«خاک و مرجان» دو ماه پیش اکران شد و با فروشی کمتر از 50 میلیون تومان، چیزی شبیه به شوخی در سینمای امروز ایران به کارش پایان داد و حالا نوبت «برلین منفی 7» است. از چهارشنبه هفته گذشته «برلین منفی 7» تنها فیلم ایرانی آبرومندی که در مورد فجایع جنگ آمریکا در عراق است اکران شده است و در حال مبتلا شدن به همین سرنوشت است.
«برلین منفی 7» ساخته رامتین لوافی؛ داستان مهاجرت یک خانواده ایرانی و عراقی به آلمان است. داستان و نتیجهگیری فیلم نمایش موثری از اتفاقی که در همه این 10 سال در عراق افتاده است؛ اما تفاوت اصلی با همه نمونههای مشابه این سالها؛ مثلا نمونه بامزهای به نام «گامهای شیدایی» دقیقا به فیلم بودن «برلین منفی 7 » برمیگردد. فیلمی که بلد است داستانش را بدون کمک گرفتن از بارهای ایدئولوژیک معمول جلو ببرد، بیننده را پای داستانش بنشاند و در موقعیت مناسب، ضربه احساسیاش را وارد کند.
در شرایطی که همه تلاش ایرانیها در همه این سالها برای مبارزه با آمریکا به سخنرانیهای سیاسی و بیانیههای مراکز دولتی و حکومتی محدود میشود، و سیل استفاده از رسانههایی مثل سینما و سریال برای مقابله آرمانی با ایرانی از سوی آمریکا روز به روز وسیعتر میشود، «برلین منفی 7» سینماست و در سینمای ایران دیده نمیشود. اگر چه «برلین منفی 7» در زمان جشنواره با انتقادات البته ناموجهی مثل جانبداری از آلمانیها مواجه شد، اما فعلا در همه رسانهها در زمینه این فیلم سکوت کامل برقرار است. «برلین منفی 7» دیده نشده است و قصه وقتی جالبتر میشود که این مورد خاص را در کنار مورد خاص دیگری به نام «فرشتگان قصاب» بگذاریم. فیلمی که چند ماه قبل؛ به اکران هم نرسید روانه نمایش تلویزیونی شد؛ از لحاظ کیفیت سینمایی اساسا قابل مقایسه با نمونه «برلین منفی 7» نبود و به شدت در رسانههای یک جریان تحویل گرفته شد؛ به دلایل معلومی.
بدون اینکه اسیر توهمهای توطئه محوری مثل برنامهریزی قبلی از سوی مخالفین محتوای فیلم برای زمین زدن فیلم و موارد مشابه شویم، نتیجه علیالحساب امسال سینمای ایران این است ظاهرا فعلا مدار سینمای ایران قرار است بر همین محور بچرخد؛ و روز به روز پاسخ به این سوال که اساسا دیگر چرا باید در این سینمای بیکارکرد فیلم ساخت مبهمتر و نامعلومتر.وقتی قرار است فیلمی دیده نشود.