بیشتر اشاره اهل قلم و فرهنگ به مثبت و روشن بودن رویکرد و نگاه عباس صالحی به موضعگیریهای او در اولین نشست خبریاش مربوط میشد، آنجا که انتقاد خود را درباره بولتنسازی ابراز کرد و از شفافیت سخن گفت. آنجا که اعلام کرد: «نمیخواهم پز روشنفکری بدهم. من از بن دندان معتقدم که گفتمانهای متنوع فکری در چارچوب نظام مسیر کشور را رو به جلو میبرد.» آنجا که گفت: «انسداد، بستهنگری، سلیقهگرایی و انحصارگرایی نه به نفع اسلام، انقلاب، نظم عمومی و نه به نفع امنیت اجتماعی است. امور با یک نظام آزاد گفتمانی در چارچوب قانون جلو میرود. اندیشههای مختلف در حوزه فکر محترم هستند. قانونگرایی، ارزشهای بنیادینی که من دارم و اعتقاد جدی به اینکه این ارزشهای بنیادین از طریق فضای آزاد اندیشه جلو میرود؛ نه از طریق انسداد فکری و عملی.»
به نظر میرسد شنیدن چنین موضعگیری محکم و آمیخته به شناخت فضای فرهنگی بهجامانده برای انطباق با بخشی از خواستههای جامعه فرهنگی و در نهایت همسو شدن نویسندگان و شاعران و به طور کلی اهل فرهنگ با مدیریت جدید فرهنگی کافی بود.
اما امروز پس از گذشت حدود سه ماه از مدیریت صالحی بر معاونت فرهنگی وزارت ارشاد و با انتصابهای صورتگرفته، این پرسش به وجود میآید که شعارهای دولت تدبیر و امید در حوزه فرهنگ و همچنین صحبتهای معاون فرهنگی وزارت ارشاد چگونه محقق خواهد شد؟
شاید هنوز کمی زود باشد که شاهد تغییرات قابل توجه در حوزه نشر کتاب و ممیزی باشیم - هرچند مسأله خانه سینما حل شد، اما ظاهرا حل مسأله یک ناشر پیچیدهتر است - اما با وضعیتی که در ساختار موروثی معاونت فرهنگی وزارت ارشاد حاکم است، این نگرانی پیش میآید که تغییرات و اصلاحات وعده دادهشده چگونه و توسط چه مدیرانی محقق خواهد شد؟ پس از تغییر معاونت فرهنگی که انتخابش نسبت به دیگر معاونتهای وزارت ارشاد طولانیتر شد و نشان از حساسیت این حوزه دارد و ظاهرا تلاش برای انجام یک انتخاب شایسته، محمد اللهیاری، مدیر اداره کتاب دولت قبل، که عملکرد ادارهاش آماج بیشترین انتقادها بود، برکنار و البته در بخش دیگری مشغول فعالیت شد، اما حالا علی شجاعی صائین به عنوان مدیر اداره کتاب انتخاب شده که مدیرعامل خانه کتاب و مجری جایزههای دولتی در دوران دولت قبل بود.
آیا میتوان از افرادی که در دولت قبل بر نهادهای فرهنگی کشور تکیه زده بودند و مسؤول مستقیم اجرای سیاستها و برنامههای فرهنگی آن نگاه بودند، انتظار این را داشت که با تغییر دولت و نوع نگرش به جریانهای مختلف فرهنگی و سیاسی، مجری خوبی برای سیاستهای جدید باشند؛ سیاستهایی که میزان اعتقادشان به آنها مشخص نیست.
آیا انتصاب مجدد مدیرانی که مسؤولیتهای مهم فرهنگی به آنها سپرده شده بود و در طول این سالها از عملکرد فرهنگی مدیران بالادستی و شرایط حاکم دفاع میکردند، در راستای «سپردن مسؤولیت فرهنگ به اهل فرهنگ» است که از زمان آغاز تبلیغات ریاستجمهوری یازدهم به تناوب از آن سخن گفته شده و هنوز میشود؟! ضمن آنکه باید به این موضوع توجه کرد که برخی افراد که حالا قرار است گشایشگر فضای ویرانشده پیشین باشند، به خاطر به وجود آوردن وضعیت فرهنگی به شکل فعلی سهیماند و اتفاقا باید پاسخگوی عملکرد خود در طول این سالها باشند.
آیا در بین تمام اهل فرهنگ و هنر کشور مثلا در حوزه شعر کسی جز همان افراد دورههای گذشته به اضافه یکی دو نفر با نگاه میانه و نه لزوما متنوع، جریان فکری و شعری دیگری نیست؟ آیا معنی سخن صالحی از اینکه میگوید «من از بن دندان معتقدم که گفتمانهای متنوع فکری در چارچوب نظام میسر است»، اضافه کردن همین چند نام به شورای سیاستگذاری جشنواره شعر فجر باقی خواهد ماند؟
سیدعباس صالحی دیدگاههایش را در حوزه فرهنگ اعلام کرده و حالا باید دید با انتخابهایش چگونه میخواهد این فضا را عوض کند؟ البته این عهد معاونت فرهنگی مبنی بر عمل کردن به شعارهایی که برای گشایش فضا و تغییر رویکردها داده، ثبت است و خود معاون فرهنگی هم بیدلیل این عهد را نبسته است، آنجا که پس از طرح دغدغههایش و تصمیم خود برای گشایش فضای فرهنگی در جواب پرسش ایسنا اعلام کرد: «عهد میبندم که اگر احساس کنم مسیر حرکت رو به جلو نیست، پرونده کاریام را در این معاونت ببندم.»
برای او توفیق آرزو میکنیم.