صراط: در آستانه بیستم فروردین ماه سالروز قطع رابطه ایران و آمریکا و علیرغم حسن نیت ایران در مذاکرات هسته ای جند ماهه اخیرتا جایی که آژانس بین المللی انرژی اتمی هم عملکرد ایران را مورد تایید قرار داد، متاسفانه در همین هفته، شاهد چند اتفاق تازه بودیم؛ یکی اینکه فرمانده نظامی آمریکا باز هم از گزینه نظامی روی میز سخن گفت و دادگاهی نمایشی در آمریکا حکم به مصادره ساختمان 500 میلیون دلاری متعلق به برخی شرکت های ایرانی در این کشور داد.از سوی دیگر همانگونه که پیش بینی می شد که مسائل ایران و غرب منحصر به هسته ای باقی نماند، اتحادیه اروپا قطعنامهای در مورد راهبردهای پیشنهادی مداخلهجویانه اتحادیه اروپا در قبال ایران را تصویب کرده و طی آن ادعا نمود: وضع حقوق بشر در ایران همچنان با نقض نظام مند حقوق اولیه ادامه دارد و ایران همچنان با نهادهای حقوق بشری سازمان ملل همکاری نمی کند و به گزارشگر ویژه ویزای ورود نمی دهد!!! گزارشگری که منابع اطلاعاتی اش را تروریست ها و منافقین کوردل تشکیل می دهند.بار دیگر برای مردم و جوانان انقلابی آشکار شد که غرب و آمریکا صرفا به دنبال بهانه جویی از ایران اسلامی هستند و نمی خواهند گامی به نفع مردم ایران دربردارند.خوب است مردم بصیر ایران چشم خود را بیشتر باز کنند و بهتر ببینند.هنور همچنان حتی نمی توانیم در چارچوب مذاکرات هسته ای بخش ناچیزی (550 میلیون دلار) از میلیاردها دلار پول خود را از طریق شبکه بانکی نقل و انتقال دهیم.هنوز شرکت های بین المللی برای فروش کالا به ایران تحت فشار قرار دارند. هنوز اجازه ورود قطعات هواپیما که جان مردم وزنان و کودکان را به خطر انداخته، نمی دهند.این در حالی است که برخی پیشرفت های هسته ای وراه اندازی چرخ سانتریفیوژهای بسیار پیشرفته را متوقف کرده ایم و چرخ کارخانه هایمان هنوز گرفتار رکود و بیکاری هستند.
آمریکایی ها از همان ابتدا، انقلاب اسلامی ایران را در تضاد با اهداف استکباری خود می دیدند و هیچ وقت حاضر نشدند بزرگترین تحول سیاسی قرن بیستم را که ملت ایران قاطعانه آن را ایجاد کرده اند به رسمیت بشناسند. راهبردهای آمریکا اعمال فشار و تشدید آن در طول زمان است تا از یک طرف ملت ایران را تضعیف کند و از طرف دیگر برای پیگیری اهداف خود نمایندگانی را در داخل ایران پیدا کنند. اماآمریکایی ها باید بدانند که ملت ایران هرگز دشمنی های آنها را فراموش نمی کند و حافظه تاریخی ملت ایران قدرتمند و هوشمند است. آمریکایی ها در پی افزایش خطی فشار و تهدید هستند و چون می دانند آن سوی تهدیدها هیچ اقدام نظامی و عملی وجود ندارد خیلی آروزمندند که این تهدیدها جواب دهد. آمریکایی ها در فتنه 88 هم گرفتار محاسبات اشتباهی شدند و فکر می کردند ملت ایران از نظام خود و آرمانها و ارزش های الهی خود خسته شده اند اما این طور نبود. آمریکایی ها در پی هدفمند کردن تحریم های خود هستند و از سال 88 این تحریم ها زیاد شده است و عملیات اطلاعاتی و سایبری را گسترش داده اند و از جریانی خاصی در داخل کشور حمایت می کنند تا افکار آنها را در داخل نمایندگی کنند.
سلطه امریکا از قبل انقلاب اسلامی
از فاصله سالهاى 1332 تا 1357 حاکمیت آمریکا بر ایران شکل تازهاى یافت و این بار دولت در مقابل ملت ایران قرار گرفت.رفت و آمدهاى شاه به آمریکا و بازدید روساى جمهور آمریکا از ایران ادامه داشت و در این سالها دولت ایران کاملا وابسته و در اختیار آمریکا بود، بهنحوى که آمریکایىها بر تمام مسائل ایران مسلط بودند. در این دوران بود که مبارزات ضد آمریکایى ابتدا و بظاهر علیه نظام سلطنتى پهلوى شکل گرفت، اما واقعا و ماهیتا این اعتراضات براىقطع سلطه آمریکا بر ایران بود.پس از ترور جان اف کندى در سال 1963 (1342) و جایگزینى لیندن جانسون، آمریکا در پى کسب امتیازات ویژهاى براى نظامیان خود در ایران برآمد و طرح قضیه اعطاى مصونیت قضایى به نظامیان آمریکایى در ایران مطرح شد که با مخالفت شدید جامعه ایران و روحانیت مواجه گردید و جرقه نهضتى عظیم زده شد که در نهایت بهسرنگونى حکومت پهلوى انجامید.پس از این دوران خریدهاى تسلیحاتى ایران از آمریکا افزایش یافت بهطورى که در دهه 50 ایران یکى از مهمترین متحدان نظامى آمریکا در خلیج فارس به شمار مىرفت.بین سالهاى 197178 - یعنى فقط در عرض هشت سال آخر سلطنت محمدرضا پهلوى- میزان خرید سلاح از آمریکا به رقم نجومى 19 میلیارد دلار بالغ شد.در این سالها آمریکایىها تحلیلى نادرست از مبارزات مردم ایران داشتند، اما سالهاى 56 و 57 و در دوران ریاست جمهورى جیمى کارتر، وقایع بهگونهاى دیگر رقم خورد و انقلاب اسلامى به واقعهاى عجیب براى دولت آمریکا بدل شد که دو کشور را به شرایطى استثنایى سوق داد.
قطع رابطه از سوی امریکا بود
کارتررئیس جمهور وقت امریکا پیش از قطع رابطه با ایران، چند مرحله اقدامات سیاسی و اقتصادی علیه جمهوری اسلامی ایران به عمل آورده بود. در نخستین عکسالعمل، روز 22 آبان 1358 دستور توقیف کلیه داراییهای ایران در بانکهای آمریکایی و شعبههای خارجی آن را صادر کرد و خرید نفت از ایران را متوقف ساخت. در 13 آذر، پانزده عضو شورای امنیت تحت فشار آمریکا به اتفاق آرا قطعنامه شماره 457 را در محکومیت اشغال سفارت آمریکا در تهران منتشر کردند.ارجاع موضوع گروگانگیری به دیوان بینالمللی دادگستری در لاهه از دیگر اقدامات آمریکا بود. رأی این دیوان نیز روز 24 آذر علیه ایران صادر شد و 15 قاضی این دادگاه به اتفاق آرا جمهوری اسلامی ایران را به دلیل تصرف سفارت آمریکا (بخوانید جاسوسخانه) را محکوم کردند.در نهم دی 1358، شورای امنیت سازمان ملل تحت فشار آمریکا قطعنامه 461 را در موضوع مجازاتهای اقتصادی علیه ایران تصویب کرد و تا 17 دی به ایران مهلت داد تا گروگانهای آمریکایی را آزاد کند. علاوه بر این بسیاری از مفسران آمریکایی نیز از نیروی موسوم به «واکنش سریع» که در 11 دی 1358 به دستور کارتر در خلیج فارس شکل گرفت به عنوان عکسالعمل واشنگتن در مقابل واقعه تصرف سفارت آمریکا در تهران یاد کردند. دستور قطع رابطه با ایران 17 روز قبل از مداخله نظامی آمریکا در منطقه طبس با هدف آزادسازی گروگانها اتخاذ شد. جیمی کارتر پس از صدور فرمان قطع رابطه، در سخنانی اعلام کرد دیپلماتهای ایرانی 24 ساعت فرصت دارند خاک آمریکا را ترک کنند.
اسناد خیانت و جاسوسى آمریکا علیه ملت ایران
پس از تسخیر لانه جاسوسى توسط دانشجویان از برگهاى پارهشده اسنادى که در آنجا پیدا شد 70 جلد کتاب بهدست آمد که حاکى از آن بود که آمریکایىها همواره در سفارتخانهشان پس از پیروزى انقلاب در تدارک براى براندازىنظام اسلامى و یا وابسته کردن ایران به ایالات متحده بودند که این بخشى از کارنامه جنایت آمریکایىهاست.
اموال بلوکه شده ایران
انقلاب که پیروز شد به آمریکایىها گفته شد،میلیاردها دلار پول که شاه بهعنوان خرید سلاح به شما داده یا پولش را پس بدهید یا سلاح خریدارى شده را تحویل دهید. آنها با زورگویى گفتند نه پول را مىدهیم و نه سلاح را! بعد هم رفتند دنبال براندازى در ایران از طریق تجهیز منافقین و لیبرالها و اغتشاش در کردستان و گنبد و بلوچستان و... سپس وقیحانه شاه را پناه دادند و اموال غارت شده ملت توسط دربار پهلوى را بر نگرداندند. طبیعى است با قهر ملت در 13 آبان سال 58 روبهرو شدند و لانه فسادو جاسوسى آنها توسط دانشجویان پیرو خط امام(ره) تسخیر شد.آمریکایىها بهجاى درس آموزى و عبرت از مناقشات فى مابین باز بناى خصومت نهادند، با آنکه تدبیر شده بود با آزادى گروگانها و توافق تحت عنوان قرارداد الجزایر،روابط دو کشور عادى شود اما باز کسانى در واشنگتن مسیر دیپلماسى خارجى آمریکا را از ریل عقلانیت خارج کردند و با تجهیز و تمهید صدام و چند کشور عربى نگون بخت، جنگ تحمیلى را براى سرنگونى نظام جمهورى اسلامى تدارک دیدند. امروز استراتژیستهاى آمریکایى حیرتزده نگاه مىکنند که از میان این همه توطئه و دسیسه و نیرنگ و بدخواهى علیه ملت، نظامى در ایران مستقر است که به لحاظ استحکام نه تنها نیرومندتر از همیشه است بلکه الهامبخش نهضتهاى رهایىبخش در جهان اسلام و نیز حتىجوامع دیگر و بهویژه جوامع سرمایهدارى است.آنها حیرتزده پیشرفتهاى عظیم ایران را مىبینند و اشتیاق ملت ایران در فتح قلل علمى و فناورىهاى نوین را شاهدند و باز بر طبل رشک، حسد، کینهتوزى و خصومتورزىمى کوبند. جالب اینجاست در اوج این دشمنىها دست دوستى براى برقرارى ارتباط هم دراز مىکنند.
عملیات طبس و امدادهای غیبی
دولت آمریکا در انتخاب بعدى، اقدام نظامى را در ایران در نظرگرفت اما عملیات نظامى آمریکا در سحرگاه سوم اردیبهشت 59 در طبس با شکست مواجه شد. در تیر 59 کارتر دست به طراحى یک کودتا به نام کودتاى نوژه زد، اما آن هم ناکام ماند.
قطع روابط از ناحیه آمریکا بود
سرانجام واشنگتن تحریمهایى علیه ایران وضع کرده، روابط خود را با ایران قطع کرد و اموال ایران را بلوکه ساخت.کارتر نتوانست نظر مردم آمریکا را براى بار دوم به خود جلب کند و چند ماه بعد، جاى خود را به رونالد ریگان داد.
جنگ تحمیلى با حمایت آمریکا
ریگان نیز دست از سیاست خصمانه علیه ایران برنداشت و سیاست براندازى انقلاب ایران از طریق جنگ را در پیش گرفت و معتقد بود جنگ پایههاى نظامى، اقتصادى و مالى جمهورى اسلامى را در منطقه ضعیف مىکند و در نهایت باگذشت زمان جمهورى اسلامى ساقط مىشود.آمریکا در جریان جنگ ایران و عراق اقدامات متفاوتى از جمله اعطاى کمکهاى نظامى و تسلیحاتى فراوان به عراق انجام داد، اما در نقطهاى سال 1365 سعى کرد با طرح ماجراىایران کنترا روابط را با ایران بهبود ببخشد که این امر حاصلى جز رسوایى براى دولتمردان این کشور نداشت.
اوج خصومت جنگى
سال 66، آمریکا در جنگ دریایى با ایران و حمله به پایانه نفتى رشادت و رسالت، کشتى تجارى ایران ارج و در نهایت انهدام هواپیماى مسافربرى ایران در تیر 67، اوج خصومت خود را با ایران نشان داد و سرانجام ایران در تیر 67 قطعنامه 598 را پذیرفت و جنگ پایان یافت. پس از پایان جنگ عراق با ایران، تصور آمریکایىها این بود که دولت ایران براى بازسازى مجدد به غرب و آمریکا مراجعه خواهد کرد و عملا سیاستهایش را نسبت به آنها تعدیل خواهد کرد، اما اینگونه نشد. در سال 1368 بنیانگذار جمهورى اسلامى امام خمینى(ره) رحلت کرد و در آن زمان دولت آمریکا امیدوار بود با ایجاد بحران جانشینى، پس از امام در کشور اختلاف ایجاد و در نهایت کشور فرو بپاشد که بازهم به نتیجه نرسید.
براندازى از درون
از این رو مرحله سوم دشمنى آمریکا با ایران از سال 68 تا سال 88 آغاز شد. دولت کلینتون سال 72 روى کار آمد، ولىهیچگونه تغییرى در سیاست آمریکا نسبت به ایران نداد و سال 73 تحریمهاى همهجانبه را علیه ایران وضع کرد در نهایت قانون داماتو در کنگره آمریکا تصویب شد که براساس آن هر شرکتى که در ایران سرمایهگذارى مىکرد از امتیازات بانکهاى آمریکایى و بهرهمندى از سرمایهگذارى در بازار مالى ایالات متحده منع مىشد.
محور شرارت کردن ایران و صدور قطعنامههاى پى در پى
بعد از دوران کلینتون در دوران بوش پسر، وى نیز به بهانه از بین رفتن برجهاى دوقلو و مبارزه با تروریسم فصل نوینى را در سیاست خارجى این کشور گشود و نه تنها انعطافى در مواضع کشورش در قبال ایران نداد، بلکه ایران را در محور شرارت قرار داد.پس از آن آمریکا که از سال 77 نسبت به دستیابى ایران به سلاحهاى کشتار جمعى اظهار نگرانىمىکرد به این رفتار خود شدت بخشید وسرانجام پرونده هستهاى ایران را به شوراى حکام آژانس بینالمللىانرژى اتمى برد.با روى کار آمدن دولت نهم سال 84 و موضعگیرىهاى رییسجمهور جدید موجب شد دولتمردان آمریکا یکى از سختترین مواضع خود را علیه ایران اتخاذ کنند. برنامه هستهاى مسؤولان، روابط ایران و آمریکا را چنان تحت تأثیر قرار داد که آمریکا پرونده ایران را از آژانس به شوراى امنیت برد و بهصورت پىدرپى سه قطعنامه علیه ایران صادر شد.همچنین شروع مجدد غنىسازى در نیروگاه نطنز و ساخت تاسیسات هستهاى دیگر موجب تقابل بیشتر دو کشور شد تا جایى که حتى چند دور مذاکرات مستقیم محدود نمایندگان دو کشور در عراق بر سر مسائل امنیتى این کشور نیز نتوانست تأثیرى بر نزدیک شدن دیدگاههاى دو کشور نسبت به یکدیگر شود.
اوباما و ادامه جنگافروزىهاى بوش
با روى کار آمدن باراک اوباما سال 2008 (1387) وى تلاش کرد نشان دهد مىخواهد از شیوه برخورد دولت جورج بوش فاصله بگیرد و سیاست گفتوگو با ایران را در پیش بگیرد، اما در عمل همان سیاستهاى رفتارى را دنبال مىکرد.او در نخستین روز ریاست جمهورى خود خطاب به ایرانیان گفت دستانش را بهسوى آنها دراز کرده اما گذشت زمان نشان داد این دستان دراز شده چیزى جز تشدید تحریمها و سیاستى که در غرب از آن به سیاست چماق و هویج یاد مىشود، در پى نداشت.در عین حال، طى سالهاى گذشته آمریکا بحث براندازى از درون را بهعنوان اصلىترین برنامه خود در قبال ایران در پى گرفت و این مسأله را با استفاده از گسترش تحریمها و پیگیرى بحث هستهاى دنبال کرد.
حال با انتخاب مجدد اوباما در کاخ سفید موضوع گفتوگوهاى دوجانبه با ایران مطرح شده است و آمریکا آنرا راه حلى براى پایان دادن به چالش هستهاى ایران عنوان مىکند. این درحالى است که به نظر مىرسد اوباما همچنان با سیاست تشدید تحریمها و همراه کردن کشورهاى بیشترى سعى خواهد کرد با زبانى نرم و با ترساندن اروپا و کشورهاى منطقه از حمله نظامى اسرائیل به ایران یا ایجاد یک درگیرى نظامى گسترده در خلیج فارس، کار خود را از طریق فشارهاى اقتصادى پیش ببرد.
ترس آمریکا از اسلام سیاسى
از سال 1388 به بعد، آمریکا دشمنى با ایران را علنىتر کرده است. آنها تصورشان این است که این بار براندازى را از اقداماتى مثل تحریمها و گسترش تبلیغ علیه ایران بهویژه با پیگیرى بحث هستهاى دنبال کنند. به عبارت دیگر مىخواهند با این اقدامات در رفتار دولت ایران تغییر بهوجود بیاورند. ترسى که آمریکایىها از گسترش اسلام سیاسى دارند، یک واقعیت است، زیرا اگر اسلام سیاسى در دنیا گسترش یابد، قطعاً سلطهى قدرتهاى بزرگ دچار یک چالش بسیار پرهزینه خواهد شد و نهایتاً هم معلوم نیست که بتوانند به سلطهطلبىهاى خود در سطح بینالمللىادامه بدهند. بنابراین چالش ایران و آمریکا براى مدتى طولانى ادامه خواهد داشت و این تصور اشتباه است که برخى معتقدند اگر ما مقدارى از مواضع خود عقب نشینى کنیم، دولت آمریکا هم از دشمنى با ما دست برمى دارد. به این دلیل که دولت آمریکا حتى یک موضعگیرى سیاسى سادهى دولتى را هم نمىتواند تحمل کند و نسبت به آن واکنش نشان مىدهد و این رفتار نشانهى خوبى براى خروج از چالش نیست.
سازماندهى فتنه 88
رئیس جمهور آمریکا یک سال پس از فتنه 88 با ارسال گزارشى، اقدامات واشنگتن را در حوزه جنگ نرم علیه جمهورى اسلامى ایران در فتنه سال 88، براى کنگره و سناى آمریکا شرح داد.باراک اوباما در گزارش خود که براى رؤساى کنگره و مجلس سناىآمریکا- نانسى پلوسى و جوزف بایدن- ارسال شده، شرح مفصلى از اقدامات ضدایرانى دولت خود در حوزه اطلاعرسانى ارائه کرده است. براساس گزارش اوباما، مجموعه این اقدامات تحت عنوان بندى به اصطلاح قانونى با نام بند 1264 (قانون قربانیان سانسور ایران) انجام مىشود. براساس گزارش اوباما، محور اصلى عملیات رسانه اى کاخ سفید علیه ایران، نهادى دولتى به نام «شوراى پخش مدیران» (BBG) است و شبکه خبر فارسىصداى آمریکا (PNN) و رادیو فردا متعلق به رادیو آزاد اروپا/ رادیو آزادى (RFE/RL) از جمله رسانههایى هستند که در این پروژه نقش دارند و به ادعاى اوباما، ایرانىها از این طریق مىتوانند به اخبار سانسور نشده و بىطرفانه دست یابند. در این میان تلویزیون شبکه خبر فارسى صداى آمریکا و رادیو فردا نیز بهصورت 24 ساعته به پخش برنامه و اخبار مىپردازند.در ادامه این گزارش به تلاش دوچندان آمریکایىها براى دامن زدن به ناآرامىها در ایران، درست روز بعد از انتخابات اشاره شده است. گزارش اوباما در این زمینه تصریح مىکند: «روز بعد از انتخابات شبکه خبر فارسى صداى آمریکا دو برنامه جدید را در دستور کار خود قرار داد تا به ایرانیان درباره حوادث کشورشان اطلاعرسانى کند. در یک «برنامه صبحگاهى جدید» یک «گزارش ویژه» دو ساعته قرار داده شد که به اخبار انتخابات و حوادث پس از آن مىپرداخت.» در گزارش اوباما سه منبع اصلى براى تأمین محتواى برنامههاى ضدایرانى رسانههاى دولتى آمریکا ذکر شده است. این منابع عبارتند از؛ «1) تصاویر ویدئویى تهیه شده توسط شهروندان روزنامه نگار ایرانى؛2) تلفنهاى بینندگان از داخل کشور و تشریح آنچه دیده بودند؛ و 3) گزارشهایى از واکنشهاى ایرانیان خارج از کشور و همچنین واکنشهاى رسمى کشورهاى مختلف از جمله آمریکا.» فرکانسهاى ماهوارهاى جدید، یک مسیر اینترنتى حفاظت شده، تویتر و فیس بوک از دیگر ابزارهایى بودند که واشنگتن در فتنه سال 88 از آنها براى گسترش اغتشاشات استفاده کرد. در گزارش دولت آمریکا در مورد این ابزارها آمده است؛ «اداره «شوراى مدیران پخش»، بهمنظور پشتیبانى از برنامهها، فرکانس هاىماهوارهاى جدیدى را پیش بینى نمود تا از قبل بر انسداد فرکانسهاى امواج پخش اخبار توسط دولت ایران پیش دستى نماید. همچنین یک مسیر اینترنتى حفاظت شده و منحصر به فرد براى ایرانىها تعبیه گردید تا تصاویر ویدئویى خود را به شبکه خبر فارسى صداى آمریکا ارسال نمایند. خدمات وب سایت «تویتر» نیز به صفحات وب سایت «فیس بوک» و وبلاگها افزوده شد.» على رغم شکست این اقدامات، گزارش اوباما نشان مىدهد آمریکا از توطئه علیه جمهورى اسلامى دست نکشید، و بهدنبال گسترش و تنوع بخشیدن به گزینههاى خود بود.
مذاکرات هسته ای چند ماهه اخیر ایران نمونه ای دیگر از بی اعتمادی به امریکا
مذاکرات هسته ای ایران و کشورهای 5+1 درسال 92 نمونه ای دیگر از بی اعتمادی به امریکا بود. قبل از شروع این مذاکرات دو دیدگاه متفاوت - و بلکه متضاد- در عرصه سیاسی کشور وجود داشت. دیدگاهی که آمریکا را قابل اعتماد می دانست و با چشم بستن بر جنایات بی وقفه آمریکا و متحدانش علیه ایران اسلامی، بر این باور بود که چالش هسته ای بیش از 10 ساله ریشه در بی اعتمادی آمریکا به فعالیت هسته ای کشورمان دارد و با بی انصافی غیرقابل توجیه، ریشه کینه توزی های دشمن نسبت به ایران اسلامی را در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران - بخوانید ایستادگی سی و چند ساله در برابر زورگویی ها و باج خواهی های آمریکا - آدرس می دادند! اثبات این واقعیت که «آمریکا قابل اعتماد نیست» را بایستی یکی از بزرگترین دستاورد مذاکرات هسته ای سال 92 دانست. این دستاورد بزرگ، نقشه راه دشمن را که بدون درک و فهم دقیق از آن نمی توان حرکت موفقی داشت، روشن تر و دقیق تر از همیشه پیش روی مردم و مسئولان نظام گذاشت. برخی از افراد نسل های چهارم و پنجم انقلاب که شاید تحت تأثیر گزارش ها و اطلاع رسانی های یکسویه و مغرضانه دشمن، چهره واقعی آمریکا را آنگونه که هست احساس نمی کردند و برخی از طیف ها در نسل های اول و دوم که کینه توزی ها و جنایات آمریکا را فراموش کرده بودند، در پی این دستاورد به ماهیت واقعی و جنایتکارانه شیطان بزرگ پی بردند و به این نتیجه قطعی رسیدند که پیروزی، میوه مقاومت و صلابت است و نه کوتاه آمدن در مقابل باج خواهی های حریف.
مذاکرات هسته ای ووضع تحریم های جدید
آمریکایی ها در حالی که توافقنامه ژنو را امضاء کرده اند تحریم های جدید را نیز افزایش داده اند و به حداقل های این توافق پایبند نبوده اند اما اگر به مذاکره روی آورده اند به علت تضعیف تاریخی و سیاسی آنهاست. آنها خیلی امیدوارند که بتوانند از ظرفیت این مذاکرات به اهداف خود برسند اما بی اعتمادی ملت ایران بسیار ریشه دار و عمیق دار تر از آن است که آنها تصور می کنند. ملت ایران به راحتی به دولتمردان آمریکایی اعتماد نخواهد کرد چون آمریکایی ها از همه راهبردهای ممکن از جمله ترور شخصیت های سیاسی و همچنین ترور دانشمندان هسته ای تا پشتیبانی از جنگ تحمیلی عراق و هزاران راهبرد دشمنانه کرده است.
هدف نهایی امریکا براندازی از هر طریق ممکن است
آمریکایی ها هدف مشترکی دارند و آن هم براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران و حکومت اسلامی است اما درباره تاکتیک ها و راهبردهای تحقق این هدف خود اختلاف نظرهایی دارند. امروز هم مشاهده می شود که کنگره آمریکا در فکر تشدید تحریم ها است اما اوباما می گوید آن را وتو خواهد کرد این تنها اختلاف روش است نه اختلاف هدف. چون آمریکایی ها نتوانستند نظام جمهوری اسلامی ایران را ساقط کنند و تهدیدهای نظامی آنها هم تنها یک طبل توخالی است و نمی توانند اقدام نظامی کنند به مذاکره روی آوردند و می خواهند از ظرفیت مذاکره برای تحقق اهداف پلید خود استفاده کنند . آمریکایی ها در پی افزایش فشار بر حکومت و ملت ایران اسلامی و در انتظار تاثیر گذاری تحریم ها هستند اما از طرف دیگر از رشد و پیشرفت هسته ای صلح آمیز جمهوری اسلامی ایران هراس دارند به همین علت می خواهند این دو مسیر را به طور متوازن پیش ببرند. اما ملت ایران در چند ماه اخیر به خوبی پی برده است که این آمریکایی ها غیر قابل اعتماد هستند و هر گز به حرفها و توافق نامه هایی که امضاء کرده اند پایبند نیستند و نخواهند بود. تهدیدهای نظامی آمریکا هم به اعتقاد خودشان تنها یک تهدید است و می دانند که اگر اقدام نظامی کنند به قول خود آمریکایی ها کشتی هایشان غرق خواهد شد.
خزانهداری آمریکا لغو تحریم 14 شرکت پتروشیمی ایران را مشروط کرد
خزانه داری آمریکا با صدور اطلاعیه ای، لغو تحریم های 14 شرکت پتروشیمی ایران در راستای اجرای توافقات ایران و 5+1 را علام کرد.ابتدای آذرماه سال جاری بود که ایران و گروه 1+5 در ژنو توافقنامه ای امضا کردند تا طبق آن دو طرف، اقدامات داوطلبانه ای را در بازه زمانی 6 ماهه اجرایی کنند.بر این اساس، امریکا و اتحادیه اروپا موظف به لغو تحریم های صادرات پتروشیمی ایران و تعلیق تحریم خدمات مرتبط شدند.
برخوردهای خصمانه امریکایی ها بعد از مذاکرات
شلدون آدلسون بزرگترین حامی مالی جمهوریخواهان در دانشگاه یشیوا هم در شهریورماه اعلام میکند: امریکا باید قبل از شروع مذاکره با تهران در خصوص برنامه هستهای ایران را با« بمب هستهای» هدف قرار دهد(30/6/92)
باراک اوباما تهدیدات علنی از نوع امریکایی را کمتر از دو هفته بعد از تهدیدات اولیهاش در دیدار با نخستوزیر رژیم صهیونیستی اظهار کرد: تهران باید صداقت خود را با اقداماتش ثابت کند... همه گزینهها از جمله «گزینه نظامی» روی میز باقی میماند. (9/7/92)
دانکن هانتر، عضو کمیته نیروهای مسلح کنگره هم به مانند دیگر سیاسیون امریکایی تأکید میکند: فکر میکنم اگر ما مجبور باشیم ایران را بزنیم نباید با نیروهای زمینی عمل کنیم بلکه این کار را باید با «بمب اتمی» تاکتیکی انجام دهیم تا آنها را برای یک دو یا سه دهه به عقب برانیم. (15/9/92)
رئیسجمهور امریکا بار دیگر در (16/9/92) به صراحت ایران را تهدید به حمله نظامی میکند: اگر ایران به توافق پایبند نماند تحریمها را افزایش میدهیم و آمادگی برای «گزینه نظامی» وجود دارد.
وزیر امور خارجه این کشور هم هماهنگ با رئیس دولتش در (19/6/92) بیان میکند: اگر ایران هر بخشی از توافقنامه را نقض کند همه پیشرفتها متوقف میشود و امریکا میتواند «به صورت نظامی» پاسخ دهد.جان کری همچنین در گفتوگو با العربیه، شبکه اختصاصی سعودی تأکید میکند: ایران باید اندوخته اورانیوم5/3 درصد خود را محدود کند. ایران نباید واجازه ندارد رآکتور اراک را تکمیل کند. ایران اگر توافق را کنار بگذارد «گزینه نظامی» در پیش گرفته خواهد شد(5/11/92).
پاسخ هتاکانه آمریکا به حسن نیت تیم مذاکرهکننده ایران در مذاکرات اخیر
معاون وزیرخارجه رژیم خودبرتربین آمریکا در اظهارنظرى نژادپرستانه اظهار داشته که فریبکارى در DNA ایرانیان نهفته است!وندى شرمن که مسؤول هیئت آمریکایىها در مذاکرات هستهاى با جمهورى اسلامى ایران را نیز بر عهده دارد پیش از این نیز در گفتوگو با رسانهها اعلام کرده بود که هیچکس در کابینه آمریکا قائل به «حق غنىسازى» براى جمهورى اسلامى در هیچ سطحى نیست!
اینها شمهای از پاسخهای در خور توجه امریکاییها نسبت به دیپلماسی تازه ماست که متاسفانه همچنان از طرف مقامات رسمی وزارت امور خارجه بدون پاسخ مانده است.
امریکاییها را آنگونه که هستند ببینیم
آیا «تهدیدات پیاپی» غرور ملی ما را خدشهدار نمیکند و اعتبار بینالمللی ما را به سخره نمیگیرد، آیا وعده هفتگی امریکاییها مبنی بر عقوبت دادن ایران گونهای از «تحقیر» را برای جامعه ایرانی و دولت برآمده از رأیشان به همراه ندارد؟
7بار تهدید نظامی در 5 ماه دیپلماسی لبخند
ثبات اندیشههای امریکاییها در مورد ایران جایی سر باز میکند که مقامات سیاسی این کشور در یک اقدام بینظیر- در طول تاریخ 34 ساله انقلاب اسلامی- در طی پنج ماه اخیر هفت بار جمهوری اسلامی ایران را تهدید به حمله نظامی کردهاند.چنانچه مشاهده می شود تاریخ روابط ایران و آمریکا طی دهه های گذشته، نمونه های بسیار روشن و متقنی از عهد شکنی و تزویر مقام های آمریکایی در مواجه با حسن نیت و گام های اعتماد ساز مقام های ایرانی را، در دل خود ثبت و ضبط کرده است.
استراتژی لبخند پاسخ خوبی به تحقیر های امریکا نیست
تنها مروری اجمالی بر آنچه تاکنون و در پی برگزاری نشستهایی با گروه موسوم به 1+5 صورت گرفته گواه این واقعیت است که غرب و آمریکا آنچه را خود میپسندند، فریاد میکنند و کمترین واکنش و اهمیتی به «مذاکره » به مفهوم ماهو به مذاکره نشان نمیدهند.دراین باره میتوان مصادیق فراوانی ارائه کرد اما تنها نحوه آزاد سازی پولهای بلوکه شده ایران و نحوه چگونگی تعاملات اقتصادی میان ایران و غرب بهترین مصادیق این واقعیت کتمانناپذیر است.باید مدیران اجرایی دستگاه دیپلماسی ایران اسلامی – هستهای این واقعیت را در ذهن خود مرور کنند که غرب و در راس آن آمریکا در نهایت سواستفاده از استراتژی «لبخند» برآمدهاند و آنگونه در برابر ایران صفآرایی کردهاند که میزان حقد و کینه آنان به راحتی قابل رویت است.بر هیچ متعهد منصفی پوشیده نیست که در این میدان که حریف تنها زبان زور میفهمد و سعی دارد بر طبل زورگویی خود بکوبد. باید محکم و قاطعتر از گذشته سخن گفت. زورگویان تنها زبان زور میفهمند.
آمریکا در مذاکرات ژنو، به ایرانی ها توضیح داد که تحریم های از پیش اعمال شده همچنان ادامه دارد که شامل اضافه کردن شرکت ها و افراد جدید به فهرست تحریم ها می شود. ایرانی ها به هنگام امضای توافقنامه ژنو، از این موضوع آگاه بودند.کاخ سفید در واشنگتن اعلام کرد افزایش شرکت ها و افراد تحت تحریم های اقتصادی علیه ایران، نقض کننده هیچ یک از بخش های توافق میان ایران و گروه 1+5 در ژنو نیست. کاخ سفید اضافه کرد: تصمیم آمریکا برای توقیف دارایی های شرکت هایی در پاناما، سنگاپور، اوکراین و ایران با استناد به تحریم ها و مجازات هایی انجام شد که از قبل از توافق ژنو وجود داشتند.وزارت خارجه و خزانه داری آمریکا پس از مذاکرات اخیر در دولت جدید مجازات ها (تحریم های) جدیدی را علیه تعدادی از شرکت های ایرانی و خارجی به اتهام دور زدن تحریم ها برای کمک کردن به برنامه هسته ای ایران اعمال کردند. وزارت دارایی آمریکا تعدادی از اشخاص و شرکت ها را از اروپا و خاورمیانه که طرف معامله با ایران بودند، مورد تحریم قرار داده است.به موجب این تحریم ها، این شرکت ها نمی توانند با نظام مالی آمریکا در ارتباط باشند و بر اساس اطلاعیه وزارت دارایی آمریکا، اموال تحریم شدگان در آمریکا توقیف خواهد شد و شهروندان آمریکایی از معامله با آن ها منع می شوند.این دومین بار از زمان توافق هسته ای ژنو در سوم آذر است که آمریکا افراد و شرکت هایی را به علت نقض تحریم های ایران در فهرست تحریم های خود قرار می دهد.
هسته ای بهانه است؛ از هسته ای به حقوق بشر ومسائل دیگر
یک مقام ارشد آمریکایی علیرغم پیشرفت مذاکرات هستهای بین تهران و شش قدرت جهانی، ایران و ابن"اقدامات بیثباتکننده" آن را یک منبع نگرانی برای واشنگتن خواند. رودز، معاون مشاور امنیت ملی آمریکا، در حالی که باراک اوباما، رئیسجمهور آمریکا، را در سفر به عربستان سعودی همراهی میکند به گزارشگران گفت: "ما به روشنی بیان خواهیم کرد در حالی که توافق هستهای با ایرانیها را ادامه میدهیم، نگرانی ما درباره سایر رفتارهای ایران در منطقه - حمایت از اسد، حمایت از حزبالله، اقدامات بیثبات کننده در یمن و خلیج [فارس] - ادامه خواهد داشت." رودز در ادامه گفت که گفتگوهای کنونی بین ایران و گروه 1+5 تنها بر برنامه هستهای این کشور متمرکز هستند. او گفت: "گفتگوهای هستهای میتوانند یکی از تهدیدات پیش روی ثبات منطقهای را حل و فصل کنند اما در همین حین فشارها درباره سایر مسائل را ادامه خواهیم داد."
ایران تا به امروز با حسن نیت وارد مذاکره با گروه 1 + 5 شده و به اذعان آژانس بین المللی انرژی اتمی، جمهوری اسلامی به تعهدات خود در توافق ژنو عمل کرده است. انتظار ما این است که اروپا و آمریکا از اعلام مواضعی که به روند مذاکرات و توافقات به عمل آمده آسیب وارد می کند، بپرهیزند.
تصویب راهبرد مداخلهجویانه اتحادیه اروپا در قبال ایران
اتحادیه اروپا به عنوان متحد امریکا نیز قطعنامهای در مورد راهبردهای پیشنهادی مداخلهجویانه اتحادیه اروپا در قبال ایران را تصویب کرد .طبق سند منتشر شده از سوی این کمیته، ادعا شده است: درحالی که انتخابات ریاست جمهوری ایران بر اساس استاندارهای اتحادیه اروپا برگزار نشده است، با این حال روحانی اعلام آمادگی کرده است تا گشایش های بیشتر و سازنده ای با غرب برقرار کند؛ در این شرایط در کنار توافق هستهای مسائل دیگری از جمله موضوع حقوق بشر و امنیت منطقهای نیز باید بین اتحادیه اروپا و ایران مورد گفتگو قرار گیرد.در ادامه این سند ادعا شده است: وضع حقوق بشر در ایران همچنان با نقض نظام مند حقوق اولیه ادامه دارد، و ایران همچنان با نهادهای حقوق بشری سازمان ملل همکاری نمی کند و به گزارشگر ویژه ویزای ورود نمی دهد.
مصادره ساختمان 500 میلیون دلاری "میدتاونِ" ایران از سوی آمریکا
به موجب حکم یک قاضی فدرال آمریکا، ساختمان اداری "میدتاون" نیویورک که محل استقرار تعدادی از شرکتهای ایرانی بود مصادره شده و از عواید حاصل از فروش آن بخشی از غرامت کسانی که "قربانیان تروریسم" خوانده شدهاند، پرداخت خواهد شد. در پی صدور حکمی از قاضی دادگاهی در ناحیه منهتن این شهر مجبور به تخلیه این ساختمان (با قیمتی بیش از 500 میلیون دلار) و واگذاری آن به نهادهای فدرال امریکا برای پرداخت غرامت به تعدادی از شاکیان که در دادگاه مدعی شده بودند از "اقدامات تروریستی ایران شامل حملات یازده سپتامبر" آسیب دیدهاند، شدند.در حکم صادره از سوی کاترین فارست قاضی فدرال ناحیه منهتن آمده است که این شرکتها بایستی ساختمان را تحویل دهند زیرا (این شرکتها) به عنوان پیشخوان و جلودار دولت ایران عمل کرده و در نتیجه طبق قوانین فدرال جزئی از دولت ایران هستند.
شروط ایران برای گفتگو محقق نشده است
مقام معظم رهبرى حتى راهبرد منطق گفتگو با ملت ایران را شفاف بیان کردند اما آمریکا بهدلیل تقلب در گفتگو از درک این منطق عاجز است.رهبر معظم انقلاب فرمودند:
- آمریکایىها دست از زورگویى و شرارت بردارند
- به حقوق ملت ایران احترام بگذارند
- در امور داخلى ایران دخالت نکنند
- از فتنهگران در ایران حمایت نکنند و از آتشافروزى در منطقه پرهیز کنند
- نظام مقدس جمهورى اسلامى را به رسمیت بشناسند
اینها جزء شروط اولیه مذاکره با ایران است. اگر نشانههایى از پذیرش این شروط در رفتار دیپلماسى آمریکا بروز کند، طبیعى است راه براى گفتگو باز مىشود.
نظر امام درباره قطع رابطه امریکا و ایران
امام خمینی نیز درباره قطع رابطه امریکا و ایران در همان روزهای قطع رابطه اول انقلاب (19 فروردین 59) فرمودند: ملت شریف ایران، خبر قطع رابطه بین ایران و امریکا را دریافت کردم و اگر کارتر درعمر خود یک کار کرده باشد که بتوان گفت به خیر و صلاح مظلوم است، همین قطع رابطه است. رابطه بین یک ملت بپا خاسته برای رهایی از چنگال چپاولگران بین المللی با یک چپاولگر عالَمخوار، همیشه به ضرر ملت مظلوم و به نفع چپاولگر است. ما این قطع رابطه را به فال نیک میگیریم؛ چون که این قطع رابطه دلیلی بر قطع امید امریکا از ایران است. ملت رزمنده ایران این طلیعه پیروزی نهایی را که ابرقدرت سفاکی را وادار به قطع رابطه - یعنی خاتمه دادن به چپاولگریها - کرده است، اگر جشن بگیرد حق دارد. ما امیدواریم که نابودی سرسپردگانی مثل سادات و صدام حسین بزودی انجام گیرد و ملتهای شریف اسلامی به این انگلهای خائن، آن کنند که ملت ما با محمدرضای خائن کرد؛ و به دنبال آن برای آزاد زیستن و به استقلال تمام رسیدن، قطع روابط با ابرقدرتها خصوصاً امریکا نمایند. من کراراً گوشزد نمودهام که رابطه ما با امثال امریکا، رابطه ملت مظلوم با جهانخواران است.
علت قطع رابطه با آمریکا از نظر امام خمینی (ره)
1/1 خوی استکباری آمریکا: وضع کنونی یعنی قطع رابطه ی ما با امریکا اول این را بیان می کند که این وضع، نتیجه ی رفتار و وضع طبیعی استکبار امریکایی است، در واقع، نتیجه ی مظلومیت ملت ایران است.حرف دوم این است که مذاکره با امریکا، هیچ فایده ای برای ملت ایران ندارد.حرف سوم این است که مذاکره و رابطه ی با امریکا، برای ملت ایران ضرر دارد.
2/1 اسلامیت نظام: حالا یک کشوری در همه ی زمینه ها در زمینه ی اقتصادی، صادرات، واردات، در زمینه ی سیاستهای فرهنگی، در زمینه ی رابطه با کشورهای دنیا حرف امریکا و دستور امریکا و امر و نهی امریکا را به حساب نیاورد، این خیلی برای استکبار سخت است.با ایران دشمنی شان بر سراین است و همه ی حرفهای دیگر بهانه است.حالا ما چرا زیر بار امریکا و هیچ ابرقدرت دیگری نمی رویم؟ چون مسلمانیم.
2 استقبال از قطع رابطه: از روزی که این مردک ساده دل بی تجربه ی خام بازی خورده با افتخار اعلام کرده است که می خواهد روابط اقتصادی امریکا را با ایران ممنوع کند، بنده از ته دل خوشحال شدم، از چند جهت: اولا اینها تا حالا مرتب با سالوس و ریا، کار می کردند که بعضی گوشه و کنار می گفتند: اینها اینقدر هم با ما دشمن نیستند.آخر، وقتی شما می گویید «مرگ بر آمریکا» این شعار بد است، عیب است و زشت است.می خواستند این فریاد «مرگ بر امریکا» را که مردم ما از ته دلشان بیان می شود آن را در گلوها خفه کنند.حالا دیگر مردم وقتی که در مقابل یک چنین صراحتی قرار گرفتند، در هر جای کشور هستند، راحت فریاد دلشان را می کشند و فریاد می زنند: «مرگ بر امریکا» .
3 ضرر رابطه با آمریکا: رابطه و مذاکره، برای ملت ایران و برای نهضت جهانی مضر است.اولین ضرر این است که امریکاییها با ورود در این میدان، این طور تفهیم خواهند کرد که جمهوری اسلامی از همه ی حرفهای دوران امام و دوران جنگ و دفاع مقدس و دوران انقلاب صرف نظر کرده و گذشته است.اولین چیزی که امریکاییها ادعا می کنند، این است.اولین مطلبی که در دنیا شایع می کنند، این است که انقلاب اسلامی تمام شد و پایان گرفت، با اینکه الان، هیچ چیز نشده، همین حرفها را زمزمه می کنند!
4 مزایای قطع رابطه: به برکت رهبریهای امام خمینی، جمهوری اسلامی ایران در مدت 15 سال قطع رابطه با امریکا رشد بسیار کرده و موفقیتهای بزرگی داشته است که قطعا اگر با امریکا رابطه داشتیم، نمی توانستیم این گونه موفق عمل کنیم. امام خمینی می فرمودند: اینجا مملکتی بود که هواپیمای امریکایی، داخل ایران خلبان داشت، پرواز می کرد، همافر و افسر فنی تعمیرش می کردند، اما هیچکدام جرأت نداشتند ابزار این هواپیما را باز کنند و ببینند چه شکلی است اسمش هم تعمیر کار بود.وقتی ابزارش خراب می شد، باید به امریکا می بردند و آن جا تعمیر می کردند.و برمی گرداندند.اجازه ی تعمیر ابزار هواپیمای امریکایی به تعمیرکار ما که با آن هواپیما سر و کار داشت داده نمی شد.در این کشور همین نیروهای مسلح، همین مردم توانستند به برکت همان تحریمها و به برکت همان جلوگیریها این پیشرفت عظیم را در این زمینه پیدا کنند.
5- آمریکا، عامل آشوب در جهان:امام خمینی به صراحت آمریکا را ام الفساد معرفی می کند ایشان می گویند: «آمریکا نمی خواهد منطقه آرام باشد.» ایشان آمریکا را عامل اصلی جنگ تحمیلی، حمله دولت عربستان به زائران ایرانی در روز 9 مرداد سال 66 ، ترورهای های منافقین (سازمان منحله مجاهدین خلق) در اویل دهه 60، ناآرامی های کردستان و بسیاری از مناقشات می دانند و می گویند: «هر جا آمریکا نتواند خودش دخالت کند ایادی اش را می فرستد که لااقل بین مردم نفاق بیاندازند».امام خمینی آمریکا را دشمن شماره جهان اسلام و عامل اصلی تفرقه می داند و می گوید: «در رأس تمامی مسائل اسلامی قضیه مواجهه با آمریکا است.»19 در جای دیگر می گوید: « تمام گرفتاری های مسلمین از آمریکا است» 20 جای دیگری ایشان غرب را عامل عقب ماندگی شرق می داند و می گوید: « تمام گرفتاری های شرق از جانب اجانب است. الان تمام گرفتاری های ما از آمریکاست.»
امام خمینی (ره) در 25 فروردین 1359 در پاسخ به نامه ژان پل دوم (رهبر کاتولیک های جهان) که از اشغال سفارت امریکا در تهران و برهم خوردن رابطه دو کشور ابراز نگرانی کرده بود، نامه ای به این شرح نوشتند.از دعای شما به درگاه خداوند متعال برای ملت مبارز ما شکرگزارم؛ لکن متذکر میشوم که جناب شما از انگیزههای تیرهگی های دیگر و مشکلات خطرناک بزرگتر که مرقوم داشتهاید نگران نباشید، که ملت اسلامی ایران از مشکلاتی که در این قطع روابط به وجود آید استقبال میکند و از خطرهای بزرگتر که مرقوم شده است، هراس ندارد. و آن روز برای ملت ما خطرناک است که روابطی نظیر روابط رژیم خائن سابق تجدید شود. و با امید به خدای متعال تجدید نخواهد شد.من از جنابعالی با نفوذ معنوی که بین ملت مسیح دارید میخواهم که دولت امریکا را از عواقب ستمگری ها و زورگویی ها و چپاولگری ها بترسانید؛ و آقای کارتر را، که با شکست نهایی مواجه است، نصیحت کنید که با موازین انسانی با ملت هایی که میخواهند استقلال مطلق داشته باشند و وابسته به هیچ قدرتی در جهان نباشند رفتار کند، و از تعلیمات حضرت مسیح- سلام اللَّه علیه- پیروی نماید و خود و دولت امریکا را بیش از این در معرض رسوایی قرار ندهد. از خداوند متعال سعادت مستضعفین جهان را خواستار و قطع ایادی ستمگران را امیدوارم.
امام خمینی از معدود رهبران بزرگی است که با وجود آثار شفاهی و کتبی فراوان، نمی توان در بیاناتش آراء ضد و نقیض یافت. کلام ایشان در طول نیم قرن مبارزه هرگز نچرخیده و همواره آنچه را که حقیقت می دانست با تاکیدات فراوان بر زبان جاری می ساخت. سرواژه های اندیشه امام مانند اسلام ناب ، مبارزه با ستم کاران ، دفاع از مستضعفان ، حمایت از فلسطین و کرامت انسان هرگز در بیان ایشان حرکت سینوسی نداشته است. یکی از این موارد بنیادین، نحوه برخورد با آمریکا است. دولت «آمریکا» به علت رفتار استکباری و عملکرد استعماری خود در برابر ایران و کشورهای جهان سوم در کلام امام همواره مورد عتاب و استنطاق است. صحیفهی امام سرشار از عتاب آشکار رهبر کبیر انقلاب اسلامی به دولت آمریکا است. اوج این خشم و عتاب در صفحه 84 جلد 17 صحیفه آمده است: «دنیا باید آمریکا را از بین ببرد و الا تا اینها هستند این مصیبت ها در دنیا زیاد هست.»
آیا رابطه با آمریکا خطر او را براى ما کم مىکند؟
مقام معظم رهبرى مىفرمایند: رابطهى سیاسى با آمریکا براى ما مضر است. اولاً خطر آمریکا را کم نمیکند. آمریکا به عراق حمله کرد؛ در حالى که با هم رابطهى سیاسى داشتند، سفیر داشتند؛ این آنجا سفیر داشت، آن هم اینجا سفیر داشت. رابطه که خطر جنونآمیز و سیطرهطلبانهى هیچ قدرتى را از بین نمیبرد. ثانیاً وجود رابطه براى آمریکائىها - نه امروز، همیشه اینطور بوده - وسیلهاى بوده است براى نفوذ در قشرهاى مستعد مزدورى در آن کشور. انگلیسىها هم همین طور بودند. انگلیسىها هم در طول سالیان متمادى سفارتخانهشان مرکز ارتباط با سفلگان ملت بود؛ کسانىکه حاضر بودند خودشان را به دشمن بفروشند. سفارتخانهها یکى از کارهایشان این است...اینها این خلأ را در ایران دارند؛ احتیاج به پایگاه دارند، و پایگاه ندارند؛ اینرا مىخواهند. احتیاج به رفت و آمد آزاد و بىدغدغهى مأموران جاسوسى و مأموران اطلاعاتىشان و ارتباطات نا مشروع آنها با عناصر سفله و مزدور دارند؛ اما اینرا ندارند. ارتباط، اینرا براى آنها تأمین مىکند.
چرا با آمریکا مذاکره نمىکنیم؟
مذاکرهى در سایهى تهدید و فشار، مذاکره نیست. یک طرف مثل ابرقدرتها بخواهد تهدید بکند و فشارى بیاورد و تحریمى بکند و یک دست آهنىاى را نشان بدهد و از آن طرف هم بگوید خیلى خوب، بنشینیم پشت میز مذاکره! این مذاکره، مذاکره نیست. اینجور مذاکرهاى را ما با هیچ کس نمیکنیم. آمریکا همیشه با این چهره براى مذاکره وارد میدان شده است.
راهبرد جدید امریکا
راهبرد جدید امریکا که توافق ژنو هم مولود آن است، اساساً بر چند اصل استوار است:1 ــ نخست اینکه امریکا تصور میکند دولت ایران نیازمند توافق است و برای شرایط «عدمتوافق» هیچ سناریویی ندارد.2 ــ دوم، تأکید بر این اصل که اساساً این تحریمها بود که دولت ایران را پای میز مذاکره آورد و وادار به امتیازدهی کرد؛ بنابراین فقط تحریمهاست که دولت را پای میز نگه خواهد داشت تا توافق موقت بدل به یک توافق دائمی شود که در آن زیرساخت غنیسازی صنعتی ایران بهشدت محدود (و در واقع برچیده) میشود.3 ــ از دید امریکا، تا زمانی که توافق نهایی حاصل نشده، نباید اجازه داد چارچوب کلی رژیم تحریمها بهنحوی آسیب ببیند که محاسبات دولت ایران درباره ضرورت پایبند ماندن به توافق و تداوم مذاکرات را دگرگون کند.4 ــ امریکاییها معتقدند تازه توافق نهایی هم که حاصل شود، نوبت به تغییر دادن محاسبات ایران در موضوعات غیرهستهای خواهد رسید که برای حصول آن بیش از هرچیز به تحریمها نیاز است.این اصول، در تمامی اظهارات مقامهای امریکایی هفتههای گذشته از اوباما بگیرید تا رایس، کری و شرمن بدون استثنا تکرار شده و مهم است بدانیم که درباره آنها میان امریکا و اسرائیل هم هیچ اختلاف نظری وجود ندارد.از این منظر، هیچ عجیب نیست که دولت امریکا به تشدید تحریمها علیه ایران ادامه بدهد، بلکه بهعکس، منطقی است که فرض کنیم سفت و سختتر کردن تحریمها بخشی اساسی از راهبرد امریکاست. از مدتها قبل این ارزیابی وجود داشت که اگر رفتار دولت ایران بهگونهای باشد که غرب را به این جمعبندی برساند که فشار ناشی از تحریمهای موجود و ترس از تحریمهای بیشتر در آینده تغییر دهنده محاسبات، سیاستها و پیشنهادهای ایران است، تنها چیزی که عاید ما خواهد شد فشار بیشتر است و بس. این تحلیل مستقیماً از ارزیابی 35ساله ماهیت دولت امریکا و منطق سیاستگذاری آن درباره ایران برمیخیزد که هیچ نشانهای دال بر دگرگون شدن آن هم در دست نیست.دولت امریکا رفتار فعلی دولت ایران را نتیجه استراتژی ایجاد تغییر محاسباتی خود میداند که ستون فقرات آن رژیم تحریمها بوده است. وقتی بهدست خود دشمن را به این جمعبندی میرسانیم که راهبردش درست بوده، نباید توقع داشت که این راهبرد را کنار بگذارد. حتی اگر تحریمها در برخی حوزههای خاص تعدیل شود ــ که برای تولید فشار اجتماعی بهمنظور سوق پیدا کردن دولت بهسمت توافق جامع، خواهد شد ــ باز هم روشهایی دیگر و حوزههایی جدیدتر برای حفظ رژیم تحریمها پیدا خواهند کرد چراکه سودمندی آن را عمل اثباتشده میبینند.
تازه ترین تهدید آمریکا
رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا در تازه ترین تهدید که روز سه شنبه هفته جاری اعلام شد گفت که ارتش آمریکا متعهد به تأمین گزینه نظامی علیه ایران است. ژنرال "مارتین دمپسی" رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا پس از دیدار با "بنی گانتز" همتای اسرائیلی خود در اورشلیم اعلام کرد که دو طرف در مورد مقابله با تهدیدات بلندمدت موجود در منطقه و چگونگی تبدیل آنها به فرصت (برای بهرهبرداری) بحث و گفتگو کردند.دمپسی در پاسخ به سؤالات خبرنگاران در مورد توقف برنامه هستهای ایران اظهار داشت: رئیس جمهوری باراک اوباما تصریح کرده است که اجازه نخواهد داد ایران به سلاح هستهای دست یابد. وی در ادامه گفت: "نقش من به عنوان یک مقام ارشد نظامی اطمینان از این موضوع است که گزینه نظامی را در اختیار وی (اوباما) قرار دهیم تا در صورت لزوم برای تحقق تعهداتش (از آن) استفاده کند و ما آن را انجام خواهیم داد."گانتز افزود: همکاری بین نیروهای نظامی دو طرف همچنان پابرجا و مستحکم باقی خواهند ماند.
با این همه جنایت و در کنار آن این همه گستاخى و گفتن این جمله که «همه گزینهها روى میز است» چطور مىشود به این کشور اعتماد داشت، آیا مىتوان به سخنان آنان اعتماد کرد، آیا آنان به اصل یا اصولى خود را ملزم و پایبند مىدانند؟ یا اینکه بعدا مثل هزاران معاهده و تعهد دیگر مثل در اختیار قرار دادن قطعات هواپیما از بار مسؤولیت آن شانه خالى مىکنند؟
صنعت دفاعی موفق را تقویت کنیم
تجهیز و تقویت نیروهای مسلح به فناوریهای بومی و نظامی می تواند در پاسخ گویی به تجاوز دشمنان بسیار موثر باشد. این موضوع در شرایط حساس حاکم بر منطقه که احتمال عملی شدن هر نوع تهدید سخت، نرم یا نیمه سخت علیه منافع جمهوری اسلامی از سوی دشمنان تقویت شده است، خود نقطه قوتی است که در تغییر معادلات و روند تصمیم گیری های نظامی اثربخش و قابل توجه به نظر می رسد. توانایی پاسخگویی به هر نوع تهدید و تجاوز گری از سوی آمریکا و رژیم صهیونیستی که امروزه به انواع تسلیحات کشتار جمعی مجهز می باشند؛ علاوه بر همدلی و هماهنگی مردم و نیروهای مسلح و اطاعت پذیری آنان از فرماندهی معظم کل قوا، نیازمند برخورداری از تجهیزات و تسلیحات بومی مناسب و همگام با فناوری های نوین نظامی در سطح نیروهای مسلح نیز می باشد. لذا همانطور که دشمنان نظام با صرف بودجه های کلان و استفاده از متخصصین برجسته همواره درصدد بهره گیری از تسلیحات و تجهیزات نظامی برتردر راستای گسترش شعاع تجاوز و تهدید به دیگر کشورها هستند و همواره با برگزاری رزمایش ها برای حفظ آمادگی خود تلاش می کنند؛ نیروهای مسلح جمهوری اسلامی نیز با هدف مقابله با دشمنانی از این طیف که حد و مرزی برای خویش قائل نیستند، نیازمند برخورداری از توانمندی های نظامی در سطح بالاتر از دشمنان می باشند.لذا برخورداری از آمادگی لازم برای دفع تجاوزهای احتمالی، کاهش قدرت مانور دشمن و مقابله با انواع تهدیدات در شرایط مختلف، ضروری به نظر می رسد. درهمین رابطه فرمانده معظم کل قوا در دیدار- روزچهارشنبه 27 مرداد - با مسئولان و کارگزاران نظام درباره تهدید نظامی آمریکا تأکید کردند:«اگر این تهدید عملی شود، میدان مقابله ملت ایران فقط منطقه ما نخواهد بود بلکه این مقابله، میدان گسترده تری خواهد داشت».
نفوذ صهیونیسم و لابی اسرائیل اصلی ترین شاخص بی اعتمادی به آمریکا
در واقع مولفه لابی اسرائیل و نفوذ صهیونیسم در ارکان سیاسی ایالات متحده به عنوان اصلی ترین شاخصه بی اعتمادی ملت ایران در قبال آمریکا، با تغییری مواجه نشده است و احتمالا تا سالها راهنمای عمل کاخ سفید در قبال منطقه خاورمیانه و نیز ایران خواهد بود. مگر این که در خصیصه اصلی تولید کننده تضاد میان ایران و آمریکا، که همانا مسئله اسرائیل است، تغییری رخ دهد که بروز چنین تحولی نیز بعید می نمایاند.در واقع نیروی پیش برنده سیاست کلان ایالات متحده در منطقه؛ تقریباً به طور کامل به روابط سیاسی داخلی آمریکا و به ویژه فعالیت های "لابی اسراییل" وابسته است. هیچ گروهی موفق نشده تا این اندازه سیاست خارجی ایالات متحده را از مسیر منافع ملی آن کشور دور کند .تجربه تاریخی که منجر به انباشت بی اعتمادی شده است، آمریکا را غیر منطقی و عهد شکن نشان می دهد. از سوی دیگر اصلی ترین معیار برای صحت ادعای آمریکا را باید در اصلی ترین ستون سیاست خارجی آمریکا، یعنی اسرائیل و نقش لابی صهیونیست، مورد بررسی قرار داد. واضح است که تغییر در راهبرد جهانی و خاورمیانه ای آمریکا، وهم چنین تغییری در شدت و ضعف نقش لابی اسرائیل در آمریکا رخ نداده است.
عاقبت چهار کشوری که به آمریکا اعتماد کردند، چه شد؟
تاریخ نشان میدهد که آمریکاییها هیچگاه به وعدههای خود عمل نکرده و هرگاه رهبر کشوری و علیالخصوص روسایجمهور کشورهای مسلمان سعی در نزدیکی با غرب و آمریکا داشتهاند، دیر یا زود امنیت داخلی و نظام سیاسی کشورشان از هم پاشیده است. مقام معظم رهبری هرگاه صحبت از مذاکره و یا گفتوگوی مستقیم با آمریکا به میان آمده است، از غیر «قابل اعتماد» و عهدشکن بودن این کشورسخنگفتهاند. ایشان حتی زمانی که صحبت از نرمش قهرمانانه در سیستم سیاست خارجی کشورمان به میان آوردند، بر این مسئله تاکید کردند که نباید فراموش کنیم که روبهروی ما چه کسی قرار گرفته است و هدف اصلی او از مذاکره با کشور و یا برخی انعطافهای مقطعی چیست. نگاهی به عملکرد سیاست خارجی آمریکا در هر دوره ریاست جمهوری، مهر تائیدی بر سخنان مقام معظم رهبری است. تاریخ نشان میدهد که آمریکاییها هیچگاه به وعدههای خود عمل نکرده و هرگاه رهبر کشوری و علیالخصوص رهبران و روسای جمهور کشورهای مسلمان سعی در نزدیکی با غرب و آمریکا داشتهاند، دیر یا زود امنیت داخلی و نظام سیاسی کشورشان از هم پاشیده است. از عاقبت لیبی و توافقش با آمریکا برای تسلیم همه جانبه برنامه هستهایاش گرفته تا کره شمالی و عراق و مصر همه نشاندهنده نتیجه اعتماد بیچون و چرا به آمریکا هستند؛ کشوری که منافع ملیاش را به تمام وعدههای و قوانین بینالمللی ترجیح میدهد و از بیان کردن این مسئله در تریبونهای عمومی هم ابایی ندارد. لیبی و برنامه هستهای قذافی برای کشورش نمونه بارزی از عهدشکنی و غیر قابل اعتماد بودن آمریکا بود. معمر قذافی به دلیل دنبال کردن برنامههای هستهایاش به شدت از لحاظ دیپلماتیک تحت فشار قرار گرفته و تحریمهای زیادی از طرف آمریکا و متحدان غربیاش علیه او اعمال شده بود. از یک سو تحریمها بود و از سوی دیگر فشارهای دیپلماتیک و قرار گرفتن نام این کشور در فهرست کشورهای حامی اقدامات تروریستی.
آمریکایی ها از همان ابتدا، انقلاب اسلامی ایران را در تضاد با اهداف استکباری خود می دیدند و هیچ وقت حاضر نشدند بزرگترین تحول سیاسی قرن بیستم را که ملت ایران قاطعانه آن را ایجاد کرده اند به رسمیت بشناسند. راهبردهای آمریکا اعمال فشار و تشدید آن در طول زمان است تا از یک طرف ملت ایران را تضعیف کند و از طرف دیگر برای پیگیری اهداف خود نمایندگانی را در داخل ایران پیدا کنند. اماآمریکایی ها باید بدانند که ملت ایران هرگز دشمنی های آنها را فراموش نمی کند و حافظه تاریخی ملت ایران قدرتمند و هوشمند است. آمریکایی ها در پی افزایش خطی فشار و تهدید هستند و چون می دانند آن سوی تهدیدها هیچ اقدام نظامی و عملی وجود ندارد خیلی آروزمندند که این تهدیدها جواب دهد. آمریکایی ها در فتنه 88 هم گرفتار محاسبات اشتباهی شدند و فکر می کردند ملت ایران از نظام خود و آرمانها و ارزش های الهی خود خسته شده اند اما این طور نبود. آمریکایی ها در پی هدفمند کردن تحریم های خود هستند و از سال 88 این تحریم ها زیاد شده است و عملیات اطلاعاتی و سایبری را گسترش داده اند و از جریانی خاصی در داخل کشور حمایت می کنند تا افکار آنها را در داخل نمایندگی کنند.
سلطه امریکا از قبل انقلاب اسلامی
از فاصله سالهاى 1332 تا 1357 حاکمیت آمریکا بر ایران شکل تازهاى یافت و این بار دولت در مقابل ملت ایران قرار گرفت.رفت و آمدهاى شاه به آمریکا و بازدید روساى جمهور آمریکا از ایران ادامه داشت و در این سالها دولت ایران کاملا وابسته و در اختیار آمریکا بود، بهنحوى که آمریکایىها بر تمام مسائل ایران مسلط بودند. در این دوران بود که مبارزات ضد آمریکایى ابتدا و بظاهر علیه نظام سلطنتى پهلوى شکل گرفت، اما واقعا و ماهیتا این اعتراضات براىقطع سلطه آمریکا بر ایران بود.پس از ترور جان اف کندى در سال 1963 (1342) و جایگزینى لیندن جانسون، آمریکا در پى کسب امتیازات ویژهاى براى نظامیان خود در ایران برآمد و طرح قضیه اعطاى مصونیت قضایى به نظامیان آمریکایى در ایران مطرح شد که با مخالفت شدید جامعه ایران و روحانیت مواجه گردید و جرقه نهضتى عظیم زده شد که در نهایت بهسرنگونى حکومت پهلوى انجامید.پس از این دوران خریدهاى تسلیحاتى ایران از آمریکا افزایش یافت بهطورى که در دهه 50 ایران یکى از مهمترین متحدان نظامى آمریکا در خلیج فارس به شمار مىرفت.بین سالهاى 197178 - یعنى فقط در عرض هشت سال آخر سلطنت محمدرضا پهلوى- میزان خرید سلاح از آمریکا به رقم نجومى 19 میلیارد دلار بالغ شد.در این سالها آمریکایىها تحلیلى نادرست از مبارزات مردم ایران داشتند، اما سالهاى 56 و 57 و در دوران ریاست جمهورى جیمى کارتر، وقایع بهگونهاى دیگر رقم خورد و انقلاب اسلامى به واقعهاى عجیب براى دولت آمریکا بدل شد که دو کشور را به شرایطى استثنایى سوق داد.
قطع رابطه از سوی امریکا بود
کارتررئیس جمهور وقت امریکا پیش از قطع رابطه با ایران، چند مرحله اقدامات سیاسی و اقتصادی علیه جمهوری اسلامی ایران به عمل آورده بود. در نخستین عکسالعمل، روز 22 آبان 1358 دستور توقیف کلیه داراییهای ایران در بانکهای آمریکایی و شعبههای خارجی آن را صادر کرد و خرید نفت از ایران را متوقف ساخت. در 13 آذر، پانزده عضو شورای امنیت تحت فشار آمریکا به اتفاق آرا قطعنامه شماره 457 را در محکومیت اشغال سفارت آمریکا در تهران منتشر کردند.ارجاع موضوع گروگانگیری به دیوان بینالمللی دادگستری در لاهه از دیگر اقدامات آمریکا بود. رأی این دیوان نیز روز 24 آذر علیه ایران صادر شد و 15 قاضی این دادگاه به اتفاق آرا جمهوری اسلامی ایران را به دلیل تصرف سفارت آمریکا (بخوانید جاسوسخانه) را محکوم کردند.در نهم دی 1358، شورای امنیت سازمان ملل تحت فشار آمریکا قطعنامه 461 را در موضوع مجازاتهای اقتصادی علیه ایران تصویب کرد و تا 17 دی به ایران مهلت داد تا گروگانهای آمریکایی را آزاد کند. علاوه بر این بسیاری از مفسران آمریکایی نیز از نیروی موسوم به «واکنش سریع» که در 11 دی 1358 به دستور کارتر در خلیج فارس شکل گرفت به عنوان عکسالعمل واشنگتن در مقابل واقعه تصرف سفارت آمریکا در تهران یاد کردند. دستور قطع رابطه با ایران 17 روز قبل از مداخله نظامی آمریکا در منطقه طبس با هدف آزادسازی گروگانها اتخاذ شد. جیمی کارتر پس از صدور فرمان قطع رابطه، در سخنانی اعلام کرد دیپلماتهای ایرانی 24 ساعت فرصت دارند خاک آمریکا را ترک کنند.
اسناد خیانت و جاسوسى آمریکا علیه ملت ایران
پس از تسخیر لانه جاسوسى توسط دانشجویان از برگهاى پارهشده اسنادى که در آنجا پیدا شد 70 جلد کتاب بهدست آمد که حاکى از آن بود که آمریکایىها همواره در سفارتخانهشان پس از پیروزى انقلاب در تدارک براى براندازىنظام اسلامى و یا وابسته کردن ایران به ایالات متحده بودند که این بخشى از کارنامه جنایت آمریکایىهاست.
اموال بلوکه شده ایران
انقلاب که پیروز شد به آمریکایىها گفته شد،میلیاردها دلار پول که شاه بهعنوان خرید سلاح به شما داده یا پولش را پس بدهید یا سلاح خریدارى شده را تحویل دهید. آنها با زورگویى گفتند نه پول را مىدهیم و نه سلاح را! بعد هم رفتند دنبال براندازى در ایران از طریق تجهیز منافقین و لیبرالها و اغتشاش در کردستان و گنبد و بلوچستان و... سپس وقیحانه شاه را پناه دادند و اموال غارت شده ملت توسط دربار پهلوى را بر نگرداندند. طبیعى است با قهر ملت در 13 آبان سال 58 روبهرو شدند و لانه فسادو جاسوسى آنها توسط دانشجویان پیرو خط امام(ره) تسخیر شد.آمریکایىها بهجاى درس آموزى و عبرت از مناقشات فى مابین باز بناى خصومت نهادند، با آنکه تدبیر شده بود با آزادى گروگانها و توافق تحت عنوان قرارداد الجزایر،روابط دو کشور عادى شود اما باز کسانى در واشنگتن مسیر دیپلماسى خارجى آمریکا را از ریل عقلانیت خارج کردند و با تجهیز و تمهید صدام و چند کشور عربى نگون بخت، جنگ تحمیلى را براى سرنگونى نظام جمهورى اسلامى تدارک دیدند. امروز استراتژیستهاى آمریکایى حیرتزده نگاه مىکنند که از میان این همه توطئه و دسیسه و نیرنگ و بدخواهى علیه ملت، نظامى در ایران مستقر است که به لحاظ استحکام نه تنها نیرومندتر از همیشه است بلکه الهامبخش نهضتهاى رهایىبخش در جهان اسلام و نیز حتىجوامع دیگر و بهویژه جوامع سرمایهدارى است.آنها حیرتزده پیشرفتهاى عظیم ایران را مىبینند و اشتیاق ملت ایران در فتح قلل علمى و فناورىهاى نوین را شاهدند و باز بر طبل رشک، حسد، کینهتوزى و خصومتورزىمى کوبند. جالب اینجاست در اوج این دشمنىها دست دوستى براى برقرارى ارتباط هم دراز مىکنند.
عملیات طبس و امدادهای غیبی
دولت آمریکا در انتخاب بعدى، اقدام نظامى را در ایران در نظرگرفت اما عملیات نظامى آمریکا در سحرگاه سوم اردیبهشت 59 در طبس با شکست مواجه شد. در تیر 59 کارتر دست به طراحى یک کودتا به نام کودتاى نوژه زد، اما آن هم ناکام ماند.
قطع روابط از ناحیه آمریکا بود
سرانجام واشنگتن تحریمهایى علیه ایران وضع کرده، روابط خود را با ایران قطع کرد و اموال ایران را بلوکه ساخت.کارتر نتوانست نظر مردم آمریکا را براى بار دوم به خود جلب کند و چند ماه بعد، جاى خود را به رونالد ریگان داد.
جنگ تحمیلى با حمایت آمریکا
ریگان نیز دست از سیاست خصمانه علیه ایران برنداشت و سیاست براندازى انقلاب ایران از طریق جنگ را در پیش گرفت و معتقد بود جنگ پایههاى نظامى، اقتصادى و مالى جمهورى اسلامى را در منطقه ضعیف مىکند و در نهایت باگذشت زمان جمهورى اسلامى ساقط مىشود.آمریکا در جریان جنگ ایران و عراق اقدامات متفاوتى از جمله اعطاى کمکهاى نظامى و تسلیحاتى فراوان به عراق انجام داد، اما در نقطهاى سال 1365 سعى کرد با طرح ماجراىایران کنترا روابط را با ایران بهبود ببخشد که این امر حاصلى جز رسوایى براى دولتمردان این کشور نداشت.
اوج خصومت جنگى
سال 66، آمریکا در جنگ دریایى با ایران و حمله به پایانه نفتى رشادت و رسالت، کشتى تجارى ایران ارج و در نهایت انهدام هواپیماى مسافربرى ایران در تیر 67، اوج خصومت خود را با ایران نشان داد و سرانجام ایران در تیر 67 قطعنامه 598 را پذیرفت و جنگ پایان یافت. پس از پایان جنگ عراق با ایران، تصور آمریکایىها این بود که دولت ایران براى بازسازى مجدد به غرب و آمریکا مراجعه خواهد کرد و عملا سیاستهایش را نسبت به آنها تعدیل خواهد کرد، اما اینگونه نشد. در سال 1368 بنیانگذار جمهورى اسلامى امام خمینى(ره) رحلت کرد و در آن زمان دولت آمریکا امیدوار بود با ایجاد بحران جانشینى، پس از امام در کشور اختلاف ایجاد و در نهایت کشور فرو بپاشد که بازهم به نتیجه نرسید.
براندازى از درون
از این رو مرحله سوم دشمنى آمریکا با ایران از سال 68 تا سال 88 آغاز شد. دولت کلینتون سال 72 روى کار آمد، ولىهیچگونه تغییرى در سیاست آمریکا نسبت به ایران نداد و سال 73 تحریمهاى همهجانبه را علیه ایران وضع کرد در نهایت قانون داماتو در کنگره آمریکا تصویب شد که براساس آن هر شرکتى که در ایران سرمایهگذارى مىکرد از امتیازات بانکهاى آمریکایى و بهرهمندى از سرمایهگذارى در بازار مالى ایالات متحده منع مىشد.
محور شرارت کردن ایران و صدور قطعنامههاى پى در پى
بعد از دوران کلینتون در دوران بوش پسر، وى نیز به بهانه از بین رفتن برجهاى دوقلو و مبارزه با تروریسم فصل نوینى را در سیاست خارجى این کشور گشود و نه تنها انعطافى در مواضع کشورش در قبال ایران نداد، بلکه ایران را در محور شرارت قرار داد.پس از آن آمریکا که از سال 77 نسبت به دستیابى ایران به سلاحهاى کشتار جمعى اظهار نگرانىمىکرد به این رفتار خود شدت بخشید وسرانجام پرونده هستهاى ایران را به شوراى حکام آژانس بینالمللىانرژى اتمى برد.با روى کار آمدن دولت نهم سال 84 و موضعگیرىهاى رییسجمهور جدید موجب شد دولتمردان آمریکا یکى از سختترین مواضع خود را علیه ایران اتخاذ کنند. برنامه هستهاى مسؤولان، روابط ایران و آمریکا را چنان تحت تأثیر قرار داد که آمریکا پرونده ایران را از آژانس به شوراى امنیت برد و بهصورت پىدرپى سه قطعنامه علیه ایران صادر شد.همچنین شروع مجدد غنىسازى در نیروگاه نطنز و ساخت تاسیسات هستهاى دیگر موجب تقابل بیشتر دو کشور شد تا جایى که حتى چند دور مذاکرات مستقیم محدود نمایندگان دو کشور در عراق بر سر مسائل امنیتى این کشور نیز نتوانست تأثیرى بر نزدیک شدن دیدگاههاى دو کشور نسبت به یکدیگر شود.
اوباما و ادامه جنگافروزىهاى بوش
با روى کار آمدن باراک اوباما سال 2008 (1387) وى تلاش کرد نشان دهد مىخواهد از شیوه برخورد دولت جورج بوش فاصله بگیرد و سیاست گفتوگو با ایران را در پیش بگیرد، اما در عمل همان سیاستهاى رفتارى را دنبال مىکرد.او در نخستین روز ریاست جمهورى خود خطاب به ایرانیان گفت دستانش را بهسوى آنها دراز کرده اما گذشت زمان نشان داد این دستان دراز شده چیزى جز تشدید تحریمها و سیاستى که در غرب از آن به سیاست چماق و هویج یاد مىشود، در پى نداشت.در عین حال، طى سالهاى گذشته آمریکا بحث براندازى از درون را بهعنوان اصلىترین برنامه خود در قبال ایران در پى گرفت و این مسأله را با استفاده از گسترش تحریمها و پیگیرى بحث هستهاى دنبال کرد.
حال با انتخاب مجدد اوباما در کاخ سفید موضوع گفتوگوهاى دوجانبه با ایران مطرح شده است و آمریکا آنرا راه حلى براى پایان دادن به چالش هستهاى ایران عنوان مىکند. این درحالى است که به نظر مىرسد اوباما همچنان با سیاست تشدید تحریمها و همراه کردن کشورهاى بیشترى سعى خواهد کرد با زبانى نرم و با ترساندن اروپا و کشورهاى منطقه از حمله نظامى اسرائیل به ایران یا ایجاد یک درگیرى نظامى گسترده در خلیج فارس، کار خود را از طریق فشارهاى اقتصادى پیش ببرد.
ترس آمریکا از اسلام سیاسى
از سال 1388 به بعد، آمریکا دشمنى با ایران را علنىتر کرده است. آنها تصورشان این است که این بار براندازى را از اقداماتى مثل تحریمها و گسترش تبلیغ علیه ایران بهویژه با پیگیرى بحث هستهاى دنبال کنند. به عبارت دیگر مىخواهند با این اقدامات در رفتار دولت ایران تغییر بهوجود بیاورند. ترسى که آمریکایىها از گسترش اسلام سیاسى دارند، یک واقعیت است، زیرا اگر اسلام سیاسى در دنیا گسترش یابد، قطعاً سلطهى قدرتهاى بزرگ دچار یک چالش بسیار پرهزینه خواهد شد و نهایتاً هم معلوم نیست که بتوانند به سلطهطلبىهاى خود در سطح بینالمللىادامه بدهند. بنابراین چالش ایران و آمریکا براى مدتى طولانى ادامه خواهد داشت و این تصور اشتباه است که برخى معتقدند اگر ما مقدارى از مواضع خود عقب نشینى کنیم، دولت آمریکا هم از دشمنى با ما دست برمى دارد. به این دلیل که دولت آمریکا حتى یک موضعگیرى سیاسى سادهى دولتى را هم نمىتواند تحمل کند و نسبت به آن واکنش نشان مىدهد و این رفتار نشانهى خوبى براى خروج از چالش نیست.
سازماندهى فتنه 88
رئیس جمهور آمریکا یک سال پس از فتنه 88 با ارسال گزارشى، اقدامات واشنگتن را در حوزه جنگ نرم علیه جمهورى اسلامى ایران در فتنه سال 88، براى کنگره و سناى آمریکا شرح داد.باراک اوباما در گزارش خود که براى رؤساى کنگره و مجلس سناىآمریکا- نانسى پلوسى و جوزف بایدن- ارسال شده، شرح مفصلى از اقدامات ضدایرانى دولت خود در حوزه اطلاعرسانى ارائه کرده است. براساس گزارش اوباما، مجموعه این اقدامات تحت عنوان بندى به اصطلاح قانونى با نام بند 1264 (قانون قربانیان سانسور ایران) انجام مىشود. براساس گزارش اوباما، محور اصلى عملیات رسانه اى کاخ سفید علیه ایران، نهادى دولتى به نام «شوراى پخش مدیران» (BBG) است و شبکه خبر فارسىصداى آمریکا (PNN) و رادیو فردا متعلق به رادیو آزاد اروپا/ رادیو آزادى (RFE/RL) از جمله رسانههایى هستند که در این پروژه نقش دارند و به ادعاى اوباما، ایرانىها از این طریق مىتوانند به اخبار سانسور نشده و بىطرفانه دست یابند. در این میان تلویزیون شبکه خبر فارسى صداى آمریکا و رادیو فردا نیز بهصورت 24 ساعته به پخش برنامه و اخبار مىپردازند.در ادامه این گزارش به تلاش دوچندان آمریکایىها براى دامن زدن به ناآرامىها در ایران، درست روز بعد از انتخابات اشاره شده است. گزارش اوباما در این زمینه تصریح مىکند: «روز بعد از انتخابات شبکه خبر فارسى صداى آمریکا دو برنامه جدید را در دستور کار خود قرار داد تا به ایرانیان درباره حوادث کشورشان اطلاعرسانى کند. در یک «برنامه صبحگاهى جدید» یک «گزارش ویژه» دو ساعته قرار داده شد که به اخبار انتخابات و حوادث پس از آن مىپرداخت.» در گزارش اوباما سه منبع اصلى براى تأمین محتواى برنامههاى ضدایرانى رسانههاى دولتى آمریکا ذکر شده است. این منابع عبارتند از؛ «1) تصاویر ویدئویى تهیه شده توسط شهروندان روزنامه نگار ایرانى؛2) تلفنهاى بینندگان از داخل کشور و تشریح آنچه دیده بودند؛ و 3) گزارشهایى از واکنشهاى ایرانیان خارج از کشور و همچنین واکنشهاى رسمى کشورهاى مختلف از جمله آمریکا.» فرکانسهاى ماهوارهاى جدید، یک مسیر اینترنتى حفاظت شده، تویتر و فیس بوک از دیگر ابزارهایى بودند که واشنگتن در فتنه سال 88 از آنها براى گسترش اغتشاشات استفاده کرد. در گزارش دولت آمریکا در مورد این ابزارها آمده است؛ «اداره «شوراى مدیران پخش»، بهمنظور پشتیبانى از برنامهها، فرکانس هاىماهوارهاى جدیدى را پیش بینى نمود تا از قبل بر انسداد فرکانسهاى امواج پخش اخبار توسط دولت ایران پیش دستى نماید. همچنین یک مسیر اینترنتى حفاظت شده و منحصر به فرد براى ایرانىها تعبیه گردید تا تصاویر ویدئویى خود را به شبکه خبر فارسى صداى آمریکا ارسال نمایند. خدمات وب سایت «تویتر» نیز به صفحات وب سایت «فیس بوک» و وبلاگها افزوده شد.» على رغم شکست این اقدامات، گزارش اوباما نشان مىدهد آمریکا از توطئه علیه جمهورى اسلامى دست نکشید، و بهدنبال گسترش و تنوع بخشیدن به گزینههاى خود بود.
مذاکرات هسته ای چند ماهه اخیر ایران نمونه ای دیگر از بی اعتمادی به امریکا
مذاکرات هسته ای ایران و کشورهای 5+1 درسال 92 نمونه ای دیگر از بی اعتمادی به امریکا بود. قبل از شروع این مذاکرات دو دیدگاه متفاوت - و بلکه متضاد- در عرصه سیاسی کشور وجود داشت. دیدگاهی که آمریکا را قابل اعتماد می دانست و با چشم بستن بر جنایات بی وقفه آمریکا و متحدانش علیه ایران اسلامی، بر این باور بود که چالش هسته ای بیش از 10 ساله ریشه در بی اعتمادی آمریکا به فعالیت هسته ای کشورمان دارد و با بی انصافی غیرقابل توجیه، ریشه کینه توزی های دشمن نسبت به ایران اسلامی را در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران - بخوانید ایستادگی سی و چند ساله در برابر زورگویی ها و باج خواهی های آمریکا - آدرس می دادند! اثبات این واقعیت که «آمریکا قابل اعتماد نیست» را بایستی یکی از بزرگترین دستاورد مذاکرات هسته ای سال 92 دانست. این دستاورد بزرگ، نقشه راه دشمن را که بدون درک و فهم دقیق از آن نمی توان حرکت موفقی داشت، روشن تر و دقیق تر از همیشه پیش روی مردم و مسئولان نظام گذاشت. برخی از افراد نسل های چهارم و پنجم انقلاب که شاید تحت تأثیر گزارش ها و اطلاع رسانی های یکسویه و مغرضانه دشمن، چهره واقعی آمریکا را آنگونه که هست احساس نمی کردند و برخی از طیف ها در نسل های اول و دوم که کینه توزی ها و جنایات آمریکا را فراموش کرده بودند، در پی این دستاورد به ماهیت واقعی و جنایتکارانه شیطان بزرگ پی بردند و به این نتیجه قطعی رسیدند که پیروزی، میوه مقاومت و صلابت است و نه کوتاه آمدن در مقابل باج خواهی های حریف.
مذاکرات هسته ای ووضع تحریم های جدید
آمریکایی ها در حالی که توافقنامه ژنو را امضاء کرده اند تحریم های جدید را نیز افزایش داده اند و به حداقل های این توافق پایبند نبوده اند اما اگر به مذاکره روی آورده اند به علت تضعیف تاریخی و سیاسی آنهاست. آنها خیلی امیدوارند که بتوانند از ظرفیت این مذاکرات به اهداف خود برسند اما بی اعتمادی ملت ایران بسیار ریشه دار و عمیق دار تر از آن است که آنها تصور می کنند. ملت ایران به راحتی به دولتمردان آمریکایی اعتماد نخواهد کرد چون آمریکایی ها از همه راهبردهای ممکن از جمله ترور شخصیت های سیاسی و همچنین ترور دانشمندان هسته ای تا پشتیبانی از جنگ تحمیلی عراق و هزاران راهبرد دشمنانه کرده است.
هدف نهایی امریکا براندازی از هر طریق ممکن است
آمریکایی ها هدف مشترکی دارند و آن هم براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران و حکومت اسلامی است اما درباره تاکتیک ها و راهبردهای تحقق این هدف خود اختلاف نظرهایی دارند. امروز هم مشاهده می شود که کنگره آمریکا در فکر تشدید تحریم ها است اما اوباما می گوید آن را وتو خواهد کرد این تنها اختلاف روش است نه اختلاف هدف. چون آمریکایی ها نتوانستند نظام جمهوری اسلامی ایران را ساقط کنند و تهدیدهای نظامی آنها هم تنها یک طبل توخالی است و نمی توانند اقدام نظامی کنند به مذاکره روی آوردند و می خواهند از ظرفیت مذاکره برای تحقق اهداف پلید خود استفاده کنند . آمریکایی ها در پی افزایش فشار بر حکومت و ملت ایران اسلامی و در انتظار تاثیر گذاری تحریم ها هستند اما از طرف دیگر از رشد و پیشرفت هسته ای صلح آمیز جمهوری اسلامی ایران هراس دارند به همین علت می خواهند این دو مسیر را به طور متوازن پیش ببرند. اما ملت ایران در چند ماه اخیر به خوبی پی برده است که این آمریکایی ها غیر قابل اعتماد هستند و هر گز به حرفها و توافق نامه هایی که امضاء کرده اند پایبند نیستند و نخواهند بود. تهدیدهای نظامی آمریکا هم به اعتقاد خودشان تنها یک تهدید است و می دانند که اگر اقدام نظامی کنند به قول خود آمریکایی ها کشتی هایشان غرق خواهد شد.
خزانهداری آمریکا لغو تحریم 14 شرکت پتروشیمی ایران را مشروط کرد
خزانه داری آمریکا با صدور اطلاعیه ای، لغو تحریم های 14 شرکت پتروشیمی ایران در راستای اجرای توافقات ایران و 5+1 را علام کرد.ابتدای آذرماه سال جاری بود که ایران و گروه 1+5 در ژنو توافقنامه ای امضا کردند تا طبق آن دو طرف، اقدامات داوطلبانه ای را در بازه زمانی 6 ماهه اجرایی کنند.بر این اساس، امریکا و اتحادیه اروپا موظف به لغو تحریم های صادرات پتروشیمی ایران و تعلیق تحریم خدمات مرتبط شدند.
برخوردهای خصمانه امریکایی ها بعد از مذاکرات
شلدون آدلسون بزرگترین حامی مالی جمهوریخواهان در دانشگاه یشیوا هم در شهریورماه اعلام میکند: امریکا باید قبل از شروع مذاکره با تهران در خصوص برنامه هستهای ایران را با« بمب هستهای» هدف قرار دهد(30/6/92)
باراک اوباما تهدیدات علنی از نوع امریکایی را کمتر از دو هفته بعد از تهدیدات اولیهاش در دیدار با نخستوزیر رژیم صهیونیستی اظهار کرد: تهران باید صداقت خود را با اقداماتش ثابت کند... همه گزینهها از جمله «گزینه نظامی» روی میز باقی میماند. (9/7/92)
دانکن هانتر، عضو کمیته نیروهای مسلح کنگره هم به مانند دیگر سیاسیون امریکایی تأکید میکند: فکر میکنم اگر ما مجبور باشیم ایران را بزنیم نباید با نیروهای زمینی عمل کنیم بلکه این کار را باید با «بمب اتمی» تاکتیکی انجام دهیم تا آنها را برای یک دو یا سه دهه به عقب برانیم. (15/9/92)
رئیسجمهور امریکا بار دیگر در (16/9/92) به صراحت ایران را تهدید به حمله نظامی میکند: اگر ایران به توافق پایبند نماند تحریمها را افزایش میدهیم و آمادگی برای «گزینه نظامی» وجود دارد.
وزیر امور خارجه این کشور هم هماهنگ با رئیس دولتش در (19/6/92) بیان میکند: اگر ایران هر بخشی از توافقنامه را نقض کند همه پیشرفتها متوقف میشود و امریکا میتواند «به صورت نظامی» پاسخ دهد.جان کری همچنین در گفتوگو با العربیه، شبکه اختصاصی سعودی تأکید میکند: ایران باید اندوخته اورانیوم5/3 درصد خود را محدود کند. ایران نباید واجازه ندارد رآکتور اراک را تکمیل کند. ایران اگر توافق را کنار بگذارد «گزینه نظامی» در پیش گرفته خواهد شد(5/11/92).
پاسخ هتاکانه آمریکا به حسن نیت تیم مذاکرهکننده ایران در مذاکرات اخیر
معاون وزیرخارجه رژیم خودبرتربین آمریکا در اظهارنظرى نژادپرستانه اظهار داشته که فریبکارى در DNA ایرانیان نهفته است!وندى شرمن که مسؤول هیئت آمریکایىها در مذاکرات هستهاى با جمهورى اسلامى ایران را نیز بر عهده دارد پیش از این نیز در گفتوگو با رسانهها اعلام کرده بود که هیچکس در کابینه آمریکا قائل به «حق غنىسازى» براى جمهورى اسلامى در هیچ سطحى نیست!
اینها شمهای از پاسخهای در خور توجه امریکاییها نسبت به دیپلماسی تازه ماست که متاسفانه همچنان از طرف مقامات رسمی وزارت امور خارجه بدون پاسخ مانده است.
امریکاییها را آنگونه که هستند ببینیم
آیا «تهدیدات پیاپی» غرور ملی ما را خدشهدار نمیکند و اعتبار بینالمللی ما را به سخره نمیگیرد، آیا وعده هفتگی امریکاییها مبنی بر عقوبت دادن ایران گونهای از «تحقیر» را برای جامعه ایرانی و دولت برآمده از رأیشان به همراه ندارد؟
7بار تهدید نظامی در 5 ماه دیپلماسی لبخند
ثبات اندیشههای امریکاییها در مورد ایران جایی سر باز میکند که مقامات سیاسی این کشور در یک اقدام بینظیر- در طول تاریخ 34 ساله انقلاب اسلامی- در طی پنج ماه اخیر هفت بار جمهوری اسلامی ایران را تهدید به حمله نظامی کردهاند.چنانچه مشاهده می شود تاریخ روابط ایران و آمریکا طی دهه های گذشته، نمونه های بسیار روشن و متقنی از عهد شکنی و تزویر مقام های آمریکایی در مواجه با حسن نیت و گام های اعتماد ساز مقام های ایرانی را، در دل خود ثبت و ضبط کرده است.
استراتژی لبخند پاسخ خوبی به تحقیر های امریکا نیست
تنها مروری اجمالی بر آنچه تاکنون و در پی برگزاری نشستهایی با گروه موسوم به 1+5 صورت گرفته گواه این واقعیت است که غرب و آمریکا آنچه را خود میپسندند، فریاد میکنند و کمترین واکنش و اهمیتی به «مذاکره » به مفهوم ماهو به مذاکره نشان نمیدهند.دراین باره میتوان مصادیق فراوانی ارائه کرد اما تنها نحوه آزاد سازی پولهای بلوکه شده ایران و نحوه چگونگی تعاملات اقتصادی میان ایران و غرب بهترین مصادیق این واقعیت کتمانناپذیر است.باید مدیران اجرایی دستگاه دیپلماسی ایران اسلامی – هستهای این واقعیت را در ذهن خود مرور کنند که غرب و در راس آن آمریکا در نهایت سواستفاده از استراتژی «لبخند» برآمدهاند و آنگونه در برابر ایران صفآرایی کردهاند که میزان حقد و کینه آنان به راحتی قابل رویت است.بر هیچ متعهد منصفی پوشیده نیست که در این میدان که حریف تنها زبان زور میفهمد و سعی دارد بر طبل زورگویی خود بکوبد. باید محکم و قاطعتر از گذشته سخن گفت. زورگویان تنها زبان زور میفهمند.
آمریکا در مذاکرات ژنو، به ایرانی ها توضیح داد که تحریم های از پیش اعمال شده همچنان ادامه دارد که شامل اضافه کردن شرکت ها و افراد جدید به فهرست تحریم ها می شود. ایرانی ها به هنگام امضای توافقنامه ژنو، از این موضوع آگاه بودند.کاخ سفید در واشنگتن اعلام کرد افزایش شرکت ها و افراد تحت تحریم های اقتصادی علیه ایران، نقض کننده هیچ یک از بخش های توافق میان ایران و گروه 1+5 در ژنو نیست. کاخ سفید اضافه کرد: تصمیم آمریکا برای توقیف دارایی های شرکت هایی در پاناما، سنگاپور، اوکراین و ایران با استناد به تحریم ها و مجازات هایی انجام شد که از قبل از توافق ژنو وجود داشتند.وزارت خارجه و خزانه داری آمریکا پس از مذاکرات اخیر در دولت جدید مجازات ها (تحریم های) جدیدی را علیه تعدادی از شرکت های ایرانی و خارجی به اتهام دور زدن تحریم ها برای کمک کردن به برنامه هسته ای ایران اعمال کردند. وزارت دارایی آمریکا تعدادی از اشخاص و شرکت ها را از اروپا و خاورمیانه که طرف معامله با ایران بودند، مورد تحریم قرار داده است.به موجب این تحریم ها، این شرکت ها نمی توانند با نظام مالی آمریکا در ارتباط باشند و بر اساس اطلاعیه وزارت دارایی آمریکا، اموال تحریم شدگان در آمریکا توقیف خواهد شد و شهروندان آمریکایی از معامله با آن ها منع می شوند.این دومین بار از زمان توافق هسته ای ژنو در سوم آذر است که آمریکا افراد و شرکت هایی را به علت نقض تحریم های ایران در فهرست تحریم های خود قرار می دهد.
هسته ای بهانه است؛ از هسته ای به حقوق بشر ومسائل دیگر
یک مقام ارشد آمریکایی علیرغم پیشرفت مذاکرات هستهای بین تهران و شش قدرت جهانی، ایران و ابن"اقدامات بیثباتکننده" آن را یک منبع نگرانی برای واشنگتن خواند. رودز، معاون مشاور امنیت ملی آمریکا، در حالی که باراک اوباما، رئیسجمهور آمریکا، را در سفر به عربستان سعودی همراهی میکند به گزارشگران گفت: "ما به روشنی بیان خواهیم کرد در حالی که توافق هستهای با ایرانیها را ادامه میدهیم، نگرانی ما درباره سایر رفتارهای ایران در منطقه - حمایت از اسد، حمایت از حزبالله، اقدامات بیثبات کننده در یمن و خلیج [فارس] - ادامه خواهد داشت." رودز در ادامه گفت که گفتگوهای کنونی بین ایران و گروه 1+5 تنها بر برنامه هستهای این کشور متمرکز هستند. او گفت: "گفتگوهای هستهای میتوانند یکی از تهدیدات پیش روی ثبات منطقهای را حل و فصل کنند اما در همین حین فشارها درباره سایر مسائل را ادامه خواهیم داد."
ایران تا به امروز با حسن نیت وارد مذاکره با گروه 1 + 5 شده و به اذعان آژانس بین المللی انرژی اتمی، جمهوری اسلامی به تعهدات خود در توافق ژنو عمل کرده است. انتظار ما این است که اروپا و آمریکا از اعلام مواضعی که به روند مذاکرات و توافقات به عمل آمده آسیب وارد می کند، بپرهیزند.
تصویب راهبرد مداخلهجویانه اتحادیه اروپا در قبال ایران
اتحادیه اروپا به عنوان متحد امریکا نیز قطعنامهای در مورد راهبردهای پیشنهادی مداخلهجویانه اتحادیه اروپا در قبال ایران را تصویب کرد .طبق سند منتشر شده از سوی این کمیته، ادعا شده است: درحالی که انتخابات ریاست جمهوری ایران بر اساس استاندارهای اتحادیه اروپا برگزار نشده است، با این حال روحانی اعلام آمادگی کرده است تا گشایش های بیشتر و سازنده ای با غرب برقرار کند؛ در این شرایط در کنار توافق هستهای مسائل دیگری از جمله موضوع حقوق بشر و امنیت منطقهای نیز باید بین اتحادیه اروپا و ایران مورد گفتگو قرار گیرد.در ادامه این سند ادعا شده است: وضع حقوق بشر در ایران همچنان با نقض نظام مند حقوق اولیه ادامه دارد، و ایران همچنان با نهادهای حقوق بشری سازمان ملل همکاری نمی کند و به گزارشگر ویژه ویزای ورود نمی دهد.
مصادره ساختمان 500 میلیون دلاری "میدتاونِ" ایران از سوی آمریکا
به موجب حکم یک قاضی فدرال آمریکا، ساختمان اداری "میدتاون" نیویورک که محل استقرار تعدادی از شرکتهای ایرانی بود مصادره شده و از عواید حاصل از فروش آن بخشی از غرامت کسانی که "قربانیان تروریسم" خوانده شدهاند، پرداخت خواهد شد. در پی صدور حکمی از قاضی دادگاهی در ناحیه منهتن این شهر مجبور به تخلیه این ساختمان (با قیمتی بیش از 500 میلیون دلار) و واگذاری آن به نهادهای فدرال امریکا برای پرداخت غرامت به تعدادی از شاکیان که در دادگاه مدعی شده بودند از "اقدامات تروریستی ایران شامل حملات یازده سپتامبر" آسیب دیدهاند، شدند.در حکم صادره از سوی کاترین فارست قاضی فدرال ناحیه منهتن آمده است که این شرکتها بایستی ساختمان را تحویل دهند زیرا (این شرکتها) به عنوان پیشخوان و جلودار دولت ایران عمل کرده و در نتیجه طبق قوانین فدرال جزئی از دولت ایران هستند.
شروط ایران برای گفتگو محقق نشده است
مقام معظم رهبرى حتى راهبرد منطق گفتگو با ملت ایران را شفاف بیان کردند اما آمریکا بهدلیل تقلب در گفتگو از درک این منطق عاجز است.رهبر معظم انقلاب فرمودند:
- آمریکایىها دست از زورگویى و شرارت بردارند
- به حقوق ملت ایران احترام بگذارند
- در امور داخلى ایران دخالت نکنند
- از فتنهگران در ایران حمایت نکنند و از آتشافروزى در منطقه پرهیز کنند
- نظام مقدس جمهورى اسلامى را به رسمیت بشناسند
اینها جزء شروط اولیه مذاکره با ایران است. اگر نشانههایى از پذیرش این شروط در رفتار دیپلماسى آمریکا بروز کند، طبیعى است راه براى گفتگو باز مىشود.
نظر امام درباره قطع رابطه امریکا و ایران
امام خمینی نیز درباره قطع رابطه امریکا و ایران در همان روزهای قطع رابطه اول انقلاب (19 فروردین 59) فرمودند: ملت شریف ایران، خبر قطع رابطه بین ایران و امریکا را دریافت کردم و اگر کارتر درعمر خود یک کار کرده باشد که بتوان گفت به خیر و صلاح مظلوم است، همین قطع رابطه است. رابطه بین یک ملت بپا خاسته برای رهایی از چنگال چپاولگران بین المللی با یک چپاولگر عالَمخوار، همیشه به ضرر ملت مظلوم و به نفع چپاولگر است. ما این قطع رابطه را به فال نیک میگیریم؛ چون که این قطع رابطه دلیلی بر قطع امید امریکا از ایران است. ملت رزمنده ایران این طلیعه پیروزی نهایی را که ابرقدرت سفاکی را وادار به قطع رابطه - یعنی خاتمه دادن به چپاولگریها - کرده است، اگر جشن بگیرد حق دارد. ما امیدواریم که نابودی سرسپردگانی مثل سادات و صدام حسین بزودی انجام گیرد و ملتهای شریف اسلامی به این انگلهای خائن، آن کنند که ملت ما با محمدرضای خائن کرد؛ و به دنبال آن برای آزاد زیستن و به استقلال تمام رسیدن، قطع روابط با ابرقدرتها خصوصاً امریکا نمایند. من کراراً گوشزد نمودهام که رابطه ما با امثال امریکا، رابطه ملت مظلوم با جهانخواران است.
علت قطع رابطه با آمریکا از نظر امام خمینی (ره)
1/1 خوی استکباری آمریکا: وضع کنونی یعنی قطع رابطه ی ما با امریکا اول این را بیان می کند که این وضع، نتیجه ی رفتار و وضع طبیعی استکبار امریکایی است، در واقع، نتیجه ی مظلومیت ملت ایران است.حرف دوم این است که مذاکره با امریکا، هیچ فایده ای برای ملت ایران ندارد.حرف سوم این است که مذاکره و رابطه ی با امریکا، برای ملت ایران ضرر دارد.
2/1 اسلامیت نظام: حالا یک کشوری در همه ی زمینه ها در زمینه ی اقتصادی، صادرات، واردات، در زمینه ی سیاستهای فرهنگی، در زمینه ی رابطه با کشورهای دنیا حرف امریکا و دستور امریکا و امر و نهی امریکا را به حساب نیاورد، این خیلی برای استکبار سخت است.با ایران دشمنی شان بر سراین است و همه ی حرفهای دیگر بهانه است.حالا ما چرا زیر بار امریکا و هیچ ابرقدرت دیگری نمی رویم؟ چون مسلمانیم.
2 استقبال از قطع رابطه: از روزی که این مردک ساده دل بی تجربه ی خام بازی خورده با افتخار اعلام کرده است که می خواهد روابط اقتصادی امریکا را با ایران ممنوع کند، بنده از ته دل خوشحال شدم، از چند جهت: اولا اینها تا حالا مرتب با سالوس و ریا، کار می کردند که بعضی گوشه و کنار می گفتند: اینها اینقدر هم با ما دشمن نیستند.آخر، وقتی شما می گویید «مرگ بر آمریکا» این شعار بد است، عیب است و زشت است.می خواستند این فریاد «مرگ بر امریکا» را که مردم ما از ته دلشان بیان می شود آن را در گلوها خفه کنند.حالا دیگر مردم وقتی که در مقابل یک چنین صراحتی قرار گرفتند، در هر جای کشور هستند، راحت فریاد دلشان را می کشند و فریاد می زنند: «مرگ بر امریکا» .
3 ضرر رابطه با آمریکا: رابطه و مذاکره، برای ملت ایران و برای نهضت جهانی مضر است.اولین ضرر این است که امریکاییها با ورود در این میدان، این طور تفهیم خواهند کرد که جمهوری اسلامی از همه ی حرفهای دوران امام و دوران جنگ و دفاع مقدس و دوران انقلاب صرف نظر کرده و گذشته است.اولین چیزی که امریکاییها ادعا می کنند، این است.اولین مطلبی که در دنیا شایع می کنند، این است که انقلاب اسلامی تمام شد و پایان گرفت، با اینکه الان، هیچ چیز نشده، همین حرفها را زمزمه می کنند!
4 مزایای قطع رابطه: به برکت رهبریهای امام خمینی، جمهوری اسلامی ایران در مدت 15 سال قطع رابطه با امریکا رشد بسیار کرده و موفقیتهای بزرگی داشته است که قطعا اگر با امریکا رابطه داشتیم، نمی توانستیم این گونه موفق عمل کنیم. امام خمینی می فرمودند: اینجا مملکتی بود که هواپیمای امریکایی، داخل ایران خلبان داشت، پرواز می کرد، همافر و افسر فنی تعمیرش می کردند، اما هیچکدام جرأت نداشتند ابزار این هواپیما را باز کنند و ببینند چه شکلی است اسمش هم تعمیر کار بود.وقتی ابزارش خراب می شد، باید به امریکا می بردند و آن جا تعمیر می کردند.و برمی گرداندند.اجازه ی تعمیر ابزار هواپیمای امریکایی به تعمیرکار ما که با آن هواپیما سر و کار داشت داده نمی شد.در این کشور همین نیروهای مسلح، همین مردم توانستند به برکت همان تحریمها و به برکت همان جلوگیریها این پیشرفت عظیم را در این زمینه پیدا کنند.
5- آمریکا، عامل آشوب در جهان:امام خمینی به صراحت آمریکا را ام الفساد معرفی می کند ایشان می گویند: «آمریکا نمی خواهد منطقه آرام باشد.» ایشان آمریکا را عامل اصلی جنگ تحمیلی، حمله دولت عربستان به زائران ایرانی در روز 9 مرداد سال 66 ، ترورهای های منافقین (سازمان منحله مجاهدین خلق) در اویل دهه 60، ناآرامی های کردستان و بسیاری از مناقشات می دانند و می گویند: «هر جا آمریکا نتواند خودش دخالت کند ایادی اش را می فرستد که لااقل بین مردم نفاق بیاندازند».امام خمینی آمریکا را دشمن شماره جهان اسلام و عامل اصلی تفرقه می داند و می گوید: «در رأس تمامی مسائل اسلامی قضیه مواجهه با آمریکا است.»19 در جای دیگر می گوید: « تمام گرفتاری های مسلمین از آمریکا است» 20 جای دیگری ایشان غرب را عامل عقب ماندگی شرق می داند و می گوید: « تمام گرفتاری های شرق از جانب اجانب است. الان تمام گرفتاری های ما از آمریکاست.»
امام خمینی (ره) در 25 فروردین 1359 در پاسخ به نامه ژان پل دوم (رهبر کاتولیک های جهان) که از اشغال سفارت امریکا در تهران و برهم خوردن رابطه دو کشور ابراز نگرانی کرده بود، نامه ای به این شرح نوشتند.از دعای شما به درگاه خداوند متعال برای ملت مبارز ما شکرگزارم؛ لکن متذکر میشوم که جناب شما از انگیزههای تیرهگی های دیگر و مشکلات خطرناک بزرگتر که مرقوم داشتهاید نگران نباشید، که ملت اسلامی ایران از مشکلاتی که در این قطع روابط به وجود آید استقبال میکند و از خطرهای بزرگتر که مرقوم شده است، هراس ندارد. و آن روز برای ملت ما خطرناک است که روابطی نظیر روابط رژیم خائن سابق تجدید شود. و با امید به خدای متعال تجدید نخواهد شد.من از جنابعالی با نفوذ معنوی که بین ملت مسیح دارید میخواهم که دولت امریکا را از عواقب ستمگری ها و زورگویی ها و چپاولگری ها بترسانید؛ و آقای کارتر را، که با شکست نهایی مواجه است، نصیحت کنید که با موازین انسانی با ملت هایی که میخواهند استقلال مطلق داشته باشند و وابسته به هیچ قدرتی در جهان نباشند رفتار کند، و از تعلیمات حضرت مسیح- سلام اللَّه علیه- پیروی نماید و خود و دولت امریکا را بیش از این در معرض رسوایی قرار ندهد. از خداوند متعال سعادت مستضعفین جهان را خواستار و قطع ایادی ستمگران را امیدوارم.
امام خمینی از معدود رهبران بزرگی است که با وجود آثار شفاهی و کتبی فراوان، نمی توان در بیاناتش آراء ضد و نقیض یافت. کلام ایشان در طول نیم قرن مبارزه هرگز نچرخیده و همواره آنچه را که حقیقت می دانست با تاکیدات فراوان بر زبان جاری می ساخت. سرواژه های اندیشه امام مانند اسلام ناب ، مبارزه با ستم کاران ، دفاع از مستضعفان ، حمایت از فلسطین و کرامت انسان هرگز در بیان ایشان حرکت سینوسی نداشته است. یکی از این موارد بنیادین، نحوه برخورد با آمریکا است. دولت «آمریکا» به علت رفتار استکباری و عملکرد استعماری خود در برابر ایران و کشورهای جهان سوم در کلام امام همواره مورد عتاب و استنطاق است. صحیفهی امام سرشار از عتاب آشکار رهبر کبیر انقلاب اسلامی به دولت آمریکا است. اوج این خشم و عتاب در صفحه 84 جلد 17 صحیفه آمده است: «دنیا باید آمریکا را از بین ببرد و الا تا اینها هستند این مصیبت ها در دنیا زیاد هست.»
آیا رابطه با آمریکا خطر او را براى ما کم مىکند؟
مقام معظم رهبرى مىفرمایند: رابطهى سیاسى با آمریکا براى ما مضر است. اولاً خطر آمریکا را کم نمیکند. آمریکا به عراق حمله کرد؛ در حالى که با هم رابطهى سیاسى داشتند، سفیر داشتند؛ این آنجا سفیر داشت، آن هم اینجا سفیر داشت. رابطه که خطر جنونآمیز و سیطرهطلبانهى هیچ قدرتى را از بین نمیبرد. ثانیاً وجود رابطه براى آمریکائىها - نه امروز، همیشه اینطور بوده - وسیلهاى بوده است براى نفوذ در قشرهاى مستعد مزدورى در آن کشور. انگلیسىها هم همین طور بودند. انگلیسىها هم در طول سالیان متمادى سفارتخانهشان مرکز ارتباط با سفلگان ملت بود؛ کسانىکه حاضر بودند خودشان را به دشمن بفروشند. سفارتخانهها یکى از کارهایشان این است...اینها این خلأ را در ایران دارند؛ احتیاج به پایگاه دارند، و پایگاه ندارند؛ اینرا مىخواهند. احتیاج به رفت و آمد آزاد و بىدغدغهى مأموران جاسوسى و مأموران اطلاعاتىشان و ارتباطات نا مشروع آنها با عناصر سفله و مزدور دارند؛ اما اینرا ندارند. ارتباط، اینرا براى آنها تأمین مىکند.
چرا با آمریکا مذاکره نمىکنیم؟
مذاکرهى در سایهى تهدید و فشار، مذاکره نیست. یک طرف مثل ابرقدرتها بخواهد تهدید بکند و فشارى بیاورد و تحریمى بکند و یک دست آهنىاى را نشان بدهد و از آن طرف هم بگوید خیلى خوب، بنشینیم پشت میز مذاکره! این مذاکره، مذاکره نیست. اینجور مذاکرهاى را ما با هیچ کس نمیکنیم. آمریکا همیشه با این چهره براى مذاکره وارد میدان شده است.
راهبرد جدید امریکا
راهبرد جدید امریکا که توافق ژنو هم مولود آن است، اساساً بر چند اصل استوار است:1 ــ نخست اینکه امریکا تصور میکند دولت ایران نیازمند توافق است و برای شرایط «عدمتوافق» هیچ سناریویی ندارد.2 ــ دوم، تأکید بر این اصل که اساساً این تحریمها بود که دولت ایران را پای میز مذاکره آورد و وادار به امتیازدهی کرد؛ بنابراین فقط تحریمهاست که دولت را پای میز نگه خواهد داشت تا توافق موقت بدل به یک توافق دائمی شود که در آن زیرساخت غنیسازی صنعتی ایران بهشدت محدود (و در واقع برچیده) میشود.3 ــ از دید امریکا، تا زمانی که توافق نهایی حاصل نشده، نباید اجازه داد چارچوب کلی رژیم تحریمها بهنحوی آسیب ببیند که محاسبات دولت ایران درباره ضرورت پایبند ماندن به توافق و تداوم مذاکرات را دگرگون کند.4 ــ امریکاییها معتقدند تازه توافق نهایی هم که حاصل شود، نوبت به تغییر دادن محاسبات ایران در موضوعات غیرهستهای خواهد رسید که برای حصول آن بیش از هرچیز به تحریمها نیاز است.این اصول، در تمامی اظهارات مقامهای امریکایی هفتههای گذشته از اوباما بگیرید تا رایس، کری و شرمن بدون استثنا تکرار شده و مهم است بدانیم که درباره آنها میان امریکا و اسرائیل هم هیچ اختلاف نظری وجود ندارد.از این منظر، هیچ عجیب نیست که دولت امریکا به تشدید تحریمها علیه ایران ادامه بدهد، بلکه بهعکس، منطقی است که فرض کنیم سفت و سختتر کردن تحریمها بخشی اساسی از راهبرد امریکاست. از مدتها قبل این ارزیابی وجود داشت که اگر رفتار دولت ایران بهگونهای باشد که غرب را به این جمعبندی برساند که فشار ناشی از تحریمهای موجود و ترس از تحریمهای بیشتر در آینده تغییر دهنده محاسبات، سیاستها و پیشنهادهای ایران است، تنها چیزی که عاید ما خواهد شد فشار بیشتر است و بس. این تحلیل مستقیماً از ارزیابی 35ساله ماهیت دولت امریکا و منطق سیاستگذاری آن درباره ایران برمیخیزد که هیچ نشانهای دال بر دگرگون شدن آن هم در دست نیست.دولت امریکا رفتار فعلی دولت ایران را نتیجه استراتژی ایجاد تغییر محاسباتی خود میداند که ستون فقرات آن رژیم تحریمها بوده است. وقتی بهدست خود دشمن را به این جمعبندی میرسانیم که راهبردش درست بوده، نباید توقع داشت که این راهبرد را کنار بگذارد. حتی اگر تحریمها در برخی حوزههای خاص تعدیل شود ــ که برای تولید فشار اجتماعی بهمنظور سوق پیدا کردن دولت بهسمت توافق جامع، خواهد شد ــ باز هم روشهایی دیگر و حوزههایی جدیدتر برای حفظ رژیم تحریمها پیدا خواهند کرد چراکه سودمندی آن را عمل اثباتشده میبینند.
تازه ترین تهدید آمریکا
رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا در تازه ترین تهدید که روز سه شنبه هفته جاری اعلام شد گفت که ارتش آمریکا متعهد به تأمین گزینه نظامی علیه ایران است. ژنرال "مارتین دمپسی" رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا پس از دیدار با "بنی گانتز" همتای اسرائیلی خود در اورشلیم اعلام کرد که دو طرف در مورد مقابله با تهدیدات بلندمدت موجود در منطقه و چگونگی تبدیل آنها به فرصت (برای بهرهبرداری) بحث و گفتگو کردند.دمپسی در پاسخ به سؤالات خبرنگاران در مورد توقف برنامه هستهای ایران اظهار داشت: رئیس جمهوری باراک اوباما تصریح کرده است که اجازه نخواهد داد ایران به سلاح هستهای دست یابد. وی در ادامه گفت: "نقش من به عنوان یک مقام ارشد نظامی اطمینان از این موضوع است که گزینه نظامی را در اختیار وی (اوباما) قرار دهیم تا در صورت لزوم برای تحقق تعهداتش (از آن) استفاده کند و ما آن را انجام خواهیم داد."گانتز افزود: همکاری بین نیروهای نظامی دو طرف همچنان پابرجا و مستحکم باقی خواهند ماند.
با این همه جنایت و در کنار آن این همه گستاخى و گفتن این جمله که «همه گزینهها روى میز است» چطور مىشود به این کشور اعتماد داشت، آیا مىتوان به سخنان آنان اعتماد کرد، آیا آنان به اصل یا اصولى خود را ملزم و پایبند مىدانند؟ یا اینکه بعدا مثل هزاران معاهده و تعهد دیگر مثل در اختیار قرار دادن قطعات هواپیما از بار مسؤولیت آن شانه خالى مىکنند؟
صنعت دفاعی موفق را تقویت کنیم
تجهیز و تقویت نیروهای مسلح به فناوریهای بومی و نظامی می تواند در پاسخ گویی به تجاوز دشمنان بسیار موثر باشد. این موضوع در شرایط حساس حاکم بر منطقه که احتمال عملی شدن هر نوع تهدید سخت، نرم یا نیمه سخت علیه منافع جمهوری اسلامی از سوی دشمنان تقویت شده است، خود نقطه قوتی است که در تغییر معادلات و روند تصمیم گیری های نظامی اثربخش و قابل توجه به نظر می رسد. توانایی پاسخگویی به هر نوع تهدید و تجاوز گری از سوی آمریکا و رژیم صهیونیستی که امروزه به انواع تسلیحات کشتار جمعی مجهز می باشند؛ علاوه بر همدلی و هماهنگی مردم و نیروهای مسلح و اطاعت پذیری آنان از فرماندهی معظم کل قوا، نیازمند برخورداری از تجهیزات و تسلیحات بومی مناسب و همگام با فناوری های نوین نظامی در سطح نیروهای مسلح نیز می باشد. لذا همانطور که دشمنان نظام با صرف بودجه های کلان و استفاده از متخصصین برجسته همواره درصدد بهره گیری از تسلیحات و تجهیزات نظامی برتردر راستای گسترش شعاع تجاوز و تهدید به دیگر کشورها هستند و همواره با برگزاری رزمایش ها برای حفظ آمادگی خود تلاش می کنند؛ نیروهای مسلح جمهوری اسلامی نیز با هدف مقابله با دشمنانی از این طیف که حد و مرزی برای خویش قائل نیستند، نیازمند برخورداری از توانمندی های نظامی در سطح بالاتر از دشمنان می باشند.لذا برخورداری از آمادگی لازم برای دفع تجاوزهای احتمالی، کاهش قدرت مانور دشمن و مقابله با انواع تهدیدات در شرایط مختلف، ضروری به نظر می رسد. درهمین رابطه فرمانده معظم کل قوا در دیدار- روزچهارشنبه 27 مرداد - با مسئولان و کارگزاران نظام درباره تهدید نظامی آمریکا تأکید کردند:«اگر این تهدید عملی شود، میدان مقابله ملت ایران فقط منطقه ما نخواهد بود بلکه این مقابله، میدان گسترده تری خواهد داشت».
نفوذ صهیونیسم و لابی اسرائیل اصلی ترین شاخص بی اعتمادی به آمریکا
در واقع مولفه لابی اسرائیل و نفوذ صهیونیسم در ارکان سیاسی ایالات متحده به عنوان اصلی ترین شاخصه بی اعتمادی ملت ایران در قبال آمریکا، با تغییری مواجه نشده است و احتمالا تا سالها راهنمای عمل کاخ سفید در قبال منطقه خاورمیانه و نیز ایران خواهد بود. مگر این که در خصیصه اصلی تولید کننده تضاد میان ایران و آمریکا، که همانا مسئله اسرائیل است، تغییری رخ دهد که بروز چنین تحولی نیز بعید می نمایاند.در واقع نیروی پیش برنده سیاست کلان ایالات متحده در منطقه؛ تقریباً به طور کامل به روابط سیاسی داخلی آمریکا و به ویژه فعالیت های "لابی اسراییل" وابسته است. هیچ گروهی موفق نشده تا این اندازه سیاست خارجی ایالات متحده را از مسیر منافع ملی آن کشور دور کند .تجربه تاریخی که منجر به انباشت بی اعتمادی شده است، آمریکا را غیر منطقی و عهد شکن نشان می دهد. از سوی دیگر اصلی ترین معیار برای صحت ادعای آمریکا را باید در اصلی ترین ستون سیاست خارجی آمریکا، یعنی اسرائیل و نقش لابی صهیونیست، مورد بررسی قرار داد. واضح است که تغییر در راهبرد جهانی و خاورمیانه ای آمریکا، وهم چنین تغییری در شدت و ضعف نقش لابی اسرائیل در آمریکا رخ نداده است.
عاقبت چهار کشوری که به آمریکا اعتماد کردند، چه شد؟
تاریخ نشان میدهد که آمریکاییها هیچگاه به وعدههای خود عمل نکرده و هرگاه رهبر کشوری و علیالخصوص روسایجمهور کشورهای مسلمان سعی در نزدیکی با غرب و آمریکا داشتهاند، دیر یا زود امنیت داخلی و نظام سیاسی کشورشان از هم پاشیده است. مقام معظم رهبری هرگاه صحبت از مذاکره و یا گفتوگوی مستقیم با آمریکا به میان آمده است، از غیر «قابل اعتماد» و عهدشکن بودن این کشورسخنگفتهاند. ایشان حتی زمانی که صحبت از نرمش قهرمانانه در سیستم سیاست خارجی کشورمان به میان آوردند، بر این مسئله تاکید کردند که نباید فراموش کنیم که روبهروی ما چه کسی قرار گرفته است و هدف اصلی او از مذاکره با کشور و یا برخی انعطافهای مقطعی چیست. نگاهی به عملکرد سیاست خارجی آمریکا در هر دوره ریاست جمهوری، مهر تائیدی بر سخنان مقام معظم رهبری است. تاریخ نشان میدهد که آمریکاییها هیچگاه به وعدههای خود عمل نکرده و هرگاه رهبر کشوری و علیالخصوص رهبران و روسای جمهور کشورهای مسلمان سعی در نزدیکی با غرب و آمریکا داشتهاند، دیر یا زود امنیت داخلی و نظام سیاسی کشورشان از هم پاشیده است. از عاقبت لیبی و توافقش با آمریکا برای تسلیم همه جانبه برنامه هستهایاش گرفته تا کره شمالی و عراق و مصر همه نشاندهنده نتیجه اعتماد بیچون و چرا به آمریکا هستند؛ کشوری که منافع ملیاش را به تمام وعدههای و قوانین بینالمللی ترجیح میدهد و از بیان کردن این مسئله در تریبونهای عمومی هم ابایی ندارد. لیبی و برنامه هستهای قذافی برای کشورش نمونه بارزی از عهدشکنی و غیر قابل اعتماد بودن آمریکا بود. معمر قذافی به دلیل دنبال کردن برنامههای هستهایاش به شدت از لحاظ دیپلماتیک تحت فشار قرار گرفته و تحریمهای زیادی از طرف آمریکا و متحدان غربیاش علیه او اعمال شده بود. از یک سو تحریمها بود و از سوی دیگر فشارهای دیپلماتیک و قرار گرفتن نام این کشور در فهرست کشورهای حامی اقدامات تروریستی.