صراط: «فلیستعفف الذین لا یجدون نکاحا» باید و باید عفاف ورزند آنان که نمی یابند (شرایط) ازدواج را...
آیا در جامعه ای که هستیم چنین رفتار می شود؟ یا هرکس برمبنای تبرجی که می کند انتخاب می شود؟
زیبایی وقتی در اجتماع، چه فامیل و چه در جامعه، اهمیت یابد و به منحصه ی ظهور برسد، چنان می شود که در جامعه ی در حال گذار ما اکنون می بینیم. زیبایی از یک سو ملاک انتخاب شدن دختران و از سوی دیگر باعث به تاخیر افتادن ازدواج آنان می شود. به این شکل که وقتی جامعه اهمیت زیبایی را تا حد یک ملاک اولیه برای انتخاب بالا می آورد، دختران برای زیباتر شدن و درنتیجه دیده شدن به دنبال عمل های جراحی و لوازم آرایشی، می روند و به تبرج رو می آورند. این جلوه گری یا در سطح خانواده و فامیل بروز می کند که این اتفاق را در شهرستان ها و جوامعی که روابط قوم و خویشی مهمتر است بیشتر شاهدیم و منجر به چشم و هم چشمی می گردد، و یا بدتر از آن بروزش به سطح اجتماع می کشد که در شهرها این مقوله شدت افزون تری دارد.
از طرف دیگر هم با این کار پسران و خانواده های آنان که نقش اساسی در انتخاب دختران را در ایران بازی می کنند، سخت پسندتر می شوند. این گونه است که جامعه به یک دور باطل وارد شده و ازدواج ها به تاخیر می افتد. آیا پسری که روزانه صدها دختر را با زیبایی تمام می بیند، در منزل هم یا دختران فامیل یا ماهواره این وظیفه را بر عهده دارند، به نجابت و مهربانی و خانواده دوستی دختران در درجه اولی می تواند بیاندیشد؟ مگر آن که ارتباطی غیر ازدواج با زیبارویی داشته که منجر به فهم این مبانی شده باشد یا دارای خانواده ای آگاه و سطح فرهنگی بالایی باشد تا بتواند کمی از تاثیر این هجمه ی زیبایی را بکاهد و به دیگر اصول ازدواج بی اندیشد.
این حجم بالای تبرج حتی گریبان مذهبی ها را نیز گرفته است و چه بسا آنان با توقع بیشتری از زیبایی به مقوله ازدواج می نگرند چون معتقدند حال که ما داریم خودمان را در چنین جامعه ای حفظ می کنیم، باید با یک حوری تمام عیار زیر یک سقف قرار گیریم! و در این بلوای زیباسازی بدا به حال آنان که یا بلد نیستند زیبا باشند و یا عفاف واقعی را عمل می کنند که جایگاهی برای انتخاب شدن ندارند و احتمال رو آوردنشان به همین مسیر «خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو» زیاد می شود.
چه در جامعه ای که اهمیت به مقوله ی زیبایی تا جایی پیشرفت کرده که همسالان این دختر عفیف با مدل های اروپایی و آمریکایی مو نمی زنند، غیر از این نیز نباید برای عمل به آیات و احکام دینش متصور شد. دور باطلی که به ضرر همه ی مان است. چه مذهبی و چه غیر مذهبی، چه جوانان و چه خانواده ها، چه دختران و چه پسران، چه ملت و چه سیاستگذاران! و کسی به ان به منزله یک پرتگاه اجتماعی توجه نمی کند.
حال این معضل را بی افزایید به انواع مشکلات اقتصادی و فرهنگی که سد راه ازدواج جوانان می شود. طبق گزارشات استفاده ی لوازم آرایشی کشور ما در خاورمیانه رتبه ی سوم و در دنیا هفتم است. هزینه ماهانه هر فرد برای استفاده از لوازم آرایشی به طور میانگین حدود هفت و نیم یورو و مجموعا سالانه در حدود۱۶۳۰ میلیون یورو است. با احتساب این نکته که زنان ایرانی اغلب از اجناس چینی و با قیمت کم استفاده میکنند و سهم برندهای برتر به دلیل قیمت بالایی که در ایران دارند کمتر از یک درصد بازار است به سادگی میتوان نتیجه گرفت چه حجم بالایی از این محصولات در بازار خرید و فروش می شود. و همین هرز رفت سرمایه ی مردم برای زیباتر شدن، چه سلمه اقتصادی ای در این وضعیت به مملکت وارد می آورد. اقتصاد مقاومتی که دیگر بماند!
اینجا است که باید گریست به حال نزار این بیماری مزمن که هم اکنون به نظر خاموش است اما در آینده ای نه چندان دور فریاد حریف طلبی بر خواهد آورد در میادین اقتصادی، اجتماعی، خانوادگی و فرهنگی.
آیا در جامعه ای که هستیم چنین رفتار می شود؟ یا هرکس برمبنای تبرجی که می کند انتخاب می شود؟
زیبایی وقتی در اجتماع، چه فامیل و چه در جامعه، اهمیت یابد و به منحصه ی ظهور برسد، چنان می شود که در جامعه ی در حال گذار ما اکنون می بینیم. زیبایی از یک سو ملاک انتخاب شدن دختران و از سوی دیگر باعث به تاخیر افتادن ازدواج آنان می شود. به این شکل که وقتی جامعه اهمیت زیبایی را تا حد یک ملاک اولیه برای انتخاب بالا می آورد، دختران برای زیباتر شدن و درنتیجه دیده شدن به دنبال عمل های جراحی و لوازم آرایشی، می روند و به تبرج رو می آورند. این جلوه گری یا در سطح خانواده و فامیل بروز می کند که این اتفاق را در شهرستان ها و جوامعی که روابط قوم و خویشی مهمتر است بیشتر شاهدیم و منجر به چشم و هم چشمی می گردد، و یا بدتر از آن بروزش به سطح اجتماع می کشد که در شهرها این مقوله شدت افزون تری دارد.
از طرف دیگر هم با این کار پسران و خانواده های آنان که نقش اساسی در انتخاب دختران را در ایران بازی می کنند، سخت پسندتر می شوند. این گونه است که جامعه به یک دور باطل وارد شده و ازدواج ها به تاخیر می افتد. آیا پسری که روزانه صدها دختر را با زیبایی تمام می بیند، در منزل هم یا دختران فامیل یا ماهواره این وظیفه را بر عهده دارند، به نجابت و مهربانی و خانواده دوستی دختران در درجه اولی می تواند بیاندیشد؟ مگر آن که ارتباطی غیر ازدواج با زیبارویی داشته که منجر به فهم این مبانی شده باشد یا دارای خانواده ای آگاه و سطح فرهنگی بالایی باشد تا بتواند کمی از تاثیر این هجمه ی زیبایی را بکاهد و به دیگر اصول ازدواج بی اندیشد.
این حجم بالای تبرج حتی گریبان مذهبی ها را نیز گرفته است و چه بسا آنان با توقع بیشتری از زیبایی به مقوله ازدواج می نگرند چون معتقدند حال که ما داریم خودمان را در چنین جامعه ای حفظ می کنیم، باید با یک حوری تمام عیار زیر یک سقف قرار گیریم! و در این بلوای زیباسازی بدا به حال آنان که یا بلد نیستند زیبا باشند و یا عفاف واقعی را عمل می کنند که جایگاهی برای انتخاب شدن ندارند و احتمال رو آوردنشان به همین مسیر «خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو» زیاد می شود.
چه در جامعه ای که اهمیت به مقوله ی زیبایی تا جایی پیشرفت کرده که همسالان این دختر عفیف با مدل های اروپایی و آمریکایی مو نمی زنند، غیر از این نیز نباید برای عمل به آیات و احکام دینش متصور شد. دور باطلی که به ضرر همه ی مان است. چه مذهبی و چه غیر مذهبی، چه جوانان و چه خانواده ها، چه دختران و چه پسران، چه ملت و چه سیاستگذاران! و کسی به ان به منزله یک پرتگاه اجتماعی توجه نمی کند.
حال این معضل را بی افزایید به انواع مشکلات اقتصادی و فرهنگی که سد راه ازدواج جوانان می شود. طبق گزارشات استفاده ی لوازم آرایشی کشور ما در خاورمیانه رتبه ی سوم و در دنیا هفتم است. هزینه ماهانه هر فرد برای استفاده از لوازم آرایشی به طور میانگین حدود هفت و نیم یورو و مجموعا سالانه در حدود۱۶۳۰ میلیون یورو است. با احتساب این نکته که زنان ایرانی اغلب از اجناس چینی و با قیمت کم استفاده میکنند و سهم برندهای برتر به دلیل قیمت بالایی که در ایران دارند کمتر از یک درصد بازار است به سادگی میتوان نتیجه گرفت چه حجم بالایی از این محصولات در بازار خرید و فروش می شود. و همین هرز رفت سرمایه ی مردم برای زیباتر شدن، چه سلمه اقتصادی ای در این وضعیت به مملکت وارد می آورد. اقتصاد مقاومتی که دیگر بماند!
اینجا است که باید گریست به حال نزار این بیماری مزمن که هم اکنون به نظر خاموش است اما در آینده ای نه چندان دور فریاد حریف طلبی بر خواهد آورد در میادین اقتصادی، اجتماعی، خانوادگی و فرهنگی.