صراط: در بخشهایی از یادداشت ارسالی این شاعر ، آمده است: قبل از هر چیز، باید از استادان بزرگوارم در هیأتمدیره انجمن شاعران ایران پوزش بخواهم، چرا که این یادداشت را بدون مشورت و حتا اطلاع آنان نوشته و منتشر کردهام. بنابراین، مطالب مندرج در این نامه، لزوماً به معنی اعلام نظر هیأتمدیره انجمن شاعران ایران نیست و دغدغه شخصی من به شمار میرود، آن هم پس از خواندن نامه دوم جناب آقای قزوه که با وجود عذر خواستن در یک مورد، اتهامات بیاساس دیگری را متوجه انجمن ساختهاند.
ناگفته پیداست که حنای این افراطیون در هر قشر و صنفی - ازجمله هنر و ادبیات - مدتهاست که دیگر نزد خاص و عام رنگی ندارد و تهمت و انگ زدن به کسانی که سلیقهای خلاف سلیقه آنان دارند - ولو با ادعای دغدغههای اعتقادی - جز ایجاد نفرت و اشمئزاز در مخاطبان نتیجهای برای آنان نخواهد داشت. شاید از همینروست که بسیاری از دوستان خواستار ادامه ندادن موضوع و پایان دادن به منازعان کلامی با اینگونه افراد شدهاند، بویژه آن که قضیه در مراجع قانونی تحت بررسی قرار گرفته و به زودی شخص مفتری باید اسناد اتهامهای بیپایه خود را در محکمه ارائه کند و در صورت عدم اثبات ادعاهایش عواقب کیفری اینگونه اهانتها را نیز متحمل شود. من هم جز همان یادداشت کوتاه که از سر خیرخواهی و نصیحت خطاب به آقای قزوه نوشته بودم، قصد نداشتم جواب دیگری به ایشان بدهم. اما متأسفانه ایشان در نامه دوم خود با پنهان شدن پشت عناوین ارجمند و خط و نشان کشیدنهای مضحک، وادارم کردند که سکوتم را بشکنم و تمامقد در مقابل جریانی که امثال آقای قزوه را هیزم آتشافروزیهای خود کردهاند، بایستم و نه خطاب به ایشان، که به متولیان فرهنگی نظام هشداری را متذکر شوم.
او در انتقاد به این سخن قزوه که «دلم میسوزد وقتی میبینم بچههای دردکشیده انقلاب در لیست شما جایی ندارند، چون به دیدار حضرت آقا میروند» نوشته است: جناب قزوه این حرفها را از کجا درآورده و با چه جرأت و پشتوانهای بیان میکند؟ نکند ایشان واقعاً باورشان شده که متولی شعر انقلاب شدهاند و به خاطر اجرای مراسم دیدار شاعران با رهبر انقلاب، این اختیار را دارد که هرکسی را که در یک قاب با او نمینشیند، ضدولایتفقیه و مخالف رهبری بخواند؟ بنازم به مدیران حوزه هنری سازمان تبلیغات که هنوز هم ساکتاند و از امثال ایشان حمایت میکنند!
آقای قزوه اگر سر سوزن صداقت داشت، زمان زنده بودن سیّد و قیصر، این حرفها را میزد. حالا چه شده از این جمع آنها که به رحمت الهی رفتهاند عزیز شدهاند و امثال ساعد باقری بزرگوار و خانم راکعی که لحظهای از آرمانهای انقلاب دست نکشیده و سهیل محمودی عزیز که عشق به اهل بیت صفت مشخصه اوست، مخالف انقلاب شدهاند؟ یعنی اگر سیّد و قیصر در قید حیات بودند، جانب شما را میگرفتند؟ اصلاً منش آنها چه فرقی با این عزیزان داشت؟
علاء با بیان این ادعا که «خیلی از بزرگان و فرهیختگان عرصه شعر حاضر نیستند در یک قاب با ایشان (قزوه) دیده شوند» و با یادآوری حضور خود در دیدار سال 89 در محضر مقام معظم رهبری، آورده است: آقای قزوه باید در دادگاه پاسخگو باشد که انجمن شاعران ایران کدام یک از شاعران شرکتکننده در مراسم دیدار با رهبری را در لیست سیاه خود گنجانده است؟ و پاسخگوی بسیاری از جوانان خوشذوق و متعهدی باشد که پای ثابت جلسات انجمن هستند و با اشتیاق به دیدار رهبری هم رفته و شعر خواندهاند و مورد تشویق قرار گرفتهاند.