پنجشنبه ۰۶ دی ۱۴۰۳ - ساعت :
۱۴ دی ۱۳۹۲ - ۱۲:۴۳
شفیع زاده ها ، قویدل ، امیرمنصور آریا و حالا بابک زنجانی

آزادی به اوین ؛ بدون توقف

پول های شان که از پارو بالا می رود یاد فوتبال می افتند. فوتبال مشهورشان می کند اما با رسیدن به شهرت ناگهان سر از اوین در می آورند
کد خبر : ۱۵۴۰۷۳
صراط: بابک پشت میله های زندان است اما همین حالا هم بین فوتبالی ها حامیان بزرگی دارد. مثلا محمد رویانیان که گفته:« زنجانی خیلی مرد است.» زنجانی یک از مولتی میلیاردرهایی هست که در 10 سال گذشته سر از فوتبال در آوردند و چه شوم است سرنوشت یکایک شان که گذرشان از ورزشگاه آزادی به ناگاه به اوین می افتد و انگار این میان اتوبانی یک طرفه ساخته اند.

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین ؛تب داغ سرمایه گذاری در فوتبال تنها خاصه فوتبال ایران نیست که فوتبال عالم گیر است و تب شهرتش دیوانه کننده. فوتبال جادویی دارد. جادوی شهرت. از آبراموویچ روس باشد که اموالش را از سوآپ نفت بدست آورده تا آل مکتوم که اجدادش جد اندر جد وارث چاه های نفت به دنیا آمدند و پسران امیران قطر و حتی قاچاقچیان مواد مخدر در آسیای میانه و آمریکای مرکزی و مهمتر از همه مافیای سیسیل. 

ایران اما حکایت پولدارهای فوتبالش خیلی قدیمی نیست. کمتر از یک دهه. تیم هایی که می رویند ، صاحبش را به شهرت می رسانند و صاف می فرستندش پشت میله های زندان. گاه طولانی مدت و گاه کوتاه. مالکانی که به عشق شهرت می آیند و اینچنین بود که روزی علی پروین درباره چند میلیاردی که از سرمایه یکی از انها فقط برای خودش استفاده کرد ، گفت:« می خواست معروف شه ، من بهش معروفیت دادم. اون هم پول شهرتش از کنار اسم علی پروین رو پرداخته...»

تب پوست و روده و ماشین آخرین مدل در فوتبال

اواخر دهه 60 بود که اولین بار تیمی خصوصی در میان تیم های بزرگ فوتبال قد علم کرد. عبدالله صوفیانی تاجر پوست و روده با پورا به فوتبال آمد. او خود در جوانی فوتبال بازی کرده بود اما جایی میان بزرگان نداشت. پس پول ریخت تا چهره ای سرشناس در فوتبال مان شود. اتفاقی که البته نیفتاد . او پول زیادی به فوتبال ریخت اما حاصلش غیر از هدر سرمایه نبود پس بی خیال شد و به تجارت در ایتالیا برگشت. چیزی نمانده بود که فوتبال ثروتش را هم تحت الشعاع قرار دهد. بعد از او در اوایل دهه 70 بهمن قد علم کرد. تیمی زیر نظر برادران مداح که اپل را به ایران وارد می کردند. تیمی که خوب جان گرفت اما قربانی دست های پشت پرده فوتبال شد تا از دست امیر عابدینی از فوتبال بیزار شود و از دست هجمه ای که به ثروتش می شد با بدهی بزرگ مالیاتی ، فرار را بر قرار ترجیح دهد تا کارش به زندان نکشیده باشد. فرهاد کاظمی از آن روزها می گوید:« فوتبال پاک را که 9 هفته در زمین و با داوری ها دیدیم تا قهرمان نشویم! بعد هم این قدر از هر جایی باج می خواستند و بعد مالیات سنگین که حاجی قید فوتبال را بزند و برود آلمان. خدا را شکر الان اوضاعش توپ توپ است.»

آقای ممنوع الورود

رونق اقتصادی اوایل دهه هشتاد مجالی بود برای طبقه ای جدید . فوتبال آزاد شده بود. تجارتی مطمئن برای رسیدن به شهرت. طبقه تازه مرفه شده سال های پس از جنگ ، حالا باید سری میان سرها پیدا می کردند. برادران شفیع زاده اولین گروه از این طبقه بودند. آنها که تجارتی دو سویه در ایران و امارات داشتند از چرخش مالی دلارها بین ایران و امارات به این قدرت رسیده بودند که نام شان را با فوتبال در تاپ لیست سرمایه داران آن سال های ایرانی قرار دهند. استقلال اهواز تیم شان شد. تیمی که خیلی از ستاره ها را جذب کرد. آنها خیزی هم برای مالکیت تیم همنام تهرانی داشتند. اوضاع به کام بود تا وقتی ماجرای شهرام جزایری پیش آمد. حساسیت ها بالا رفت. بحث طلب های نهادها بود و حساسیت نهادهای امنیتی . به یکباره یکی از برادرها ماند با کلی ماجرای حقوقی . شکایت و شکایت کشی و حرف هایی درباره بازداشت  و یکی دیگر ماند در امارات . او  وقتی با این سئوال روبرو شد که چرا به ایران بر نمی گردد ؟ پاسخ می داد:« من ممنوع الورود هستم.» یعنی اگر می آمد احتمالا بازداشت می شد.

عابر بانک های دولت نهم

شروع دولت جدید و همزمان شعارهای عدالت اقتصادی ، فوتبال نسل نویی از سرمایه داران را تجربه کرد. ابتدا حسین هدایتی پیش آمد. او با استیل آذین تمام رکوردهای هزینه کرد در فوتبال ایراتن را شکست. تیمی چندین میلیاردی که نهایتش سقوط شد. هدایتی از پرسپولیس گرفته تا کشتی و کشتی فرنگی ، تقریبا همه جا بود . هدف برایش مالکیت پرسپولیس بود اما در دولت قبلی محقق نشد. او که روزگاری از مقربین به رئیس دولت بود ، خیلی زود از چشمش افتاد. به طوری که در لیست سیاه قرار گرفت و بحث چک های برگشتی و بازداشتش مدام از پی هم رسانه ای می شد. بارها گفته شد ساعاتی را در اوین گذرانده و هر بار وقتی بر می گشت ، می گفت:«بدهی مال مرده!» در کنار او نام هایی مثل علی انصاری مالک بازارهای مبل و موبایل در ورزش زیاد شنیده می شد. او که هنوز هم در کنار استقلال است و هر بار حواشی اسمش بحث های زیادی درباره حساسیت نهاد های امنیتی و گرفت و گیر به میان می آید. مهدی پرهام دیگر چهره ای بود که با فوتبال از ثروتش به شهرت رسید. او به استقلال نزدیک شد و به نساجی مازندران رفت. آورده اش برای تیم نساجی همان شد که در نهایت همان کارخانه ورشکسته نساجی به این تیم می داد. قویدل از شرکت صدرا که باید ماشین های فرسوده را تبدیل به احسن می کرد به داماش رفت و حالا هم مدت هاست که اسمش درمیان لیست اوین رفته ها دیده می شود.

پول های اختلاس در فوتبال؟

داماش وابسته به شرکت امیر منصور آریا. این نام از اوایل دهه 80 به فوتبال ایران آمد. امیر عابدینی مشاور این گروه سرمایه گذار بود. آنها که اختلاس 3 هزار میلیاردی به نام شان سند خورد و تیم های پرشمارشان در فوتبال هنوز روی دست دادستانی کل کشور مانده اند. مالک این باشگاه چند سالی هست که در زندان است. داماش با تیم شهر باران به شهرتی بزرگ رسید و البته این شهرت دیری نپایید که پایانش اتفاق بزرگ رسوایی مالی شد.

ریخته گران ها در اصفهان ، تشکیلات ورزشی بزرگی را به راه انداختند. تیمداری در رشته های مختلف ورزشی از جمله فوتبال ، فوتسال ، بسکتبال و ... با مدیریت محمدرضا ساکت نشان از مدیریتی منسجم داشت اما بعد از مدتی پای نهاد های نظارتی که به میان آمد ، آنها هم مثل زنوزی همراه با قویدل شدند و تب نام شان هم فروکش کرد.

زنجانی به جای هیات مدیره پرسپولیس در زندان

محمد رویانیان روی کمک های خیری به اسم بابک زنجانی حسابی ویژه باز کرده بود. زنجانی غیر از تیمداری در راه آهن در تیم سال 93 پرسپولیس که هیچ کمکی هم از نهادهای دولتی نگرفته بود نقشی بسزا داشت. او می خواست مالک پرسپولیس باشد و حاضر به پرداخت هر بهایی . زیاد از روزی که رویانیان گفت دو سرمایه دار باید به هیات مدیره تیمش اضافه شوند نگذشته ، دو نفری که بسیاری معتقد بودند حسین هدایتی و بابک زنجانی هستند و حالا یکی از آنها یعنی بابک زنجانی در اوین است.

و این سرانجام تیمداری خصوصی در فوتبال ایران است. مالکینی که زود به شهرت می رسند و زود مشخص می شود سرمایه شان حساسیت برانگیز بوده و بعد یم هایی می مانند رو به زوال. غلامرضا حیدری کرد زنگنه ، رئیس پیشین سازمان خصوصی سازی در این باره تحلیل کرده بود:« برند های فوتبالی ایران چون سود ده نیستند فقط به درد آنهایی می خورد که می خواهند به شهرت برسند.»

واگرچه فیفا سال هاست برای اتفاقاتی از این دست چاره یافته:«هیچ تیمی سرمایه غیر مشخص بیش از 40 درصد را نمی تواند به تیمش وارد کند. حتی اگر آبراموویچ باشد. 60 درصد درآمدهای هر تیمی باید فوتبالی باشد.» این جمله را عزیز محمدی رئیس اتحادیه فوتبال ایران می گوید. راهکاری که سبب می شود تا شیفتگان شهرت ناگهان سر بر نیاورند و ساده به فراموشی سپرده نشوند.