«اقتصاد مقاومتى» عبارتى - و اکنون دیگر گفتمانى - است که نخستینبار رهبرى معظم انقلاب خود شخصاً مبدع آن بوده و آن را وارد ادبیات سیاسى - اقتصادى کشور نمودهاند و بسان ترجیعبندى خصوصاً در یک سال اخیر آنرا مکرر بیان فرموده و به تبیین و تشریح مولفههاى خاص آن پرداختهاند. سیاستهایى که با راهبرد «حفظ دستاوردهاى کشور در زمینههاى مختلف و تداوم پیشرفت و تحقق آرمانها و اصول قانون اساسى و سند چشمانداز بیستساله» تدوین و ابلاغ شدهاند و علاوه بر آرمانهاى متعالى، اهدافى اقتصادى نظیر غلبه بر مشکلات اقتصادى موجود و واداشتن دشمنى که با «تحمیل یک جنگ اقتصادى تمام عیار در برابر این ملت بزرگ صفآرایى کرده» به شکست و عقبنشینى با تکیه بر «الگوى اقتصاد بومى و علمى برآمده از فرهنگ انقلابى و اسلامى» و عینیتبخشیدن «اقتصاد متکى به دانش و فناورى، عدالتبنیان، درونزا و برونگرا، پویا و پیشرو» را نیز مدنظر دارد.
ایشان همواره به مثابه دیدهبانى حکیم و نکتهسنج و سکاندارى شایسته و توانمند کشتى عظیم انقلاب را راهبرى کرده و آن را از طوفانهاى صعب و متعددى که طى بیش از دو دهه گذشته بر سر راه این انقلاب الهى وجود داشته به سلامت عبور دادهاند و با رصد هوشمندانه و دقیق و همهجانبه و بهموقع شرایط و اوضاع کشور و لحاظ آرمانها و اهداف والاى انقلاب و همچنین درک عمیق از فرصتها و چالشهاى پیشروى نظام، به تبیین نیازها و ضرورتها و اولویتهاى نظام پرداخته و در راستاى به حداقل رساندن آسیبها و تهدیدها و نیز بهرهگیرى حداکثرى از امکانات و فرصتها نسخه شفابخش پیچیده و رهنمودهایى اساسى ارائه فرمودهاند.
کمتر کسى است در این کشور که حداقل درکى از یکى از حوزههاى دانش و فناورى داشته باشد و نقش بیبدیل سکاندار انقلاب را در رقم خوردن جایگاه فعلى کشور در حوزه علم و فناورى انکار نماید. اهتمام جدى ایشان به پیشرفتهاى فزاینده در حوزههاى استراتژیک علمى و حمایت قاطعانه از محققان و دانشمندان این عرصهها و تأکید مکرر ایشان بر تداوم پرشتاب این مسیر تا حصول خودکفایى کامل در این عرصهها، براى کمتر منصفى جاى تردید باقى گذاشته است.
حمایت تمام قد ایشان از دستیابى به فناورى راهبردى هستهاى تا عالیترین سطوح آن و تأکید مجدّانه بر احقاق کلیه حقوق ملت در این عرصه، تنها یک نمونه از عنایات تعیینکننده ایشان در حصول این دستاورد علمى است که به سبب بحثهاى خاص پیرامون موضوع هستهاى بیش از سایر حوزهها مورد توجه عموم قرار گرفته و گرنه چتر حمایتهاى قاطعانه و دلسوزانه ایشان در همه حوزههاى علمى و به ویژه فناوریهاى نوین و دانشهاى بنیادین گسترده و فراگیر است، که بازنمایى نقش ایشان در حصول این موفقیتهاى چشمگیر در ساحتهاى مختلف علوم، بهعهده رسانهها میباشد و نه تنها علوم که عرصههاى گوناگون فرهنگ نیز مشمول توجهات خاص ایشان بوده است.
ایران اگرچه به لحاظ وسعت سرزمینى یک درصد مساحت کل جهان را پوشش میدهد و یک درصد جمعیت جهان در آن ساکن هستند اما در عین حال 9درصد کل ذخایر نفت جهان، 16 درصد کل ذخایر گاز جهان، 3 درصد منابع معدنى جهان (6 درصد منابع مس، 5.3 درصد منابع سرب و روى، 5.10 درصد منابع زغال سنگ و 2 درصد منابع سنگ آهن جهان و...) را در خود جاى داده است. نیاکان ما بخش اندکى از این ظرفیت عظیم و کمنظیر را به قدر بضاعت علمى خود در قرون گذشته در راستاى این حدیث شریف پیامبر اعظم(ص) که «اگر علم آویخته به ستاره ثریا باشد مردانى از فارس- ایران- آنرا به دست میآورند» به ثروت تبدیل کردهاند.
اقتصاد مقاومتى؛ پادزهر پروژههاى دشمن
تأکید رهبر معظم انقلاب اسلامى بر موضوع اقتصاد مقاومتى، تعیین و ابلاغ چارچوبهاى اجرایى آن و تشکیل جلسه با سران قوا با محوریت همین موضوع، نشانگر نقش حیاتى تحقق این امر در اقتصاد کشور است.
اولین برداشت از تأکید معظمله بر این موضوع این است که معظمله به بازى غرب و قولها و تعهدات آنها و به تعبیر رساتر کلید آنها که براى باز کردن گرههاى اقتصادى ایران مفید و کارگر باشد اطمینان و اعتماد ندارند و حتى بالاتر از آن شاید پیشبینى میفرمایند که رفتار غرب با اقتصاد ایران تهدیدآمیزتر از این نیز باشد.
خوشبینانهترین برداشت هم این است که بهطور طبیعى کشورى که متکى به
اقتصاد درونزا باشد و کمترین وابستگى به خارج از مرزهاى خود داشته باشد
در عرصه دیپلماسى خارجى و پشت میز مذاکره میتواند از موضع قدرت برخورد
کرده و تأمین حقوق و منافع کشور تضمین میشود و رهبر معظم انقلاب براى
تقویت موضع دیپلماتیک در مذاکرات هستهاى اینگونه بر تحقق اقتصاد مقاومتى
تأکید میفرمایند. تا در تعامل بینالمللى امتیاز بیشترى کسب شود.
فرض اول با امنیت ملى ما مستقیماً ارتباط دارد، فرضیه دوم نیز مستقیماً با
منافع ملى ما ارتباط دارد و تعارضى با فرض اول ندارد بنابراین اقتصاد
مقاومتى موضوعاً اساسیترین مسئله کشور است و تحقق آن اساسیترین و
ضروریترین نیاز کشور میباشد به طورى که چه با منطق اقتصادى و چه با
منطق سیاسى و روابط بینالملل هیچ شک و شبههاى در آن وجود ندارد.
امروزه تکلیف اعتقادى و شرعى و قانونى و ملى و وجدانى همه ما (قواى سهگانه، نهادهاى حاکمیتى، مسؤولین و مردم و جناحها و گروههاى سیاسى) ایجاب مىکند که فارغ از همه دغدغههاى فردى، تحقق اقتصاد مقاومتى در ساحت عمل را سرلوحه کار خود قرار دهیم و بههمیندلیل اولین قدم این است که تعارفات را کنار گذاشته و براى موانع تحقق این امر، نگاهى واقعبینانه داشته باشیم و پس از شناسایى هر مانع فوراً آن را تبدیل به سوژهاى براى مچگیرى و انتقامگیرى از حریف سیاسى نکنیم.
اینکه هر از چند گاهى مقامات کاخ سفید از «موجود بودن تمام گزینهها روى
میز براى مقابله با ایران» یا «حذف نشدن هیچ گزینهاى از روى میز» صحبت
میکنند قبل از اینکه حاکى از واقعیت داشتن یا عملى بودن این گزینهها
باشد، حاکى از آن است که این شبه بلوفها، تشکیلدهنده بخشى از هندسه
دیپلماتیک آمریکا براى مقابله با پیشرفت و اقتدار جمهورى اسلامى ایران است.
البته با این تکمله که آنها هر گزینهاى که براى متوقف کردن جمهورى
اسلامى ایران عملى باشد از بهکارگیرى آن مضایقه نمىکنند و به تعبیرى
اگر اقدامى را انجام نمىدهند قطعا نمىتوانند یا در معادله «فایده» و
«هزینه» به ضرر خود ارزیابى مىکنند.
بنابراین بدیهى است بیشترین کارکرد این گزینهها در پشت میز مذاکره است
چون در معادلات بینالمللى داشتن «حربه» بهمنزله داشتن «برگه» است و صد
البته که آمریکا از این حربهها بهمنزله برگههاى برنده خودش براى
پیگیرى مقاصد توسعهطلبانه و استکبارى خود در میدان دیپلماسى استفاده
مىکند.
حال سؤال اساسى این است که برگههاى برنده طرف جمهورى اسلامى ایران چیست؟ البته لازم نیست برگههاى برنده دو طرف متخاصم در یک معادله الزاما مثل هم باشد کما اینکه مکانیزم و ابزار دفاع یک گرگ و یک زنبورعسل کاملا متفاوت است.
آمریکا در مواجهه با جمهورى اسلامى ایران همه حربههاى سخت و نرم خود را در طول 35 سال گذشته عملا آزموده است، اتفاقا در شرایط فعلى که جمهورى اسلامى ایران با سرمایهگذارى و تمرکز در حوزه تکنولوژى هستهاى آخرین قدمهاى خود را براى تکمیل چرخه پیشرفت و توسعه خود برمىدارد، که مولفههایى مانند خودکفایى، تضمین استمرار استقلال و تثبیت بهعنوان یک قدرت منطقهاى و جهانى و... را بهدنبال دارد، به تنها و البته آخرین حربه بهزعم خود مؤثر در مقابل پیشرفت ملت ایران دست برده است و آن هم حربه تحریم و فشار اقتصادى همهجانبه است. واقعیت این است که تحلیل سردمداران کاخ سفید از کارکرد تحریم و فشارهاى اقتصادى در جهت محدودکردن حرکت ملت ایران مثبت است و متاسفانه ادبیات و مواضع معطوف به تبلیغات انتخاباتى برخى از فعالان سیاسى و رقبا و گروههاى سیاسى در جریان انتخابات خرداد سال 92 به همین جمعبندى غیرواقعى آمریکا کمک کرد!
بنابراین سؤال این است که اولا همین زعم و تحلیل غرب از کارکرد تحریم و
فشار اقتصادى چقدر واقعبینانه است و سؤال دیگر اینکه متقابلا برگه یا
برگههاى برنده جمهورى اسلامى ایران در این چالش تاریخى و سرنوشتساز
چیست؟
عقلانیت و منطق ایجاب مىکند نگاه ما به تنها برگه و حربه غرب
واقعبینانه باشد. نگاه ما به کارکرد و تأثیر تحریمها نگاه صفر یا صد
نیست، واقعیت این است که تحریم و فشارهاى اقتصادى نه آنقدر مؤثر است که
جمهورى اسلامى ایران را الزاما به تسلیم وادارد و آنقدر بىخاصیت است که
هیچ تأثیرى در اقتصاد ایران نداشته باشد. چون چنین تحریمهاى
بىسابقهاى حتى مىتواند اقتصاد کشورهایى بهمراتب با ظرفیتتر از
ایران را نیز با اخلال مواجه سازد.
اما وقتى حریف براى تسلیم شما حاضر شد تمام اصول و قوانین و مقررات و عرف و
ارزشهاى بینالمللى را زیر پا گذاشته و با منطق «هدف وسیله را توجیه
مىکند» از تمام ابزارها براى متوقفکردن قطار حرکت یک ملت سوءاستفاده
کند و نهایتا بعد از آزمودن تمام راهها به آخرین حربه و برگه ممکن چنگ
بیندازد اصولا عقلانیت و منطقه دفاعى ما ایجاب مىکند که تمام ظرفیتهاى
کشور را براى مقابله با همین حربه به کار بگیریم و این مؤثرترین و تنها
گزینه روى میز ما باشد.
بنابراین، شکى نیست گزینهاى که مقام معظم رهبرى روى میز دولت گذاشتند
مؤثرترین گزینه روى میز ماست. چون گزینه اقتصاد مقاومتى آنتىتز تمام
فشارها و تحریمهاست و اتفاقا قدرت اقتصادى تولدیافته از همین مادر اقتصاد
مقاومتى مى تواند مطمئنترین پشتیبان اقتصادى تمدن عظیم اسلامى- ایرانى
باشد که در بعد نظرى تنها گزینه در مقابل لیبرال دموکراسى رو به افول
دنیاست.
اقتصاد مقاومتى دستاوردى قابل مقایسه با خود انقلاب اسلامى است. چراکه
مانایى انقلاب اسلامى ایران را ضمانت مىکند. لذا اگر به اقتصاد مقاومتى-
که خوشبختانه چارچوب اجرایى آن توسط مقام معظم رهبرى ابلاغ شد- نگاه
استراتژیک داشته باشیم، تحقق آن در سپهر عمل تضمین خواهد شد.
اقتصاد نفتى ایران از 60 سال پیش با عارضهها و چالشهاى مهمى دست و پنجه نرم مىکند. حتى اگر تحریمهاى اقتصادى آزاردهنده نیز نبود، اقتصاد دولتى متوقف به فروش نفت صرفا در مدار رشد بادکنکى حرکت مىکرد و دایما بر عارضههایى چون تورم، ناکارآمدى بوروکراتیک، فترت تولید ملى و وابستگى فزاینده به خارج از مرزها مىافزود تا چه رسد به اینکه مزاحمتى به نام تحریم نیز به این صورت مسأله مهم افزوده شده باشد. البته برخلاف موضوع اقتصاد نفتى، تهدید تحریم یک فرصت راهبردى و توفیق اجبارى ذىقیمت است، اگر که ارزش و قدر آن فهمیده شود. تحریم آن اضطرار خصمانهاى است که دشمن به قصد جنگ زمینگیر کردن ما تحمیل مىکند و با این وجود مىتواند انرژى قدرتمند جهش بزرگ را در میان مردم و تصمیمسازان براى پىریزى اقتصاد مقاوم معطوف به پیشرفت را فراهم کند.
این منطق که تحریم، یک هدیه بزرگ است، منطق حضرت امام(ره) است. ایشان 26 بهمن 1359 در دیدار کفیل و مدیران وزارت نفت مىفرمایند: «من اعتقادم است که اگر ما در محاصره اقتصادى یک ده پانزده سال واقع بشویم، شخصیت خودمان را پیدا مىکنیم یعنى همه مغزهایى که راکد بودند در آن وقت و نمىتوانستند فعالیت بکنند، به فعالیت مىافتند. این طبیعى است که اگر یک نفر آدم یک جایى نشسته و همهچیز او را مىآورند تقدیمش مىکنند، این فکرش به کار نمىافتد، حتى کاسب هم نمىتواند بشود. اگر یک آدمى بود که اول صبح چایش را و نانش را بیاورند، ظهر هم همینطور، شب هم همینطور، هر احتیاجى هم داشت برآورده کردند، این نمىتواند دیگر هیچ کارى بکند، یک مرد فلجى مىشود... آن روزى که این ملت فهمید که اگر ما جدیت نکنیم براى کشاورزىمان، جدیت نکنیم براى صنعت نفتمان، جدیت نکنیم براى کارخانههاى خودمان، از بین خواهیم رفت و کسى نیست که به ما بدهد، وقتى این احساس پیدا شد در یک ملتى که من خودم باید هر چیز مىخواهم تهیه کنم، دیگران به من نمىدهند، این احساس اگر پیدا شد، مغزها به راه مىافتد و متخصص پیدا مىشود در هر رشتهاى... این ابتکارات از برکات محاصره اقتصادى بود... این محاصره اقتصادى را که خیلىها از آن مىترسند، من یک هدیهاى مىدانم براى کشور خودمان، براى اینکه معنایش این است که مایحتاج ما را به ما نمىدهند، وقتى که مایحتاج را به ما ندادند، خودمان مىرویم دنبالش... مغزهاى اروپایى با مغزهاى ایرانى فرقى ندارند جز این معنا که آنها آنطورى تربیت شدند و خودشان را آنجورى درست کردند و ماها را این طورى تربیت کردند. ما را یک موجود مهملى بار آوردند. خب، تا کى ما باید اینرا تحمل بکنیم که ما یک موجودات مهملى هستیم و باید از اربابها پیش ما برسد... عمده این است که ما باور کنیم خودمان را».
اگر تحریم اقتصادى یک جنگ تمامعیار است که حتما هست، طبیعتا در برابر چنین جنگى نمىشود با التماس و جلب ترحم و «من بمیرم و تو بمیرى» به مصاف رفت. اگر دشمن از یک قرارگاه متمرکز اقدام به ساماندهى حملات اقتصادى مىکند، منطقا در این سو نمىتوان واقعیت این جنگ را انکار کرد یا به لوازم پذیرش این واقعیت در حوزه اولویتهاى دفاعى کشور پایبند نبود و یا قرارگاه اقتصادى و آرایش دفاعى لازم را نداشت. حتى اگر چنین جنگ و معارضهاى در میان نبود، ما ناچار از تغییر برخى رویههاى غلط 80-70 ساله بودیم، چه رسد به اینکه اکنون دشمن نیز همین پاشنه آشیل را در معرض آفند قرار داده است. بنابراین خط اقتصاد را باید تقویت و مقاوم کرد. در عین حال، اقتصاد ایران هفدهمین اقتصاد بزرگ دنیاست. چنین اقتصاد بزرگى که داراى ذخایر عظیم و کمنظیر مادى و مهمتر از آن استعدادهاى بىنظیر انسانى است، مجال پیشرفت بزرگى را در قلب یکى از راهبردىترین مناطق دنیا داراست که کمتر کشورى از مشابه این مجال برخوردار است. چنین کشورى به تعبیر رهبر معظم انقلاب «اگر از الگوى اقتصادى بومى و علمى برآمده از فرهنگ انقلابى و اسلامى که همان اقتصاد مقاومتى است پیروى کند، نه تنها بر همه مشکلات اقتصادى فائق مىآید و دشمن را که به تحمیل یک جنگ اقتصادى تمامعیار در برابر این ملت بزرگ صفآرایى کرده به شکست و عقبنشینى وا مىدارد، بلکه خواهد توانست در جهان... اقتصاد متکى به دانش و فناورى، عدالتبنیان، درونزا و برونگرا، پویا و پیشرو را محقق سازد».
مولفهها، اهداف و ویژگىهاى اقتصاد مقاومتى
اقتصاد مقاومتى نه یک تاکتیک و نه یک واکنش کوتاهمدت و نه یک برنامه
همچون برنامه یکساله (بودجه) و یا برنامه پنج ساله است؛ بلکه اقتصاد
مقاومتى یک راهبرد درازمدت مدیریت و اداره اقتصاد جمهورى اسلامى ایران و یک
رژیم و الگوى اقتصادى- اجتماعى ویژه براى نجات، مصونیتبخشى، رشد، پیشرفت
و تعالى یک جامعه اسلامى با تکیه بر مبانى اقتصاد اسلامى بهویژه در
شرایط کنونى جهانى است.
مبانى نظرى این الگو و رژیم اقتصادى بر اساس الگوى اقتصادى اسلامى و با
تطبیق به شرایط بومى جامعه اسلامى ایران تدوین مىشود. با این مشخصه،
راهبرد اصلى براى طرح تدوین الگوى اسلامى ایرانى پیشرفت نیز تبیین مىشود.
نحوه ارتباط با غرب
در این الگو سامانه اقتصاد کشور با تمام ابعاد دیگرش بهگونهاى تنظیم
مىشود که در کشاکش بحرانهاى جهانى هرچند متأثر شود ولى با اتکا به توان
درونى خود چنان استحکامى دارد که آسیب نمىبیند. لذا ارتباط با
دنیاىخارج یک ارتباط بده بستان طبیعى و نه یکطرفه و از جانب ضعف درونى
است. در این الگو خوداتکایى و خودکفایى در چارچوب استعدادهاى طبیعى و
سرمایه انسانى بالقوه و بالفعل با راهکار بالفعلکردن استعدادها دنبال
مىشود.
تولید کالاهاى استراتژیک
مشخصه این راهبرد کسب قدرت چانهزنى در اقتصاد جهانى با برخوردارى از
برندهاى تولید در محصولات راهبردى است تا از ناحیه آن بخش از محصولاتى که
امکان تولید آنها در داخل وجود ندارد چانهپذیر نشود و از این ناحیه
سیاستهاى استعمار مانند تحریمهاى قدرتهاى شیطانى آسیب نبیند. لذا در
این اقتصاد، رژیم تجارى سه بُعد دارد. بهطور همزمان و توأمان بهدنبال
سیاست جایگزینى واردات همراه با سیاست افزایش صادرات محصولات راهبردى
(استراتژیک) و همراه با سیاست صرفهجویى و افزایش ضریب کارایى هزینه ارزى
است.
رشد درونزا اصل است
این الگو، الگویى بومىشده است که متکى به رشد درونزا است. ارتباط با
بیرون با هدف تأمین و تکمیل هرچه تمامتر مسیر رشد و پیشرفت درونزا تنظیم
مىشود. در این الگو، یک نظام و فرآیند منسجم مصلح در جهت اصلاح وضعیت
موجود اقتصاد سازمان مىیابد تا بر اساس اصل و قاعده مدارِ جهتیافته
طبیعى «چرخه تبعیت کلیه عوامل بازار و متغیرهاى اقتصادى از جاذبه مصرف
نهایى خانوار»، فرآیند «نظام و الگوى مصرف - توزیع خدمات - تولید
ستاندههاى نهایى - توزیع نهادهها - تولید نهادهها - خدمات-
زیرساختها» با شیوه مهندسى معکوس پس از آسیبشناسى تام درمان نماید.
چند ویژگى الگوى اقتصاد مقاومتى
این الگو و رژِیم مبانى اصلىاش را از مکتب اسلام و بهویژه دستورات اقتصادى اقتصاد اسلامى اخذ مىکند.
بعلاوه این الگو داراى ویژگىهاى دیگرى است:
- در پى مردمىکردن و بهکارگیرى و شکوفایى استعدادهاى خدادادى کشور است.
- در پى کسب قدرت چانهزنى در بازارهاى بینالمللى و شکستن
انحصارات سلطهآور و گریز از چانهپذیرى بهویژه در بازارهاى محصولات
راهبردى اعم از فرآورى نشده تا فرآورى شده با فناورى پیشرفته است.
- بهدنبال برقرارى عدالت اجتماعى و اقتصادى است.
- تولیدمحور است. بهدنبال بومىسازى فناورى در تمام زمینهها با رویکرد بازارهاى بینالمللى است.
- بهدنبال بالندگى بخش حقیقى اقتصاد و تجویز حداقل لازم و ضرورى بخش مجازى (نظام پولى و سفتهبازى) بر اساس مبانى فقه اسلامى است.
- مسیر حرکت درازمدت عبور از خوانهاى آسیبزدایى، کنشهاى
تدافعى، بازپرورى عوامل تولید، کنشهاى استقامتى، کنشهاى تهاجمى تا
مرحله پایدارى و ثبات درونى و اثرگذارى بر بازارها و اقتصادىهاى بیرونى
همراه با رشد و پیشرفت مستمر است.
اهداف اقتصاد مقاومتى
این الگوى اقتصادى اهداف عملیاتى ذیل را سر لوحه خود قرار مىدهد:
- اصلاح و مدیریت الگوى مصرف، اصلاح و مدیریت بازارهاى کالاها و خدمات، کار، مالى، پولى و سرمایه.
- بازتعریف دولت و ایفاى وظایف عامالمنفعه، کالاهاى عمومى، نظارت،
تنظیم بازار، حمایت، کنترل، ارزشیابى، نظام تشویق و تنبیه و تعزیرات و
مبارزه با فساد
- تکیه بر بنگاههاى دانشبنیان در جهت تقویت تولید
- امنیت اقتصادى دو بُعد مهم دارد یکى از جنس نرم
براى ایجاد ثبات شرایط اقتصادى با کمینهسازى تورم است و دیگرى از جنس سخت
و از نظر فیزیکى برقرارى امنیت جانى و مالى فیزیکى براى عوامل اقتصادى است.
- بهدنبال ایجاد ایمنى در برابر بحرانها و تحریمهاى اقتصادى بینالمللى و کسب توانایى واکنش هوشمند به تغییرات محیطى است.
اگر به ترتیب و چینش هوشمندانه و حکیمانه امام خامنهاى (حفظه الله
تعالى) در نامگذارى سالهاى گذشته دقت شود این اقتصاد داراى خصلتهاى
عام ذیل است:
حماسى، جهادى، منضبط، مولد، انعطافپذیر، واکنش سریع و هوشمند، پویایى،
ارزشمدار، پایدارى، فرصتساز برابر، اتکا به استعدادهاى درونى، توجه به
بهرهمندى از امکانات بیرونى، پیشرو و....
ریاضت اقتصادى، جیرهبندى است
اما در مقام مقایسه، ریاضت اقتصادى عملاً یک سیاهه و برنامه «جیرهبندى»
از جنس ناچارى در مواقع اضطرار است و بسان تقسیم آذوقه توسط رهبر یک گروه
گرفتار در طوفان دریا و یا بیابان خشک و یا منطقه منجمد شمالى و جنوبى
مىماند. الگوى اقتصاد مقاومتى در مقایسه با برنامه ریاضت اقتصادى که در
مواقع بحران برخى از کشورها اجرا مىکنند و بهخصوص در مقایسه با برنامه
اخیر کشورهاى اروپایى براى مقابله با بحران ششساله که از سال 2008 آغاز
شده، تفاوتهاى فاحشى دارد.
از جمله تفاوتهاى این الگو با ریاضت اقتصادى این است که:
1- ریاضت اقتصادى یک برنامه کوتاهمدت، تصادفى با آزمون و خطا ولى اقتصاد مقاومتى یک الگو از جنس بازسازىتدریجى است.
2- ریاضت اقتصادى یک واکنش اضطرارى و تاکتیکى ولى اقتصاد مقاومتى یک حرکت پیشرفت راهبردى است.
3- ریاضت اقتصادى یک برنامه انقباضى هزینه با رویکرد کاهش هزینههاى عمومى دولت و بخش عمومى است ولى اقتصاد مقاومتى یک الگوى منسجم همهجانبه، در برگیرنده همه ابعاد جامعه براى شکوفایى استعدادهاى درونى سامانه اقتصاد در جهت انبساط نظام تولید و فعالیتهاى اقتصادى حقیقى است.
4- ریاضت اقتصادى یک برنامه جبرانى بدون هدف در جهت تبدیل فشارها و بازگشت به تعادل موقت در الگوى موجود نظام سرمایهدارى است ولى اقتصاد مقاومتى یک الگوى جایگزین با هدف تغییر همهجانبه شرایط و بناگذارى یک سامانه جدید است.
5-در شرایط کنونى برنامه ریاضت اقتصادى اروپا یک واکنش بهدنبال عمل افراطگونه هزینهکردن بیش از توان بودجه که با مالیات از مردم تأمین مىشد و یک برنامه تحمیلى تأمین مجدد هزینه از مردم و بر دوش مردم و از جیب مردم و علیه مردم و براى مواجهه با واکنش منفى مردم است ولى اقتصاد مقاومتى یک الگوى در جهت شکوفایى نقش مردم است.
6- نسخه ریاضت اقتصادى با رویکرد برونگرایى و تزریق پول بىپشتوانه اجرا مىشود ولى اقتصاد مقاومتى یک الگوى درونگرا با راهبرد اصلاح الگوى مصرف و تقویت تولید داخلى است.
7- ریاضت اقتصادى یک واکنش مجدد ناعادلانه منبعث از یک الگوى عدالتگریز است ولى اقتصاد مقاومتى در صدد طراحى یک الگوى جدید عدالتمحور است.
8- ریاضت اقتصادى در جامعه اروپایى حاصل یک اجماع فکرى بیرونى و برنامه تحمیلى اتحادیه اروپا، صندوق بینالمللى پول و بانک جهانى است ولى اقتصاد مقاومتى یک الگوى بومى است.
9- ریاضت اقتصادى یک عقبگرد راهبردى از الگوى سرمایهدارى است ولى اقتصاد مقاومتى در جهت اثبات پدیده قدیم وحیانى نظرى و عملى جدید و یک الگوى جدید بر مبناى الگوى موفق عملى اسلامى است.
10-ریاضت اقتصادى انسجام یک برنامه را ندارد ولى اقتصاد مقاومتى یک الگوى مبتنى بر برنامه خواهد بود. انشاءالله