سه‌شنبه ۰۱ آبان ۱۴۰۳ - ساعت :
۲۴ بهمن ۱۳۸۹ - ۰۸:۲۰
پيام فضلي نژاد

عمليات سري «پشه مالاريا»

کد خبر : ۱۶۹۲۱
صراط - از كاخ نياوران تا كاخ سفيد - بخش پاياني عمليات سري پشه مالاريا

پيام فضلي نژاد
اسم رمز اين عمليات، «مسكيتو» يا «پشه مالاريا» بود و خطوط استراتژيك يك «عمليات مخفي سياسي» را در برمي گرفت كه سال ها بعد آن را نسخه اي از «براندازي نرم» و «كودتاي مخملي» خواندند. هر چند اجراي نقشه جامع عمليات عليه ايران پس از جنگ تحميلي آغاز شد و در دهه نخست پيروزي انقلاب اسلامي، ليبرال ها بيشتر به تدوين زيرساخت هاي نظري «جنگ نرم» پرداختند. اما نخستين سؤال رئيس جمهور آمريكا پس از شنيدن اسم رمز عمليات اين بود كه «چرا پشه مالاريا؟» دمارانش پاسخ داد چون يك پشه مالاريا نمي تواند خرس را بكشد، ولي مي تواند آن قدر او را آزار دهد كه ديگر نتواند بخوابد. ديگر نتواند چيزي بخورد و از آن همه وزوز، گيج شود. تا به حال هيچ كس نديده كه خرس يك پشه مالاريا را بكشد. بنابراين، «پشه مالاريا مي تواند يك دشمن بسيار خطرناك باشد.»
در واقع، پاسخ رئيس سرويس جاسوسي فرانسه بيشتر از قدرت مسلمانان اصول گرا حكايت مي كرد و بعدها اين مسأله را بيشتر شكافت. «خرس» تمثيلي از يك دشمن پرقدرت، تجربه نشده و كم نظير براي غرب بود كه مبارزه با آن كاري دشوار و چه بسا ناممكن به حساب مي آمد. به قول دمارانش، اين دشمن در طول تاريخ براي «مبارزه» آماده شده و «جنگ عقيده» براي ايرانيان، بخشي از تاريخ و مذهب شيعه است. «آنان حاضرند مشتاقانه براي عقيده خود بميرند. درحالي كه اعتقادات تمدن غرب عميقاً بر اساس سعادت مادي استوار است.» 56 دانيل پايپس نيز در مقام تئوريسين ليبرال هاي يهودي با دمارانش هم عقيده بود و بارها تذكر داد كه «چالش بنيادگرايان اسلامي نسبت به غرب، ژرف تر از چالش كمونيست هاست.» شوروي كمونيستي صرفاً با سياست هاي بلوك غرب مخالف بود و ريشه هاي مشتركي با ليبرال ها داشت، اما مسلمانان چنين نيستند. 57
عمليات سري پشه مالاريا (مسكيتو) «يك جنگ عقيدتي است، بدون شليك حتي يك گلوله از روي خشم» و اجراي آن تنها از «نبوغ فعال جاسوسان» برمي آيد. 58 كار جاسوسي، بازي با يك پازل دائمي است؛ پازلي ساخته شده از شكل ها و رنگ هاي مختلف كه مدام نيز تغيير شكل مي دهد. جاسوسي، جستجوي بي پاياني براي يافتن قطعات اين پازل است. منتها، درست در زماني كه يك قطعه جديد پيدا مي شود تا سرجايش قرار گيرد، شكل پازل عوض مي شود. صحنه نبرد جنگ جهاني چهارم، عين همين پازل پيچيده است. فقط يك «نبوغ فعال» مي تواند اين پازل در حال تغيير را بشناسد و با آن بازي كند. آيا جاسوسان ليبرال در نبرد با مسلمانان اصول گرا، چنين نبوغي داشتند و مي توانستند صحنه نبرد را به سود خود رقم بزنند؟ دمارانش، بازگشت به دوران «جنگ هاي صليبي» را براي درك زمينه تاريخي اين تحولات توصيه مي كرد و در عين حال، به دست آوردن يك ذهنيت استراتژيك جديد را پيشنهاد مي داد؛ يعني جاسوسان همزمان بايد در قرن يازدهم و بيست و يكم به سر ببرند تا توان بردن اين بازي تازه را بيابند. 59
جلسه در كاخ سفيد كم كم به پايان مي رسيد، ولي هنوز سؤالات بي شماري وجود داشت. براي چيدن اين پازل، چه كسي بايد نقش «پشه مالاريا» را بازي كند؟ روشنفكران جنتلمن يا قاچاقچيان موادمخدر يا حتي مترجمان زبده؟ الكساندر دمارانش رو به رونالد ريگان كرد و گفت كه هر سه! چون اساس كار بر فروپاشي عقيدتي، روحي، اخلاقي و جسمي رقيب است و در ضمن، يك قاعده جاسوسي مي گويد «هميشه بايد براي انجام اعمال كثيف، افراد جنتلمن را استخدام كنيد.»60 مترجمان، روشنفكران و روزنامه نگاران در عمليات «پشه مالاريا» با «نفوذ تدريجي» به كشور هدف، استراتژي «فروپاشي ايدئولوژيك» را تعقيب مي كنند و قاچاقچيان هم بايد با توزيع مجاني يا ارزان موادمخدر، حريف را با انحطاط اخلاقي و جسمي مواجه سازند. اين چنين، بخش مهمي از نقشه «بي ثبات سازي سياسي» پيش مي رود؛ البته با استفاده از مغزي كه مورد لعنت خداست! وقتي شرح جزييات نقشه به پايان رسيد، ريگان پشت ميز بيضي شكل رئيس جمهور نشست و تلفن امنيتي را برداشت تا با ويليام كيسي، رئيس سازمان جاسوسي سيا تماس بگيرد و ترتيب ديدار كنت دمارانش را با او بدهد.
فرداي آن روز كنت نزد رئيس جديد CIA رفت و نخستين نشست رسمي دو رهبر برجسته امنيتي اروپا و آمريكا پس از پيروزي انقلاب اسلامي ايران رقم خورد. ويليام كيسي گرچه براي رئيس جمهور ريگان بيش از يك مدير قدرتمند امنيتي و مثل يك محرم اسرار بود، اما سكته قلبي اش پس از ديدار با كنت دمارانش خيلي سريع جسم او را تحليل برد و به اجبار بخشي از اختيارات مديريتي سيا را به جرج بوش داد. با اين حال، همه ذهن خود را به حل معماي ايران دوخت و عاقبت هنگام بحث پيرامون همين موضوع در كنگره آمريكا سكته مغزي كرد و در جا مرد. 61
دمارانش گرچه 8 سال از كيسي كوچك تر بود و 8 سال پس از او مرد، اما هر دو به يك نسل تعلق داشتند؛ هر دو پس از جنگ جهاني دوم وقتشان را به فعاليت هاي جاسوسي گذراندند؛ هر دو سرمايه داران سرشناسي بودند و معتمد رؤساي جمهورشان؛ هر دو يك سياست واحد عليه ايران پي گرفتند و البته هر دو خود را صاحب يك «رسالت تاريخي» مي دانستند؛ اينكه دفاع از جهان آزاد، رسالت تاريخي جاسوسان ليبرال است و عمليات هاي مخفي مانند عمليات سري پشه مالاريا عليه ايران، جزء اصول تمدن دموكراتيك و بخش جداناپذير سياست خارجي بلوك غرب به شمار مي رود. 62
مورخان رسمي تاريخ جاسوسي در سيا، پيدايش اين رسالت تاريخي! را به روابط امنيتي فرانسه با ايالات متحده در دوران «انقلاب آمريكا» رسانده اند؛ چنانكه روي گودسن مي گويد از همان زماني كه توماس پين، روشنفكر مشهور انگليسي و نويسنده رمان هاي مهيج انقلابي با حمايت «فراماسونرهاي فرانسوي» و در پوشش يك «عمليات مخفي سياسي» به تحرير و نشر كتاب هايي در ستايش «انقلاب آمريكا» پرداخت، تصور وجود چنين رسالتي در ذهن ليبرال ها پا گرفت. 63 اكنون پس از گذشت 2 قرن، همچنان بحث در حول و حوش «رسالت تاريخي جاسوسان ليبرال» جريان داشت. براي موفقيت عمليات مخفي آنان در دفاع از تمدن دموكراتيك، يك استراتژي جديد امنيتي عليه ايران در حال تولد بود كه فقط يك لايه از «هزاران لايه ليبراليسم» را نمايان مي ساخت.
وقتي از ابتداي دهه 1360 ملاقات هاي دوره اي رئيس سرويس جاسوسي فرانسه با رئيس 68 ساله سيا در مقر 50 هكتاري اين سازمان نزديك ييلاق ويرجينيا آغاز شد، كيسي عليرغم بيماري سخت سرطان، روزهاي پركاري را مي گذراند. 64 سازمان به سبب رسوايي هاي پياپي، عين رهبرش مبتلا به سرطاني مهلك بود 65 و در برزخ بسر مي برد؛ درست مثل يك شركت ورشكسته، در بستر احتضار. (سيا بين كارمندانش، «شركت» خطاب مي شود.) البته رسوايي هاي امنيتي، پاره اي از تن جامعه امنيتي آمريكا محسوب مي گشت و ماجراي تازه اي نبود. از سازماني كه خود آمريكايي ها آن را «مافيا» و «غول يك چشم» مي ناميدند، گويا ديگر انتظار رفتار استاندارد نمي رفت. 66 بخشي از وقت كيسي به تجديد ساختار سازماني سيا يا پاكسازي مخالفانش مي گذشت و بقيه انرژي اش صرف بازسازي مأموريت هاي استراتژيك آن از جمله عمليات مخفي «بي ثبات سازي سياسي» مي شد. در دوره رياست كيسي، سازمان به سوي بازبيني در مباني جاسوسي و ضدجاسوسي دكترين «براندازي نرم» رفت و طراحي «مدل كلاسيك كودتاي مخملي» در نيكاراگوئه را آغاز كرد. 67 او همچنين با مشاركت زبيگنيو برژينسكي مشاور سابق امنيت ملي رئيس جمهور، فاز جديد پروژه فروپاشي حكومت هاي كمونيستي در اروپاي شرقي را كليد زد. 68 در كنار همه اين ها، ويليام كيسي از ابتداي مسئوليتش در ماجراي جنگ تحميلي از دست مقاومت ايران مقابل عراقي ها عاصي شد و سكته قلبي اش را هم ناشي از چنين فشارهاي طاقت فرسايي مي دانستند.
¤ منابع در آرشيو «دفترپژوهش هاي كيهان» موجود است.
برچسب ها: پیام فضلی نژاد