پنجشنبه ۰۶ دی ۱۴۰۳ - ساعت :
۱۹ بهمن ۱۳۹۲ - ۱۲:۵۹
عبد‌الله گنجی

خانم شرمن، آقای كری، تشكر

کد خبر : ۱۶۲۵۵۷
سؤال بسيار مهمي كه در ذهن بسياري از مردم ايران در روز‌هاي اخير تداعي مي‌شود، اين است كه چرا امريكايي‌ها بعد از چند دور مذاكرات با ايران و حتي امضاي توافقنامه به صورت لجام‌گسيخته و غير‌معمول دهان به فحاشي و توهين گشوده‌اند؟ چرا قبل از شروع مذاكرات با اين وقاحت و صراحت به ايرانيان توهين نمي‌كردند؟ اكنون كه امريكايي‌ها مدعي هستند چرخ هسته‌اي ايران را متوقف كرده يا به عقب رانده‌اند، قاعدتاً بايد از آرامش بيشتري بر‌خوردار باشند اما آنچه بيان مي‌شود حكايت از عصبيت آنان و تند شدن شيب دشمني‌ها دارد.
 
آنان بر اين باورند كه امروز بهتر از گذشته مي‌توانند هيمنه و قدرت خود را به رخ ايرانيان بكشند و به ما بباورانند كه حيات و ممات شما به اراده امريكا بستگي دارد. اگر‌چه ملت ما از تواضع دولتمردان خود و وقاحت دشمن عصباني هستند و غرور ايراني – اسلامي آنان تب و تاب‌شان را بريده است اما در اين تهديد‌ها، حماقت‌ها و وقاحت‌ها، فرصت‌هايي نهفته است كه كمتر به آن فكر كرده‌ايم. باور كنيم همه اين فحاشي‌ها و حماقت‌ها كه نام آن را «راهبرد تحقير ملي ايرانيان» مي‌گذاريم به نفع ملت و نظام جمهوري اسلامي است و به همين دليل در عنوان اين يادداشت از آنان تشكر كرديم. عمده‌ترين دلايل آن عبارتند از:

1- خدشه به حقانيت نگاه مسئولان نظام جمهوري اسلامي نيست به امريكايي‌ها، توسط برخي عناصر داخلي متوقف شده است. امروز ديگر كسي در كشور نمي‌گويد برويم با امريكا مذاكره كنيم تا مشكلات حل شود و كسي نمي‌گويد چون با امريكا مذاكره كرديم، معلوم شد ما اشتباه كرده بوديم و امريكايي‌ها منطقي هستند و مشكلات‌مان حل شد.

2- ظرفيت شناختي ملت ما نسبت به امريكايي‌ها چند برابر شده است. مردم از خود مي‌پرسند چه دليلي دارد كه هم توافق مي‌كنند و هم وزير خارجه ما در مقابل آنان تمام قامت مؤدب است اما آنان توهين و تحقير مي‌كنند؟ و نتيجه‌اي كه مي‌گيرند اين است كه امريكايي‌ها از قاعده يا منطق مشخصي پيروي نمي‌كنند و در نتيجه قابل تكيه و اعتماد نيستند.

3- امريكايي‌ها با لفاظي‌هاي خود طرفداران مذاكره با امريكا در ايران را تحقير نمودند. يعني سينه‌چاكان امريكا، امروز در مقابل ملت خود شر‌منده‌اند و نمي‌توانند باور كنند كه پس از تعليق هسته‌اي و بر‌آورده شدن خواسته‌هاي امريكايي‌ها، لفاظي‌ها گسترش يافته است. آنچه رهبران انقلاب اسلامي درباره امريكايي‌ها اعلام نمودند از قبيل «امريكايي‌ها منطقي نيستند»، «به دوستان خودشان هم رحم نمي‌كنند»، «خوي استكباري دارند» و... امروز توسط وندي شرمن و جان كري مستند‌سازي شده است و از زحمت مسئولان و رسانه‌هاي ايران براي معرفي بيشتر امريكايي‌ها كاسته شد.

4- وابستگي مسئولان امريكايي به صهيونيست‌ها در طول مذاكرات اخير و لفاظي‌هاي اخير امريكايي‌ها شفاف‌تر شد. در مذاكرات و مواضع پس از آن روشن شد كه تسلط صهيونيست‌ بر مسئولان امريكا چقدر است تا جايي كه بسياري از رسانه‌هاي جهان، عربده‌كشي مسئولان امريكايي‌ عليه ايران را نوعي دلخوشي و تزريق مسكن و آرامبخش به صهيونيست‌ها مي‌دانند.

5- پيوند بين مردم و مسئولان كشور بعد از عربده‌كشي‌هاي اخير محكم‌تر شد. تا ديروز رسانه‌هاي غرب تلاش مي‌كردند جامعه ايران را به طرفداران و مخالفان مذاكره با امريكا قطب‌بندي نمايند اما اكنون چنين فهمي از صحنه سياسي – اجتماعي ايران وجود ندارد. در نظر‌سنجي انجام شده توسط صدا و سيما نيز روشن شد كه پس از مذاكرات تنفر ملت ايران نسبت به امريكا افزايش يافته است.
6- تا ديروز عده‌اي فكر مي‌كردند دولت احمدي‌نژاد مانع نگرش صحيح امريكايي‌ها به ايران است. امروز ثابت شده كه افراد و دولت‌ها فرع قضيه‌اند، به تعبير امام دشمني با اسلام و انقلاب اسلامي در مسئولان امريكايي موج مي‌زد. توافقنامه و كوتاه آمدن و نيامدن ما هم تأثيري در اين مسئله ندارد. استخواني به نام جمهوري اسلامي 35 سال است در گلوي امريكا گير كرده است. اين عربده‌كشي‌ها براي خارج كردن آن استخوان است.
 

اما تكليف ما چيست؟ امريكايي‌ها در تلاش هستند در يك پروسه حداقل 20 ساله در مسئله هسته‌اي با ما بازي كنند. از آن رو واژه «به همه چيز عمل مي‌شود يا به هيچ چيز عمل نمي‌شود» را در توافقنامه آورده‌اند كه با سر‌نوشت آينده ما بازي نمايند اما همانگونه كه امام راحل فرمود: «هيهات كه سيراب شدگان كوثر عاشورا تن به مرگ ذلت‌بار دهند»، ما هر‌گز به دست خود‌مان نابود نخواهيم شد. اگر قرار است از بين برويم از ترس باران به زير ناودان نخواهيم رفت، همچون شاه سلطان حسين صفوي در وسط شهر نخواهيم ماند تا به اسا‌رت دشمن در‌آييم.
خداوند بر درجات مرحوم مدرس بيفزايد كه مي‌فرمود «اگر قرار است نابود شويم چرا به دست خودمان نابود شويم». امام خميني در اين باره داستاني از شهيد مدرس نقل مي‌كند كه مصداق حال و روز امروز ماست، به شرط اينكه دشمن را درست بشناسيم و ما‌حصل صبوري‌ها، تحقير ملي ايرانيان نباشد. امام مي‌فرمايد «يك اولتيماتوم روسيه فرستاد براي ايران و سر‌بازش هم- سالداتش هم به اصطلاح خودشان – تا قزوين آمدند و آنها از ايران - من حالا يادم نيست چه مي‌خواستند، اين توي تاريخ هست- يك مطلبي را مي‌خواستند كه تقريباً اسارت ايران بود و مي‌گفتند بايد از مجلس بگذرد.
 
آن را به مجلس بردند و همه اهل مجلس ماندند كه چه بايد بكنند. ساكت كه چه بكنند. در يك مجله خارجي نوشته است كه يك روحاني با دست لرزان آمد پشت تريبون ايستاد و گفت: حالا كه بناست از بين برويم، چرا خودمان از بين ببريم خودمان را؟ رأي مخالف داد. بقيه جرئت پيدا كردند و رأي مخالف [دادند] رد كردند اولتيماتوم را ...» (صحيفه امام جلد 3 ص 244). بنابر‌اين وظيفه دولت و ملت است كه احساس كنند هيچ چيز تغيير نكرده است و به قول امام «بايد كمر‌بند‌ها را محكم ببنديد كه هيچ چيز تغيير نكرده است». ملت انقلابي ما امروز نياز مبرم به رئيس جمهور انقلابي دارند. از پرستيژ حقوقداني، انقلابي‌گري درنمي‌آيد. نجابت دولتمردان ما، امريكايي‌ها را نجيب نخواهد كرد. پاسخ آنان را بايد كوبنده داد. براي آنچه شايد اتفاق بيفتد، امام (ره) پيش‌بيني لازم را كرده است «چنگ دندان ابر‌قدرت‌ها را خرد خواهيم كرد يا پيروز مي‌شويم يا به پيروزي با‌لاتري كه شهادت است مي‌رسيم».

آقاي روحاني، آقاي ظريف، باور بفرماييد امام هنوز زنده است و اين ملت با عشق امام زندگي مي‌كنند و همه مشكلات را براي اثبات حقانيت راه امام تحمل مي‌كنند. مراقبت نماييد «غرور مقدس ايرانيان» براي نان شكسته نشود كه اين ملت فرزندان رمضانند.