جمعه ۰۷ دی ۱۴۰۳ - ساعت :
۱۳ اسفند ۱۳۹۲ - ۱۳:۳۱
محمد اسماعیل کوثری

مؤلفه‌های قدرت در جمهوری اسلامی ایران

کد خبر : ۱۶۷۸۵۱
صراط: بشر از روزی که جامعه خود را به اشکال مختلف شکل داد و بعدها اقدام به تشکیل دولت شهرها کرد، همواره به دنبال کسب قدرت و افزایش اقتدار خود بین سایر دولت شهرها و ملل بوده است.

این قدرت طلبی یا به عبارتی تضمین منافع ملی و فردی به اشکال مختلف نمود داشته است، اما جامعه دینی به دلیل اینکه به دنبال رشد و تعالی بشر بوده است، مولفه های قدرت را با نگاه خدامحوری دنبال کرده است.
پیامبران نیز به عنوان بزرگترین رهبران دینی کوشیده اند دستورات خداوند را در جامعه جاری کنند، چرا که در نگاه خدامحور تنها منافع فرد یا کشور مطرح نیست و ادیان الهی سعادت را برای همه بشر می خواهند. قوانین وضع شده آنها نیز در همین راستا به مرحله ابلاغ و اجرا رسیده است.

اما در طول تاریخ عده ای همواره در مقابل این فکر ایستاده اند، چرا که خاصیت قبیله گرایی ، کوتاه بینی و منفعت طلبی فردی با آموزه های دینی سازگار نبوده است . این عده نه تنها خود در گمراهی رفته و جهان خلقت و بشریت را در راستای منافع خود تعریف کرده اند، بلکه دیگران را هم فریفته و در راه خطا به پیش برده اند.

دنیای مدرن هم با وجود اینکه از شعارهای پرطمطراق پر شده، اما حقیقت را به گونه دیگری نشان داده است. مولفه های قدرت برای زورمداران و انحصار طلبان جهانی تغییر کرده و صورت مادی گرفته است. ساخت بمبهای اتم، سلاحهای کشتار جمعی، ایجاد جنگهای جهانی و بین المللی، استفاده از فساد برای درگیر کردن ذهن بشر و دور کردن او از حقیقت، همه و همه راهکارهایی هستند که نشان می دهد حقیقت انسان در نگاه این عده واژگونه است.

اما جمهوری اسلامی ایران به عنوان اولین حکومت مستقر شیعه پس از دوران ائمه اطهار (ع) مولفه های قدرت را به گونه دیگری تعریف کرده است. در این شیوه حکومت، اقتدار یک کشور به رهبری عالم و آشنا به تعالیم دینی است. چنین رهبری می تواند ملت خود را از گردنه های سخت و البته بدون آزار دیگر ملل عبور دهد. این رهبر به جای تکیه بر نیروی نظامی، بر اراده و قلوب مردم خود تکیه می زند. این شیوه ای بود که پیامبر گرامی اسلام (ص) هم در پیش گرفت و با آگاهی بخشی به مردم مجاز، نه تنها مکه را فتح و از لوث بتها برای همیشه تاریخ پاک کرد، بلکه پایه های قدرت شرق و غرب را نیز فروریخت. قدرت و مشروعیت در اسلام ناشی از تقوا و تکیه بر معنویت است و این معنویت متصل است به قدرت الهی که بر همه قدرتها برتر است. به نظر می رسد سیاستمداران و جامعه شناسان عصر حاضر نیز باید به جای هدر دادن وقت خود در کتابهای لیبرالیسم و مکاتب مختلف اومانیستی، به مطالعه احوال ملتهای معنوی و اصول سیاست رهبران دینی و پیامبران بپردازند. در نگاه آنها، قدرت مفهومی به جز مفهوم مصطلح امروزی دارد و بشر وقتی قدرتمند است که رو به تعالی حرکت کند. این حرکت هم به کار و تولید بها می دهد، هم دنیا را می سازد و هم آخرت را.

قدرت در نگاه رهبران دینی تعریف الهی دارد و بر پایه ایمان و اعتقاد به خداوند بنا می شود. این مبنا ساختار درونی نظامها را عمق می بخشد و رفاه را در تضعیف سایر ملتها نمی داند. مبنای قدرت ایجاد آرامش برای همه بشر است و چنین آرامشی ظلم را نمی پذیرد و فساد را بر نمی تابد.

در کشور ما نیز رهبر دینی این راه را می رود و می کوشد دین و دنیای مردم را با هم اصلاح کرده و بر ایمان آنها تکیه کرده و قدرت کشور را افزایش دهد. این راه سالهاست که با انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام راحل شروع شده و با رهبری امام خامنه ای ادامه دارد. در این مکتب مؤلفه اصلی قدرت در کنار آمادگی دفاعی، بر پایه ایمان و اعتقاد مردم بنا شده است.