دوشنبه ۱۰ دی ۱۴۰۳ - ساعت :
۰۳ بهمن ۱۳۹۲ - ۱۱:۱۲
برجسته های اجلاس داووس:

از دیدار خاتمی و کری تا چالش های روحانی در داووس!

در سال ۸۶، از ایران سید محمد خاتمی در این اجلاس شرکت کرده بود تا شاید به عنوان رئیس جمهور سابق ایران و نماینده چهره معتدل نظام جمهوری اسلامی ایران، بتواند اندکی از فشار جهانی به ایران کم کند.
کد خبر : ۱۵۸۷۲۱
صراط: اولین بار در سال ۸۳ خاتمی برای شرکت در اجلاس داوس دعوت شد و بار دوم دعوت از وی به دی ماه سال ۸۶ بود باز می گردد. در دوران محمود احمدی نژاد نیز منوچهر متکی در این اجلاس شرکت کرد تا جای ایران در این اجلاس خالی نباشد. اکنون روحانی در حالی قصد عزیمت به داووس را گرفته است که به عنوان رییس جمهور ایران شناخته می شود.

 داووس، نام روستايی كوهستانی در كشور سوئيس است که ژانویه هرسال میزبان نمايندگان و نخبگان سياسی اقتصادی كشورهای جهان است. نظر به پیشینه تاریخی، داووس همان تقاطعی است که نخبگان و برنامه ریزان سه حوزه اقتصاد، سیاست و تجارت با یکدیگر برخورد می کنند یا به عبارتی، با همدیگر به گفت و گو می نشینند. در این کنفرانس سه روزه بیش از ۲۵۰۰ تن از رؤسای دولت ها، رؤسای ملت ها، مدیران بانکی و مالی جهان، روشنفکران و روشنگران، نام آوران ثروت و شوکت، نام آوران فرهنگی و دانشگاهی دعوت شده-اند.

در سال ۸۶، از ایران سید محمد خاتمی در این اجلاس شرکت کرده بود تا شاید به عنوان رئیس جمهور سابق ایران و نماینده چهره معتدل نظام جمهوری اسلامی ایران، بتواند اندکی از فشار جهانی به ایران کم کند. در آن زمان جورج بوش معتقد بود که ایران محور شرارت های منطقه است. بنابراین حضور خاتمی در این اجلاس می توانست احتمال تقابل نظامی بین دو کشور را کاهش دهد.


در همان سال درحالیکه آمریکا و قدرت های جهانی مدعی بودند که ایران به دنبال ساخت سلاح هسته ای است که محمد البرادعی، رئیس وقت آژانس بین المللی انرژی اتمی گفت در داووس گفت هنوز هیچ سندی مبنی بر فعالیت ها و تأسیسات هسته ای اعلام نشده و غیر صلح طلبانه به دست نیامده است، اما بی شک ایران دانش لازم برای ساخت بمب اتمی را در اختیار دارد و هر گونه فشار غیردیپلماتیک بر ایران می تواند این کشور را به سوی ساخت بمب اتمی سوق دهد. البرادعی مذاکراتی با حضور ایرن، آمریکا و همسایگان عرب ایران را تنها راه حل مسئله هسته ای ایران خواند و گفت: «باید به خاطر داشته باشیم که به جز صلح و دیپلماسی، هیچ آلترناتیو دیگری وجود ندارد.»


درآن زمان خاتمی از نتیجه مطالعات گروه بررسی عراق و گزارش بیکر ـ همیلتون مبنی بر پیشنهاد مذاکره میان آمریکا و ایران حمایت کرد و گفته بود: «به جای هر نوع تنش، بهتر است همکاری و گفت وگو با ایران و سوریه درباره عراق انجام شود.» اشاره محمد خاتمی به گزارش بیکر ـ همیلتون و فراخوان آمریکا به توجه به رهنمودهای گروه برررسی عراق از آن جهت واجد اهمیت است که در پی اعلام استراتژی جدید آمریکا در عراق توسط بوش و نیز سخنرانی سالانه جرج بوش در کنگره آمریکا، این امر به کانون شکاف و تقابل میان جمهوری خواهان و دمکرات ها در آمریکا تبدیل شده بود و کنگره آمریکا که اکنون تحت کنترل دمکرات ها قرار داشت، در تلاش بود تا به هر قیمت ممکن در برابر سیاست های جرج بوش در مورد عراق مقاومت کند.

به همین علت بود که دیدار خاتمی در جریان برگزاری این کنفرانس با جان کری که در آن زمان نامزد دموکرات ها در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا بود، همگرایی این دو در موضع گیری درباره بحران عراق و رابطه ایران و آمریکا، بیش از هر خبر دیگری در مورد ایران در داووس، مورد توجه روزنامه ها و خبرگزاری های خارجی قرار گرفت. در ارتباط با محتوای مذاکرات خاتمی و جان کری، گفته می شود خاتمی در برابر این سخن کری که خاورمیانه اکنون با بحران عدم اعتماد روبه روست پاسخ داده است که باید بتوانیم با تمرین اعتمادسازی کنیم.

چالش های روحانی در داووس
در حال حاضر روحانی درحالی به داووس می رود که نه تنها آمریکا بلکه کشورهای اروپایی به لزوم اعتمادسازی در برابر ایران پی برده اند.

به لحاظ حافظه تاریخی اگر قرار باشد کنفرانس داووس در سوئیس هر سال نامی را برای خویش انتخاب کند، بی گمان گردهمایی امسال را باید "ایران” یا شاید هم "امید” نام گذاری کنند تا آیندگان بدانند که برخلاف محمود احمدی نژاد، رئیس دولت پیشین، این بار ایرانیان از خاورمیانه که هم اکنون دوران خونباری را می گذراند، رئیس جمهوری را به این کنفرانس می فرستند تا پیام منطقی آنها را چنین بخواند: "در هر نقطه از جهان، هر ملتی که آزادی را فدای امنیت کند سرانجام هر دو را خواهد باخت.”

ده سال پس از آنکه محمد خاتمی در داوس از گفتگوی تمدن ها سخن گفت، اینک خلف او حسن روحانی به آنجا می رود تا از "تدبیر تمدن ها” سخن بگوید. اصولا اروپا و آمریکا به این کنفرانس نگاهی "یگانه” دارند و برای بحران های موجود در سطح جهان، داووس سوئیس را محلی و فرصتی می شناسند که نخبگان سیاسی و اقتصادی می توانند در آنجا ایده ها، تئوری ها و نسخه های خویش را ارائه دهند.

روحانی به خوبی فهمیده است که این روزها سهام تدبیرش در بورس سیاسی جهان بسیار افزایش یافته است؛ پس وی برای ژست دیپلماتیک در مقابل دوربین ها یا برای عکس یادگاری با این و آن به داووس نمی رود بلکه به آنجا می رود تا برای دفاع از منافع ملی سرزمینش و یافتن راه حلی برای خروج از بحران "تحریم اقتصادی” ایران از طریق مجاری غیر رسمی و بعضا غیر دیپلماتیک بکوشد.

لازم است که تیم اقتصادی دفتر ریاست جمهوری این بار مشاورانی را به همراه روحانی بفرستد که در این سفر به شدت فشرده بتوانند بار دیگر در قالب مناظره و پرسش و پاسخ داوس که شهرت جهانی نیز دارند، آنها نشان دهند که "دیپلماسی” و نه جنگ، تنها راهی است که امریکا و ایران را در حل بحران یاری می کند.

برجسته های بین المللی داووس
در ژانویه سال ۲۰۰۹ ، هنگامی که رجب طیب اردوغان نخست وزیر ترکیه در واکنش به سخنان شیمون پرز و در دفاع از ملت فلسطین، با ژست اعتراضی سالن گفت و گو را ترک کرد، به جهانیان نشان داد که او برای خوردن و خُفتن به آنجا نیامده بلکه برای "کوفتن” به پرز آمده است. اردوغان بدین وسیله به اسرائیلی ها می گوید که زشتی ترک جلسه را از آنها آموخته است.

نمونه آموزنده دیگری که جایگاه داووس را برجسته می سازد، هُشدار شدید آنگلا مرکل صدر اعظم فولادین آلمان به اروپای گرفتار در بزگترین بحران اقتصادی است؛ او در ژانویه پارسال با شرکت در چند پانل پرسش و پاسخ، بطور صریح موضع کشورش را این چنین تشریح می کند: "آلمان می کوشد که به لحاظ اقتصادی یونان را آلمانی کند و نه آنکه برعکس، آلمان را یونانی کند.” به بیان دیگر، او با دلگرمی از ذخیره ارزی ۱۱۰۰ میلیارد دلاری آلمان، برای رؤسای کشورهای فقیر قاره سبز پیامی به داووس آورده بود که آنها راه گریزی ندارند مگر آنکه برای درمان بحران کنونی پذیرای نسخه آلمانی او باشند.

آنگلا مرکل به آمریکا نیز هشدار داد که اروپا و بحرانش را به حال خویش رها کند و نسخه آمریکایی برای آنان نپیچد. نباید فراموش کنیم که که اگر نسخه مرکل برای حل بحران اقتصادی و اجتماعی اروپا پیچیده نمی شد، اروپا با فاجعه ای بسیار دردناک در هم پیچیده می شد و "یورو” که نشانه قدرت و هویت اروپاست امروز نابود شده بود. خروج تدریجی اروپا از بحران و پایداری یورو در برابر دلار از نتایج نسخه آلمانی است که در کنفرانس داووس به نقد کشیده شد.

نمونه دیگر حضور جورج سوروس بازنشسته است که به مثابه بزرگترین سوداگر سرمایه جهانی که در دوران میانسالی حتی توانست پوند انگلیس را به زانو در آورد. او تا کنون توانسته با ارائه نظریات و نشان دادن راه حل هایی که در پانل های داووس آنها را به بحث می کشد، به کمک آنگلا مرکل شتافته و از فروپاشی اتحادیه اروپا و واحد پولی یورو جلوگیری کند.

منبع: افکار