در قوانین و مقزرات شهرداری سد معبر چنین تعریف شده است: "سد معبر به هر عملی اطلاق میشود که باعث انسداد معابر عمومی میگردد. به طوری که عبور و مرور از آنها به طور دائم یا موقت غیرممکن یا دشوار گردد."
همچنین در بخشی از این قوانین، مصادیق سد معبر اینگونه یاد شده است: "از مصادیق سد معبر، میتوان از سد معابر توسط دستفروشان، نصب دکههای غیرمجاز، تخلیه نخاله، ریختن مصالح، آجر و سیمان در معابر عمومی بدون مجوز شهرداری، توقف اتومبیل در مکانهای غیرمجاز، وسایل نقلیه جهت فروش کالا، اشغال پیاده روها و میادین توسط افرادی که از آنجا به عنوان محل سکونت استفاده میکنند نام برد."
این قوانین و هزاران قانون و تبصره و ماده دیگر می رساند که اهمیت رسیدگی به این موضوع آنقدر هست که برایش قانونی وضع شود. اما یا مشکل بزرگ تر از این هاست که این قوانین پاسخگوی آنها نیست، یا متولیان امر در انجام وظایف خود اهمال و سستی می نمایند. در صورت تأیید حالت اول، نیازمند گسترش تشکیلات نظارتی هستیم. اما به نظر می رسد مشکل همیشه این نیست. کافی است، یکی از این مصادیق سد معبر دائمی در شهر مورد بررسی قرار گیرد تا موضوع برایمان شفاف تر شود. سری به خیابان شکوفه تهران می زنیم. جایی که طبیعتا به دلیل حجم ترافیک و تراکم جمعیتی چنین موضوعاتی نیازمند رسیدگی بیشتر است. اما واقعیت چیز دیگری است. همه روزه در کنار یکی از چهارراه های این محله وانت هایی برای فروش محصولات خود توقف می کنند و کسی نیست که به آنها رسیدگی کند. اما مشکل فراتر از اینهاست. تا حدی که به واسطه اش به تب راضی می شوی.
لحظاتی نمی گذرد که مأموران شهرداری به این محل می آیند و تذکراتی را می دهند. اما فقط به چند تذکر ختم می شود و با کمال تعجب می بینی که مأمور دیگر معذور نیست و می رود و چرخی که باز زیر این پرچم می چرخد. شاید برای حل این مشکل از روشهای دیگری استفاده شده است که نگارنده از نگارش آن معذور است.
اما در هر حال چنین بی توجهی دقیقاً در زیر بنرهای بزرگ شهرداری و گستاخی و بی قانونی عده ای که به خاطر منافع شخصیشان حاضر به انجام هر عملی هستند نشان از بی توجهی مسئولین می باشد و اینجاست که موضوع افزایش نیرو و سازو کارهای تشکیلاتی منتفی می شود و آنچه اهمیت رسیدگی و توجه پیدا می کند این است: اجرای قانون! قانونی که در بیشتر موارد مظلوم مانده است.