پنجشنبه ۰۶ دی ۱۴۰۳ - ساعت :
۰۴ دی ۱۳۹۲ - ۱۱:۰۸

معارف حسینی یا مصائب حسینی، کدام یک؟

کد خبر : ۱۵۲۰۹۷

صراط: یک پژوهشگر در نشست عاشوراپژوهی در آثار علامه محمدرضا حکیمی با بیان اینکه چرا ما از معارف حسینی سخن نمی گوئیم و همواره از مصائب حسینی سخن می گوئیم، گفت: قبل از مشروطه نگاه عاطفی به امام حسین(ع) و حادثه کربلا وجود داشت اما بعد از مشروطه نگاه سیاسی به عاشورا غالب شد. در نگاه عاطفی امام حسین(ع) قهرمان تراژدی بود اما در نگاه سیاسی، برداشت حماسی از عاشورا فهمیده می شود.

محمد اسفندیاری، پژوهشگر، نویسنده و کتاب‌شناس عصر روز گذشته 3 دی ماه در نشست عاشوراپژوهی در آثار علامه محمدرضا حکیمی که به همت اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان تهران برگزار شد به ارائه سخن پرداخت.

وی در ابتدای سخنانش با بیان اینکه ما امام حسین(ع) را به مصائب و سختیها و شهادت منحصر می کنیم، گفت: جای سؤال است که امام حسین(ع) در محرم و عاشورا خلاصه و منحصر می شود. عاشورا یک فصل از زندگی آن حضرت است، حضرت امام حسین(ع) بزرگتر از عاشوراست. عاشورا پرده آخر از زندگی آن حضرت است، پس چرا ما حضرت سیدالشهدا(ع) را در عاشورا خلاصه می کنیم.

وی با تأکید بر اینکه این سؤال قابل تأملی است، افزود: چرا ما از معارف حسینی سخن نمی گوئیم و همواره از مصائب حسینی سخن می گوئیم؟ مگر امام حسین(ع) جز محرم و شهادت پرده دیگری در زندگی خود ندارد. مگر حدیث دیگری از آن حضرت به دست ما نرسید و .... چرا به آنها نمی پردازیم. چرا همواره از مصیبت و عزاداری و اشک و ماتم و گریه و شور و روضه و ... صحبت می کنیم. این امر قابل تأمل است. شاید افرادی باشند که چهل ـ پنجاه سال در مراسم محرم و صفر شرکت کرده باشند اما حتی یک حدیث از امام حسین(ع) حفظ نباشند.

وی با بیان اینکه حاضران در این محفل از شما می پرسم هر کدام از شما چند حدیث از امام حسین(ع) از حفظ هستید، اظهار داشت: چند گزین گویه یا کوته گویه از آن حضرت را می توانید بگوئید. چرا سخنوران و نویسندگان ما به این امر توجه نکردند. تا نام امام حسین(ع) می آید موضوع عزاداری و گریه و ... به میان می آید چرا به معارف حسینی پرداخته نمی شود؟!، ما تنها نباید به مصائب حسینی اهتمام کنیم بلکه باید به معارف حسینی هم توجه کرد. آن همه مصیبتهایی که امام حسین(ع) کرد برای هدف بزرگی بود؛ هدفش حفظ دین و تعلیمات دین و آموزه های دین بود. ما هم باید به اینها توجه کنیم.

این نویسنده و محقق کشورمان در ادامه سخنانش بیان کرد: امام حسین(ع) در حدیثی می فرمایند: «من دلائل العالم انتقاده لحدیثه» یعنی از نشانه های انسان دانا، انتقاد به گفتار و سخنش است. یعنی انسان دانا و عالم خودش را نقد می کند و خودانتقادی می کند. به اشکال خودش متوجه می شود و می فهمد اگر اشتباهی انجام داد عذرخواهی می کند. در فرهنگ اسلامی و حتی در فرهنگهای دیگر نقد و انتقاد خیلی کم بود، حداقل اینکه این واژه ها استفاده نمی شد یعنی افرادی از دیگران نقد و انتقاد می کردند اما این اصطلاح را به کار نمی بردند و عنوان چنین کاری را نقد نمی گذاشتند.

وی افزود: شیخ صدوق کتابی بنام «الاعتقادات» دارد، شیخ مفید این کتاب را نقد کرده اما نام کتابش را مثلا نقد الاعتقادات نگذاشته بلکه نام آنرا «تصحیح الاعتقادات» گذاشته است. واژه نقد و انتقاد در گذشته چندان متداول نبوده است. در جهان اسلام کتابی که در عنوان آن کلمه نقد یا انتقاد به کار رفته باشد کمتر وجود دارد در حالی که عملا این کار را انجام می دادند. در جهان غرب هم خیلی کم بود، مثل نقد عقل محض کتابهایی وجود دارد اما اینها از دوره دکارت به بعد هست، لذا این حدیث خیلی مهم است که واژه نقد و انتقاد در آن به کار رفته است. واژه نقد و انتقاد در جهان اسلام چندان بسامد نداشت و استعمال نمی شد اما این واژه در حدیث حضرت سیدالشهدا(ع) آمده است.

اسفندیاری با بیان اینکه امام حسین(ع) در این حدیث ما را به خودانتقادی دعوت کرده است، گفت: کمتر کسی می تواند شجاعت و بصیرت و بینش لازم را داشته باشد و از خودش انتقاد کند. ما انسانها اغلب دچار خودشیفتگی یا عُجب هستیم. ناصرالدین شاه می گفت: «خودمان، از خودمان خوشمان آمد.» این وصف حال همه است. به قول سعدی «هر کسی عقل خود را به کمال بیند و فرزند خود را به جمال».

وی با بیان اینکه معمولا نمی توانیم خودمان را در صندلی اتهام بنشانیم و خود را نقد کنیم تصریح کرد: سعدی می گوید: «گر از بسیط زمین عقل منعدم گردد/ به خود گمان نبرد هیچ کس که نادان است.» دکارت در کتاب «گفتار در روش به کار بردن عقل» می نویسد: در این دنیا هیچ کس از عقل خودش گلایه و شکایتی ندارد. مردم که از همه چیز شکایت دارند و می گویند وضع مالی خوب نیست و ...، مردم از همه چیز ناراضی اند. اما هیچ کس را پیدا نمی کنید که از عقل خودش ناراضی باشد و شکوه و شکایتی داشته باشد. همه عقل و فهم خود را به تمام و کمال می بینند.

این نویسنده کشورمان در ادامه سخنانش گفت: یکی از شاعران معاصر می گوید: «کس ندیدم که ز بی عقلی خود شکوه کند/ همه گویند که در حافظه دارم نقصان» اولین گام برای پیشرفت و خود انتقادی این است که خودمان را از خودشیفتگی بیرون بیاوریم. انسان عاقل به استقبال نقد می رود و از نقد نمی هراسد. انسان هیچ گاه از نقد نباید بترسد کسی که مرا نقد می کند از دو حال خارج نیست یا نقدش وارد است یا وارد نیست، اگر وارد باشد باید خودمان را اصلاح کنیم اگر نقدش وارد نباشد فکر او را اصلاح می کنیم. نقد سودمند است و لازم است که خودانتقادی هم داشته باشیم.

علیرضا نوذری مجری برنامه در ادامه گفت: آقای اسفندیاری کتابی در بررسی آثار علامه حکیمی با عنوان «راه خورشیدی»، نوشته اند که در مقدمه می نویسند: استاد حکیمی در 14 فروردین 1314 در شهر مشهد زاده شدند. حکیمی پس از سالها تحصیل در حوزه، راه علمی دیگری برگزید و فقه و اصول را رها کرد و آنچه که در این باره نوشته بود را با آب شست. حکیمی نه تنها در مشی فرهنگی بلکه در سیره شخصی و جهت گیری اقتصادی نیز راه خویش را از بسیاری از حوزویان جدا کرد. عمر نویسندگی استاد حکیمی در حدود چهل سال(اکنون پنجاه سال) و نخستین کتاب او در سال 1343 منتشر شد. او در طی این چهل سال (پنجاه سال) در حدود سی عنوان کتاب به عربی و فارسی فراهم آورده. همه آنها چند بار چاپ شده است و برخی از آنها به عربی، اردو و اسپانیولی نیز ترجمه شده است. مهمترین کتاب او مفصلترین کتاب اوست یعنی «الحیاة» که با همکاری برادرانش تألیف شده است. تاکنون شش جلد از آن منتشر شده و از آن فراوان استقبال شده البته فراوان خریده شده اما کمتر خوانده شده است و کمتر از آن به کار بسته شده است. دیگر آثار او به فارسی است و اغلب آنها غیر اختصاصی و خوانندگانش را از همه طبقات تشکیل می دهند. استاد حکیمی نویسنده زمان آگاه، جامعه باور و جوانفکر است که با عنایت به مسائل این زمان و جامعه و جوانان قلم به دست گرفته است.

اسفندیاری در مورد تأکید استاد حکیمی بر ظلم ستیزی و عدالتخواهی گفت: در پیام جاودانه می فرماید: عاشورا اعلان «ان الله یعمر بالعدل» است و پشتوانه «یقوم الناس بالقسط»، یا در جای دیگر می نویسد: «عاشورا فریادگستر انسانهای مظلوم است در همیشه تاریخ»، معمولا دو نگاه یا زاویه دید یا برداشت به عاشورا و شهادت امام حسین(ع) می شود: یک نگاه، نگاه عاطفی به عاشوراست که مصائب امام حسین(ع) را بیان می کند و مردم گریه می کنند. مسلما عاشورا مصیبت بزرگی بوده است اما این بخشی از حقیقت است و تمام حقیقت نیست.

وی با تأکید بر اینکه هنگامی که نگاه عاطفی به عاشورا داشته باشیم، واژه های ما بکاء، گریه، دمع، اشک، مصیبت، حزن، غم، بلا، ابتلاء، عزا، ماتم، تشنگی و اسارت است، تصریح کرد: در سده های گذشته کتابهایی که در مورد امام حسین(ع) نوشته شده است با این کلیدواژه ها بوده است. با این نگاه از عاشورا تراژدی برداشت می کنیم. بعد از مشروطه نگاه سیاسی به عاشورا متداول شد. بنابراین کلیدواژه های آزادی، آزادگی، انقلاب، نهضت، قیام، مبارزه، جهاد، امر به معروف و نهی از منکر، سیاست، حکومت، عدالت و ... متداول شد.

وی در ادامه سخنانش افزود: اغلب کتابهای بعد از مشروطه با این کلیدواژه ها نوشته شد. در نگاه عاطفی امام حسین(ع) قهرمان تراژدی بود اما در نگاه سیاسی، برداشت حماسی از عاشورا فهمیده می شود. در گذشته مقتل یا مَصرَع امام حسین(ع) مشهور بود اما اکنون گفته می شود قیام یا نهضت امام حسین(ع).

وی با اشاره به اینکه استاد حکیمی هم در آثار و نوشته های خود درباره امام حسین(ع) همین گونه که عرض کردم به امام حسین و عاشورا نگاه می کند، افزود: یعنی نگاه سیاسی داشتند و با این کلیدواژه ها در مورد ایشان کتاب نوشتند. یکی از این کلیدواژه ها هم عدالت است و آنرا برجسته و پررنگ کرده است. تعریف عدالت سهل و ممتنع است. عدالت سیاسی و عدالت اقتصادی و عدالت قضایی بسیار مهم هستند. برخی به یکی از این ابعاد و مصادیق آن پرداختند اما ما باید به این سه بعد عدالت با هم توجه داشته باشیم.

وی تأکید کرد: هدف اصلی از ارسال رُسُل و انزال کُتُب چیزی جز عدالت نبوده است. در مقام نظر توصیه می شود که باید عدالت بورزیم اما در مقام عمل اجرای عدالت امر دشواری است. استاد حکیمی در آثارش توجه بسیار زیادی به موضوع عدالت دارد و هدف از ارسال رسل و انزال کتب را اجرای عدالت می داند. در موضوع قیام امام حسین(ع) هم ایشان به موضوع عدالت تأکید دارند.

اسفندیاری با بیان اینکه در باب عاشوراشناسی کتابهای گوناگونی نوشته شده است، گفت: در دوره معاصر کتابهای بسیار زیادی در مورد امام حسین(ع) نوشته شده است. هم اهل سنت و هم اندیشمندان مسیحی و هم شیعیان در این مورد کتاب نوشتند. موضوعات زیادی وجود دارد که باید در این زمینه ها کتاب نوشته شود. باید داستان عاشورا بازخوانی شود و مسائل مختلفی استنباط شود. بنده در کتاب عاشوراشناسی به بیست مطلب اشاره کردم که به نظرم در هیچ کتابی وجود نداشته باشد. ما مسلمانها در تاریخ چیره دست نیستیم و خیل خوب کار نکردیم اما در رشته های مختلف علوم اسلامی مسلط هستیم.

وی با تأکید بر اینکه باید در مورد تاریخ عاشورا و دیگر ائمه(ع) کار کرد و فراوان کتاب نوشت، گفت: حدیثی از امام حسین هست(ع) که می فرماید: «أنا قتیل العبرة» که آنرا به من کشته اشکم معنا می کنند یعنی امام حسین(ع) می فرمایند من کشته شده ام تا شما گریه کنید. اگر این حدیث دارای سند معتبری باشد معنایش این نیست اگر ادامه حدیث آورده شود معنایش روشن است. امام حسین(ع) در این حدیث می فرمایند: هیچ کس از من یاد نمی کند مگر اینکه محزون شود و به گریه بیفتد. یعنی چنان وضعی بر من پیش می آید که هر گاه یادی از من شود شما به گریه می افتید و یا منقلب می شوید. فرق است بین اینکه کسی بگوید امام حسین(ع) قیام کرد و شهید شد تا مردم گریه کنند یا کسی بگوید امام حسین(ع) برای عدالت اجتماعی، اقتصادی و قضایی قیام کرد. اینها چیزهایی است که استاد حکیمی به آن توجه داشتند اما فقدان تحلیل تاریخی در آثار علامه حکیمی مشهود است.


منبع: مهر