صراط: خانه پدری شهید تندگویان در خانی آباد قرار گرفته است. خانه ای که
محمدجواد تندگویان در آن به دنیا آمد، تحصیل کرد، انقلابی شد و به عنوان
وزیر نفت جمهوری اسلامی ایران معرفی شد.
روزنامه شهروند مدتی پیش گزارش و تصاویری از شرایط نامناسب خانه منتشر کرد که شیشه ها و درهای شکسته و اتاق های بهم ریخته آن نشان می داد به آن رسیدگی نمی شود. امروز هم خبر دزدی از خانه منتشر شده است و به گفته همسایه های خانه شهید تندگویان، در ۳ شب گذشته دزدان به خانه زده اند و درها و پنجره های خانه را باز کرده و برده اند و به این ترتیب خانه پس از معتادان، محل عبور و مرور دزدان هم شده است!
مدتی قبل همسایه دیوار به دیوار این خانه درباره شرایط آن گفته بود:« تا زمانی که پدر و مادر شهید تندگویان اینجا زندگی میکردند، مشکلی نبود. خانه سرپا بود اما چند سالی است که آنها رفتهاند از وقتی آنها رفتند. خانه به این روز افتاده. شب ها می بینیم ناگهان چراغهای خانه روشن میشوند. همسایهها زنگ میزنند که یک نفر با گونی رفت تو خانه شهید. می آیند اینجا مواد میکشند، مشروب میخورند.توی حیاط، روی پشت بام خانه میدوند.حال عادی که ندارند، عربده میکشند، شیشهها را خرد میکنند، خیلی به ما سخت میگذرد هم اینکه این جا، خانه شهید را اینطور میبینیم،هم اینکه خودمان هیچ امنیتی نداریم.»
وضعیت خانه نشان می دهد که معتادان به راحتی به آن رفت و آمد می کنند. شیشه ها و درهای شکسته مانع محکمی برای ورود معتادان نیستند و آنها زیر این سقف و با روشن کردن آتش زمستان را می گذرانند و البته حواسشان نیست که پا روی عکس های شهید تندگویان می گذارند یا کنار قاب عکس شهید رجایی می نشینند.
«محمد مهدی تندگویان»، تنها پسر شهید تندگویان،درباره شرایط خانه میگوید:« شهید تندگویان از زمان تولد تا سال ۵۷ در این خانه زندگی میکردند. تا اواسط دهه ۸۰ که خانه دست خودمان بود، این وضعیت را نداشت، مادربزرگم و اعضای خانواده سر می زدند. بعد وزارت نفت پیشقدم شد که این خانه را تملک و به موزه شهید تندگویان تبدیل کند. بیش از ۲۰ بار در این سالها با وزارت نفت مکاتبه کردیم اما پیگیریها به هیچ جایی نرسیده است و از زمانی که پلاک کناری این خانه هم در حال ساخت است، راهی برای رفت و آمد معتادان به اینجا باز شده، روزی که خانه را دست وزارت نفت سپردیم، این شرایط را نداشت. این خانه را با کلی از یادبودها، آلبومها، دست خط ها و وسایل شخصی پدرم برای استفاده در موزه به وزارت نفت وقت سپردیم. نمیدانستیم از این خانه طوری نگهداری میکنند که به این روز میافتد. خانه را به تازگی دیدم، تمام وسایل شخصی او را بردهاند. معتادان آلبومها و عکسهایش را آتش زدهاند که گرم شوند و خانه هم به کلی تخریب شده و حتی برای ایستایی هم مشکل دارد. کتاب ها و دست نوشته هایش را سوزاندند و متاسفانه این وضعیت خانه پدری اوست که قرار بود موزه باشد و حالا در چنین شرایطی است.»
خانه شهید تندگویان به دلیل اینکه از ابتدای تولد تا سال ۵۷، محل زندگی شهید بوده، حرف های زیادی درباره زندگی محمد جواد تندگویان دارد. هدی تندگویان، کوچکترین فرزند شهید که پدرش را هم ندیده است، مدتی پبش گفته بود:« من هیچ وقت صدای پدرم را نشنیدم. چند سال پیش داشتیم وسایلهای خانه قدیمی مادربزرگمان را جمع و جور میکردیم که ۲ نوار کاست پیدا کردم. روی یکی از آنها نوشته بود سخنرانی جواد در پالایشگاه نفت آبادان . برای اولین بار صدای پدرم را شنیدم و خیلی برایم جالب بود . در آن دوره هم ساواک بر روی اینگونه سخنرانیها بسیار حساس بود و هر کسی را که اینگونه کارها را انجام میداد دستگیر میکرد و پدرم این سخنرانیها را در میان کارمندانش انجام میداد و به آنها امید میداد.»
او حتی اشاره کرده بود که شهید کتابخانه شخصی بسیار خوبی داشته که پسرش در حال پیگیری است این کتابها به مجموعه کتابهای شرکت نفت اهدا کند. کتاب هایی که حالا محمدمهدی تندگویان می گوید سوزانده شده است!
این خانه حالا به طور قانونی در تملک وزارت نفت است و حالا خانواده شهید هم برای رفت و آمد به داخل خانه و نگهداری از آن محدودیت دارند. «فاطمه تندگویان»،خواهر شهید تندگویان میگوید :«به روح جواد برای این خانه خیلی نگرانیم، تنها درخواست مادرم این است که به وضعیت این خانه رسیدگی کنند. پیش از این موافقت وزیر را برای خرید خانه کناری شهید تندگویان گرفتند.چند نوبت هم این خانه را قیمتگذاری کردند اما چون قیمت کارشناسی پایینتر از عرف معمول است. ما هم نمیخواهیم در حق همسایهها که اجحاف شود و باید شکل عادلانه و منصفانه این معامله انجام شود. هر بار سر این مساله ماجرا به درازا کشیده است. این خانه برای اهالی آن محل ارزش معنوی دارد و برایشان دردناک است و دایم به ما زنگ می زنند.»
روزنامه شهروند مدتی پیش گزارش و تصاویری از شرایط نامناسب خانه منتشر کرد که شیشه ها و درهای شکسته و اتاق های بهم ریخته آن نشان می داد به آن رسیدگی نمی شود. امروز هم خبر دزدی از خانه منتشر شده است و به گفته همسایه های خانه شهید تندگویان، در ۳ شب گذشته دزدان به خانه زده اند و درها و پنجره های خانه را باز کرده و برده اند و به این ترتیب خانه پس از معتادان، محل عبور و مرور دزدان هم شده است!
مدتی قبل همسایه دیوار به دیوار این خانه درباره شرایط آن گفته بود:« تا زمانی که پدر و مادر شهید تندگویان اینجا زندگی میکردند، مشکلی نبود. خانه سرپا بود اما چند سالی است که آنها رفتهاند از وقتی آنها رفتند. خانه به این روز افتاده. شب ها می بینیم ناگهان چراغهای خانه روشن میشوند. همسایهها زنگ میزنند که یک نفر با گونی رفت تو خانه شهید. می آیند اینجا مواد میکشند، مشروب میخورند.توی حیاط، روی پشت بام خانه میدوند.حال عادی که ندارند، عربده میکشند، شیشهها را خرد میکنند، خیلی به ما سخت میگذرد هم اینکه این جا، خانه شهید را اینطور میبینیم،هم اینکه خودمان هیچ امنیتی نداریم.»
وضعیت خانه نشان می دهد که معتادان به راحتی به آن رفت و آمد می کنند. شیشه ها و درهای شکسته مانع محکمی برای ورود معتادان نیستند و آنها زیر این سقف و با روشن کردن آتش زمستان را می گذرانند و البته حواسشان نیست که پا روی عکس های شهید تندگویان می گذارند یا کنار قاب عکس شهید رجایی می نشینند.
«محمد مهدی تندگویان»، تنها پسر شهید تندگویان،درباره شرایط خانه میگوید:« شهید تندگویان از زمان تولد تا سال ۵۷ در این خانه زندگی میکردند. تا اواسط دهه ۸۰ که خانه دست خودمان بود، این وضعیت را نداشت، مادربزرگم و اعضای خانواده سر می زدند. بعد وزارت نفت پیشقدم شد که این خانه را تملک و به موزه شهید تندگویان تبدیل کند. بیش از ۲۰ بار در این سالها با وزارت نفت مکاتبه کردیم اما پیگیریها به هیچ جایی نرسیده است و از زمانی که پلاک کناری این خانه هم در حال ساخت است، راهی برای رفت و آمد معتادان به اینجا باز شده، روزی که خانه را دست وزارت نفت سپردیم، این شرایط را نداشت. این خانه را با کلی از یادبودها، آلبومها، دست خط ها و وسایل شخصی پدرم برای استفاده در موزه به وزارت نفت وقت سپردیم. نمیدانستیم از این خانه طوری نگهداری میکنند که به این روز میافتد. خانه را به تازگی دیدم، تمام وسایل شخصی او را بردهاند. معتادان آلبومها و عکسهایش را آتش زدهاند که گرم شوند و خانه هم به کلی تخریب شده و حتی برای ایستایی هم مشکل دارد. کتاب ها و دست نوشته هایش را سوزاندند و متاسفانه این وضعیت خانه پدری اوست که قرار بود موزه باشد و حالا در چنین شرایطی است.»
خانه شهید تندگویان به دلیل اینکه از ابتدای تولد تا سال ۵۷، محل زندگی شهید بوده، حرف های زیادی درباره زندگی محمد جواد تندگویان دارد. هدی تندگویان، کوچکترین فرزند شهید که پدرش را هم ندیده است، مدتی پبش گفته بود:« من هیچ وقت صدای پدرم را نشنیدم. چند سال پیش داشتیم وسایلهای خانه قدیمی مادربزرگمان را جمع و جور میکردیم که ۲ نوار کاست پیدا کردم. روی یکی از آنها نوشته بود سخنرانی جواد در پالایشگاه نفت آبادان . برای اولین بار صدای پدرم را شنیدم و خیلی برایم جالب بود . در آن دوره هم ساواک بر روی اینگونه سخنرانیها بسیار حساس بود و هر کسی را که اینگونه کارها را انجام میداد دستگیر میکرد و پدرم این سخنرانیها را در میان کارمندانش انجام میداد و به آنها امید میداد.»
او حتی اشاره کرده بود که شهید کتابخانه شخصی بسیار خوبی داشته که پسرش در حال پیگیری است این کتابها به مجموعه کتابهای شرکت نفت اهدا کند. کتاب هایی که حالا محمدمهدی تندگویان می گوید سوزانده شده است!
این خانه حالا به طور قانونی در تملک وزارت نفت است و حالا خانواده شهید هم برای رفت و آمد به داخل خانه و نگهداری از آن محدودیت دارند. «فاطمه تندگویان»،خواهر شهید تندگویان میگوید :«به روح جواد برای این خانه خیلی نگرانیم، تنها درخواست مادرم این است که به وضعیت این خانه رسیدگی کنند. پیش از این موافقت وزیر را برای خرید خانه کناری شهید تندگویان گرفتند.چند نوبت هم این خانه را قیمتگذاری کردند اما چون قیمت کارشناسی پایینتر از عرف معمول است. ما هم نمیخواهیم در حق همسایهها که اجحاف شود و باید شکل عادلانه و منصفانه این معامله انجام شود. هر بار سر این مساله ماجرا به درازا کشیده است. این خانه برای اهالی آن محل ارزش معنوی دارد و برایشان دردناک است و دایم به ما زنگ می زنند.»
وضعیت خانه شهید تندگویان به شکلی است که همه از آن خبر دارند اما کاری
برای آن انجام نمی شود. هفته گذشته «بیژن نامدار زنگنه»، وزیر نفت دولت
یازدهم گفته بود که از وضعیت خانه خبر دارد و می داند که آسیب دیده و خراب
شده است. او هم تاکید کرده بود که آن را به موزه شخصی شهید تندگویان تبدیل
می کند همان طور که در دولت دهم قرار بود این اتفاق بیفتد. اما معلوم نیست
پروژه موزه شهید تندگویان به عمر خانه در حال تخریب قد می دهد یا نه!
منبع: مجله مهر