جمعه ۰۷ دی ۱۴۰۳ - ساعت :
۰۷ بهمن ۱۳۹۲ - ۱۱:۰۶
بررسی میزان استفاده‌ی جریان فتنه و اصلاحات از تریبون‏های موجود؛

آیا کسی صدای اصلاح‌طلبان را نمی‌شنود؟

از فردای انتخابات 88 و آغاز فتنه، یکی از بهانه‌های جریان فتنه و اصلاحات این بوده است که فاقد تریبون لازم برای رساندن پیامشان به متن جامعه و گوش مسئولین هستند؛ اما باید دید به راستی این جریان فاقد تریبون است؟
کد خبر : ۱۵۹۶۵۱
صراط: یکی از ادعاهای جریان فتنه و حامیان آن‌ها بعد از انتخابات 88، که بازنده‌ی میدان بودند، همواره «نبود فضای کافی و لازم برای دفاع از خود»، «نداشتن تریبون» و «آزادی بیان» در مقایسه با جریان رقیب، یعنی اصول‌گرایان، بوده است.
 
این ادعاها همواره یکی از دست‌مایه‌های عناصر جریان فتنه و ضدانقلاب برای متهم کردن نظام به ایجاد خفقان بوده است؛ به‌گونه‌ای که طی این سال‌ها به بهانه‌های مختلف سعی در القای یک طرفه بودن فضا به نفع اصول‌گرایان نموده‌اند.
 
این ایرادها چندی است که در اظهارات علی مطهری نیز که در مقام دفاع از آزادی برآمده و نبود فضای لازم برای دفاع برخی جریان‌ها از خود را محکوم می‌نماید، قابل مشاهده است. وی، که اخیراً در قامت حامیان سران فتنه و محکومین انتخابات 88 به ایفای نقش می‌پردازد، در نطق پیش از دستور خود در مجلس، در خصوص اتفاقات انتخابات 88 و متهمان آن مدعی می‌شود: «تا زمانی که یک طرف قضیه حق سخن گفتن و دفاع از خود نداشته باشد و طرف دیگر هر چه می‌خواهد اتهام می‌زند و تحقیر می‌کند این بحران حل نخواهد شد.»[1]
 
مصطفی تاجزاده، یکی از تئوریسن‌های جریان فتنه، نیز در مقام وارد کردن این قبیل اتهامات اظهار داشته است: «ما هشت سال انتقاد کردیم که چرا صدا و سیما باید در انحصار آقای احمدی‌نژاد و حامیانش باشد تا یک طرفه اتهامات بی‌شماری را متوجه منتقدان خود از جمله رؤسای دولت‌های قبلی کند، بدون آنکه رسانه‌ی مذکور فرصت پاسخ‌گویی به آنان بدهد.»[2]
 
وی، در ادامه، می‌افزاید: «به یاد داشته باشیم که مهم‌ترین اعتراض ما به اقتدارگراها به کار بردن معیارهای دوگانه توسط آنان است که عملی غیراخلاقی به شمار می‌رود. آنچه بر خود نمی‌پسندند بر دیگران روا می‌دارند و برای خود حقوقی قائل‌اند که از دیگران دریغ می‌دارند.»[3]
 
اما آیا به واقع طرح چنین ادعاهایی از سوی جریان فتنه و حامیان آن صحت دارد؟ پاسخ به این سؤال با مروری بر آزادی‌هایی که این جریان در وقایع انتخابات 88 و پس از آن داشته‌اند قابل اثبات است. زیرا این ادعاها در حالی مطرح می‌شود که جریان فتنه و اصلاحات از پیش از انتخابات 88 تا همین امروز به طرق مختلف به بیان دیدگاه‌ها و نظرات خود پرداخته‌اند. نمونه‌ی آشکار این مسئله یادداشت‌های تاجزاده از درون زندان است که به راحتی به انتقاد از نظام و رهبری تا پایین‌ترین مسائل کشور می‌پردازد. اما در مقام نقض ادعاهای این چنینی، می‌بایست به مرور آنچه گذشته و بیان مصادیقی که خلاف این اظهارات است پرداخت.
 
1. استفاده از ظرفیت‌های صدا و سیما 
 
یکی از ادعاهای همیشگی جریان فتنه و اصلاح‌طلبان عملکرد جانب‌دارانه‌ی صدا و سیما به نفع جریان اصول‌گرایی بوده است؛ همان‌گونه که محسن آرمین، نماینده‌ی مجلس ششم و از فعالین و تئوریسن‌های جریان سبز، در زمان انتخابات 88 مدعی شده بود که «صدا و سیما، کیهان صوتی و تصویری است.»[4] برخی عناصر دیگر جریان اصلاح‌طلب نیز با نزدیک شدن به انتخابات 92 با انتقاد از عملکرد صدا و سیما اظهار داشته بودند که «عملکرد یک‌جانبه‌ی صدا و سیما گویای این مطلب است که انتخابات ریاست‌جمهوری فقط کاندیدای اصول‌گرا دارد.»[5]
 
تمامی نامزدها از امکانات یکسان تبلیغاتی در صدا و سیما بهره‌مند بودند و این ادعا، که صدا و سیما در اختیار جریان یا گروه خاصی بوده، ادعای گزافی است.
 
این اظهارات در حالی مطرح می‌شود که صدا و سیما برای هر دو گروه اصول‌گرا و اصلاح‌طلب در هر دو انتخابات 88 و 92 زمینه‌ی بهره‌برداری یکسان را فراهم کرد. در انتخابات 88، نامزدها اجازه داشتند در برنامه‌های مختلف به پخش فیلم‌های تبلیغاتی از پیش ضبط‌شده‌ی خود بپردازند. همچنین، در روزهای 12 تا 17 خرداد، مناظره‌هایی به شکل مستقیم و به صورت دو به دو بین نامزدها برگزار شد.[6] به علاوه، تمامی نامزدها می‌توانستند در برنامه‌ی گفت‌وگوی ویژه‌ی خبری به مدت 45 دقیقه در شبکه‌ی دو سیما حضور یابند. همچنین هر یک از نامزدهای انتخاباتی، در نوبت‌های مختلف، امکان ارسال پیام‌های دو دقیقه‌ای با صدای خودشان را در رادیو پیام داشتند.[7]
 
همان طور که مشاهده می‌شود، تمامی نامزدها از امکانات یکسان تبلیغاتی در صدا و سیما بهره‌مند بودند و این ادعا که صدا و سیما در اختیار جریان یا گروه خاصی بوده ادعای گزافی است. تنها نکته‌ای که سبب ایجاد شائبه‌هایی نسبت به عملکرد صدا و سیما شد، اجازه دفاع ندادن به کسانی بود که در طول مناظرات مورد اتهام واقع شدند که پاسخ به این مسئله را مهندس ضرغامی چنین تشریح کرد: «در خود مناظره‌ها قانونی داشتیم که اگر نسبت به یکی از نامزدهای ریاست‌جمهوری، که در آن جلسه حضور ندارد، نسبت‌هایی داده شود با محاسبه‌ای که گروه سه‌نفره‌ی ناظر داشتند، آن دقایق حساب می‌شود باید آن نامزد بیاید، پاسخ دهد که برای آقای احمدی‌نژاد این کار را ما کردیم... اما در مورد افراد دیگری که در آن مناظره نبودند و کاندیدا هم نبودند خوب طبیعی است که بحث‌ها و تحلیل‌های زیادی می‌شد؛ ممکن بود اسم یک شخص حقیقی برده شود؛ ... بعد از انتخابات من علاقه‌مند بودم که بعضی افراد بیایند، برای صدا و سیما هم خوب بود؛ یعنی منعی نداشتیم، ولی آن‌قدر شاکی‌ها زیاد بودند که به یک فهرست تبدیل شد، اگر می‌خواستی آن‌ها را بیاوری، 6 ماه باید همه‌ی شبکه‌ها را تعطیل می‌کردیم تا جواب بدهند.»[8]
 
پس از انتخابات 88 نیز طی برنامه‌های مختلف، افرادی از جریان اصلاح‌طلب و اصول‌گرا از امکان رسانه‌ی ملی جهت مناظره استفاده کردند. یکی از پر بیننده‌ترین این برنامه‌ها «دیروز، امروز، فردا» است که میزبان مناظره‌هایی با حضور افرادی از هر دو جریان بوده است. برخی از این مناظره‌ها عبارت‌اند از: نجفقلی حبیبی‌ـ‌نبویان، کواکبیان‌ـ‌بادامچیان، انصاری‌ـ‌ابوترابی، الیاس حضرتی‌ـ‌حجت‌الاسلام قاسم روانبخش، خباز‌ـ‌زاکانی، اصغرزاده‌ـ‌حسین شریعتمداری و...
 
در انتخابات 92 نیز طی مراسمی با حضور نمایندگان نامزدها در صدا و سیما، جدول زمان‌بندی پخش برنامه‌های تبلیغی شامل مناظره‌های مشترک، گفت‌وگوهای رادیویی و مستندهای تبلیغاتی از شبکه‌های رادیویی و تلویزیونی مطابق قرعه‌کشی مشخص شد. بر اساس برنامه‌ی سازمان صدا و سیما، هر یک از نامزدها به صورت انفرادی و بدون در نظر گرفتن مناظره‌ها، 405 دقیقه از طریق تلویزیون و 285 دقیقه از طریق رادیو فرصت داشتند تا با مردم سخن بگویند. در این دوره از انتخابات ریاست‌جمهوری، به دلیل بالا بودن تعداد نامزدها و برای پرهیز از حاشیه‌های مناظره‌های دو نفره، مناظره‌ها در سه نوبت و به صورت زنده و دسته‌جمعی شامل مناظره‌ی اقتصادی 10 خرداد، مناظره‌ی فرهنگی 15 خرداد و مناظره‌ی سیاسی 17 خرداد از شبکه‌ی اول سیما پخش گردید.
 
بنابراین در این انتخابات نیز شاهد استفاده‌ی یکسان از تریبون صدا و سیما توسط تمام کاندیداها بودیم و کار صدا و سیما در این انتخابات، به گفته‌ی رهبر معظم انقلاب، تهمت‌زنندگانی را که می‌گفتند آزادی بیان نیست خجالت‌زده کرد.[9]
 
2. استفاده از مطبوعات و فضای مجازی
 
یکی دیگر از امکاناتی که فرصت بیان نظرات و دیدگاه‌ها را به جریان اصلاح‌طلب می‌دهد مطبوعات و وب‌سایت‌ها هستند. بررسی‌ها حاکی از آن است که جریان اصلاحات و دولت، مجموعاً، در فضای مکتوب نسبت به جریان اصول‌گرا از درصد بیشتری برخوردارند و نسبتی حدود 69 به 31 درصد (حدود 30 روزنامه و نشریه برای جریان اصلاحات و 10 روزنامه و نشریه برای جریان اصول‌گرا)  دارند. همچنان که مؤسسه‌ی ایران با تمامی زیرمجموعه‌هایش یک کارتل اقتصادی است. روزنامه‌هایی همچون مردم‌سالاری، ابتکار، شرق، اعتماد، قانون، آرمان و مجموعه‌های چندگانه‌ی آقای قوچانی مثل آسمان و مهرنامه، تجربه، بیداری اسلامی و... از جمله منابع مکتوب جریان اصلاحات هستند.
 
تورق منابع مکتوب اصلاح‌طلبان حاکی از آزادی بیان آن‌ها در مسائل مختلف است. به عنوان نمونه، روزنامه‌ی قانون اخیراً در یکی از شماره‌های خود، طی مطلبی قابل تأمل با عنوان «سفر بی‌بازگشت و فروپاشی خانه‌ی عنکبوتی» به قلم محمد کیانوش‌راد، از اعضای حزب منحله‌ی مشارکت و از متحصنین مجلس ششم، به شباهت‌سازی شرایط کنونی نظام با دوران پهلوی پرداخته است. نویسنده‌ی این مطلب، با اشاره به دلایل سقوط رژیم پهلوی، تلاش کرده است تا با بررسی علل سقوط نظام شاهنشاهی، به مشابهت‌سازی با وضع کنونی نظام بپردازد و آن سرنوشت را برای نظام جمهوری اسلامی نیز محتمل بداند.
 
در بخشی از این مطلب آمده است: «مسئله‌ی اصلی شاه برگزاری آیین‌های مذهبی و حضور روحانیون یا روشن‌فکران در جامعه نبود، مسئله این حق مردم بود که بتوانند سؤال یا اعتراض داشته باشند، اما کسی از شاه سؤالی نکند... حقیقت آن است که تمام حکومت‌ها، فرای نامشان، اعم از مذهبی و غیرمذهبی، اگر نتوانند بر پایه‌ی نظرات مردم و وجدان بشری استوار شوند، محکوم به شکست هستند.»[10]
 
اظهارات آزادانه‌ی سعید حجاریان در خصوص انحلال مجلس، که به تیتر یک روزنامه‌های اصلاح‌طلب تبدیل شد، نیز نمونه‌ی دیگری از این آزادی‌هاست. حجاریان، در این مصاحبه، گفته بود: «... من معتقدم حتی اگر قرار باشد قانون اساسی عوض شود، باید شرایطی فراهم شود تا مانند بسیاری از کشورها، دولت بتواند مجلس را منحل کرده و انتخابات زودهنگام برگزار کند تا مردم مجدداً رأی دهند و سیستمی هماهنگ پدید آورند.»[11]
 
نقش فضای مجازی در انتخابات، خصوصاً انتخابات 88، بسیار پررنگ بود؛ به گونه‌ای که به نوعی خط‌دهی به جریانات داخلی توسط آن‌ها صورت می‌گرفت. هماهنگی برای برگزاری تجمعات و اغتشاشات سال 88 همگی از طریق امثال این رسانه‌های مجازی صورت می‌پذیرفت.
 
همچنین از حوالی انتخابات 88، میزان وب‌سایت‌های حامی جریان سبز و اصلاحات به صورت قارچ‌گونه‌ای رشد یافت؛ به گونه‌ای که طیف گسترده‌ای از فتنه‌گران خارج‌نشین و حامیان جریان سبز و اصلاحات به بیان تندترین انتقادات در نقد نظام و رهبری و اصول‌گرایان و سایر نهادهای انقلابی پرداخته و می‌پردازند. همچنین رسانه‌های خارج از کشور نیز به عنوان تریبون جریان سبز همواره به انعکاس مطالب آن‌ها می‌پردازند.
 
نقش فضای مجازی در انتخابات، خصوصاً انتخابات 88، بسیار پررنگ بود؛ به گونه‌ای که به نوعی خط‌دهی به جریانات داخلی توسط آن‌ها صورت می‌گرفت. هماهنگی برای برگزاری تجمعات و اغتشاشات سال 88 همگی از طریق امثال این رسانه‌های مجازی صورت می‌پذیرفت. در بحث شبکه‌های اجتماعی، همچون فیس‌بوک، نیز میزان بهره‌برداری جریان اصلاحات از درصد بالایی برخوردار است. جریان اصلاح‌طلب تلاش عمیقی دارد که یک نوع مطالبه و فشار اجتماعی برای آزادی فیس‌بوک ایجاد کند.
 
با این اوصاف، بیان تندترین حملات و انتقادات توسط رسانه‌های جریان اصلاحات نسبت به نظام و ارکان آن حاکی از آزادی بیان و آزادی رسانه‌ای این جریان است و گواهی است بر واهی و کذب بودن ادعای نداشتن تریبون. 
 
3. استفاده از ظرفیت‌های دانشگاه‌ها
 
اصلاح‌طلبان همواره از دانشگاه و دانشجو به عنوان ابزاری برای پیشبرد اهداف خود سود جسته‌اند. فضای دانشگاه‌ها یکی از ابزارهای جریان سبز و اصلاحات در زمان انتخابات 88 بود که البته با سوءاستفاده از این فضا به بهره‌برداری به نفع اقدامات و آشوب‌های 88 پرداختند. جریان اصلاحات، جهت تحت فشار قرار دادن نظام با نفوذ عناصر خود در داخل دانشگاه، عملاً فضای علمی دانشگاه‌ها را به یک فضای سیاسی محض تبدیل کرد و باعث مختل شدن فضای علمی دانشگاه‌ها شد و حتی سعی در تعطیلی کامل دانشگاه‌ها داشت.
 
با حاکم شدن چنین فضایی بر جامعه‌ِی دانشگاهی، سال تحصیلی 88 در حالی آغاز شد که از همان ابتدا تجمعات غیرقانونی دانشجویان حامی این طیف نیز آغاز شد. لذا فضای دانشگاه‌ها، که عملاً باید در جهت پیشرفت علمی کشور حرکت می‌کرد، به محلی برای چانه‌زنی اصلاح‌طلبان و برآوردن تمایلات احزاب و جریانات سیاسی تبدیل شد.
 
برخی از بهره‌برداری‌های جریان سبز و اصلاحات از فضای دانشگاه‌ها بعد از فتنه‌ی 88  به شرح زیر است:
 
-         5 مهر 88، تجمع دانشجویان رادیکال حامی موسوی و کروبی در دانشگاه تهران؛
 
-         6 مهر 88، تجمع در دانشگاه علامه طباطبایی با هدایت طیف غیرقانونی و افراطی این دانشگاه؛
 
-         7 مهر 88، تجمع در دانشگاه صنعتی شریف؛
 
-         14 مهر 88، تجمع دانشجویی در واحد دانشگاه آزاد تهران‌مرکز؛
 
-         5 مهر 88، تجمع در دانشکده‌ی فنی واحد تهران‌جنوب دانشگاه تهران؛
 
-         17 مهر 88، تجمع در دانشگاه خواجه نصیر؛
 
-         و...[12]
 
علاوه بر تجمعاتی که توسط عناصر و حامیان جریان سبز در دانشگاه‌ها صورت می‌گرفت، برخی از سران و لیدرهای آن‌ها نیز، با حضور در دانشگاه‌ها و سخنرانی یا صدور بیانیه، خطاب به دانشجویان به تحریک این قشر علیه نظام می‌پرداختند؛ مانند:
 
-         1 آذر 88، دعوت از علیرضا بهشتی برای سخنرانی در دانشگاه تهران؛
 
-         9 آذر 88، دیدار خاتمی با انجمن اسلامی دانشگاه تهران؛
 
-         14 آذر 88، سخنرانی هاشمی رفسنجانی در جمع دانشجویان شهر ری؛
 
-         15 آذر 88، انتشار بیانیه‌ی تحریک‌آمیز موسوی به مناسبت 16 آذر؛
 
-         17 آذر 88، سخنرانی فائزه هاشمی در جمع دانشجویان دانشگاه علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد؛
 
-         19 آذر 88، انتشار نامه‌ی تحریک‌آمیز محسن آرمین خطاب به دانشجویان دانشگاه شیراز؛
 
-         24 آذر 88، انتشار بیانیه‌ی موسوی با عنوان «سبزترین فصل سال» برای همایش انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و علوم پزشکی؛
 
-         2 دی 88، دعوت خاتمی از دانشجویان برای همراهی با جریان خود در آستانه‌ی تاسوعا و عاشورا؛
 
-         19 دی 88، تحریک دانشجویان برای عدم حضور در امتحانات؛
 
-         و... [13]
 
جدای از موارد فوق، دانشگاه‌ها همواره بستر مناسبی بوده برای مناظرات افرادی از هر دو جریان اصلاح‌طلب و اصول‌گرا که به مناسبت‌های مختلف و با موضوعات مختلف همواره به بیان دیدگاه‌ها و نظرات خود پرداخته‌اند.
 
4. انتشار نامه‌های سرگشاده و صدور بیانیه
 
از دیگر ابزارهایی که در اختیار جریان اصلاح‌طلب و حامیان آن‌ها قرار داشته و دارد انتشار نامه‌های سرگشاده و صدور بیانیه‌های مختلف است. شیوع این روش، که مدت‌هاست به عنوان ابزار دست جریان سبز و حامیان اصلاحات قرار دارد، در آستانه‌ی انتخابات 88 شدت گرفت و با انتشار نامه‌ی بدون سلام هاشمی به رهبر معظم انقلاب و مشخص شدن نتیجه‌ی انتخابات، سلسله نامه‌نگاری‌ها آغاز شد و شدیدترین انتقادات علیه رهبری نظام در راستای پروژه‌ی براندازی و ضدیت با اصل ولایت فقیه بدون هیچ واهمه‌ای صورت گرفت.
 
عبدالکریم سروش، تئوریسین جریان اصلاحات، با خط‌شکن بودن در حرمت‌شکنی، طی نامه‌ای با عنوان «جشن زوال استبداد دینی» که در بی‌بی‌سی قرائت کرد، از مرگ جمهوری اسلامی خبر داد.[14] عبدالعلی بازرگان نیز، در نامه‌ی‌ سرگشاده‌ی دیگری به رهبر انقلاب، نظام را تهدید به مبارزات مسلحانه نمود.[15] نامه‌های سرگشاده‌ی ابراهیم نبوی ؛[16] نامه‌های عطاالله مهاجرانی، معاون اکبر هاشمی رفسنجانی و وزیر فرهنگ دولت اصلاحات ؛ [17]سری نامه‌های محمد نوری‌زاد (حدود 15 نامه)؛ نامه‌ی فاطمه کروبی ؛[18] نامه‌ی محسن مخملباف ؛ [19] نامه‌ی عبدالله مؤمنی ؛ [20] و... تنها بخشی از نامه‌های سرگشاده‌ی خطاب به مقام معظم رهبری هستند. یادداشت‌های سراسر توهین‌آمیز مصطفی تاجزاده، عضو سازمان منحله‌ی مجاهدین و مشارکت، از درون زندان نیز نمونه‌ی دیگری از آزادی‌های این جریان برای بیان انتقادات خود است.
 
صدور بیانیه نیز از دیگر مصادیق آزادی بیان این جریان است. بیانیه‌های احزاب و گروه‌های مختلف اصلاح‌طلب از جمله جبهه‌ی مشارکت، سازمان مجاهدین، مجمع روحانیون مبارز و... در زمان‌های مختلف خصوصاً در زمان انتخابات، بیانیه‌های تند و تحریک‌آمیز موسوی (17 بیانیه) و کروبی در انتخابات 88 و... از این جمله هستند.
 
5. دیدار حضوری با مقام معظم رهبری
 
دیدار حضوری نمایندگان نامزدهای انتخابات دهم ریاست‌جمهوری با رهبر معظم انقلاب، مورخ 26 خرداد 88، یکی دیگر از مصادیق آزادی جریان اصلاح‌طلب در بیان نظرات و دیدگاه‌های خود است. نظام جمهوری اسلامی و رهبر فرزانه‌ی آن برای تمامی جریان‌ها و گروه‌های سیاسی کشور حق یکسان قائل شده‌اند؛ به گونه‌ای که در بحرانی‌ترین شرایط کشور در ماجرای انتخابات 88، نمایندگان هر چهار نامزد انتخابات با حضور در بیت مقام معظم رهبری به بیان نقطه نظرات و شکایات خود پرداختند. معظم‌له زمانی را برای صحبت کردن اعضای ستادها تعیین کردند و فرمودند که «خودم مدیر جلسه هستم، این جلسه را خودم می‌گردانم و می‌خواهم گوش بدهم. دوستان هم هر کسی هر مطلبی دارد، راحت بگوید.» لذا ایشان فضا را به گونه‌ای فراهم کردند که نمایندگان نامزدها عرصه را باز دیدند و حتی به ارائه‌ی پیشنهاداتی که بر خلاف نظرات مقام معظم رهبری بود نیز پرداختند. طی این جلسه الویری، بهشتی و دانش جعفری از طرف ستادهای کروبی، موسوی و رضایی به طرح اشکالات و شبهاتی که به انتخابات وارد می‌دانستند، پرداختند. به عنوان نمونه، طی این جلسه، الویری با لحنی تهدیدآمیز اظهار داشت: «از دید ما این انتخابات بایستی ابطال شود. هر گونه تصمیم دیگری به غیر از ابطال، مورد پذیرش مردم قرار نخواهد گرفت؛ بعد از ابطال انتخابات که کمترین خواسته‌ی مردم است...»[21]
 
همچنین در بهمن ماه سال 91 مجید انصاری، عبدالواحد موسوی لاری و اسحاق جهانگیری، به عنوان سه تن از فعالان سیاسی اصلاح‌طلب، جهت گزارش‌دهی به دیدار مقام معظم رهبری رفتند. مجید انصاری پیرامون این دیدار گفته بود که «این دیدار در فضایی مناسب انجام شده است. دیداری داشته‌ایم که خوب بود. به هر حال خدمت ایشان رسیدیم و در رابطه با مسائل کلی کشور صحبت کردیم.»[22]
 
عباس عبدی نیز در گفت‌وگو با «اعتماد» تحلیل خود از دیدار سه فعال سیاسی اصلاح‌طلب با رهبری را این‌گونه بیان کرد: «به نظر من، دوستان اصلاح‌طلب کار بسیار خوبی کرده‌اند که البته دیر هم انجام شد... حتی می‌توان این جلسات را در سطح بالاتری در اصلاح‌طلبان انجام داد و هیچ مانعی برای آن نیست. چه بسا اگر دیدارها توسط رهبران اصلاح‌طلب انجام شود، در بهبود وضعیت موجود جامعه مؤثرتر باشد. این کار را البته آقای خاتمی و برخی دیگران باید انجام دهند.»[23]
 
بنابراین، با استناد به اظهارات خود اصلاح‌طلبان، فضای کافی برای بیان دیدگاه‌ها و نظراتشان حتی نزد عالی‌ترین مقام کشور نیز فراهم است. حال اینکه خود اصلاح‌طلبان بخواهند از این فرصت‌ها استفاده کنند یا عدم استفاده‌ی خود را به گردن دیگران بیندازند و رقیب را در این میان مقصر بدانند، خطای آشکاری است.
 
نکته‌ی آخر اینکه نماد تریبون الزاماً رسانه‌های دولتی نیست. فضای مجازی نیز، که به صورت گسترده در اختیار این جریان است، امکان شنیده شدن را برای آن‌ها فراهم آورده است. لذا ادعای نداشتن تریبون در عصر ارتباطات خیلی وارد نیست.
 

پی نوشت‌ها:

 

[1] فارس، 8 بهمن 92.

[2]کلمه 19 آذر 92.
[3] همان.
[4] محسن آرمین، نماینده‌ی مجلس ششم شورای اسلامی، با ابراز تأسف از عملکرد حزبی صدا و سیما، خاطر نشان ساخت: در بخش انعکاس عملکرد دولت، صدا و سیما یک ارگان حزبی تمام عیار است. تبلیغات سنگین و پر ظرفیتی که از تمام کانال‌های صدا و سیما در مورد دولت نهم پخش ‌می‌شود، جایگاه صدا و سیما را از یک رسانه‌ی ملی به رسانه‌ی حزبی تقلیل داده است. در واقع، صدا و سیما یک کیهان صوتی و تصویری است:
http://www.balatarin.com/permlink/2009/5/6/1583242
 [5]محمد جواد حق‌شناس، در گفت‌وگو با پایگاه خبری‌تحلیلی امید، درباره‌ی سیاست صدا و سیما نسبت به انتخابات با طرح این سؤال که آیا صدا و سیما فکر می‌کند که فقط کاندیداهای انتخابات اصول‌گراها هستند، گفت: عملکرد یک‌جانبه‌ی صدا و سیما گویای این مطلب است که انتخابات ریاست‌جمهوری فقط کاندیدای اصول‌گرا دارد. این در حالی است که سایر جناح‌ها نیز مانند اصلاح‌طلبان در حال فعالیت‌اند. اگر یک رسانه ملی است، باید عملکردی فراجناحی داشته باشد. حق‌شناس یادآور شد: عملکرد صدا و سیما، با نزدیک شدن به انتخابات ریاست‌جمهوری؛ بسیار حائز اهمیت است؛ چرا که در انتخابات سال 88 نیز برگزاری مناظرهها تأثیر زیادی در سطح جامعه گذاشت. بنابراین صدا و سیما باید از عملکردش در سال 88 عبرت بگیرد و راهکار آن محدود کردن گروهی خاص در این رسانه نیست. وی افزود: عملکرد صدا و سیما الآن به گونه‌ای است که به نظر می‌رسد امکانات لازم برای فعالیت‌های اصول‌گراها مهیاست و اصلاح‌طلبان به دلیل نگاه جناحی این رسانه‌ی ملی، تریبونی در صدا و سیما ندارند (بازتاب امروز، 21 فروردین 92).
[6] 12خرداد: کروبی‌ـ‌رضایی/ 13خرداد: احمدی‌نژاد‌ـ‌موسوی/ 14خرداد: رضایی‌ـ‌موسوی/ 16خرداد: احمدی‌نژاد‌ـ‌کروبی/ 17خرداد: کروبی‌ـ‌موسوی/ 18خرداد: احمدی‌نژاد‌ـ‌رضایی.
[7] 7خرداد: کروبی/ 11خرداد: رضایی/ 15خرداد: احمدی‌نژاد/ 19خرداد: موسوی.
[8] انتخاب 7 دی 92.
[9] بیانات در دیدار هزاران نفر از قشرهای مختلف مردم، 22 خرداد 92.
[10] روزنامه‌ی قانون، 24 دی 92.
[11] ایسنا، 26 دی 92.
[12] برگزیده‌ای از کتاب روزشمار کودتای سبز، حسین بابازاده مقدم، مؤسسه‌ی ساحل اندیشه‌ی تهران، چاپ اول، 1389.
[13] همان.
 http://www.drsoroush.com/Persian/By_DrSoroush/P-NWS-13880619-JashneZevaleEstebdadeDini.html [14]
 [15]اگر از خاطر نبرده باشید، 56 سال قبل در بیدادگاه نظامی شاه، وقتی مرحوم طالقانی و سایر سران نهضت آزادی محاکمه می‌شدند، مهندس بازرگان پس از دریافت محکومیت ده‌ساله‌ی خود خطاب به تیمسار «قره‌باقی» رئیس دادگاه گفت: ما آخرین گروهی هستیم که با زبان قانون و به شیوه‌ی مسالمت‌آمیز با شما سخن می‌گوییم. با محکوم کردن ما، ملت خاموش نمی‌شود، بلکه با زبان دیگری با شما سخن خواهد گفت. ده سال بعد حرکت‌های چریکی در جنگل‌های «سیاهکل» و عملیات مسلحانه‌ی شهری جایگزین مبارزات مسالمت‌آمیز پارلمانی شده بود. تشکیلات شما استثنا نیست و قوانین الهی شیخ و شاه نمی‌شناسد. گویانیوز، 2 خرداد 88.
[16]مورخ 29 خرداد 88، مرداد 88 و  5 خرداد 90.
[17] مورخ 23 دی 88.
[18] مورخ 24 بهمن 88.
[19] 30 آذر 88.
[20] مرداد 89.
[21] رجا 4 دی 89.
[22] روزنامه‌ی اعتماد 30 بهمن 91.
[23] همان.

منبع: برهان