جمعه ۰۷ دی ۱۴۰۳ - ساعت :
۰۵ فروردين ۱۳۹۳ - ۱۸:۵۹

داریوش ارجمند: من رأی داده‌ام و می‌خواهم آقای روحانی را ببینم

ارجمند از ارتباطش با احمدی‌نژاد می‌گوید. او درباره نامه ۱۱۰ هنرمند به رئیس‌جمهور می‌گوید: دورانی که سر گذر بایستند و پادشاه را ببینند تمام شده، من رأی داده‌ام و می‌خواهم آقای روحانی را ببینم. اینکه دیگر ۱+۵ نبود، این ۱۰+۱۰۰ است.
کد خبر : ۱۷۱۳۸۸

صراط: داریوش ارجمند، متولد پنجم مرداد سال 1323 در بیرجند و دارای مدرک کارشناسی ارشد تئاتر و سینما از دانشگاه پاریس و کارشناسی تاریخ و جامعه‌شناسی از دانشگاه مشهد است. او در دوره کارشناسی از شاگردان علی شریعتی نیز بوده‌ است و به همراه مهرداد تدین سینمای آزاد مشهد را در اواخر دهه 40 راه‌اندازی کرد. 

ارجمند در مراسم آئین تجلیل از فرهیختگان فرهنگ و هنر که تیرماه سال 92 و در روزهای پایانی دولت دهم برگزار شد، نشان درجه یک هنری را از سوی محمود احمدی‌نژاد گرفت و گفت: «وظیفه دارم به عنوان هنرمند کنار حق بایستم. اقدام رئیس جمهوری و وزیر فرهنگ و ارشاداسلامی در این دوره دولت به خاطر حمایت و تجلیل از پیشکسوتان قابل تقدیر است و در ذهن تاریخ ‌می‌ماند.»

در دو سال اخیر داریوش ارجمند به همراه دیگر هنرمندان پیشکسوت با مدیران بسیاری جهت بهبود وضعیت هنرمندان پیشکسوت دیدار داشت، اما بحث برانگیزترین دیدار و تلاش او دیدار با محمود احمدی‌نژاد و کمک مالی او به موسسه هنرمندان پیشکسوت بود، موضوعی که شایعات بسیاری را درباره ارجمند به راه انداخت، اما او خودش معتقد است که «من آدم سیاسی نیستم، من آدم فرهنگی هستم. من با پشت دستی فرهنگی در دهان هرکس بخواهم می‌زنم.» گفت‌وگوی زیر صحبت‌های داریوش ارجمند درباره هنرمندان پیشکسوت و ارتباط او با محمود احمدی‌نژاد و نظرش درباره حسن روحانی است که در ادامه می‌خوانید:

*شما بیش از یک سال است که موسسه هنرمندان پیشکسوت را یاری می‌دهید و اقدامات مهمی در راستای برپایی و پابرجایی این موسسه انجام داده‌اید. چطور شد که علی‌رغم برخی سخنان انقدر پای کار این موسسه ماندید؟

در زمان ریاست جمهوری محمود احمدی‌نژاد، من مصوبه موسسه هنرمندان پیشکسوت را پیش او بردم. توانستیم در اسفند ماه سال گذشته این موسسه را به جایی برسانیم که هویتی پیدا کند. برای بودجه هم به نهاد ریاست جمهوری رفتیم و پس از یک سری پیگیری‌ها توانستیم اکسیژنی به این موسسه تزریق کنیم. در تمام این مدت در صف مقدم این مسئله بودم و خیلی چیزها را هم به جان خریدم، اما حالا که می‌بینم هنرمندان بزرگی در اینجا حضور پیدا می‌کنند خوشحال می‌شوم.

هنرمندان پیشکسوت وقتی در کنار یکدیگر جمع می‌شوند، یک قدرت بزرگی هستند. اگر صاحبان سینما در افتتاحیه فیلم‌ها شرایط حضور تعداد زیادی از هنرمندان پیشکسوت را فراهم کنند یا اینکه وقتی اجرای تئاتری با بازی هنرمندان پیشکسوت روی صحنه است، همه هنرمندان عضو موسسه به دیدن نمایش بروند، بسیار بازخورد مثبتی دارد. در زمانی که سینما‌ها و تئاترهای ما رو به افول مخاطب داشته این اقدام می‌تواند تاثیر زیادی در روند فروش فیلم‌ها و استقبال مردم از سینما و تئاتر داشته باشد و جان تازه‌ای به سینما‌ها و سالن‌های نمایش دهد.

*از زمان آخرین حضور شما در صحنه‌های تئاتر و فیلم‌سازی سال‌های زیادی می‌گذرد، چرا در این مدت تنها به بازیگری در فیلم‌های سینمایی و سریال‌ها اکتفا کردید. بدون شک برای داریوش ارجمند به عنوان یک هنرمند پیشکسوت، فعالیت هنری شیرین‌تر از بسیاری امتیازهای دیگر است.

وقتی مجوز پیدا نمی‌کنم فیلم بسازم و نمایشی را روی صحنه ببرم، سریال بازی می‌کنم. بازی در سریال هم نزدیک دو سال وقت من را می‌گیرد، در ضمن بازی در سریال صدمه‌ای به من نمی‌رساند و اثرش هم خیلی بیشتر است. در حال حاضر مشاهده می‌کنید که سریال «ستایش» چقدر از سوی مردم مورد استقبال قرار گرفته است،‌ این سریال هدیه خداوند به من بود، اما استعدادی که بنده در تئاتر دارم خفته مانده است، نمایش «دندون طلا» کاری از داوود میرباقری آخرین نمایشی بود که بنده بازی کردم و البته پرفروش‌ترین تئاتر ایران است.

متاسفانه زمانه نیز تغییر کرده، امروز دیگر برخی افراد سعی می‌کنند بروند در گوشه‌ای و خودشان فیلم بسازند و آن را در بقالی‌ها عرضه کنند،‌ واقعا برخی ترجیح می‌دهند سرمایه‌گذار پیدا کنند و فیلمی را بسازند که شاید خودشان هم دوستش ندارند، البته هیچکس هم کاری به کارشان ندارد.

من واقعا نمی‌‌دانم این سرمایه‌گذاران چقدر پول در می‌آورند که جایزه هم می‌دهند. آن فردی که سرمایه‌گذاری می‌کند و در تمام کشور تبلیغات یک فیلم شانه تخم‌مرغی را در بوق و کرنا می‌کند، چقدر بودجه دارد؟ هیچ تشکیلاتی نظارت نمی‌کند که مگر این فرد چقدر درآمد دارد که این‌قدر تبلیغات می‌کند آن هم به تنهایی؛ هزینه‌های ساخت فیلم بماند. همه این‌ مسائلی که گفتم خارج از بحث جهت‌های فرهنگی و اثرهای خوب و بد این فیلم‌ها است، شاید وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دوست دارد یک وقت‌هایی این‌طوری باشد، به ما ربطی ندارد.

هنرمندان پیشکسوت همواره دوست دارند فعالیت کنند، اما شرایطش پیش نمی‌آید. ما که رابطه خود را با مردم قطع نمی‌کنیم، بنده در میان مردم هستم و مردم را دوست دارم و می‌دانم مردم هم من را دوست دارند و همین کافی است. فکر می‌کنم برای سرزمینی مانند ایران با این همه نام‌های معتبر که نامعتبرترین آن‌ها من هستم باید بیش از این کار کرد؛ هنوز علی نصیریان می‌تواند کارگردانی کند.

کارگردان‌های تئاتری داریم که در گوشه و کنار هستند، مانند جعفر والی، عباس جوانمرد و... متاسفانه آخرین نسلی که در زمینه تئاتر هنوز وفادار است و به سختی هم کار می‌کند، اکبر زنجان‌پور است. به اعتقاد من انرژی زیادی در موسسه هنرمندان پیشکسوت وجود دارد که می‌تواند زمینه ساز شرایط فعالیت هنری هنرمندان پیشکسوت شود.

هفته گذشته مراسمی با عنوان 5 استاد برگزار شد، هر 5 هنرمند پیشکسوت عضو موسسه بودند. نادیده گرفتن موسسه هنرمندان پیشکسوت دلخوری آور است، باید اجازه می‌دادند که موسسه هم در این مراسم از 5 استاد تقدیر می‌کرد و حضور چندین هنرمند پیشکسوت دیگر را در مراسم فراهم می‌کرد.

* شرایط کاری موسسه هنرمندان پیشکسوت را چطور می‌بینید؟

هیچ تشکیلاتی در ایران موسسه هنرمندان پیشکوست را نباید رقیب یا هووی خود بداند. به اعتقاد من اینجا ظرفی است که نهاد‌های عضو موسسه مانند صدا و سیما، سازمان تبلیغات اسلامی و... باید انرژی و ظرفیت خود را در این ظرف بریزند. هر ملتی می‌تواند تنها با آرمان جمعی به هدف خود ادامه دهد. چرا که وقتی ما آرمان جمعی داریم و همه بدون توجه به جناح‌ها و شرایط مختلف در کنار هم باشیم، همواره پیروز هستیم. ما یک آرمان ملی داریم. ما در دفاع مقدس با آرمان جمعی پیروز شدیم، به جام جهانی با آرمان جمعی رفتیم، چرا سالن‌های ما در زمان برگزاری مسابقات والیبال این‌قدر شلوغ شد؟ برای اینکه مربی‌ای پیدا شد که استعداد ما را کشف کند و ما به یک آرمان جمعی رسیدیم، در نتیجه هم جایگاه بالایی در سطح جهان کسب کردیم.

درباره هنرمندان پیشکسوت و ارزش‌های آن‌ها، باید وزارت ارشاد، حوزه هنری، شهرداری تهران، صدا و سیما و... صاحب یک آرمان جمعی شوند، این درست نیست که در شهرداری، دانشگاه، حوزه هنری و دیگر نهادهای متولی موسسه ایجاد کنیم، چنین اقداماتی همان کارهای موازی است که طی 30 سال از آن ضربه خوردیم. در اینجا یک عده آمده‌اند با مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی موسسه را درست کرده‌اند و تمامی نهادهای مسئول باید هنرمندان پیشکسوت خود را به اینجا معرفی کنند و موسسه هنرمندان پیشکسوت نیز با افتخار نوکری آن‌ها را می‌کند.

نباید این جبهه‌گیری پیش بیاید که این موسسه یک رقیب و هوو برای آن‌ها است. عنوان این موسسه یک عنوان یگانه است که هیچ سازمان دیگری نداشته و به همین دلیل شوارای عالی آن را تصویب کرده است.

شهرداری تهران اگر می‌خواهد خدمتی به هنرمندان پیشکسوت انجام دهد باید از این طریق باشد، بدون شک چنین اقدامی برد بیشتری از این دارد که خودش تنها و از یک هنرمند حمایت کند. بنده به شدت سخنگوی موسسه هستم و هرکسی کوچک‌ترین کمکی به این موسسه انجام دهد دستش را می‌بوسم، همه پیشکسوت‌ها مانند هم نیستند. جامعه پیشکسوتان، مرفه، نیمه مرفه،‌ متوسط، فقیر و حتی زیر خط فقر هم دارد. به اعتقاد بنده بیشتر از حمایت مالی که جزء وظایف واجب و مهم است، هنرمندان پیشکسوت نیاز به کمک روحی و روانی، حمایتی و امیدوارانه دارند.

وقتی هنرمندان پیشکسوت در یک جا جمع می‌شوند، به یکباره می‌بینید که 2هزار سال فرهنگ و هنر این مملکت جمع شده‌ است،‌ تمام این افراد دکتری درجه یک دارند،‌ کار برای آن‌ها وجود دارد، اما شاید در برخی مقاطع و مکان‌ها شرف هنری گذشته آن‌ها اجازه هرکاری را به هنرمند نمی‌دهد. باید موقعیت شرافت‌مندانه برای هنرمندان برقرار کرد. واقعا به درد و دل‌های محمدعلی کشاورز در این اواخر گوش بدهید. به اعتقاد بنده موسسه هنرمندان پیشکسوت می‌تواند بازوی فرهنگی و هنری تمام ایران باشد. وقتی ایرج صغیری از بوشهر، استاد درپور در تربت جام عضو این تشکیلات هستند، باید پایه‌های این موسسه قوی شود.

* همان طور که شما اشاره کردید، اواخر سال گذشته با دستور مستقیم محمود احمدی‌نژاد موسسه هنرمندان پیشکسوت هویت گرفت، اما در جریان پیگیری‌های شما، شایعاتی مبنی بر درخواست‌های شخصی شما از رئیس جمهور مطرح شد‌، درباره ارتباط خودتان با احمدی‌نژاد بگویید.

نه آقا من که احتیاجی ندارم. وقتی به بنده مدال می‌دانند گفتم که خوشبختانه زمانی این اتفاق می‌افتد که دوران ریاست جمهوری او تمام شده است. هرکس هم آن جلسه را دید گفت که این اتفاق خیلی دیر اتفاق افتاده است، نشان درجه یک فرهنگ و هنر حق من بود و هر کس هم بخواهد حرفی بزند، حرف اضافه‌ای زده است.

من آدم سیاسی نیستم، من آدم فرهنگی هستم. من با پشت دستی فرهنگی در دهان هرکس بخواهم می‌زنم. من می‌خواستم به پیشکسوتان خودم خدمت کنم. می‌خواستم به سعدی افشار، به لحظاتی که مهدی فتحی، جسدش را در بیمارستان گرو نگاه داشته بودند، خدمت کنم. وقتی عظیمی نامه مصوبه موسسه هنرمندان پیشکسوت را به من داد و گفت که این نامه را شخص رئیس جمهور باید ببیند و تنها او می‌تواند کاری کند، جلو رفتم.

طرف حساب من در این مسئله رئیس جمهور بود که آن زمان هم محمود احمدی‌نژاد بود. احمدی‌نژاد پسر خاله من نبود، بلکه رئیس جمهور کشورم بود که می‌توانست این دستور را بدهد. من با علم به اینکه در پس این دیدار با رئیس جمهور شایعات بسیاری مانند پول گرفتن، فیلم ساختن، مجوز گرفتن و بسیاری حرف‌های دیگر برایم پیش می‌آید، جلو رفتم و مصوبه تشکیل موسسه هنرمندان پیشکسوت که هفت سال پیش توسط شورای عالی انقلاب فرهنگی تصویب شده است.

من آن‌قدر بین این مردم اعتبار دارم که اگر بگویم می‌خواهم فیلم بسازم و شماره حساب بدهم، برایم پول می‌ریزند تا فیلم خود را بسازم. اینکه چنین حرف‌هایی برای من در آورده‌اند شوخی و از سر حسادت است. هیچکس حاضر نشد این نامه را پیش رئیس جمهور ببرد، آن هم افرادی که همواره تقدیر می‌شدند و همه کار هم برایشان انجام می‌دادند، این افراد حتی حاضر نشدند این نامه را امضا کنند، چراکه می‌ترسیدند امتیازهای دوره بعدی ریاست جمهوری را از دست بدهند. من به این افراد که برخی از بزرگان هم هستند می‌گویم که آقا این حرف‌ها را بریزید دور، مردم بزرگتر از این حرف‌ها هستند، آدم‌هایی هستند که برای لبخند یک بچه می‌میرند، بعد شما حاضر نیستید زیر یک نامه را امضا کنید تا مبادا بگویند شما با این دولت هستید یا نیستید.

بنده در کنار رئیس جمهور نشستم و مصوبه را نشان او دادم، گفتم این بچه هفت سالش شده و شما هفت سال پیش این مصوبه را امضا کرده‌اید، یا این بچه را بگذارید یتیم خانه یا اینکه بگذاریدش مدرسه، ولش کرده‌اید در خیابان، یک کاری برای این موسسه هنرمندان پیشکسوت انجام دهید. احمدی‌نژاد خندید و بعد به معاونانش دستور داد و گفت به قولی که داده‌ام عمل می‌کنم و بعد هم عمل کرد و طی چندین جلسه و حضور در نهاد ریاست جمهوری توانستیم بودجه‌ای را در پایان سال 91 به نفع هنرمندان پیشکسوت بگیریم. این افتخار است برای من که رفتم و این مصوبه را به رئیس جمهور وقت نشان دادم و چنین اقدام بزرگی را از محاق بیرون آوردم.

اگر امروز در موسسه هنرمندان پیشکسوت میز و صندلی وجود دارد، همت سیدعباس عظیمی بوده است که در آن زمان به بنده گفت تنها راه نجات و حفظ موسسه این است که مصوبه را به رئیس جمهور برسانیم. خیلی از این هنرمندانی که ککشان منیژه خانم است حاضر نبودند نامه را به رئیس جمهور بدهند. اما برخلاف آن‌ها که فکر می‌کردند این کار بدنامی است، برای من بزرگترین خوشنامی است. من کسی را به عنوان دکتر محمود احمدی‌نژاد نمی‌شناسم، بلکه مردی را که به عنوان رئیس جمهور کشور است، می‌شناسم و کاری که به دست او انجام می‌شد را می‌شناسم و البته او هم این کار را برای ما انجام داد.

* چهار ماه پیش 110 هنرمند پیشکسوت در نامه‌ای به حسن روحانی، خواستار حمایت رئیس جمهور از این موسسه شدند. با گذشت چهار ماه گویا این نامه هنوز به پاسخی نرسیده است، آیا نیاز است داریوش ارجمند یک بار دیگر برخی حرف‌ها را به جان بخرد و دوباره با بالاترین مقام اجرایی کشور به گفت‌وگو بنشیند.

من باز هم حاضر هستم چنین کاری بکنم و این‌بار به دیدار حسن روحانی بروم و این کار را انجام دهم. روحانی را دوست دارم به دلیل اینکه اول همشهری همسر من و سمنانی است، دوم اینکه آدم مؤدب و منزهی است. بنده حاضرم که کپی نامه‌ای که 110 نفر از هنرمندان امضا کرده‌اند را پیش رئیس جمهور ببرم و بپرسم «چی شد؟»

من اصلا می‌خواهم رئیس جمهورم را ببینم و از مدیرعامل موسسه می‌خواهم که از دفتر رئیس جمهور وقت بگیرند. نباید برای دیدار با رئیس جمهور منتظر بمانیم که او از یک گذری رد شود. این داستان‌ها برای دوره شاهان قاجار است که مردم سر گذرها می‌ایستادند تا شاه را ببینند و روی کالسکه او بپرند، من رای داده‌ام و حالا می‌خواهم رئیس جمهورم را ببینم.

از طریق رسانه شما برای پیگری نامه 110 هنرمند پیشکسوت به رئیس جمهور، درخواست وقت برای دیدار می‌خواهم که بتوانم در این ایام، عیدی حسن روحانی به هنرمندان پیشکسوت را بگیرم.

نامه دوم یا به دست رئیس جمهور نرسیده یا اینکه جواب نداده‌اند و من باید فتوکپی نامه را به او نشان دهم. من می‌خواهم بروم رئیس جمهور را ببوسم و احوالش را بپرسم و بگویم که چرا چهار ماه از زمان امضا و ارسال این نامه گذشته، اما هنوز هیچ پاسخی نداده‌اید. اینکه دیگر 1+5 نبود، این 10+100 است.

* نزدیک شدن هنرمندان به مردان سیاسی همواره با حواشی همراه بوده است، شما نظرتان در این رابطه چیست؟

بنده مگر در دولت گذشته چه منافعی و امتیازهایی بدست آوردم که بخواهم در دولت یازدهم به دنبال آن بگردم، من به دنبال بهبود شرایط هنرمندان هستم و حرف‌هایی که به واسطه این دیدارها به وجود می‌آیند هیچ ارزشی ندارند. دغدغه اصلی بنده مردم و هنرمندان هستند.

منافع داریوش ارجمند در هنرش است، من پاداشم را آنجایی می‌گیرم که وقتی به شاطر می‌گویم یک نان به من بده می‌گوید، آقای ارجمند می‌شود 10 دقیقه صبر کنید و بعد یک نان سنگکی می‌دهد که همه می‌گویند خوش به حالت، من هم آن را می‌دهم دست یکی دیگر. چرا شاطر این کار را می‌کند؟ چون می‌داند من نوکر مردم هستم، هیچکس هیچ چیزی ندارد که به من ببخشد. من هرچه گرفتم حقم بوده است. بگذارید صحبت‌هایم را با شعری از حافظ به پایان ببرم:

در این بازار اگر سودیست با درویش خرسند است/ خدایا منعمم گردان به درویشی و خرسندی


منبع: تسنیم