پنجشنبه ۰۶ دی ۱۴۰۳ - ساعت :
۱۱ دی ۱۳۹۲ - ۱۲:۱۱

آقاتهرانی:سران فتنه مصداق بارز طاغوتند/ می‌خواستند اصل نظام را تحویل آمریکا بدهند

دبیرکل جبهه پایداری معتقد است «نباید درباره فتنه ۸۸ بگوییم که ۴ تا مغازه ویران شده و ۴ تا آدم کشته شدند؛ آنها با اصل نظام درگیر شدند واین، مصداق بارز طاغوت است. در متن صریح قرآن است که باید رهبران طاغوت را زد.»
کد خبر : ۱۵۳۶۳۳
صراط: دبیرکل جبهه پایداری معتقد است «نباید درباره فتنه ۸۸ بگوییم که ۴ تا مغازه ویران شده و ۴ تا آدم کشته شدند؛ آنها با اصل نظام درگیر شدند واین، مصداق بارز طاغوت است. در متن صریح قرآن است که باید رهبران طاغوت را زد.»

هر چند که امروز پست و منصب سیاسی دارد، ولی همچنان دلش در گرو اخلاق است و سعی می‌کند همه مسائل را با تمرکز بر «اخلاق» شرح دهد؛ حال این مساله انتخابات ریاست‌جمهوری و چرایی شکست اصولگرایان باشد یا فتنه 88، برای او که P.H.D را در فلسفه عرفان از آمریکا گرفته و برای ورودش به عالم سیاست این توصیه اخلاقی از حضرت آیت‌الله العظمی بهجت که «مجلس محل عناوین ثانویه است، نه عناوین اولیه‌ و شما باید دقت کنید اگر به حرام نمی‌افتید آن مسئولیت را قبول کنید»، را شنیده، فرقی نمی‌کند و او همه چیز را از از دریچه اخلاق می‌بیند.

 حجت‌الاسلام آقاتهرانی نزدیک به 10 سال از 56 سال عمرش را با نظر علامه مصباح یزدی در آمریکا و کانادا گذرانده و به گفته خودش علاوه بر اقامه نماز جمعه راحت [در لس آنجلس] درس اخلاق می‌گذاشته و با همین لباس طلبگی هم می‌رفته و استقبال هم می‌کردند.

نمایندگی مردم تهران، ری، شمیرانات و اسلامشهر در مجلس هشتم و نهم، امامت جمعه و سرپرستی مؤسسه اسلامی نیویورک، معلم اخلاق دولت نهم، عضو هیئت علمی و مسؤول تربیت مربی موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی(ره) و دبیرکل جبهه پایداری انقلاب اسلامی بخشی از  سوابق آقاتهرانی است.

صبح یک روز پائیزی با او درخصوص فتنه 88 به گفت‌و‌گو نشستیم و همانگونه که انتظار می‌رفت، جنبه اخلاقی مصاحبه بر سیاستش چربید و این تنها پایان مصاحبه بود که آقاتهرانی وارد گود سیاست شد و درخصوص فتنه 88 و سران داخلی آن گفت که «اصلا این‌ها دیگر منتسب به نظام نیستند و...»

حجت‌الاسلام آقاتهرانی در پاسخ به چگونگی تاکید سران داخلی فتنه بر روی قانون و در نهایت قانون‌گریزی و زیرپانهادن تمامی اصول دموکراسی همچون رای ملت، فارغ از دیدگاه سیاسی و با تکیه بر مبانی اخلاقی گفت: «گاهی اوقات از منظر نظری حرف می‌زنیم ولی در عمل کار دیگری می‌کنیم. هر قدر دایره کوچک‌تر شود، خودخواهی‌ها بیشتر می‌شود و این مساله به اینکه انسان خداپرست نیست بلکه نفع‌پرست است، برمی‌گردد.»

وی با بیان اینکه بعضی فتنه‌ها پیدا و برخی پنهان هستند، افزود: در فتنه 88 اول خیلی‌ها با آن‌ها بودند، ولی بعد جمعیت آنها ریزش کرد. الان عده‌ای قلیل‌ طرفدار آن هستند. آن‌ها هم در فرصت‌هایی که پیش می‌آید ادعا می‌کنند وگرنه وقتی ببینند وقتش نیست، ادعا هم نمی‌کنند. چون این‌ها اهل دنیایند، منافعشان را در نظرمی‌گیرند وگرنه آدمهای بی‌تربیت، بی‌تربیتند دیگر.

دبیرکل جبهه پایداری انقلاب اسلامی در پاسخ به این سوال که اگر عاشورای سال 88 و حرمت‌شکنی فتنه‌گران نبود، آیا این فتنه ادامه پیدا می‌کرد، اظهار داشت: بله! کش برمی‌داشت. در اینجا خیلی‌ها هم هدایت شدند و هم دشمن زود دستش رو شد.

آقاتهرانی با بیان اینکه «توقع نداشتیم که در آن روز هم بعضی‌ها حمایت کنند و نامه‌ بدهند»، تصریح کرد: تعجب می‌کنم؛ زیرا می‌دانم این‌ها باید نسبت به امام حسین(ع) علاقه داشته باشند. مگر می‌شود که بچه مسلمان به امام حسین (ع) علاقه نداشته باشد. خیلی اشتباه کردند. اشتباه بزرگ که اصلا قابل توجیه نیست. از خودشان باید پرسید که شما مگر با امام حسین(ع) هم مشکل دارید؟

وی عدم تبعیت از قانون و پافشاری بر رای خود را «نوعی بت‌پرستی» دانست و گفت: دیکتاتوری یعنی حرف، حرف من. من باید بگویم. قدرت من، حرف من، آدم‌های من و.... انسان دوست دارد‌‌ همان طور جلوی خود را باز کند و به جلو برود.

رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس شورای درباره اینکه چرا آقای کروبی که سال 84 فاصله رایش با آقای احمدی‌نژاد بسیار کمتر از سال 88 بود، آن موقع ادعای تقلب را طرح نکرد، اظهار داشت: «شاید آن موقع می‌دیدند که اگر چنین ادعایی بکنند، کسی نمی‌پذیرد. محیط و اقبال و ادبار موثر است و گاهی بستر برخی از ادعا‌ها فراهم نیست.»

آقاتهرانی با بیان اینکه زمان، مکان، فرصت‌ها و محیط در تصمیمات موثر است، افزود: برخی‌ها را محیط این طرف و آن طرف می‌کشاند، چون اعتقاد و اراده‌ای ندارند. ولی برخی اگر هر جایی بروند، محیط را عوض می‌کنند. مثلا حضرت امام (ره) محیط ما را به هم ریخت.

وی درباره گناه سران فتنه و کیفر آنان براساس مبانی فقهی، با بیان اینکه «کسی که جلوی نظام بایستد، مفسد فی‌الارض» است، گفت: نباید درباره فتنه 88 بگوییم که 4 تا مغازه ویران شده و 4 تا آدم کشته شدند. این فرد با اصل نظام درگیر شده و مصداق بارز طاغوت است و در متن صریح قرآن است که باید رهبران طاغوت را زد.

دبیرکل جبهه پایداری انقلاب اسلامی «شرح صدر مقام ولایت و بزرگواری‌شان» را باعث نگه‌داشته شدن سران داخلی فتنه دانست و تصریح کرد: درباره سران فتنه باید گفت که یک وقت فردی خودش فقط معصیت می‌کند، ولی دیگری دیگران را به معصیت می‌اندازد. این دو با هم فرق دارد. یکی فساد است و دیگری افساد. کسی که تریاک می‌کشد، حکمش با قاچاقچی یکی است؟ قاچاقچی را تیرباران می‌کنند، اما کسی که تریاک می‌کشد به بیمارستان فرستاده و او را بیمار تلقی می‌کنند؛ به تخت می‌بندندش و درمانش می‌کنند. معتاد مفسد نیست، او مبتلای به فساد شده است.

آقاتهرانی جرم کسانی که در راس فتنه بودند را متفاوت دانست و با تاکید بر اینکه این افراد مفسد فی‌الارض هستند، گفت: سران فتنه اگر توبه هم کنند، بخشودنی در کار نیست.

وی در خصوص اینکه فتنه 88 چه تهدیداتی را متوجه نظام کرد،اشاره‌ای به جنگ تحمیلی و تلاش صدام برای جداسازی بخش‌هایی از ایران، تصریح کرد: حال رواست که 4 تا خودی بیایند و اصل نظام را تهدید کنند؟ آنها می‌خواستند اصل نظام را تحویل آمریکا بدهند. حتی اگر نمی‌خواستند بدهند، تحویل داده می‌شد.

رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه برخی می‌گویند«مقام معظم رهبری اینها را ببخشد و دیگر هم از این کارها نمی‌کنند و بچه‌های خوبی‌اند و شیطان نیستند و....»گفت: این حرف‌ها چیست؟ باید پرونده‌ این افراد را زیر بغلشان بگذارید و بگویید بروید بیرون. اصلا این‌ها دیگر منتسب به نظام نیستند. هر کس می‌خواهند باشند. دیروز منتسب به نظام بوده که بوده؛ دستش درد نکند برای دیروز. حکم امروزش این است. مگر این‌ها که قاتلند، هر روز قاتلند؛ دیروز قاتل نبوده‌اند بلکه امروز قاتل شده‌اند. کدام قاضی است که فردی که کسی را نکشته، محکوم کند؟ ولی فردایش که فردی را کشت، کدام قاضی است که چشم‌پوشی کند؟

آقاتهرانی با اشاره به مشاهده جنایات سران فتنه در سال 88 و به هم ریخته شدن امنیت کشور و اینکه هیچ‌کس احساس امنیت نمی‌کرد، اظهار داشت:  مگر کشور قانون و برنامه نداشت؟ مگر خود شما سالها قبل این قوانین را ننوشتید؟! خودت مگر نخست‌وزیر و یا رئیس‌مجلس نبودی؟ پس چطور این طوری شدی؟


متن کامل مصاحبه با دبیرکل جبهه پایداری به شرح زیر است:

* با توجه به اینکه آقایانی که در انتخابات ریاست‌جمهوری حضور داشتند (موسوی و کروبی) خودشان سال‌ها در راس امور بودند، با سمت‌های مختلف. حتی در برهه انتخابات روی قانون و ولایت فقیه تاکید هم داشتند. به عنوان مثال آقای کروبی در روز انتخابات اعلام کرد که این شبهه‌هایی که به سلامت انتخابات وارد می‌کنند را قبول ندارم و مطیع قانونم و هر کسی رای آورد از او تبعیت می‌کنم. آقای منتظری هم در روز رای گیری خودشان تاکید داشت افرادی که نیاوردند، قهر نکنند و همکاری کنند. اما اینها بعد از انتخابات با استدلال «داماد لرستان و فرزند آذربایجان» از تقلبگسترده گفتند، ولی اسنادی ارائه ندادند و در نهایت 8 روز بعد از انتخابات، ستاد موسوی اعلام می‌کند که اگر مردم اطلاعاتی را از تقلب در دست دارند، به ستاد اعلام کنند. اگر در انتخابات تقلب شده بود، پس چرا اسنادشان را منتشر نکردند؟ آیا تقلب پیشینه قبلی داشت و یا وقتی از عدم‌ رای‌آوری مطمئن شدند، تقلب را مطرح کردند؟

- آقا تهرانی: ببینید، ما گاهی اوقات از منظر نظری حرف می‌زنیم، ولی در عمل کار دیگری می‌کنیم. متاسفانه در بین تمام جوامع بشری، این طور بود و هست و خواهد بود. آیا کسی هست که نداند دروغ گویی بد است؟ حتی کسی که در دور‌ترین نقاط دنیا و با کمترین اطلاعات زندگی می‌کند، این را می‌داند که دروغ بد است اما در عمل دروغگو‌ها زیادند.

اگر بخواهید درخصوص موضوعی بحث کنید، افراد معمولا در حالت منطقی، خیلی درست فکر کرده و حرف می‌زنند، اما در عمل این جور نیست. این نکته تقریبا همگانی است.

نمی‌خواهم شخص خاصی را متهم کنم، ولی در ارتباط با خداوند متعال هم این‌طور است؛ همه ما مسلمانیم؛ اسلام یعنی تسلیم، تسلیم دستورات خدا و فرامین الهی. حالا ببینید مسلمان واقعی چند تا داریم؟ چند نفر تسلیم به معنای واقعی هستند؟ به تعداد انگشتان دست آدم پیدا نمی‌کنید که از هر جهت خدا را قبول کند.‌ بیاییم جلو‌تر و درباره شیعه بگوئیم. تمام ما ادعا می‌کنیم که شیعه هستیم. مردم ایران و عراق و افغانستان شیعه‌اند و در بسیاری از نقاط جهان شیعیان زندگی می‌کنند. شیعه یعنی چه؟ از واژه "شیع" یعنی کسی که به دنبال کس دیگری رفت می‌آید. در تشییع جنازه افراد دنبال جنازه می‌روند. خب شیعیان دنباله‌رو چه کسی هستند؟ همه می‌گویم دنباله‌رو امام علی (ع) هستیم. بعد از پیغمبر(ص) معتقدیم که خلافت برای امام علی(ع) و 11 فرزندشان تا امام عصر(ع) است. واقعا ما دنبال امام علی(ع) و 14 معصومیم؟ ‌

ای کاش همانی بودیم که می‌گفتیم. یعنی همانی که می‌نمودیم، بودیم. من می‌نمایم روحانی‌ام ولی آیا روحانی‌ام؟ من می‌نمایم که حزب‌الهی‌ام و انقلاب را قبول دارم و شهدا مهم‌اند و جانبازان عزیزند و ایثارگران، همه روی چشم ما هستند، اما راستی این طور است؟ اگر منافعمان چیز دیگری باشد و منافع جانبازان چیز دیگری، آیا آن‌ها را مقدم می‌کنیم؟ در عمل این طور نیست. ولی در حرف می‌بینید که طرف طوری حرف می‌زند که از شما هم انقلابی‌تر است. اما موقعی که می‌خواهد رای دهد منافع خود و منطقه خودش را بر منافع و مصالح ملت و همه ترجیح می‌دهد.

* دایره کوچکتر شود، خودخواهی‌ها بیشتر می‌شود

هر قدر دایره کوچک‌تر می‌شود، خودخواهی‌ها بیشتر می‌شود. این مساله برمی‌گردد به اینکه انسان خداپرست نیست بلکه نفع‌پرست است. یا این دو با هم در تعارض‌اند. بله؛ وقتی منطقی فکر می‌کنم خدا مهم است و قشنگ ادعا می‌کنم که بله؛ امام علی(ع) مهم‌ترند و امام خمینی(ره) روی چشم ماست، ولی در عمل وقتی امام حکم جهاد می‌دهد، به معرکه می‌آیم یا نه؟ گفتن «زنده باد خمینی»، «زنده باد خامنه‌ای» و «جانم فدای رهبر» کاری ندارد، این‌ها شعار است. شعار دادن آسان است مخصوصا اگر منافع آدم در این شعار‌ها باشد. مثلا می‌بینم که اگر بگویم «جانم فدای رهبر» منافعی دنیایی برای من دارد، پس به‌‌ همان سمت می‌روم. مخصوصا اگر خودساخته نباشم. دنیا و نفس هم همین را اقتضا می‌کند. منافع شخصی‌ام اقتضا می‌کند که بگویم خامنه‌ای خوب است.

وقتی انقلاب مرا تا اندازه‌ای حمایت و تامین کرد، با آن هستم ولی وقتی من را کَند و دستم را از کاری کوتاه کرد، مشکل پیدا می‌شود. این طبیعی است که اگر انسان خودش را نساخته باشد، در حین فتنه‌ها (زمان‌های امتحان) که بستری برای امتحان افراد و جامعه است که یکی از سنن الهی است، مشکل پیدا می‌کند.

سنت دیگر خداوند این است که امتحان برای همه هست و استثنا ندارد. آیا بنده اگر رئیس‌جمهور شدم، امتحان نمی‌شوم و یا اینکه فردا امتحان می‌شوم؟ هیچ کسی استثنا نیست. نماینده مجلس یا دولت یا مرجع تقلید و یا حتی رهبر انقلاب هم اگر باشی یا یک کاسب جزء باشی و 4 تا میوه، 5 کیلو پرتقال یا آدامس و شکلات و سوزن و نخ در خیابان بفروشی، امتحان می‌شوی.

بعضی خیال می‌کنند اگر فقیر باشند امتحان نمی‌شوند. آنها هم به فقر امتحان می‌شوند. اگر دارا باشی به دارایی و پولی که می‌آید، امتحان می‌شوی. عزیز باشی به عزتت و قدرتمند باشی، به قدرتت امتحان می‌شوی. با سواد باشی به سوادت و بی‌سواد باشی با جهلت امتحان می‌شوی. همه این‌ها برای آدم امتحان‌اند.

* به دارایی‌ها و نداری‌ها امتحان می‌شویم

می‌خواهی چه کنی در برابر این‌ها؟ آدم به دارایی‌ها و نداری‌ها در فرصت‌های مختلف امتحان می‌شود. نام این فرصت‌ها «فتنه» است. در قرآن هم به این مساله اشاره شده است. این امتحانات مال شما هم فقط نیست که فکر کنی مال انقلابیون یا ضد انقلابیون است. نه، تا بوده، هست و خواهد بود. خداوند در قرآن می‌فرمایند: «و لقد فتن الذین من قبلهم فلیعلمن الله الذین صدقوا، و لیعلمن الکاذبین» تا برای خداوند معلوم شود که چه کسانی راست می‌گوید و چه کسانی دروغ می گویند. ما مسلمانیم! خب مسلمان باش و یا بگو یهودی‌ام و دنباله‌رو حضرت موسی(ع) باش.

این همه داستان در قرآن راجع به بنی‌اسرائیل و امتحاناتی که خداوند از آنها گرفته، برای چیست؟ برای قصه؟ خیر! برای این است که عبرت بگیریم. وقتی فرعون بچه‌های آن‌ها را می‌کشد، امتحان می‌شوند؛ وقتی بنی‌اسرائیل پیروز می‌شود و فرعونیان به دریا ریخته می‌شوند، باز هم امتحان می‌شوند. از فرعون گرفته تا موسی و هر کس هم که در این وسط است، امتحان می‌شود.

به آیات سوره مبارکه اعراف بنگرید : (وَ جاوَزْنا بِبَنی‏ إِسْرائیلَ الْبَحْرَ فَأَتَوْا عَلى‏ قَوْمٍ یَعْکُفُونَ عَلى‏ أَصْنامٍ لَهُمْ قالُوا یا مُوسَى اجْعَلْ لَنا إِلهاً کَما لَهُمْ آلِهَةٌ قالَ إِنَّکُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ) بنی‌اسرائیل وقتی از رود نیل بالا می‌آیند و نجات پیدا می‌کنند، به منطقه‌ای می‌رسند که یک بت‌خانه زیبایی دارد. خب! خدا این‌ها را امتحان می‌کند. این نیست که بگویند بابا حال نداریم و تازه دیشب از دست فرعون نا‌نجیب خلاص شده‌ایم. شیطان است و نفس انسانی که تربیت نشده. خدای تعالی همه این‌ها را دید؛ نقطه ضعف‌ها را دید. همین که از دریا گذر کردند با قومی برخورد کردند که در برابر بت‌ها معتکف بودند، آن‌ها به موسی گفتند : ای موسی؛ برای ما معبودی قرار ده همانگونه که این‌ها الهه‌ها دارند. موسی فرمود: به واقع شما قومی نادان هستید. این بیماری ظاهر انگاری بالاخره کار دست این قوم داد.

زمانی که خداوند موسی را به میقات برد، سامری از همین نقطه ضعف استفاده کرد. او هم گوساله درست کرد. موسی وقتی برگشت، دید همه چیز خراب شده. باز هم صد رحمت به زمان فرعون و فرعونی‌ها، لااقل فرعون که می‌گفت «من خدا هستم»، یک آدم بود و عقل و شعوری هم داشت. این‌ها به مجسمه گوساله (بت) که هیچ کاری ازش بر نمی‌آید و مثل عروسک‌هایی که الان ساز می‌زنند یک «مـــــــــا» می‌گفت، بنی‌اسرائیل در برابر آن سجده می‌کردند. این است که قرآن در چند آیه پس از آن می فرماید‌: (وَ اتَّخَذَ قَوْمُ مُوسى‏ مِنْ بَعْدِهِ مِنْ حُلِیِّهِمْ عِجْلاً جَسَداً لَهُ خُوارٌ)  قوم موسی بعد از او از زیورها مجسمه گوساله‌ای را به خدائی گرفت.

ای انسان تو بر گوساله زنده هم نباید سجده کنی چه رسد به این بت. یعنی موسیان و بنی‌اسرائیلیان بد‌تر از قبطیان شدند. این است که خداوند از سر گلایه می‌فرماید: «الم یروا انه لا یکلهم و لا یهدیهم سبیلا، اتخذوا و کانوا ظالمین» آیا نمی‌بینید که آن مجسمه با آن‌ها حرف نمی‌زند و راهی را به آن‌ها  نشان نمی‌دهد، آری آن را خدا گرفتند در حالی که ظالم بود، هر چه را جای خود قرار نمی‌دادند.

تمام این‌ها که فریاد یا موسی یا موسی‌شان به آسمان بود، چه شد؟ سامری دروغگو و یارانش گفتند:‌ «هذاالحکم واله موسی» این خدای شما و خدای موسی است.  فتنه پیش آمد و امتحان پس دادند. بچه‌های سپاه، بسیج ، انقلابیون، مجلسی‌ها و آن‌هایی که مسئولیت دارند امتحان پس می‌دهند و معلوم می‌کنند چه اندازه راست می‌گویند. قشنگ می‌گذارند کف دستت تا ببینی.

این طبیعی است که امتحان هست، فتنه هست و برخی از این فتنه‌ها بزرگ و برخی کوچک است. برخی حتی پیدا نیست. مثلا می‌آید دم در گوش من و می‌گوید آقا اگر شما برای ما کاری انجام بدهی، 2 میلیارد می‌دهیم که شما برای کار خیر خرجش کنید. و یا با این پول حوزه علمیه درست کن. او به من که نمی‌گوید برو و با این پول عیاشی کن. می‌گوید حوزه علمیه‌ای یا خبرگزاری‌ای که راست بگوید، درست کنید. جلسه قرآنی یا علمی راه بیندازید. همین که شما به آنها بگویی «بله» رفوزه شدی. البته این پولی که شما گرفتید، پیدا نیست و سر و صدا ندارد. این سر و صدا فردا که تعدادی از این کار‌ها کنار هم آمدند و آدم عادت کرد و باورش شد که راهش همین است، بلند می‌شود. دیگر اینجا جایی برای سیاست اسلامی نیست. فرق بین سیاستی که بر فرهنگ اسلامی مبتنی باشد و یا سیاستی که بر فرهنگ غیر‌اسلامی مبتنی باشد، همین است.

دیدید چند هفته پیش اوباما چه گفت؟ مسئولین ما که به دروغ نمی‌گویند، ولی او زیر تمام قول و قرار‌هایی که گذاشته بود، زد. باید توی دهان این مردک زد. دروغگوست. خب چرا این جور است؟ چون سیاست غیر الهی است‌ و الان منافع من این است؛ ممکن است یک ساعت دیگر به ما چیز دیگری بگویند. همین طور هم هست. قران هم سران فتنه و نفاق را این گونه معرفی می فرماید: ((و إن نکسوا ایمانهم من بعد عهدهم)) و اگر عهد و پیمانشان را پس از قرار شکستند... بدانید که (( إنهم لا ایمان لهم)) آنها اهل عهد و پیمان نیستند.

باید با آنها تند برخورد کرد تا اینکه ((لعلهم ینتهون)) آنها دست از اینگونه برخوردها دست بردارند. او نوکر اسرائیل است و از اسرائیل می‌ترسد و می‌داند که قدرتش در پرتو پول و اموال یهودی‌ها و صهیونیست‌هاست. بنابراین به آن‌ها باج می‌دهد. اگر منافعش پیش شما هم باشد، به شما هم باج می‌دهد. بستگی دارد که اگر بتواند در جایی گردن کلفتی کند، می‌کند. خودش هم گفت که اگر دم و دستگاه اتمی ایران دم دست من بود، تمام پیچ و مهره‌های آن را باز می‌کردم. مردک چیزی می‌گوید که بچه‌های کوچه‌ها هم نمی‌زنند. این همه هم در دنیا ادعا فرهیختگی و.... دارند. خب این چرا این طور است؟ منطق کجاست؟ می‌گویند که ایرانی‌ها تروریست‌اند، اگر راست می گویی و بد است، تو چرا تروریستی؟ تو احمق خودت می‌گویی هستم و می‌زنم. انسان ناساخته همین جور است از هر جانوری وحشی‌تر می‌شود. این ترس برای همه ماست.

* عده‌ای قلیل طرفدار فتنه‌اند

بعضی فتنه‌ها پیدا است. در فتنه سال 88، اولش پیدا نبود و مسئولین و بزرگتر‌ها و کوچک‌تر‌ها و کسانی که در چرخه بودند، هیچ کدام فکر نمی‌کردند این جور خواهد شد، ولی آرام‌آرام گُر گرفت و خیلی زشت شد. اول خیلی‌ها با آن‌ها بودند ولی بعد جمعیت آنها ریزش کرد، الان عده‌ای قلیل‌ طرفدار آن هستند. آن‌ها هم در فرصت‌هایی که پیش می‌آید ادعا می‌کنند وگرنه وقتی ببینند وقتش نیست، ادعا هم نمی‌کنند. چون این‌ها اهل دنیایند، منافعشان را در نظرمی‌گیرند. آدمهای بی‌تربیت، بی‌تربیتند دیگر.

بیایید ما خودمان را بسازیم. قبل از اینکه بخواهم به دیگران بگویم، باید به خودمان و بچه‌های واقعا بسیجی و متدین و دنبال ولایت بگوئیم که برای حضرت آقا، فدایی واقعی باشید. منافع ما، ما را نکِشد وگرنه مانند نامه‌های زمان امام حسین(ع) می‌شود. مگر ده‌ها و صدها نامه به امام نوشته نشد؟ آخر چه شد؟ وقتی آقا آمدند یاریش نکردند.

مشکل اصلی همین است که یک چیزی می‌گوییم اما در عمل جور دیگری هستیم. بنا‌براین، باید تمرین کرد که گناه نکرد. هر چه می‌توانیم کمتر گناه کنیم و در برابر نفس بایستیم و هر چه دلمان خواست نگوییم و نکنیم تا برای روز مبادا تربیت شویم.

* ریشه فتنه‌ها عدم خودسازی بود

ما دائما می‌گوییم امام عصر بیایند، خب وقتی آمدند باید همین کار را کنیم. او که کوتاه نمی‌آید، باید پای کار بایستد. خودمان هم این‌ها را می‌دانیم. اگر این طوری می‌خواهیم جلو برویم، چه شیعه‌ و چه مسلمانی هستیم؟ باید خودسازی کرد.  بنده ریشه همه این‌ فتنه‌ها را عدم خودسازی و عدم شناخت سیاست اسلامی می‌دانم و مخصوصا به مسئولین که کاری دستشان است، اصرار بر خودسازی است. خدا رحمت کند حضرت امام(ره) را که می‌فرمودند قبل از اینکه وارد مسئولیت بشوی، خودت را بساز. چون بعدا نمی‌شود و وقت نیست و نمی‌توانی سرت را هم بخارانی. شما باید این کار را انجام دهی تا بتوانی تصمیمات درست بگیری؛ مخصوصا جوان‌ها. الان هم که فتنه‌ها را هم دیدند باید بدانند که اگر انسان در فتنه‌های کوچک شکست بخورد، در فتنه‌های بزرگ هم دائم شکست خواهد خورد.

این مساله مثل مدرسه است که امتحانات ترم اول و دوم داریم. پیش از این امتحان ترم، امتحانات هفتگی و ماهانه هست. اگر امتحانات هفتگی خراب شود، ماهانه هم خراب می‌شود و اگر ماهانه خراب شود، ترم هم خراب می‌شود. راه جلوگیری از این خرابی‌ها چیست؟ این است که آدم در امتحانات روزانه خرابکاری نکند. روز به روز نمره خوب بیاوری. یک هفته که خوب شد، هفتگی خوب می‌شود و سه هفته که خوب شد، امتحان ماه خوب می‌شود و شش ماهه هم خوب می شود، وقتی یک ترم خوب شد، با نمرات عالی جلو می‌روی.

دنیا هم همین جور است. در خودسازی و مسائل معنوی هم همین است و فرقی نمی‌کند. یکی یکی باید کار را انجام داد، نه اینکه برای نفس هر طور شده با تهمت و دروغ و.... پیروز میدان شوی. فرقی نمی‌کند که انسان بسیجی، سپاهی، مشارکتی و یا اصولگرا باشد؛ به خدا غلط است. اگر آدم امامزاده هم باشد آخرش می‌شود جعفر کذاب (جعفر بسیار دورغگو). این فرد کیست؟ کسی است که پدرش صدیق است، بزرگ‌ترین راستگوی عالم، ولی بچه‌اش بزرگ‌ترین دروغگوی عالم می شود. دنیا را اصلا برای همین گذاشته‌اند، اختیار و حق انتخاب داده شده تا بتواند آنطور که می‌خواهد خودش را سامان بدهد؛ این جاست که انسان یا شقی و یا سعید می‌شود «فمنهم شقی و سعید» البته همه چیز این دنیا نیست.

رابطه دنیا و آخرت رابطه 80-90 سال عمر با بی نهایت است. به نظر شما چه رابطه‌ای بین این دو رقم است؟ هیچی! مسلمان کسی است که در تمام دستگاه و مدل، تشکیلات‌ ذهنی و فکری‌اش، درک این رابطه باشد. به واقع این دنیا در برابر حیات آخرت که آن را محل زندگی می‌داند توجه داشته باشد. یعنی این زندگی نیست که! حالا لبی بزن و در همین لب زدن است که باید انسان مراقب باشد. اگر بتوانند آن را بفهمند و درک کنند و خوب از آن پاسداری کنند. این آن چیزی است که بزرگ‌ترین مستکبران جهان از آن می‌ترسند.

ندیدید اوباما گفت اگر من می‌توانستم این چرخ دنده را به هم بزنم، می‌زدم ولی نمی‌توانم؟ الحمدلله که نمی‌توانی. آن‌ها می‌گویند ایران بابت تحریم‌ها مشکل دارد و مانده‌، ولی خودشان اقرار می‌کنند که ضرر کردند. اقرار العقول علی انفسهم جائز. وقتی شما چیزی در مورد دیگری می‌گوئید، باید اثبات کنی، ولی وقتی درباره خودت می‌گویی، اثبات شده است. به عنوان مثال اگر من گفتم که هزار تومان به شما بدهکارم، قاضی این را از من می‌گیرد و به شما می‌دهد، ولی اگر گفتم شما بدهکاری، باید شاهد بیاوری و معلوم هم نیست که ثابت شود.

الان آقای اوباما اقرار می‌کند که نمی‌تواند. بعد هم می‌گوید تحریم این‌ها را زمین زده است. ما می‌گوییم هیچ وقت تحریم ما را زمین نزده و نمی‌زند. ملت ما ایستاده‌اند، البته ممکن است کسانی بترسند و طبیعی است که در جمع 70 میلیون جمعیتی ما، چند هزار نفری هم جور دیگری فکر کنند. این مهم نیست.

* از لحاظ مبانی نظری می توان گفت که فتنه‌ها بی‌جهت شکل نمی‌گیرد و بالاخره از پس زمینه‌های مبانی غلط فکری ناشی می‌شود. ما به تعبیری هر 10 سال یک فتنه داشتیم ایراد مساله از کجاست؟ کجاها مبانی نظری ایراد پیدا کرده است؟

- آقا تهرانی: احتمالا هرچه جلو رود دقیق‌‌تر و سخت‌تر می شود. شما وقتی وارد دانشگاه شدید، دروس و امتحانات سال اول برایتان سخت‌تر است یا سال آخر؟ خب معلوم است هر چه جلو‌تر می‌روی، علوم دقیق‌تر و ظریف‌تر می‌شود. قبول شدن در سال اول دانشگاه دلیل نمی‌شود که تا آخر دانشگاه را قبول شوی. ممکن است این جا دو نفر نتوانند نمره قبولی بگیرند. حتی در دانشگاه، رشته‌ها و دروس یکی نیست. ممکن است ریاضی من خوب باشد، ولی این دلیل نیست که فیزیکم هم خوب باشد. ممکن است انسان‌های باهوش ریاضی و فیزیکشان با هم خوب باشد ولی شیمی چه؟ شیمی را باید حفظ کرد. بقیه درس‌ها چه؟ دلیل نمی‌شود که اگر نمره انضباطم 20 شد، بقیه نمراتم هم 20 شود. اصلا ممکن است ریاضیاتم خوب باشد ولی انضباطم نه. کم نیستند دانش‌آموزانی که باسوادند، اما بی‌نظم. چیزی که برای همه آسان است، ممکن است برای کس دیگری سخت باشد. این امتحانات موضوعات یکسانی ندارد و برای همین شکل‌شان هم یکسان و عین هم نیست. دلیلش این است که همه ابعاد انسانی مورد امتحان قرار می‌گیرد.

* شکل و موضوع امتحانات یکی نیست

ممکن است با رشوه و گرفتن پول زمین نخورم، ولی این دلیل نمی‌شود که با امیال نفسانی و مسائل شهوتی هم زمین نخورم. یا ممکن است بتوانم در برابر امیال نفسانی مقاومت کنم اما این دلیل نمی‌شود نسبت به قدرت‌طلبی زمین نخوردم. ممکن است شهوت‌طلبی را بتوانم کنترل کنم، ولی قدرت‌طلبی و شهرت‌طلبی را نه. شاید اگر نامحرم اینجا باشد نگاهش نکنم و سخت هم نیست. اگر نامحرم یک ساعت هم اینجا بنشیند و حرف بزند، برای من آسان باشد که نگاهش نکنم، اما آیا این دلیل می‌شود اگر کسی از من انتقاد کرد، آنی بپذیرم؟ خیلی‌ها در برابر انتقاد ناراحت می‌شوند. برای همین بستر و زمینه‌ها و زمان امتحان، شکل و موضوع امتحانات یکسان نیست و متفاوتند و ابعاد مختلف وجودی انسان را شامل می‌شوند. ریزش‌ها یکسان نیست چنان که رویش‌ها هم یکسان نیست.

* امتحان فتنه از بداخلاقی شروع شد

* در سال 88، امتحان فتنه چه بود؟ یعنی سران فتنه به چه چیزی امتحان شدند؟

- آقا تهرانی: برگردید فکر کنید... به نظر من امتحان فتنه از یک بداخلاقی شروع شد که غربی‌ها از بیرون القا کردند تا اینجا شعار «دروغه و دروغه» راه بیندازند. خودشان هم خیلی زود‌تر از داخل شروع کردند. خب عده‌ای هم به شکل طبیعی ماهواره و سر و صدای بیگانه را به هر دلیل گوش می‌دهند و تحت تاثیر قرار می‌گیرند. در هر حال، شیاطین حساب شده کار می‌کنند.

آنها از قبل برای اجرای نقشه‌هایشان، پیش‌زمینه‌های روانی را برای فتنه، ایجاد می‌کنند. این‌ همان کاری است که در جنگ جهانی دوم، در جنگ عراق با ایران و جنگ عراق با کویت و حتی افغانستان امتحان شد. مثلا در فیلم‌هایشان القائاتی می‌کنند که در ناخودآگاه انسان اثر می‌گذارد.

در روان‌شناسی بخش خودآگاه و ناخودآگاه داریم که فروید درباره آن بحث کرده است. هر چند نظریات او اشتباهات زیادی دارد اما یکی از بخش‌های درست آن، همین بحث خودآگاه و ناخودآگاه است که در فلسفه اسلامی هم مطرح شده. رابطه این دو خیلی عجیب است. خود فروید مثالی دارد و می‌گوید شما هندوانه‌ای را در آب انداختی. چقدر از  آن بیرون از آب است؟ یک هندوانه تقریبا 9 برابرش در آب می‌ماند و بقیه‌اش بیرون می‌زند.

غرب در قسمت ناخودآگاه به شکل نرم‌افزاری کار می‌کند تا بتواند این قسمت را فعال کند

‌این بخش بیرونی هندوانه بیرونی خودآگاه است و آن بخش داخل آب ناخودآگاه است. که این قسمت غیر فعال است و در شرایط خاصی ناگهان فعال می‌شود و بروز پیدا می‌کند. غرب در قسمت ناخودآگاه به شکل نرم‌افزاری کار می‌کند تا بتواند این قسمت را فعال و استفاده‌های خود را از آن بکند. مثلا کتابهای مفصلی هم نوشته‌اند که بعضی‌ها را بنده دارم. مثلا خانم یا آقایی چند تکه یخ در لیوان می‌اندازد و نوشابه می‌خورد. روی این حبه‌ها مثلا نوشته شده «سکس». نوشابه هم کوکا‌کولاست. شما آن نوشته را نمی‌بینی و اگر دقت کنی آن را می‌بینی. یا به عنوان مثال چندین عکس پشت سر هم رد می‌شود و شما آن را متحرک می‌بینی ولی نمی‌توانی بخوانی‌اش. این در حالی است که نا‌خودآگاهت آن را می‌بیند. اثر این کارها بر روی ناخودآگاه این است که وقتی شما کوکا‌کولا می‌خورید، نیاز به سکس پیدا می‌کنید. خودت هم نمی‌دانی چرا؟

در آمریکا چون خانواده‌ها هفته‌ای یک بار خرید می‌روند، رسم است با خود لیست می‌آورند. خانم کاغذی را در آشپزخانه آویزان کرده و هر چه را می‌خواهد بخرد، در آن می‌نویسد. پس از خرید، محقق و پژوهشگر جلوی درب خروج مغازه‌دار، یه خریدار می‌گوید من می‌توانم کپی از کاغذتان داشته باشم.‌‌ همان جا از لیست خرید کپی می‌گیرد و بعد بررسی می‌کند که در هیچ لیستی مثلا بستنی نیست. ولی قریب به اتفاق بستنی خریده‌اند. چرا؟ چون در بلندگوی فروشگاه در ضمن موسیقی مفرحی که می نوازد، به دوام می‌گوید «بستنی بخر». این صدا تلقین می‌کند. از این بازی‌ها و کار‌ها الا ما شاءالله دارند.

حتی صدا و سیمای ما باید به فیلم‌های آن طرف آبی که دوبله می‌کند، دقت کند زیرا آن‌ها به خاطر دنیایشان این کار‌ها را می‌کنند؛ به خاطر اینکه من و شمایی که این همه دنبال موسی(ع) بودیم و ما را از دست فرعون نجات داد و مردانگی کرد و ایستاد، آن را دور بیاندازیم و به دنبال بتی بد‌تر از قبل برویم.

جوان امروز باید مراقب باشد. یکی از دانشمندان ایرانی در آمریکا اواخر عمرش به ایران آمد و خیلی خدمت کرد. بچه‌هایش با برخی از دانشجویان ما رفیق شده بود و می‌گفت چرا شما به این فیلم‌های غربی و... معتادید؟ می‌دانید که چه به خوردتان می‌دهند؟ آن‌ها ناراحت بودند ولی ما‌ها ساده برخورد می‌کنیم و می‌گوییم جوان‌اند و گویا اقتضای جوانی بی بند و باری است. این‌ فیلم‌ها آثار خودش را دارد و اثر می‌گذارد. صحبت چه بود که به اینجا رسیدم؟

* صحبت این بود که به عقب برگردیم و امتحانی که باعث شد سران فتنه به اینجا برسند، را بررسی کنیم؟

- آقا تهرانی: عقب‌ترش همین کارهایی است که غربی‌ها می‌کنند. یادتان هست در همین جنگ عراق در اول تبلیغات روانی ‌کردند. از هواپیما عکس و گل می‌انداختند تا بعدا بتوانند کارهایی کنند. مهم برای این‌ها یک چیز است که بتوانند سبک زندگی غربی را در بین ما رواج دهند و برای ما این دنیا مهم شود. همین.

اوباما از همین ناراحت بود و می‌گفت این‌ها با مرگ بر آمریکا بزرگ شدند و ما نتوانستیم سبک زندگی خود را به این‌ها القا کنیم. غربی‌‌ها محرم و ماه صفر ما را می‌بینند، عاشورا و رمضان و سخنرانی‌ها و منبر‌ها را می‌بینند، نماز جمعه‌ها و اعتکافات، روز قدس ها، 22 بهمن ها، خلاصه راهپیمایی ها و تجمعات مردمی، دانشجویی، دانش آموزی و.... را می‌بینند و می‌دانند با این حرکت ها تمام آن‌ها و اهداف پلیدشان نابود می‌شود و خودآگاه و ناخودآگاه مردم به ناگاه جهت درست را پیدا می‌کند. برای این‌ها سخت است و نمی‌توانند تحمل کنند.

* سال 88 در آخر، عاشورای حسینی (ع) و قیام مردمی 9 دی، نظام را از خطرات آتی مصون داشت.اگر عاشورا نبود چه اتفاقی می‌افتاد؟

- آقا تهرانی: بله؛ تردیدی نیست که اصلا این انقلاب را محرم و صفر درست کرده. البته نقطه عطف نظام همین روز‌ها و ایام‌الله بوده. خدا در قرآن دارد که  «فذکرهم بایام الله» موسی! مردم را با روزهای خدا آشنا کن. یعنی روزهایی خاص هستند که هم از نظر معنوی و هم از جهت مادی آثار خاصی روی انسان‌ها و روح مردم داشته‌اند.

من دیده‌ام که در غرب به این ایام آنها هم توجه می‌کنند. مثلا خیلی از علمای اهل سنت نسبت به امام حسین (ع) علاقه نشان می‌دهند. خودشان هم می‌گویند که عیب کار ما این است که امام حسین(ع) را نداریم. یا حتی در هندوستان، برخی از روحانیون برهمن‌، حسینی برهمه‌اند، در حالی که بت پرستند و خداپرست نیستند.

اما امام حسین (ع) حکمش جداست و برکاتی که از طریق امام حسین(علیه السلام) و راهش در جامعه می‌آید، بسیار است و این طور نیست که کسی هم بتواند انکار کند و بگوید نه آقا و بخواهد حرفهایی بزند. البته که محرم و عاشورا و... مهم‌اند.

بنده در صبح عاشورای سال 1388 در تهران بودم. قبل از اتفاقات بچه‌ها که راه افتادند از بینشان رد شدم. در ابتدا معلوم نبود که این طور می‌شود ولی مقداری که جلو رفت، ماهیت فتنه خود را بیشتر نشان داد.

در گذشته و قبل انقلاب برخوردهای رضاخانی در روز عاشورا شکست خورد و شاه هم می‌دانست با امام حسین(علیه السلام) نباید درگیر شود. از این رو قبل از محرم تمهیداتی داشت. اصلا روز تاسوعا و عاشورا، مجسمه شاه را سرنگون کردند. در روز تاسوعای شهرضای اصفهان، مجسمه رضاشاه را پایین کشدند و همین کار را در روز عاشورا در اصفهان کردند که مجسمه شاه و رضا‌خان را پایین کشیدند و انقلاب رسما پیروز شد.

این روز‌ها خاص است و حساب خاص در دستگاه الهی برایش باز شده. در همین روز‌ها خداوند بسیاری را می‌بخشد و جهنمیان را آزاد می‌کند. در دنیا ظهور و بروز شفاعت و یا دوزخ و بهشت، هدایت است. در این روز در دنیا بسیاری هدایت می‌شوند. بهشت و دوزخ هم‌‌ همان اشتباه و درستی است که در این دنیا طی می‌کنیم. بروز آن در عالم دیگر این است که اهل عصیان به جهنم می‌روند و اهل طاعت به نعمتهای الهی می‌رسند. همیشه این بوده و هست. الحمدلله.

* توقع نداشتیم از حوادث عاشورا حمایت کنند

* اگر هتک حرمت عاشورا اتفاق نمی‌افتاد، احتمال تداوم فتنه بود؟

- آقا تهرانی: بله؛ کش بر می‌داشت. در اینجا خیلی‌ها هم هدایت شدند و هم دشمن زود دستش رو شد. توقع نداشتیم که در آن روز هم بعضی‌ها حمایت کنند و نامه‌ بدهند. تعجب می‌کنم. چون می‌دانم این‌ها باید نسبت به امام حسین(ع) علاقه داشته باشند. مگر می‌شود که بچه مسلمان به امام حسین (ع)علاقه نداشته باشد. خیلی اشتباه کردند. اشتباه بزرگ که اصلا قابل توجیه نیست. از خودشان باید پرسید که شما مگر با امام حسین(ع) هم مشکل دارید؟!

* زندگی انسانی قانون می‌خواهد

* مقام معظم رهبری در حوادث پس از فتنه فرمایشی دارند که ویژه نامه ما هم با همین عنوان است. ایشان می‌فرمایند: «در زمینه روحی در همه ما میلی به دیکتاتوری هست، این را باید سرکوب کنیم و این میخ را بایدبا چکش قانون و تعبد سر به را کنید»...

- آقا تهرانی: این هم نوعی بت‌پرستی است. دیکتاتوری یعنی حرف، حرف من. من باید بگویم. قدرت من، حرف من، آدم‌های من و.... این را باید تربیت کرد به قانونمند شدن و ببینیم خدا چه گفته‌‌ همان را عمل کنیم. انسان دوست دارد‌‌ همان طور جلوی خود را باز کند و به جلو برود. کسی هم مانع او نباشد. «بل یرید الانسان لیفجر امامه» اگر این طور باشد، هر کس هر چه خواست بکند چه می‌شود؟ شما بگو هر چه دلت خواست بکنی و من و دیگری هم همین‌طور چه می‌شود؟ زندگی انسان‌ها شدنی نیست. آنکه از همه بد‌تر است او مسلط می‌شود. نه این طور نمی‌شود. ما باید زندگی انسانی داشته باشیم. زندگی انسانی قانون می‌خواهد. ما به دلیل اینکه مسلمانیم باید تعبد به دستورات خدا داشته باشیم. تعبد یعنی اینکه قانون را شناخته و بپذیریم و عمل کنیم. نه اینکه بگوییم قبول داریم ولی در عمل نه. نه بگوییم و عمل کنیم.

* میل به دیکتاتوری این حوادث را به وجود آورده؟ سوال این است که کسی که 20 سال خودش از قدرت کنار رفت، چه طور ناگهان برای قدرت دست به کاری می‌زند که کشور 8 ماه درگیر فتنه باشد و این حوادث پیش بیاید؟ پذیرش این مساله مقداری سخت است.

- آقا تهرانی: نه؛ سخت نیست.

*منحرفین، از ابتدا منحرف نبودند

* یعنی طبیعی است فردی پس از گذشت 20 سال که پست‌های مختلف را در نظام تجربه کرده و خیلی از پست‌های پیشنهادی را نپذیرفته و تلاشی برای در قدرت ماندن نداشته، چنین کارهایی انجام دهد؟

- آقا تهرانی: بله، بلعم باعورا یکی از نمونه‌های آن در قرآن هست. او یک عمر عبادت می‌کرد؛ مستجاب‌الدعوه بود؛ کارهای عجیب و غریب می‌کرد و در وادی معنا و معنویت و روحانیت بود. امتحانی پیش آمد و چنین کرد و حالا «مثله کمثل الکلب» حالا مثل سگ می‌ماند. یکی از مثال‌های تند در قرآن همین جاست. یک مرتبه خودش را از آیات ما بیرون کشید. زمینی و دنیایی شد. در حالی که پیش از آن، این نبود.

برخی درباره افرادی که بعدها منحرف می‌شوند می‌گویند خب معلوم می‌شود قبلا هم آدم فلانی بوده. ولی نه! ممکن است پیش از این خیلی هم خوب بوده باشد. این دیدگاهی عوامانه است که برخی فکر می‌کنند من اگر کار بدی کردم، قبلا هم بد بوده‌ام. تو از کجا نیت من را می‌دانی؟ شاید آن موقع کارم درست بوده و امتحانم را درست داده‌ام و تقلب هم نکرده‌ام، ولی حالا خراب کردم. انسان مختار و آزاد است. وقتی مختار است ممکن است در جایی خوب باشد و در جای دیگری ناگهان بد شود.

بنی‌اسرائیل که با حضرت موسی بودند را نمی‌توان گفت که از اول نانحیب بوده‌اند. اوایل امتحانات سبک‌تر بود و قبول می‌شدند، ولی وقتی امتحانات سخت‌تر شد، رفوزه شدند. آیا اگر فردی در درس‌هایش تا دیپلم قبول شد، ولی در دانشگاه قبول نشد را می‌گویند که همه نمره‌هایش با تقلب یوده که دیپلم گرفته اما دانشگاه قبول نشده؟ نه این فرد نمراتش تا مقطع دیپلم خوب بوده و ممکن است حادثه‌ای پیش آمده و یا گول خورده. ممکن است اطرافیانی دورش آمده‌ باشند و... اصلا هر چیزی ممکن است حادث شده باشد، در حالی که منکر پیش زمینه ها هم نیستیم.

* شاید ادعای تقلب را سال 84 کسی نمی‌پذیرفت

* در سال 84 نسبت آرای آقای کروبی و احمدی‌نژاد خیلی نزدیک به هم بود. اما ‌‌نهایت حرفی که زد این بود که گفت من خوابیدم و بلند شدم، آرا عوض شد. چه طور شد در سال 88 با آن آرای بالایی که احمدی‌نژادو آن آرای بسیار کمی که کروبی داشت، از تقلب سخن گفت. آقای موسوی هم همینطور! چرا او با اینکه 11 میلیون رای کمتر داشت و احتمال این مقدار جابه‌جایی آرا بسیار کم و غیرقابل تصور بود، سخن از تقلب گفت؟

- آقا تهرانی: شاید آن موقع می‌دیدند که اگر چنین ادعایی بکنند، کسی نمی‌پذیرد. محیط و اقبال و ادبار موثر است. گاهی بستر برخی از ادعا‌ها فراهم نیست. مثلا در زمان آقای احمدی‌نژاد خیلی‌ها ادعای حزب‌الهی بودن می‌کردند. زمان آقای خاتمی‌، بیشتر ادعای روشنفکری می‌کردند و می‌گفتند که تاریخ مصرف اسلام گذشته. آنها در زمان اصلاحات حرف‌های کفرآمیزی که هیچ کس جرات نمی‌کرد بزند، می‌زدند. آن موقع نمره به حرفهایی می دادند که این طوری بود.

وقتی فضا آماده شد امتحان است دیگر. مانند پشه که باد از هر طرف بیاید به‌‌ همان طرف می‌روند، وقتی می‌بیند که همه به طرفی می‌روند، این هم به همان طرف می‌رود. می‌گویند ما مرده شوریم، چه فرقی می‌کند که مومن بشوییم یا کافر،  می‌خواهیم شغلی داشته باشیم و پولمان را بگیریم. کاری به حق و باطل، درست و غلط نداریم.

در مقابل اینها کسی هم داریم که می‌گوید این طور نیست و مرده مسلمان با کافر برای من فرق می‌کند و آنها را یکی نمی‌بینم. گاهی زمان، برخی چیز‌ها را عادی می‌کند. چنانکه به عنوان مثال برخی خوبند، ولی وقتی خارج از کشور می‌روند هیچ انضباطی ندارند. گاهی می‌بینیم که غربی‌ها از ما منضبط‌ترند. چرا اینجا این فرد این‌طور نبود؟ زیرا محیط نمی‌پسندید و اگر این کار را می‌کرد، قبولش نمی‌کردند و جامعه پذیرش این رفتار را نداشت. همیشه زمان و مکان و فرصت‌ها و محیط بی‌شک موثر است. اصلا برخی‌ها را محیط این طرف و آن طرف می‌کشاند، چون اعتقاد و اراده‌ای ندارند. ولی برخی نه؛ اگر هر جایی بروند هم محیط را عوض می‌کنند. مثلا حضرت امام (ره) محیط ما را به هم ریخت. محیط طاغوتی بود و عوضش کرد. آن بزرگ، مرد با اراده‌ای بود.

* نشست و برخاست با رهبری دلیلی برای ثابت‌قدمی نیست

* شما معتقد به شرایط محیطی هستید. در این فتنه برخی افراد بودند که شاید هفته‌ای یک بار هم با مقام معظم رهبری دیدار داشتند و با ایشان همکاری داشتند. چه شد که این‌ها دچار اشتباه شدند؟ این در حالی است که جوانی در فلان ده‌کوره با بیشترین فاصله با مرکز حکومت، در جریان فتنه نلغزید، اما کسانی که در بالاترین جایگاه‌ها در حاکمیت و مرکز حکومت بودند، دچار اشتباه شدند.

- آقا تهرانی: دلیل نمی‌شود که به صرف رفت و آمد و نشست و برخاست و... انسان تا آخر ثابت و پایدار بماند. در گذشته هم داشتیم که یکی مثل آسیه زن فرعون در دربار است ولی به بهشت می‌رود و یکی مثل همسر حضرت لوط و نوح که تحت سایه بندگان خوب خدایند، به جهنم می‌روند. چرا؟ زمان بعد پیامبر(ص) چه کسانی امیر‌المومنین(ع) را خانه‌نشین کردند؟‌‌ همان مجاهدین و کسانی که در جنگ بدر و احزاب و حنین و... بودند. امتحان پیش آمد و رفوزه شدند. در جنگ بدر قبول شدند و اگر می‌مردند، بهشتی می‌شدند. مگر دشمنان امام حسین اینطور نبودند؟ برخی از آنها در جنگ صفین یاور امام علی(ع) بودند.

* ممکن است فردی در یک امتحان قبول و در دیگری رد شود

* اگر بخواهیم به آسیب‌شناسی چرایی رد شدن سران فتنه از این آزمون بپردازیم، چه باید گفت؟

- آقا تهرانی: به دلیل اینکه ذات امتحانات ما فرق می‌کند. ممکن است در یک جهت و سنی و در وضعیتی قبول شوی اما در وضعیت مشابه آن قبول نشوی! اگر آدم ابعاد وجودی خودش را به سمت بندگی خدا جهت ندهد، در هر حال، خطر او را تهدید می کند. ممکن است الان به پول نبازد، ولی به شهرت ببازد. الان ممکن است به شهوت گول نخورد، ولی با مقام و پست چرا. این دلیل نمی‌شود که شما بگویی چون قبلا پول را نگرفت الان هم این پست را نمی‌گیرد. انسان است! به عقیده بنده تنها راه تمرین بندگی خداست.

* سران فتنه یک نفر نبود

* فتنه سال 88 بر چه اساسی شکل گرفت؟ آیا دلیلش شهرت‌طلبی بود؟

- آقا تهرانی: اولا سران فتنه یک نفر نبود و در بستر زمان چند ماهه بسته شد، بعید نیست مهمترین عامل شهرت‌طلبی باشد. یادم هست برخی می‌گفتند چرا هم ردیف من فلان مسئول شد، من نشدم! حضرت امام(رحمه الله) از آیت الله گلپایگانی(رحمه الله) نقل می‌کردند که «یکی از هم درسی‌های ما در حال احتضار بود. بالای سرش رفتیم که گفت خدا عادل نیست. گفتم چرا؟ گفت من و شما هم درس بودیم؛ خدا تو را به وسیله رساله و مرجعیت مشهور کرد، ولی من را کسی نمی‌شناسد. هر چه نصیحت کردم، موثر نشد و در آن حال، مُرد.» این فرد نه دنیا داشت و نه آخرت.

الان هم آدمی هست که می‌گوید ما با هم، هم‌دوره‌ای و هم سن بودیم و او شد امام جمعه و شهردار و... ولی ما هنوز کارمندیم. این‌ها به عدم خودساختگی بازمی گردد. اگر انسان خود‌ساخته باشد، این طور فکر نمی‌کند و می‌گوید این امتیازات ظاهری که چیزی نیست و بندگی باید کرد. در هر جایی مگر پیک بهداشت بودن عیب است و شهردار بودن حسن. همین که می‌گویند، دیدگاه غیر الهی این است.

* پیغمبر هم گناه کند، از پیغمبری می افتد

دیدگاه غیر‌الهی می‌گوید باید شهردار شوی ولی دیدگاه الهی می‌گوید باید بنده باشی. هر چه می‌خواهی باش. مثلا بین پیغمبر‌ها قوی و ضعیف و پولدار و فقیر و خوشگل و معمولی داریم. چرا؟ برای اینکه خداوند می خواهد نشان دهد این‌ها فضیلت نیست. باید بنده باشیم. لقمان سیاهپوست بود، ولی حکیم بود. سیاهپوست بودن عیب است؟ نه. بنده نبودن و بنده نفس شیطان بودن، عیب جدی است. هر کس باشد آقازاده و یا خود آقا باشد فرقی نمی‌کند. پیغمبر هم اگر گناه کند از پیغمبری می‌افتد. وقتی پیامبر است که پاک و صادق و درست باشد. زن و بچه پیغمبر هم ممکن است از دست بروند. حتی دختران اهل بیت. حضرت زینب(س) و حضرت معصومه(س) ممتازند. چرا؟ در مرحله عمل همانی که می‌گویند را انجام می‌دهند و سفت پای آن می‌ایستند و شیعه و مسلمان واقعی‌اند.

* سران فتنه مصداق بارز طاغوتند

* حضرت امام (ره) «حفظ نظام را از اوجب واجبات» دانسته‌اند. در سال 88 دیدیم که اساس نظام به خطر افتاد و دشمن طمع کرد و رهبری هم دلایل گناه بزرگ سران فتنه را همین می‌داند. از نظر فقهی چه در دنیا و چه عقبا چه عقوبت متوجه سران فتنه است؟اینکه اینها مفتون بوده‌اند و نه عامل فتنه را قبول دارید؟

- آقا تهرانی: کسی که جلوی نظام بایستد، مفسد است. مفسد فی الارض. نباید درباره فتنه 88 بگوییم که 4 تا مغازه ویران شده و 4 تا آدم کشته شدند. این فرد با اصل نظام درگیر شده و مصداق بارز طاغوت است و در متن صریح قرآن است که باید رهبران طاغوت را زد.

خدا حفظ کند حضرت آقا را. شرح صدر مقام ولایت، این‌ها رانگه داشته. برخی به بزرگواری‌های ایشان توجه نمی‌کنند. واقعا بزرگواری داشت.

اما درباره سران فتنه باید گفت که یک وقت فردی خودش فقط معصیت می‌کند، ولی دیگری دیگران را به معصیت می‌اندازد. این دو با هم فرق دارد. یکی فساد است و دیگری افساد. کسی که تریاک می‌کشد، حکمش با قاچاقچی یکی است؟ قاچاقچی را تیرباران می‌کنند اما کسی که تریاک می‌کشد به بیمارستان فرستاده و او را بیمار تلقی می کنند. به تخت می‌بندنش و درمانش می‌کنند. معتاد مفسد نیست، او مبتلای به فساد شده است. گاهی بچه‌ها که اشتباه می‌کنند مفسد نیستند و اشتباه کرده‌اند. آنها فرق می‌کنند با کسی و یا کسانی که در رأس، فتنه را راه انداخته باشد. اصلا مهم نیست چه کسی است. مهم این است که دارد فساد می‌کند، و او مفسد فی‌الارض است.

* توبه سران فتنه ،بخشودنی نیست

* مقام معظم رهبری بارها بر این چرایی عدم عذرخواهی سران فتنه اشاره کردند، ولی سران فتنه تاکنون نخواسته اند که مسئولیت اقداماتشان را بپذیرند.

- آقا تهرانی: توبه هم کنند، بخشودنی نیست. خراب کردند، نه یک کمی. می‌دانید چه آثار بدی در داخل و خارج داشت؟

* سوال بعدی‌ام همین است. دو روز قبل از انتخابات اوباما در نامه‌ای به نقش ایران در مسائل منطقه‌ای تاکید می‌کند. پس از انتخابات هم یک مجله آمریکایی آمریکا را ناچار به پذیرش حق هسته‌ای ایران می‌داند. اما بعد از این قضایا، پرونده هسته‌ای به عقب بازمی‌گردد و آنها خواستار تعلیق غنی‌سازی می‌شوند.

- آقا تهرانی: بله؛ دشمن باورش شد.

* می‌خواستند کشور را  تحویل آمریکا بدهند

* الان برخی می‌گویند که کشور در دوران آقای احمدی‌نژاد ده سال عقب به بازگشت، اما به این مساله اشاره نمی‌کنند که آن‌ها تعلیق هسته‌ای را در 87 پذیرفتند و دو روز قبل انتخابات اوباما به رهبری نامه نوشتند و به قدرت نقش‌‌آفرینی ایران در منطقه اعتراف کردند. اما با بروز فتنه، ناگهان پرونده هسته‌ای در مسیر ناگواری افتاد و فشارها بر کشور در حوزه سیاسی، امنیتی و اقتصادی افزایش یافت. اقدام سران فتنه چه تبعاتی برای کشور داشت؟

- آقا تهرانی: گاهی ممکن است یک امت 100 سال کارش به تاخیر بیفتد. این‌ها عادی نبوده و آثارش هم عادی نیست. آثارش برای یکی و دو نفر نیست. برای یک نظام و امت است. این طور نیست که گفته شود فلانی آمد و دو روز هم حکومت کرد، ما که بخیل نیستیم. بله که بخیلیم. خون هزاران شهید چه می‌شود؟ همه‌اش از بین می‌رود. در جنگ تحمیلی اگر صدام می‌آمد داخل می‌خواست چه کار کند؟ این‌ها می‌خواستند چه کنند؟ صدام می‌گفت اهواز را بده به من. ما ایستادیم در برابرش 8 سال با تمام قوا. همه دنیا با او بودند و 160 کشور از او صریحا حمایت جدی می‌کردند. اما ملت با چنگ و دندان ایستادند. ما حتی بخشی از عراق را نیز گرفتیم تا بداند که نمی‌تواند.

حال رواست که 4 تا خودی بیایند و اصل نظام را تهدید کنند؟ این بد‌تر از کار صدام است. شما این را شوخی می‌گیرید. آنها می‌خواستند اصل نظام را تحویل آمریکا بدهند. حتی اگر نمی‌خواستند بدهند، تحویل داده می‌شد. می‌گویند: «مقام معظم رهبری اینها را ببخشد و دیگر هم از این کارها نمی‌کنند و بچه‌های خوبی‌اند و شیطان نیستند و....» این حرف‌ها چیست؟ باید پرونده‌شان را زیر بغلشان بگذارید و بگویید بروید بیرون. اصلا این‌ها دیگر منتسب به نظام نیستند. هر کس می‌خواهند باشند. دیروز منتسب به نظام بوده که بوده؛ دستش درد نکند برای دیروز. حکم امروزش این است. مگر این‌ها که قاتلند، هر روز قاتلند؛ دیروز قاتل نبوده‌اند بلکه امروز قاتل شده‌اند. کدام قاضی است که فردی که کسی که دیگری را نکشته، محکوم کند؟ ولی فردایش که فردی را کشت، کدام قاضی است که چشم‌پوشی کند؟

در فتنه 88 ما در تهران بودیم و می‌دیدیم چه کار می‌کنند. واقعا امنیت را به هم ریخته بودند. اصلا دیگر هیچ کس احساس امنیت نمی‌کرد. مغازه‌ها و بانک‌ها را درب‌ و‌ داغون می‌کردند و 4 تا بچه را تحریک می‌کردند و هر روز می‌نوشتند و شب‌ها بیانیه می‌دادند. مگر کشور قانون و برنامه ندارد؟ مگر خود شما سالها قبل این قوانین را ننوشتید؟ خودت مگر نخست‌وزیر و یا رئیس‌مجلس نبودی؟ پس چطور این طوری شدی؟ چون 4 سال از فتنه گذشتیم، احساس می‌کنیم که خبری نیست؟ باید کوبید به سر چنین آدمی!

منبع: تسنیم