون انتقال یافت و از سازمان میراث فرهنگی جدا شد!
بهره برداران پیش از کانون هم بودند، ولی از این به بعد، باید دیگر با کانون قرارداد میبستند.
تا اینجای کار، به بهره برداران زیاد ربطی نداشت و اگر هم مسألهای هست، در
سطح کلان است و بهره بردار تنها طرف معامله خود را عوض کرده؛ یعنی به جای
سازمان میراث فرهنگی، دیگر با کانون طرف است.
حاشیهها میرسند
این نقل و انتقالات بی حاشیه هم نبود؛ برای نمونه، ماجرای پرداختهای نقدی به مدیر اسبق مجموعه سعدآباد ـ که یک روزنامه آن را افشا کرد و سرانجام منجر به شکایت «ع.ش» از آن روزنامه شد ـ از جمله این حاشیهها بود.
از سوی دیگر، شایعه برخی مناسبات غیر رسمی برای یکی از بهره برداران هم برای کانون حاشیههایی درست کرد.
اجاره برخی اماکن پر درآمد شخصی به یکی از نزدیکان و گرفتن اجاره بسیار پایین تر از دیگر متقاضیان از این فرد و... همگی منجر به ایجاد شبهاتی شد. (در صورت نیاز، «تابناک» آمادگی دارد، نام و تاریخ عقد قراردادها و نام مکان مذکور را به مراجع ذیصلاح اعلام نماید).
مطبوعات شروع به واکنش نشان دادن به این حاشیهها و مسائل کردند و سرانجام، نام «کانون جهانگردی و اتومبیلرانی جمهوری اسلامی ایران» بر سر زبانها افتاد.
همین شهرت ـ مثبت یا منفی ـ موجب شد تا اواسط سال جاری، گفته شود که قرار است کانون مزایدهای برقرار کند و همه اماکن تجاری ـ فرهنگی را به متقاضیان واگذار کند.
بهره برداران مطمئن باشند
حقیقت این است، با همه تبلیغاتی که انجام میشود، سرمایه گذار نمیتواند نسبت به آینده فعالیت تجاری خود زیاد اطمینان داشته باشد. این رخداد در هر سازمانی روی دهد، زیاد محل بحث نیست، ولی هنگامی که سرمایه گذار طرف با سازمان میراث فرهنگی ـ که روسای آن از جمله مشایی و بقایی، مدام شعار تکریم سرمایه گذاران در بخشهای فرهنگی، جذب سرمایههای خارجی و... را سر میدهند ـ احساس امنیت نکند، باید فاتحه بسیاری از امیدها را خواند.
در حالی از سرمایه گذاران ایرانی مقیم خارج از کشور با سرمایههای
میلیاردی برای سرمایه گذاری در ایران دعوت و مدام تحلیلهایی منتشر میشوند
که چرا سرمایه گذار به ایران نمیآید، می بینیم که سازمان مزبور در چند
سال، مدام در حال تعویض سرمایه گذاران خرده پاست.
بنابراین، وقتی سازمانی عریض و طویل، به اندازه میراث فرهنگی نتواند
اعتماد سرمایه گذار خرد با ماهی چهار یا پنج میلیون تومان اجاره را جلب
کند، چطور انتظار میرود که سرمایه گذارای خصوصی کلانی در کشور وجود داشته
باشد؟
پس از اینکه کانون جهانگردی تصمیم گرفت، فرصتهای تجاری را با برگزاری مزایده به شرکت دیگری واگذار کند، نشستی با حضور علیرضا مقیمی، مدیر سابق مجموعه سعدآباد و از مدیران کنونی منطقه آزاد ارس، در محل سعدآباد و با شرکت بیش از سی بهره بردار مجموعههای فرهنگی ـ تاریخی برگزار شد.
مقیمی شفاهی قول داد که برنده مزایده، قرارداد همکاری با بهره برداران کنونی ببندد؛ اما آیا این اتفاق افتاد؟
سال 89: از کانون به حامیان
در پاییز سال جاری، کانون جهانگردی و اتومبیلرانی، مزایده ای برگزار کرد
و آگهی کوچک آن در روزنامه ها منتشر و اسناد مزایده توزیع شد.
حال چه کسی برنده شد؟ یادتان هست که پیشتر گفته بودیم، کانون جهانگردی و
اتوموبیلرانی به سازمان میراث فرهنگی وابسته بود؟ هم اکنون شرکتی که پیشتر
وظیفه سامان دادن به فضاهای سبز کاخ موزههای تهران را داشت، برنده مزایده
کانون شده است.
نام شرکت: «تعاونی حامیان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری ایرانیان» است. چه کسانی در هیأت مدیره آن عضویت دارند و عملا کارها را در دست گرفتند؟ همان کسانی که پیشتر در کانون مسئولیت داشتند.
به اعضای هیأت مدیره و سوابق کاری آنها در زیر توجه کنید:
1ـ رئیس هیأت مدیره: فریبرز انصافی
سابقه: مدیر عامل کانون جهانگردی و اتومبیلرانی جمهوری اسلامی ایران
2ـ نایب رئیس هیأت مدیره: غلامرضا ذبیحی
سابقه: مدیر اداری مالی کانون جهانگردی و اتومبیلرانی جمهوری اسلامی ایران و
مدیر مالی شرکت سرمایه گذاری میراث فرهنگی و گردشگری ایران (سمگا)
3ـ عضو هیأت مدیره: غلامحسین مصاحبی
سابقه: رئیس هیأت تصویه سازمان ایرانگردی و جهانگردی
عضو هیأت مدیره و مدیر عامل: قادر دهدشت آذر
سابقه: مدیر عامل شرکت سرمایه گذاری سیاحتی زاگرس
4ـ عضو و منشی هیأت مدیره: غلامحسین گندمکار
سابقه: معاون اداری و مالی شرکت فن آوری اطلاعات میراث آریا
5ـ بازرس اصلی: علی رضا بزرگ زاد
سابقه: عضو هیأت مدیره و معاون اداری و مالی کانون جهانگردی و اتومبیلرانی جمهوری اسلامی ایران
حامیان می تازد، بهره بردار فرار میکند
تا اینجای کار، طبیعتا یکی از آن شیوههای خاصی بود که متأسفانه بعضا اعمال میشود، ولی چه اتفاقی برای بهره برداران خرد افتاد؟
حامیان میراث، بلافاصله پس از برنده شدن در مزایده، تصمیم گرفت که با بهره برداران قرارداد ببندد؛ در مهمترین کاخ موزههای تهران، یعنی کاخ نیاوران و کاخ سعدآباد و باغ ملی و نگارستان و... .
حامیان اعلام کرد، در سال جدید، باید هر بهره برداری که مایل به سرمایه گذاری در مجموعه هاست، 30 درصد بالاتر از سال گذشته اجاره پرداخت کند.
در این میان، عرفی هست که عموما برای تمدید چنین قراردادهایی، بین 10 تا 20 درصد، سالانه روی اجاره کشیده میشود، طبیعی هم هست، بسته به افزایش تورم.
اما چه اتفاقی افتاده که حامیان اعلام کرده است، سرمایه گذاران باید تا30 درصد روی اجارهها بکشند، آیا قرار است تورمی 30 درصدی در کشور اتفاق بیفتد؟
از طرفی، تعطیلیهای پی در پی مجموعه (برای نمونه، تعطیلات نوروزی کاخ برای انجام مراسم تشریفات ریاست جمهوری و...) عملا کسب و کار بهره برداران را تعطیل میکند و صرفه اقتصادی کار در مجموعه را برای آنها غیر جذاب مینماید و همین باعث شده که برخی از بهره برداران کنونی، از بستن قرارداد جدید با مجموعه صرف نظر کنند و البته حامیان هم خم به ابرو نمیآورند؛ آنها میگویند اگر راضی نیستید میتوانید از این مجموعه بروید.
در مجموعههای تفریحی پیرامون این کاخ موزه ها، برخی از بهره برداران سرمایههای سنگینی گذاشتند. برخی از آنها برای دکوراسیون رستوران ها، هزینههای هنگفتی کردند، برخی دیگر برای کافه ها، سالنهای اجتماعات، کلاسهای و... گاه تا چند ده میلیون تومان سرمایه گذاری کرده و موجب اشتغال برای چند ده نفر شدند.
در واقع، این کاخ موزهها هرچند در نگاه اول زیاد جدی به نظر نرسند، هر
کدام گاه برای صدها نفر به واسطه همین بهره برداران خرد اشتغال زایی کردند.
اما حامیان تصمیم عجیب خود را اعلام کرد! باید اجارهها افزایش پیدا کند،
هر کسی می خواهد بماند، هر کسی هم نمی خواهد میتواند برود! سرمایه گذاران
از دکوراسیونی که هزینه اماکن خود کرده بودند، اشتغال برای کارگرانی که با
آنها کار میکردند و... گفتند، اما حرف حامیان همان بود؛ اگر نمی خواهید
میتوانید بروید.
در واقع، این قول مقیمی بود که برنده مزایده با بهره برداران قدیمی
قرارداد خواهد بست، اما با چه مبلغی؟ حامیان با در نظر گرفتن اجارههای
سنگین تا چند برابر قیمت کارشناسی شده، عملا ادامه فعالیت برای بهره
برداران خرد را ناممکن کرد.
حال به کجا میشود شکایت کرد؟ با این حال باز هم عدهای ماندند.
قیمتهای کارشناسی
در فرم شماره دو آگهی مزایده عمومی شماره 1066/1/13/892 که برای مجموعههای سعدآباد و نیاوران پخش شده بود و شرکت حامیان میراث برنده آن شد، قیمت ظرفیتهای تجاری توسط کارشناسان سازمان میراث فرهنگی کارشناسی شده و جالب است بدانید برخی از ظرفیتهای تجاری همچون رستوانها و کافهها و امکانات حمل و نقل در درون کاخ موزه ها، گاه تا نزدیک دو برابر قیمت کارشناسی شده واگذار میشوند.
این به آن معناست که قیمت کارشناسی در بسیاری از موارد، نصف قیمت واقعی بوده است که این موضوع نیز طبیعتا به برنده مزایده کمک شایانی کرده است.
حال پرسش اینجاست، این درصد فوق العاده سود آیا منطقی است؟
به این قیمتها توجه کنید:
* قیمتها به تومان